چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ |۲۴ محرم ۱۴۴۶ | Jul 31, 2024
السلام علیک یا علی بن الحسین علیهما السلام

حوزه/ پس از ماجرای دردناک قیام عاشورا، امامت شیعیان به ایشان منتقل شد و آن حضرت به مدت ۳۴ سال پیشوای شیعیان بود. ایشان در محرم سال ۹۵ ه.ق به دست ولید بن عبدالملک به شهادت رسیدند. «صحیفه سجادیه» مهمترین اثری است که از امام سجاد علیه السلام به جا مانده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، بیست و پنجم محرم سالروز شهادت مظلومانه امام سجاد علیه السلام است، به همین مناسبت در این نوشته مروری کوتاه بر زندگی چهارمین اختر تابناک شیعیان خواهیم داشت.

شخصیت امام سجاد علیه السلام

علی بن الحسین علیه السلام (۹۵-۳۸ ق) مشهور به «امام سجاد» و «امام زین‌العابدین»، فرزند امام حسین علیه السلام و چهارمین امام شیعیان می باشند. آن حضرت در محرم سال ۶۱ هجری قمری در جریان قیام امام حسین علیه السلام، در سرزمین کربلا حضور داشت اما به علت بیماری نتوانستند در پیکار شرکت کنند.

پس از آن فاجعه دردناک، امامت به ایشان منتقل شد و آن حضرت به مدت ۳۴ سال پیشوای شیعیان بود. ایشان در محرم سال ۹۵ ه.ق به دست ولید بن عبدالملک به شهادت رسیدند. «صحیفه سجادیه» مهمترین اثری است که از امام سجاد به جا مانده است.

به عقیده اکثر علمای شیعه، امام سجاد علیه السلام در روز پنچشنبه، پنجم شعبان سال ۳۸ هجری به دنیا آمده اند.هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه جمادی الاولی یا بیست و ششم جمادی الثانی سال ۳۸ هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است، اما به نظر اکثر علمای شیعه، همان تاریخ نخست صحیح است.

در مورد مکان تولد حضرت سجاد نیز عموم علمای شیعه، مدینه را مکان تولد ایشان می دانند. ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد آن حضرت را کوفه می داند و دلیل آن را تولد امام در ایام حکومت جدشان حضرت علی (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که امام حسین (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کرده‌اند.

مادر امام سجاد علیه السلام

در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند. اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.

نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق، مادر حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.

کنیه و القاب امام سجاد علیه‌السلام

کنیه مشهور امام سجاد علیه السلام «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه‏.

اما القاب شریف امام که بیانگر خصلتهای نیکو و گویای صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او برای خداست چنین است:

زین العابدین: این لقب را جدّ بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان مرحمت فرمودند و به دلیل عبادت فراوان ایشان بود که این لقب را به حضرت دادند و به قدری به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسی به این لقب نامیده نشد، و حقّا که ایشان زینت هر عبادت‌‏کننده و باعث افتخار هر فرمانبر و مطیع خدا بودند.

ذوالثّفنات‏: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثاری چون پینه‏ های زانوی شتر ظاهر می شد.امام باقر علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده ‏اش، آثاری برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را می‏ برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»

سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده‏ های فراوان ایشان بود.

زکیّ: به آن حضرت لقب زکی دادند، چون خداوند او را از هر آلودگی پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدی را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.

امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والای این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیری را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمی‏ گردانم.»

ابن الخیرتین‏

در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد می ‏شد، بیشتر لاغر و ضعیف می‏ گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویی غم ها و مصیبت های عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود می ‏آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء می‏ درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در ماجرای حره که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بی ‏ارزش می ‏دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعی که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیمای انبیاء را دارد.

امام سجاد علیه‌السلام و قیام کربلا

پس از آنکه مردم کوفه از امام حسین (علیه السلام) برای آمدن به این شهر دعوت کردند، امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب و خانواده خویش راهی کوفه شدند. در میان راه، امام سجاد(علیه السلام) گرفتار بیماری و تب شدید شدند به گونه ای که در روز عاشورا قادر به ایستادن بر روی پاهای خویش نبودند.

پیش از شهادت پدر

با وجود وخامت حال امام سجاد، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش حضرت زینب سلام الله علیها و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند و امام برای آخرین بار با سپاه عمر بن سعد اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنی؟» را سر دادند و گفتند «آیا کسی هست که از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ و آیا کسی هست که خدای یکتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما کمک کند؟ و آیا کسی هست که به خاطر خدا ما را یاری نماید؟» امام زین العابدین علیه السلام صدای استغاثه شورانگیز پدر بزرگوارشان را که شنیدند، از بستر بیماری برخاستتند و با وجود بیماری شدیدی که داشتتند به عصا تکیه داده تا به یاری پدرش بشتابدند. زمانی که امام حسین علیه السلام چشمشانشان به فرزند بیمارشان افتاد، فریاد برآوردند، «خواهرم ام کلثوم! مگذار پسرم به میدان بیاید، مبادا که زمین از نسل آل محمد (ص) خالی شود.» این بود که عمه ‏ایشان مبادرت کرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.

وقایع پس از شهادت پدر

پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون کمترین توجه بر این که در میان خیمه‏ ها بانوان و زنان خاندان نبوت و کودکان اهل بیت علیهم السلام هستند، به سمت خیام حرم حمله‏ ور شدند، و عده ای دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.

