به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت ایام ماه محرم الحرام، گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به عنوان پرونده ویژه «گفتمان عاشورا» در مورد جریان شناسی و تحلیل چرایی و اهداف قیام عاشورا تقدیم شما فرهیختگان میشود.
تفاوت امامت و سلطنت
امامت، یعنی دستگاهی که عزّت خدایی را برای مردم به وجود میآورد. علم و معرفت به مردم میدهد. رفق و مدارا را میان آنها ترویج میکند. ابّهت اسلام و مسلمین را در مقابل دشمن حفظ میکند. اما سلطنت و حکومتهای جائرانه، نقطهی مقابل آن است.
امروز در بسیاری از کشورهای دنیا اسم زمامداران پادشاه نیست، اما در واقع پادشاهند. اسمشان سلطان نیست و ظواهر دمکراسی هم در آنجاها جاری است، اما در باطن، همان سلطنت است؛ یعنی رفتار تعندآمیز با مردم و رفتار ذلّتآمیز با هر قدرتی که بالاسر آنها باشد! حتی شما میبینید که در یک کشور بزرگ و مقتدر، رؤسای سیاسی آنها باز به نوبهی خود مقهور و اسیر دست صاحبان کمپانیها، مراکز شبکهای پنهان جهانی، مراکز مافیایی و مراکز صهیونیستی هستند.
مجبورند طبق میل دل آنها حرف بزنند و موضعگیری کنند؛ برای اینکه آنها نرنجند. این سلطنت است. وقتی که در رأس، ذلّت و زبونی وجود داشت، در قاعده و بدنه هم ذلّت و زبونی وجود خواهد داشت. امام حسین علیه این قیام کرد.
عبودیّت و تسلیم مطلق امام در مقابل خدا
در رفتار امام حسین، از اوّلی که از مدینه حرکت کرد، تا مثل فردایی که در کربلا به شهادت رسید، همان معنویّت و عزّت و سرافرازی و درعینحال عبودیّت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است. در همهی مراحل هم اینطور است. آن روز که صدها نامه و شاید هزارها نامه با این مضمون برای او آوردند که ما شیعیان و مخلصان توایم و در کوفه و در عراق منتظرت هستیم، دچار غرور نشد. آنجا که سخنرانی کرد و فرمود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده فی جید الفتاة»،صحبت از مرگ کرد.
نگفت چنان و چنین میکنیم. دشمنانش را تهدید و دوستانش را تطمیع به تقسیم مناصب کوفه نکرد. حرکت مسلمانانهی همراه با معرفت، همراه با عبودیّت و همراه با تواضع، آن وقتی است که همه دستها را به طرفش دراز کردهاند و نسبت به او اظهار ارادت میکنند.
آن روز هم که در کربلا همراه یک جمعِ کمتر از صد نفر، توسط سی هزار جمیعت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهدید کردند، عزیزانش را تهدید کردند، زنها و حرمش را تهدید به اسارت کردند، ذرّهای اضطراب در این مرد خدا و این بندهی خدا و این عزیز اسلام مشاهده نشد.
فواللَّه ما رأیت ابا عبدالله مکثورا
آن راویای که حوادث روز عاشورا را نقل کرده و در کتابها دهن به دهن منتقل شده است، میگوید: «فواللَّه ما رأیت مکثورا».
مکثور، یعنی کسی که امواج غم و اندوه بر سرش بریزد؛ بچهاش بمیرد، دوستانش نابود شوند، ثروتش از بین برود و همهی امواج بلا به طرفش بیاید. راوی میگوید من هیچ کس را در چهار موجهی بلا مثل حسینبنعلی محکمدلتر و استوارتر ندیدم.
اربط جاشا
«اربط جاشا»؛ در میدانهای گوناگون جنگها، در میدانهای اجتماعی، در میدان سیاست، انسان به آدمهای گوناگونی برخورد میکند؛ کسانی که دچار غمهای گوناگونند. راوی میگوید هرگز ندیدم کسی در چنین هنگامهای با این همه مصیبت، مثل حسینبنعلی، چهرهای شاد، مصمّم، حاکی از عزم و اراده و متوکل به خدا داشته باشد. این همان عزّت الهی است. این جریان را امام حسین در تاریخ گذاشت و بشر فهمید که باید برای چنان حکومت و جامعهای مبارزه کند؛ جامعهای که در آن پستی و جهالت و اسارت انسان و تبعیض نباشد. همه باید برای چنان اجتماعی جهاد کنند که به وجود بیاید و میآید و ممکن است.
ایستادگی و پافشاری در راه حق
روز عاشورا، اوج همین حادثهی عظیم و بزرگ است. حسینبنعلی علیهالسّلام با ساز و برگ جنگ به کربلا نیامده بود. کسی که میخواهد به میدان جنگ برود، سرباز لازم دارد؛ اما امام حسینبنعلی علیهالسّلام زنان و فرزندان خود را هم با خود آورده است.
این به معنای آن است که اینجا باید حادثهای اتفاق بیفتد که عواطف انسانها را در طول تاریخ همواره به خود متوجّه کند؛ تا عظمت کار امام حسین معلوم شود.
امام حسین میداند که دشمن پست و رذل است. میبیند کسانی که به جنگ او آمدهاند، عدّهای جزو اراذل و اوباش کوفهاند که در مقابل یک پاداش کوچک و حقیر، حاضر شدهاند به چنین جنایت بزرگی دست بزنند.
میداند که بر سر زن و فرزند او چه خواهند آورد. امام حسین از اینها غافل نیست؛ اما درعینحال تسلیم نمیشود؛ از راه خود برنمیگردد؛ بر حرکت در این راه پافشاری میکند.
پیداست که این راه چقدر مهم است؛ این کار چقدر بزرگ است.