پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
کد خبر: 1173144
۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۵
دعا

حوزه/ امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند که نفس انسان گردن او حق دارد و حق آن، این است که نفست را مجبور کنی تا مطیع و فرمانبردار حق و بنده خدا باشد؛ نه بنده هوا و هوس و شیطان؛ نه تابع دلش باشد. کدام دل؟! دلی که برای خدا نباشد، گِل است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «حق نَفْس» پرداختند که متن آن بدین شرح است:

حق نفس در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

یکی از مواردی که بر گردن ما حق دارد، «نَفْس» است. امام سجاد علیه‌السلام در رساله حقوق خود درباره ۵۲ حق سخن گفته‌اند که اولین حق، حق خداوند، پیامبر و ولایت و سومین حق، حقِ «نَفْس» است.

ایشان در زمینه حقِ «نَفْس» در رساله حقوق خود می‌فرمایند: «وَ أَمَّا حَقُّ نَفْسِکَ عَلَیْکَ فَأَنْ تَسْتَوْفِیَهَا فِی طَاعَةِ اللَّهِ»؛ حق خودت بر خویشتن این است که خویشتن را به بندگی کامل خدا درآوری.

حقِ «نَفْس» این است که آن را به اطاعت و بندگی حق، وادار کنیم. همه ما آمده‌ایم تا در این دنیا تجارت کنیم. در آیه ۱۰ سوره صف قرآن می‌فرماید: «یَـأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ هَل أَدُلُّکُم عَلَی تِجارَة تُنجِیکُم مِّن عَذَابٍ أَلِیم»؛ آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک می‌رهاند؟

تجارت ما در این دنیا، «تُؤمِنُونَ بِالله» است، ایمان به خدا بیاوریم و طبق فرمایشات او عمل کنیم.

عهد و پیمان برای بندگی

انسان به این دنیا نیامده است که فقط بخورد و بیاشامد و چشم‌چرانی کند و پیرو هوای نفس خود باشد؛ بلکه به منظور تجارت برای آخرت آمده است.

ما در این دنیا در وسط راه هستیم، از زمانی که خلق شدیم تا برای رسیدن به آخر، شش منزل را طی می‌کنیم و اکنون در منزل چهارم قرار داریم. عالم زر را طی کردیم و یادمان نیست، بعد پشت پدر، بعد شکم مادر و سپس این دنیا که منزل چهارم است.

در عالم زر خداوند متعال فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»؛ آیا من پروردگار و خالق شما نیستم؟

همه اعتراف کردیم: «قَالُوا بَلَی»؛ بله، خالق و پروردگارمان تویی.

همه ما در عالم زر اعتراف کردیم که ما بنده و مخلوق تو هستیم. بعد از عالم زر وارد این دنیا شدیم. خواهران تا سن ۹ سالگی و برادران تا حدود سن ۱۵ سالگی آزاد بودند و پس از آن پا به تکلیف گذاشتند و تجارت دنیا شروع شد. «اَلدُّنْیا جِسْرٌ فَاْعْبُروُها»؛ دنیا پل و گذرگاهی به سوی آخرت است، از شکم مادر آمدیم تا به سمت بهشت یا جهنم برویم. ما به این دنیا نیامده‏ایم که بمانیم و هر کاری دلمان می‌خواهد انجام دهیم پس بهتر است به خواسته‌های دل اعتنا نکنیم که پشیمان می‌شویم.

ببین خدا از تو چه می‌خواهد، او تو را از روی لطف و احسان خلق کرده‌ است. به فکر خودت باش و ببین با خودت در این دنیا چه می‏کنی که وقتی زیر خاک رفتی، فقط عملت و خدایت برایت می‌ماند.

نفس اماره در عالم زر نیز همراه انسان بود، لکن کاری با او نداشت و وقتی از مادر جدا شد و به دنیا آمد، نفس شروع به جلوه کردن کرد. از اول حواسمان نبود و افسار را دست نفسمان دادیم، الان هم هر جا دلش می‌خواهد می‌کشد، اما راه حق و باطل پیداست و پایان هر یک مشخص است، لکن از خواب غفلت بیدار نمی‌شویم‌.

امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند که نفس انسان گردن او حق دارد و حق آن، این است که نفست را مجبور کنی تا مطیع و فرمانبردار حق و بنده خدا باشد؛ نه بنده هوا و هوس و شیطان؛ نه تابع دلش باشد. کدام دل؟! دلی که برای خدا نباشد، گِل است.

