به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «راهکار سبقت در سجایای اخلاقی» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
خداوند متعال در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره ملک میفرماید: «وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِیرِ»؛ و گویند: اگر ما در دنیا (سخن انبیا) میشنیدیم یا به دستور عقل رفتار میکردیم (امروز) از دوزخیان نبودیم، آنجا به گناه خود معترف شوند (که سودی ندارد و خطاب قهر فرا رسد) که اهل آتش را (از رحمت حق) دور باد.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «صِفَةُ الْعاقِلِ اَنْ یَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَیْهِ وَ یَتَجاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ»؛ ویژگی عاقل، آن است که در برابر نادان بردباری کند، از آن کس که به او ظلم کرده بگذرد و ذهن خود را مشغول آن نمیکند.
«وَ یَتَواضَع َلِمَنْ هُوَ دونَهُ»؛ نسبت به زیردستان متواضع باشد. مؤمن کسی است که همه را بالاتر از خود میداند. انسانیت انسان منوط به این است که از فضائل اخلاقی چقدر واجد است، او نسبت به جوانان و طبقات مردم دارای حلم، علم و گذشت است. جوانها را اولاد خود، بزرگان را پدر خود و همسالان را برادران خود میداند و طبقات جامعه را به این نظر لحاظ میکند. عاقل کسی است که نسبت به زیردستانش که فضیلت کمتری دارند متواضع است و تلاش میکند فضائل اخلاقی بیشتری داشته باشد. امیرالمومنین علیهالسلام در خطبهای میفرمایند: اگر یک فضیلتی در بلندترین قله عالم باشد، من باید به آن دست پیدا کنم.
فضیلت آن است که به والدین خود احترام بگذارد و نسبت به آنها تواضع داشته باشد. به یاد دارم که در ایام جوانی در حضور پدرم ایستاده بودم که ایشان عرض کردند: بنشین پسرم.
گفتم: در حضور شما من چگونه بنشینم؟
عرض کردند: همان کسی که در حضور او ایستادهای، امر میکند که بنشینی.
گفتم: چشم و نشستم. نباید کاری میکردم که پدرم در مضیقه باشد.
«وَ اِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ»؛ و هرگاه خواست سخن بگوید، بیندیشد که اگر خیر باشد تکلم کند و اگر شر باشد ساکت شود.
«وَ اِذا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اِسْتَعْصَمَ بِاللّهِ»؛ اگر بلا و امتحانی برایش پیش آمد به خدا پناه ببرد.
درجه احساس اخلاص و مودّت نسبت به پروردگار فرق میکند. نیمههای شب با خداوند متعال باید راز و نیاز کرد که پروردگار عالم، علم احاطه قیومی دارد، «اِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ».
دوست نزدیکتر از من به من است وین عجب تر که من از وی دورم؛ چه کنم با که توان گفت که او در کنار من و من مهجورم.
پروردگارِ «عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» یعنی تمام خطورات ذهنی شما را میداند.
در روایت آمده است که اگر زمانی نعمتی برای شما روی آورد فورا سجده شکر به جای آورید.
«وَ اَمْسَکَیَدَهُ وَ لِسانَهُ»؛ و دست و زبان خود را نگه دارد.
در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهِ»؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.
«وَ اِذا رَأی فَضیلَةً اِنْتَهَزَ بِها»؛ اگر فضیلتی دید، به سرعت از آن بهره گیرد.
«الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَیرِ»؛ فرصت مانند ابر از افق زندگی میگذرد، مواقعی که فرصتهای خیری پیش میآید غنیمت بشمارید و از آنها استفاده کنید. در هر ساعتی از شبانهروز غنائمی جمع کنید و اجازه ندهید حتی یک ساعت از فضایل انسانیت خالی باشید.
«لا یُفارِقُهُ الْحَیاءُ وَ لا یَبْدو مِنْهُ الْحِرْصُ»؛ حیا از او جدا نگردد و حرص از او سر نزند.
شخصی سوال کرد: یابن رسول الله کسب و کار ما چگونه باشد؟ حضرت فرمودند: بین «مضیع» و «حریص». نه چنان باشید که بگویند: فلانی چهار دست و پا روی دنیا افتاده و نه چنان بگویند که: شل و واداده است. تشخیص بین این دو هم با عرف است و بین این دو حرکت کند. انشاالله پروردگار آنچه را که مقدر است برای وی میفرستد.
در روایت است که شخصی نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله میخواهم داناترین مردم باشم.
حضرت فرمودند: از عذاب خدا بترس.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «أن لا یَفقِدَکَ اللّه ُ حَیثُ أمَرَکَ ، و لا یَراکَ حَیثُ نَهاکَ»؛ تقوا این است که خداوند متعال تو را در جایی که فرمانت داده است غایب نبیند و در آنجا که نهیت کرده است، حاضر نیابد.
در مواردی که منعیات شرع واجب است، ازجمله مجالس قمار، غیبت، تهمت، مجالس معصیت و مجالس رقص نباید پروردگارت تو را ببیند و در مجالس موعظه، تعاون نسبت به فقرا و هر مجلسی که خیر است دیده شوی.
بنابراین در مواقف و جاهایی که عصیان حق و مخالفت پروردگار است، این شخص دیده نمیشود و در مجالس خیر، نوعا دیده میشود.
نظر شما