به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام علی امامی فر در یادداشتی نوشت:
بسم الله الله الرحمن الرحیم
یکی از مسائلی که تعلیم و تربیت را آسان می کند و زمینه را برای رشد و تربیت فراهم میکند موضوع «عفاف» است.
اگرچه عفاف خود یکی از آثار و ثمرات تربیت است، ولی خود زمینه ای است برای مراتب عالی تربیت لذا انسان های عفیف تربیت پذیر تر هستند. ما در این نوشته کوتاه سعی نموده ایم نقش عفاف را در تربیت به اختصار تبیین نماییم.
عفاف در لغت
کلمه عفّت از ریشه (عفف) به معنی خود نگاه داری از امور حرام، زشت و نازیبا و افعال پست است. «الکفّ عن القبیح. العِفّة: الکَفُّ عما لا یَحِلّ و یَجْمُلُ. عَفَّ عن المَحارِم و الأَطْماع الدَّنِیة»
راغب اصفهانی عفت را چنین معنا کرده است «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة» عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از افزونطلبی قوه شهوانیه جلوگیری میشود. ( معجم مفردات القرآن، ص 350.)
دهخدا نیز عفت را اینگونه معنا کرده است.«احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات. پاکدامنی، پرهیزگاری، پارسایی»
مرحوم نراقی در معراج السعاده مینویسد: «عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله که در اقدام به خوردن و نکاح و حدود اوامر الهی را به لحاظ کمی و کیفی، نگهدارد.»( ملااحمد نراقی(ره)، معراج السعادة، ص 243)
عفاف در فرهنگ اسلامی و قرآنی و روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز به همین معنی به کار رفته است.
شعبه های عفاف
با توجه به تعریفی که از عفاف شد می توان گفت موضوع عفت شامل تمامی اعضای انسان که فعلی از آن سر می زند می شود. بنابر این؛ عفت شامل؛ عفت دل و ذهن، عفت زبان، عفت چشم، عفت گوش، عفت دست، عفت شکم و عفت در غریزه جنسی و ...می شود. در باب هر یک از این موضوعات آیات و روایات زیادی وارد شده است.
آثار و برکات عفت
علی(علیه السلام ) فرموده اند: «اَلعِفَّهُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ: عفت اساس همه خوبی ها است.»(غرر الحکم ص255)
«عفت» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشته اند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیسته اند، اما افراد یا جوامعی که در«شهوت پرستی» غرق شده اند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته اند. اسلام و قرآن در مورد پاکدامنی و عفت سفارش های بیشماری نموده که پیامبران و فرستادگان الهی نیز در رسالت خود به این موضوعات بسیار پرداخته اند یکی از ویژگیهای مؤمنان دارا بودن، عفت و پاکدامنی است.
بازخوانی آیات و آموزه های قرآنی درخصوص این مساله نشان می دهد که حیا و عفت و بی عفتی و بی حیایی اختصاص به زنان و جنس مونث ندارد بلکه فضیلتی است که مردان به همان اندازه زنان می بایست از آن برخوردار باشند، حیا به معنای پرهیز از زشتی ها در عمل و رفتار وکنش و منش انسانی است که اختصاصی به یک جنس ندارد.
عفت وسیله نجات است
امام صادق علیه اسلام فرمودند: وَ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ کَانَ فِی الْجَنَّه: هر کس شکم و عورت خویش را از حرام حفظ نماید جایگاهش در بهشت است»( بحارالأنوار ، ج 71 ص 150)
عفت علامت و نشانه شیعه واقعی
امام صادق علیه السلام در بیان ویژگی های شیعیان اما علی ابتدا به موضوع عفت اشاره می فرمایند: «...فَإِنَّمَا شِیعَةُ عَلِیٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ...: همانا شیعه علی کسی است که شکم و پاین شکمش را از کناه پاک نگاه دارد»( الکافی ،ج 2 ص 233)
عفت زمینه تربیت
یکی از آثار و برکات عفت توفیق در رشد و تربیت معنوی انسان است. عفت به عنوان یکی ازمهمترین شاحصه های بارز اخلاقی رابطه بسیار نزدیکی باصفات دینی دیگردارد که ازجمله می توان به رابطه آن با تقوا، حیا ،غیرت ،کیاست ،بصیرت ، اخلاص وعشق اشاره نمود. از پیامدهای مثبت عفّت پیشگی آن است که از هدر رفتن استعداد و تواناییهای انسان جلوگیری نموده، زمینه ساز رشد و شکوفایی استعدادهای انسان میگردد. با رعایت عفاف، تواناییها، آراستگیها و زیباییهای ظاهری افراد جهت صحیح مییابد و از انحراف فکر و ذهن بشر که همیشه در معرض وسوسههای شیطان قرار دارد کاسته میشود. در سایهی عفّت، فکر و ذهن افراد، متوجّه ارزشهای واقعی و اصیل انسانی شده، گرایش کمال جویی او در مسیر درستی هدایت میگردد.