درس اخلاق | دلی که برای خدا نباشد گِل است

حقوق اعضای بدن در بندگی حضرت حق

در ادامه امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «فَتُؤَدِّیَ اِلَی لِسَانِکَ حَقَّهُ»؛ حق زبانت را ادا کن. زبان نیز گردن انسان حق دارد، آن را در مسیری به کار بگیر که خدا دوست دارد نه جایی که دلت و شیطان می‌خواهد.

«وَ اِلَی سَمْعِکَ حَقَّهُ»؛ و حق گوشت را ادا کن. گوش‌هایت را در مسیری به کار بگیر که هر آنچه طبق رضای خداست بشنود و ساز و آواز، غیبت و تهمت که خلاف رضای الهی است را نشنود. حق نداری هر چیزی را بشنوی. گوش‌هایت را بگیر تا غیبت و تهمت را نشنود، اگر نمی‌توانی، در دلت منکر باش.

در روایت آمده است که: «المُستَمِعُ لِلغِیبَةِ أحَدُ المُغتَابَینِ»؛کسی که به غیبت گوش فرا دهد یکی از دو غیبت کننده است. یعنی در مجلس غیبت، دو غیبت کننده وجود دارند: گوینده و شنونده که هر دو شریک در گناه غیبت هستند. اگر شنونده غیبت نبود، غیبتی صورت نمی‌گرفت.

بندگی به این است که تمام اعضای بدنت، بنده باشند. ما بنده هستیم نه آزاد؛ بنده طبق خواسته خدا عمل می‌کند نه طبق آنچه که دلش می‌خواهد. پس حواست باشد که با خودت چه می‌کنی.

«وَ اِلَی بَصَرِکَ حَقَّهُ»؛ و حق چشمت را ادا کن. چشمت را در راهی استفاده کن که خدا راضی است.

اموالت نیز اینگونه است، مال و ثروت را در راهی استفاده کن که خدا راضی است. این مال، مال تو نیست، مال خداست و تو امانت‌دار آن هستی، باید در راهی استفاده کنی که خدا می‌خواهد.

«وَ اِلَی یَدِکَ حَقَّهَا»؛ حق دستت را ادا کن. به هر مالی حق نداری دست درازی کنی.

«وَ اِلَی رِجْلِکَ حَقَّهَا»؛ حق پایت را ادا کن. جایی برو که خدا راضی است، به مجالسی که خدا راضی نیست حق نداری بروی، در قیامت در آتش می‌سوزد.

در روایت آمده است که هر روز صبح که انسان بیدار می‌شود تمام اعضای بدن انسان، التماس می‌کنند که بگذار ما آزاد باشیم و ما را معذب به عذاب‌های الهی نکن. اعضای بدن انسان، ابزار گناه او و تحت اختیار او هستند.

«وَ اِلَی بَطْنِکَ حَقَّهُ»؛ حق شکمت را ادا کن. شکمت فریاد می‌زند و التماس می‌کند که هر چیزی را داخل من نریز، بلکه هر چه خدا راضی است بریز و مرا معذب نکن.

«وَ تَسْتَعِینَ بِاللَّهِ عَلَی ذَلِکَ»؛ و برای ادای این فرضیه‌ها از خدا یاری طلب.

بنابراین همه اعضای بدن بر گردن انسان حق دارند و در روز قیامت طلبکار هستند که تو ما را معذب کردی و مقصر این عذاب تو هستی.

وظیفه انسان در مسیر بندگی

وظیفه ماست هر نعمتی که در اختیار داریم از جمله چشم، گوش، زبان، دست و پا را در مسیر بندگی و اطاعت حق به کار بگیریم؛ چراکه این اعضای بدن ابزار هستند و ماموریت دارند طبق رضای خدا عمل کنند. بنابراین عقل و نفس مطمئنه می‌گوید نعمت‏هایت را در مسیر حق به کار بگیر.

حال خودت بیندیش که عقل را حاکم خود می‌کنی یا نفس را. یعنی اختیارت را دست عقلت می‌دهی یا دست نفست.

در روایت آمده است که: «الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ، وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجَنَانُ»؛ بوسیله عقل خدا پرستش شود و بهشت بدست آید.

عقل انسان به راه حق دعوت می‌کند و نفس به آزادی؛ پس بهتر است انسان نفس خود را مهار و کنترل کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha