به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اهواز، دومین نشست علمی مدرسه امام هادی علیه السلام اهواز با موضوع"اعتبار سنجی حدیث دوازده مهدی" در این مدرسه مبارکه برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام احمد عذاری از پژوهشگران عرصه مهدویت در حوزه خوزستان به عنوان ارائه کننده و حجت الاسلام حسین جلالی از طلاب سطوح عالی مدرسه امام هادی علیه السلام بعنوان دبیر جلسه به بیان مطالب مرتبط با عنوان پرداختند.
در ابتدای نشست حجت الاسلام حسین جلالی دبیر نشست به تبیین چالش موجود در مسأله مورد بحث و اهمیت آن پرداخت.
در ادامه نیز حجت الاسلام عذاری به عنوان ارائه دهنده بحث را در چهار بخش کلی مطرح کرد.
وی ابتدا تاریخچه اعتقاد به ۱۲ مهدی بعد از ۱۲ امام را مورد بررسی وکنکاش قرار داد و بیان کرد: بحث دوازده مهدی در بین اسماعیلیه و به غرض خلق وجهه مقبول برای خلفای فاطمی ساخته و پرداخته شده و در واقع اولین افرادی که این اخبار را دست مایه ادعای خویش قرار داده اند فرقه اسماعیله بوده اند و با توجه به افول این فرقه در بیست سال پیش احمد اسماعیل این روایت را مورد استفاده قرار داده و مدعی شده که وی مصداق این روایت است.
پژوهشگر عرصه مهدویت به تقریر استدلال احمد اسماعیل بر ادعای خویش پرداخت و گفت: یمانی ها معتقد اند که طبق دستور قرآن که می فرماید:«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّ بقره ۱۸۰)نوشتن وصیت واجب است از این رو به طور قطع پیامبر اکرم وصیتی نوشته اند و طبق تصریح ایشان در حدیث ثقلین این وصیت مانع از گمراهی مسلمانان می شود حال در کتب روایی وصیت مطرح شده است و اگر بنا بود که هرکسی بتواند این روایت را به خود تطبیق دهد خود وصیت سبب گمراهی مردم می شد از این رو روشن می شود که کسی به این وصیت استناد نمی کند مگر حق باشد و چون من اولین شخصی هستم که به این استناد کرده ام حق بودن من اثبات می شود! روشن است که با توجه به تاریخچه مطرح شده اجمالا اشکال ادعای و ی روشن می شود.
حجت الاسلام عذاری در ادامه به بررسی سندی روایت دوازده مهدی پرداخته و بیان کرده: در ارتباط با مهدیین و صفات آنها روایاتی وجود دارد لکن یک روایت است که اسم اولین مهدی را مطرح کرده است و آن روایت را شیخ طوسی قدس سره در کتاب الغیبه،ص۱۵۰(طـ:دار المعارف الإسلامیه)نقل کرده است در سند این روایت روات ضعیف بسیاری دیده می شود که برخی از آنها مجهول و برخی هم متهم هستند. برای نمونه احمد بن محمد بن الخلیل یکی از روات موجود در سند است که نجاشی(ج۱/ص۹۶/ش۲۳۸) درباره وی نوشته است:« أحمد بن محمد أبو عبد الله الاملی الطبری ضعیف جدا ، لا یلتفت إلیه» و همچنین ابن غضائری(ص۴۲/ش۱۶) در ارتباط با ایشان نوشته است:« کذّاب، وضّاع للحدیث، فاسد المذهب لا یلتفت إلیه». وی در ادامه در بخش چهارم به نقد دلالت حدیث پرداخته و معتقد است که متن حدیث مشتمل بر تناقضاتی است که نمی توان به آنها ملتزم شد برای نمونه در صدر روایت پیامبر اکرم در مقام بیان صفات اختصاصی امیر المومنین می فرماید:( سماک الله تعالی فی سمائه علیا المرتضی و أمیر المؤمنین و الصدیق الأکبر و الفاروق الأعظم و المأمون و المهدی فلا تصح هذه الأسماء لأحد غیرک یا علی) و اما در ذیل روایت مشاهده می کنیم که صفت مهدی که در صدر آن اختصاص به امیر المومنین داده شده به فرزندان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اطلاق شده است:( ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیا (فإذا حضرته الوفاة) فلیسلمها إلی ابنه أول المقربین له ثلاثة أسامی اسم کاسمی و اسم أبی و هو عبد الله و أحمد و الاسم الثالث المهدی هو أول المؤمنین).
وی در ادامه در جمع بندی مطالب مطرح شده بیان کرد: با توجه به این اشکالات و تشکیلات در سند و دلالت و انحصار روایت تصریح کننده به اسم احمد در یک خبر موجب می شود که استدلال احمد اسماعیل استدلالی ضعیف و غیر قابل پذیرش تلقی گردد.