به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «اخلاص در عمل به عنوان تنها راه رسیدن به مزد اعمال دنیوی در آخرت» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
یکی از صفات مؤمنین، خلوص در عمل است و این صفت اولیای الهی مکرر در قرآن به آن سفارش شده است. در روایات هم به حد استفاضه وارد شده است و هم چنین علمای اخلاق در این زمینه مطالب و کتب مفصلی نگاشته اند.
مطلب در این مورد بسیار است و با یک یا چند جلسه سخنرانی تمام شدنی نیست، لکن چکیده ای از مطالب را با استفاده از آیات و روایات بیان می کنیم.
در سوره کهف خداوند متعال در مورد خالص بودن عمل می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا». کسانی که ایمان آوردند یعنی معتقد به مراتب توحید و نبوت و امامت هستند و عمل صالح انجام می دهند ما اعمال این ها را ضایع نمی کنیم.
حالا اجر و پاداش فرق می کند، برای بعضی از عمل ها خدا یک پاداش می دهد، برای بعضی ده برابر، بعضی هفتاد برابر و تا هفتصد و هفت هزار برابر هم پاداش می دهد که بستگی به خالص بودن عمل دارد.
در آیه دوم سوره ملک نیز آمده است: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُور». مرگ و حیات را خلق کردم همانطور که شب و روز را خلق کردم تا شما را امتحان کنم که کدام یک عمل بهتری دارید. این بهتر بودن عمل همان اخلاص است، هر چقدر خالص تر بهتر.
حضرت حق می فرماید که ما موت و حیات را خلق کردیم، می خواهد بگوید مرگ یک امر عدمی نیست. همانطور که در قرآن هست که شب و روز را خلق کردم، تاریکی عدم روشنایی نیست، روز عدم شب نیست، موت عدم حیات نیست و مرگ هم مثل شب امر وجودی هست.
شما دعای سمات را ملاحظه بفرمایید در آنجا هست که مرگ و حیات همانند شب و روز مخلوق خداوند هستند.
مرگ لباس عوض کردن است نه از بین رفتن. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء». شما خلق شده اید همیشه باشید، خلق نشده اید تا از بین بروید.
این تنی که داریم لباس است، لباس را که می پوشم روزی از تن بیرون می کنم.
من، این روح ملکوتی من است؛ روح ملکوتی است که همیشه هست و از این جلد در می آید به جلد دیگری که اسماء مختلفی برای آن گفته شده می رود. پس موت یک امر عدمی نیست.
خلوص مثل کیمیاست، کیمیا را به هر چیزی بزنند طلا می شود.خلوص یک حالت نفسانی است وقتی به عمل بزنند عمل ارزش پیدا می کند و ممکن است عمل را همان طور که گفته شد چندین برابر کند. حالا چند برابر می شود؟ این بستگی به نیت و درجه خلوص شخص دارد.
همانطور که گفتم اخلاص یک حالت نفسانی است که اگر عمل با آن همراه شود به ما درجات و مقامات می دهند. اخلاص دلهای ظلمانی را روشن و مس وجود را به طلا تبدیل می کند.
حال معنای خلوص را عرض کنم. خلوص یعنی من این عملی را که انجام می دهم خالی از مقاصد دنیوی باشد، یعنی وقتی نماز می خوانی یا روزه می گیری یا زیارت عاشورا می خوانی و هر عمل دیگری که انجام می دهی، نباید این ها برای مقاصد دنیوی باشد و نباید برای این باشد که خدا حاجاتت را بدهد و تو را به بهشت ببرد. شما با خدا معامله کنید مزدت را خدا می دهد.عمل باید برای خدا باشد خالص می شود.
یکی از موارد خالص نبودن عمل این است که عمل برای رضای مخلوق باشد نه خالق. اگر برای اینکه در بین مردم مطرح شوی کار خوب کردی، این کار هیچ ارزشی ندارد. عمل باید از شائبه ی رضای مخلوقین خالی باشد.
دیگر اینکه عمل انسان نباید حتی به خاطر خلاص شدن از گرفتاری های آخرت باشد. مثلاً این کار را انجام می دهم تا عذاب قبر نداشته باشم. تو برای خدا انجام بده، بعد حاجتت را از خدا بخواه.
اگر گرفتاری اخروی یا دنیوی داری؛ نباید به خاطر رفع از این گرفتاری ها نماز بخوانی، روزه بگیری، یا زیارت عاشورا بخوانی بلکه این کارها را برای خدا انجام بده و بعد از آن از خدا بخواه مشکلت را حل کند.
شخصی به من گفت: چهارده روز به مشهد رفتم، نمازهای چهارده معصوم را خواندم، زیارت عاشورا خواندم، خیلی دعا و نیایش و نماز خواندم ولی حاجتم را نگرفتم، به ایشان گفتم شما رفتی مشهد به خاطر این که حاجتت را بگیری؟ گفت بله؛ گفتم خدا این مدل معامله را قبول نمی کند. اگر برای خدا می رفتی و برای خدا آن کارها را انجام می دادی و از خدا حاجتت را می خواستی، خدا دعایت را رد نمی کرد.
یکی دیگر از موارد خالص بودن عمل این است که عمل از لذایذ ذهنی خالی باشد. مثلاً می گوید رفتیم مشهد خیلی خوب بود، خیلی لذت بردم، اگر زیارت رفتی و حال خوبی پیدا کردی چرا به مردم میگویی؟ چرا اظهار می کنی؟ این برای خدا نیست بلکه صرفا برای لذت بردن به زیارت رفته ای.
دیگر اینکه عمل خالی از نیت رفع حجاب های ظلمانی باشد. به این صورت که انسان برای اینکه حجابهای ظلمانی او برطرف شود، دعا و نماز بخواند و توسل کند نه بلکه باید برای خدا باشد.
خلاصه اینکه بزرگان معنای خلوص را این طور بیان کردند که هیچ ارزشی برای عمل خود قائل نباشید. طلب کار از خدا نباشید و برای خدا کار کنید به خاطر اینکه خدا دستور داده است عمل کنید و نیت شما این گونه باشد حتی باید از خدا ممنون باشید که توفیق داده است تا شما توانستید این کار خوب را انجام دهید. در انتها بعد از این که عمل را خالصانه به جا آوردید حاجت خود را بخواهید تا ان شاءالله برآورده شود.
نظر شما