به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت ایام ماه محرم الحرام، گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به عنوان پرونده ویژه «گفتمان عاشورا» در مورد جریان شناسی و تحلیل چرایی و اهداف قیام عاشورا تقدیم شما فرهیختگان میشود.
مبارزه با طبقه اشراف جدید
ماجرای عاشورا عبارت است از یک حرکت عظیم مجاهدتآمیز در هر دو جبهه.
هم در جبههی مبارزه با دشمن خارجی و برونی؛ که همان دستگاه خلافت فاسد و دنیاطلبان چسبیده به این دستگاه قدرت بودند و قدرتی را که پیغمبر برای نجات انسانها استخدام کرده بود، آنها برای حرکت در عکس مسیر اسلام و نبی مکرم اسلام صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم میخواستند، و هم در جبههی درونی، که آن روز جامعه بهطور عموم به سمت همان فساد درونی حرکت کرده بود.
نکتهی دوم، به نظر من مهمتر است. دوران سختیهای اولیهی کار طی شده بود. فتوحاتی انجام شده بود. غنایمی به دست آمده بود. دایرهی کشور وسیعتر شده بود.
دشمنان خارجی، اینجا و آنجا سرکوب شده بودند. غنایم فراوانی در داخل کشور به جریان افتاده بود. عدهای پولدار شده بودند و عدهای در طبقهی اشراف قرار گرفته بودند. یعنی بعد از آنکه اسلام، اشرافیت را قلعوقمع کرده بود، یک طبقهی اشراف جدید در دنیای اسلام به وجود آمد.
حسین بن علی علیهالسّلام، کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد
عناصری با نام اسلام، با سمتها و عناوین اسلامی پسر فلان صحابی، پسر فلان یار پیغمبر، پسر فلان خویشاوند پیغمبر در کارهای ناشایست و نامناسب وارد شدند، که بعضی از اینها، اسمهایشان در تاریخ ثبت است.
کسانی پیدا شدند که برای مهریهی دخترانشان، به جای آن مهرالسنهی چهارصد و هشتاد درهمی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیر المؤمنین علیهالسّلام و مسلمانان صدر اسلام مطرح میکردند، یک میلیون دینار؛ یک میلیون مثقال طلای خالص قرار دادند! چه کسانی؟ پسران صحابی های بزرگ، مثلًا مصعب بن زبیر و از این قبیل.
وقتی میگوییم فاسد شدن دستگاه از درون، یعنی این. یعنی افرادی در جامعه پیدا شوند که بتدریج بیماری اخلاقی مسری خود دنیازدگی و شهوتزدگی را که متأسفانه مهلک هم هست، همینطور به جامعه منتقل کنند.
در چنین وضعیتی، مگر کسی دل و جرأت یا حوصله پیدا میکرد که به سراغ مخالفت با دستگاه یزید بن معاویه برود؟! مگر چنین چیزی اتفاق میافتاد؟ چه کسی به فکر این بود که با دستگاه ظلم و فساد آن روز یزیدی مبارزه کند؟
در چنین زمینهای، قیام عظیم حسینی به وجود آمد، که هم با دشمن مبارزه کرد و هم با روحیهی راحتطلبی فسادپذیر رو به تباهی میان مسلمانان عادی و معمولی. این مهم است. یعنی حسین بن علی علیهالسّلام، کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد.
لذا شما میبینید بعد از شهادت امام حسین علیهالسّلام، قیامهای اسلامی یکی پس از دیگری به وجود آمد. البته سرکوب شد؛ اما مهم این نیست که حرکتی از طرف دشمن سرکوب شود. البته تلخ است؛ اما تلختر از آن، این است که یک جامعه به جایی برسد که در مقابل دشمن، حال عکسالعمل نشان دادن پیدا نکند. این، خطر بزرگ است.
حسین بن علی علیهالسّلام، کاری کرد که در همهی دورانهای حکومت طواغیت، کسانی پیدا شدند و با اینکه از دوران صدر اسلام دورتر بودند، ارادهشان از دوران امام حسن مجتبی علیهالسّلام، برای مبارزهی با دستگاه ظلم و فساد بیشتر بود. همه هم سرکوب شدند.
درس بزرگ ماجرای عاشورا
از قضیهی قیام مردم مدینه که به «حره» معروف است، شروع کنید تا قضایای بعدی و قضایای توابین و مختار، تا دوران بنی امیه و بنی عباس، مرتب در داخل ملتها قیام به وجود آمد. این قیامها را چه کسی به وجود آورد؟ حسین بن علی علیهالسّلام.
اگر امام حسین علیهالسّلام قیام نمیکرد، آیا روحیهی تنبلی و گریز از مسئولیت تبدیل به روحیهی ظلمستیزی و مسئولیتپذیری میشد؟ چرا میگوییم روحیه مسئولیتپذیری مرده بود؟
به دلیل اینکه امام حسین علیهالسّلام، از مدینه که مرکز بزرگزادگان اسلام بود، به مکه رفت. فرزند عباس، فرزند زبیر، فرزند عمر، فرزند خلفای صدر اسلام، همهی اینها در مدینه جمع بودند و هیچکس حاضر نشد در آن قیام خونین و تاریخی، به امام حسین علیهالسّلام کمک کند.
پس، تا قبل از شروع قیام امام حسین علیهالسّلام، خواص هم حاضر نبودند قدمی بردارند.
اما بعد از قیام امام حسین علیهالسّلام، این روحیه زنده شد. این، آن درس بزرگی است که در ماجرای عاشورا، در کنار درسهای دیگر باید بدانیم. عظمت این ماجرا این است.«۱۳۷۱/۱۱/۰۶»
منبع: کتاب آفتاب در مصاف