انسان عفیف با مهار و تعدیل خواستههای نفس خود، از آرامش روحی و بهداشت روانی برخوردار میگردد. در سایهی این آرامش فرصت مییابد تا به ارزشهای اصیل انسانی و الهی بیاندیشد و تمام استعدادها و تواناییهای خود را در مسیر کسب ادب، اخلاق، علم وکمال به کار گیرد. در حالی که اگر انسان دچار بی عفّتی شود، سرگرم لذّتهای حرام و زودگذر دنیا می شود و فرصت اندیشیدن به ارزشهای متعالی را پیدا نمیکند. از این جهت استعدادهای درونی او به هدر رفته، یا در مسیر نادرستی به کار گرفته میشود.
حرام خواری روح انسان را از پذیرش حق محروم می کند. امام حسین علیه السلام می فرماید علت این که مردم سخن حق مرا نمی پذیرند این است شکم های آنها از حرام پر گشته است. « ...فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ علی قُلوبِکُم: همه شما از من نافرمانی میکنید و به سخنان من گوش نمیدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر [غفلت] خورده است.» (بحارالأنوار، ج45(
عفت و عزت
همانگونه که گفته شد رابطه عمیقی بین عفت و تقوا وجود دارد. انسان عفیف مرتکب گناه و حرام نمی شود و این چیزی جز تقوا نیست. ,و بنا بر فرموده پیامبر (صلی الله علیه و آله): مَنْ اَرادَ اَنْ یَکونَ اَعَزَّ النّاسِ فَلْیَتَّقِ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ؛هر کس می خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقوای الهی پیشه کند»
بنابر این؛ در سایهی عفّت، انسان در میان مردم شخصیت و احترام پیدا میکند. از آن جا که انسانها براساس فطرتشان خوبیها را دوست دارند، افرادی که دارای صفات نیک باشند را نیز دوست خواهند داشت. با توجّه به این امر افراد عفیف نیز در نزد مردم محبوب و دوست داشتنی هستند. آنان در نزد افراد جامعه، خانواده، دوستان و سایر اقشار مردم مورد احترام قرار میگیرند. به گونهای که افراد فاسد، نیز امانتها و اسرار خود را به انسانهای عفیف و امین میسپارند و در عمق دل خود، آنها را بزرگ و پاک میپندارند. در مقابل، کسانی که از عفّت برخوردار نیستند هرچه دل شان میخواهد میخورند و آن چه میخواهند میگویند و پیوسته در پی هوس رانی هستند؛ پس نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. این پیامد عفّت، در روایات اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در جایی امام علی(ع) می فرماید: «من أتحف العفّه والقناعه حالفه العزّ؛ به هرکس تحفهی عفّت و قناعت داده شود، عزّت و سرافرازی، هم پیمان او خواهد شد.»(غررالحکم ص256)
بنابراین همان طور که بی عفّتی بی آبرویی، رسوایی و بدنامی در پی دارد، عفّت پیشگی نام افراد عفیف را بلندآوازه و ماندگار میسازد و به آن ها شخصیّت و احترام میبخشد.
یکی از آثار عفت قناعت است که به فرموده امام علی موجب عزت انسان می شود؛ «عزمن قنع: هرکس قناعت بورزد عزیز خواهد شد.»(غرر الحکم ص392)
حجاب و عفاف
یکی از ابعاد عفاف حجاب است. آن چه در قرآن و روایات وارد شده موضوع عفاف است نه حجاب. پوشش بدن چه برای مرد و چه برای زن نماد و مظهر عفاف است. در میان عفت اعضا و جوارح آن چه بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است عفت در زمینه شکم و عفت جنسی است. حلال خوری و دوری از تجاوز به اموال مردم ونیز حفظ غریزه جنسی در اسلام بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب «سفینةالبحار» نوشته است: «و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفة الفرج و البطن و کفّها عن مشتهیاتهما المحرّمه»(12) در روایات، عفاف، بیشتر به معنای خویشتن داری نسبت به شکم و شهوت به کار میرود و بازداشتن این دو از فزون خواهی حرام.( شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 207)
در قرآن کریم چهار بار موضوع و واژه عفت مطرح شده است. در دو مورد به مسائل اقتصادی پرداخته است؛
اول در مورد نیازمندانی است که با این که فقیر و محتاج هستند نه تنها مال حرام نمی خورند بلکه عفت آنها اجازه نمی دهد که کسی فقرآنها را بفهمد «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف» کسانی که از حال آنها اطلاعی ندارند، به خاطر خویشتن داری و عفت نفس ایشان گمان میکنند که آنها غنی و بینیازند.( بقره: 273) در این آیه شریفه،کنش بزرگ منشانه، «مناعت طبع» عفاف است، یعنی: خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز کردن در مقابل دیگران، عفاف است.
مورد دوم درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان به سرپرستان سفارش میکند که از دست یازی به اموال یتیمان خودداری کنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف خوانده است.
«وَابْتَلُوا الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ یَکْبَرُوا وَمَنْ کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَمَنْ کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَکَفَی بِاللَّهِ حَسِیبًا: یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و قدرت بر نکاح پیدا کنند آنگاه اگر آنها را دانا به درک مصالح زندگی خود یافتید اموالشان را به آنها باز دهید، و به اسراف و عجله مال آنها را حیف و میل مکنید بدین اندیشه که مبادا بزرگ شوند (و اموالشان را از شما بگیرند). و هر کس (از اولیاء یتیم) داراست (از تصرف در مال او) خودداری کند، و هر که فقیر است (در مقابل نگهبانی او از مال یتیم) به قدر متعارف ارتزاق کند، پس آنگاه که مالشان را به آنها رد کردید باید بر ردّ مال بر آنها گواه گیرید، و گواهی خدا برای محاسبه خلق کافی است.»(نساء:6)
و دو مورد دیگر در باره کنتل غریزه جنسی و حجاب و پوشش زنان است.
اول در مورد غریزه جنسی فرموده است:« وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ : و کسانی که اسباب زناشوئی نمییابند، پاکدامنی ورزند تا خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند.» (نور: 32) در این آیه شریفه خویشتن داری عفت (استعفاف) را به کنترل و رام کردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.
و مورد دوم در باره پوشش است «و القواعد من النساء اللّاتی لایرجون نکاحاً فلیس علیهنّ جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرّجات بزینة و ان یستعففن خیرٌ لهنّ و اللّه سمیع علیم»؛و زنان یائسهای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که جامهها (چادرهایشان) را فروگذارند، به شرط آن که زینت نمائی نکنند و اگر پاکدامنی بورزند(و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای دانا است »(نور:60)
تاکید بر حجاب زنان
همانگونه که گفته شد بحث عفاف در ابعاد مختلف بین زن و مرد مساوی است و رعایت آن بر هردو قشر لازم و واجب است. اما به دلیل جذابیت های جنسی زنان نسبت به پوشش زنان بیشتر تاکید شده است.
برهنگی و عدم رعایت پوشش موجب گسترش شهوات و بی بند و باری و بی عفتی می گردد.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
شهوت عقل و خرد انسان را از کار می اندازد و انسان را تبدیل به حیوان می کند. وبی حجابی زنان زمینه چنین امری را فراهم می کند.
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو عاشق مردی چنینم کو بگو
ادیان الهی برای حفظ شرافت زن و نیز حفظ قوام خانواده و نیز جوامع، دستور به حجاب و پوشش زنان داده است. پوشش زن در اسلام برای این است که در جامعه به زن به عنوان یک کالای جنسی نگاه نشود بلکه به شخصیت و ارزش های انسانی او توجه شود.
نتیجه:
رعایت عفت به معنی عام آن بویژه در زمینه رعایت مال حلال و کنترل غریزه جنسی موجب رشد معنوی انسان و نیز سلامت جامعه گردیده و زمینه تعالی در این زمینه را فراهم می آورد. انسان های عفیف به صورت تکوینی زمینه تربیت پذیری بیشتری دارند. دوری از مال حرام و نیز پرهیز از شهوت رانی روح انسان را پاک و آماده پذیرش حقایق می نماید. و گناه و حرام خواری و بی عفتی قلب انسان را گرفتار قساوت نموده و مانع پذیرش حق و تربیت صحیح می کند.