در بعضی از مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب سلام الله علیها نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند: «علیکن بالفرار: باید فرار کنید».

همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی زینب سلام الله علیها باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.

مطابق با نقلی شمر بن ذی الجوشن خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد، اما حضرت زینب سلام الله علیها چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمود: «او هرگز کشته نمی‌ ‏شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.

امام سجاد و دوران اسارت

عمر سعد پس از دفن اجساد سپاهیانش نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینی را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوی کوفه‏ حرکت دادند. نوشته اند هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود، و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.

جذلم بن بشیر می‏ گوید: در سال (۶۱ هجری) موقع آمدن علی بن حسین از کربلا به کوفه، من وارد کوفه شدم، دیدم به همراه آن حضرت بانوانی هستند در حالی که سپاهیان یزید اطراف ایشان را گرفته‌‏اند و مردم کوفه برای تماشای آنها از خانه‏‌ها بیرون شده‏‌اند و آنان بر شتران بی‏‌جهاز سوارند، زنان کوفه از مشاهده آن منظره به گریه درآمدند و ناله و شیون سر دادند، علی بن حسین را دیدم که از رنج بیماری لاغر شده در حالی که غل به گردن داشت و دستهای مبارکش را به گردنش بسته بودند.

او با صدای ضعیفی می ‏گوید: «اگر این مردم به حال ما گریه می‏‌کنند و به خاطر ما نوحه‏‌سرایی می‌‏نمایند پس چه کسی ما را کشته است؟!».

پس از مدتی توده ‏های مردم اطراف امام زین العابدین علیه السلام حلقه زدند. امام علیه السلام تصمیم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگی که مرتکب شده ‏و جنایتی که نسبت به خود و تمام امت اسلامی رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل خطبه ای در شهر کوفه بیان نمودند.

پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد (علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد کاخ عبیدالله بن زیاد شدند. در رویارویی ابن زیاد و امام زین العابدین علیه السلام، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه اش حضرت زینب کبری سلام الله علیها، او از تصمیم خویش منصرف شد.

دوران امام سجاد علیه السلام در شام

پس از آنکه امام سجاد علیه السلام و زنان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چند روزی را در کوفه گذراندند، به دستور ابن زیاد، کاروان اسرا به همراه شمر بن ذی الجوشن راهی دمشق، پایتخت خلافت امویان شدند. ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام با سختی های طاقت فرسایی همراه بود. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام).

پس از آنکه کاروان اسرا وارد شهر دمشق شدند، آنان را در خرابه ای از خرابه های شام اسکان دادند و فردای آن روز اهل بیت امام حسین علیه السلام را در مجلس یزید حاضر کردند. در آنجا نیز زنان اهل بیت و امام سجاد علیه السلام به دفاع از اسلام و قیام کربلا پرداختند. سپس امام زین العابدین علیه السلام در مسجد جامع اموی با بیان خطبه ای غرّا در میان مردم شام، یزید و امویان را رسوا نمودند.

پس از این رسوایی یزید، رویکرد رفتاری خویش را با اهل بیت پیامبر تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به مدینه بازگرداند.

دوران امامت امام سجاد علیه‌السلام

خلفای معاصر امام سجاد

امام زین العابدین علیه‌السلام پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین علیه‌السلام به مقام امامت نایل آمد و به مدت ۳۵ سال عهده‌دار مقام عظیم ولایت و امامت شیعیان بود. دوران امامت امام سجاد علیه السلام با زمامداران ذیل معاصر بود:

یزید بن معاویه از بنی‌امیه

معاویه بن یزید از بنی‌امیه

عبدالله بن زبیر از زبیریان

مروان بن حکم از بنی‌امیه

عبدالملک بن مروان از بنی‌امیه

ولید بن عبدالملک از بنی‌امیه

سال های ابتدایی امامت حضرت زین العابدین علیه السلام، سال های پر التهابی در جهان اسلام بود. این سال ها که مصادف با ایام خلافت یزید تا سال های ابتدایی خلافت عبدالملک مروان بود، در مناطقی چون حجاز و عراق شورش های بسیاری به وقوع پیوست. به گونه ای که پس از مرگ یزید بن معاویه، حتی بین خود امویان نیز بر سر خلافت اختلاف افتاده بود.

با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینی – سیاسی که امام با استفاده از آن روزگار سیاسی خود را می‏ گذراند، تقیه بود. سپری که شیعیان در تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کرده‏ اند.

اهل سنت به دلیل در اختیار داشتن حکومت، نیازی به تقیه نداشته و تنها برای متهم کردن شیعه، تقیه را از حوزه احکام فقهی مسلّم اسلامی خارج کردند. امام سجّاد علیه السّلام در روایتی فرمود: کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک گوید، همچون کسی است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده است؛ مگر آنکه در تقیه باشد. از امام پرسیدند: تقیه چیست؟ فرمود: ترسد از جبار ستم کار که تعجیل نماید در عقوبت او یا طغیان کند در تعذیب او.

امام سجّاد علیه السّلام واقعا در شرایط سختی زندگی می ‏کردند و جز تقیه راه دیگری نداشت. در روایتی آمده است که کسی بر امام وارد شد و پرسید: چگونه روزگار را می‌‏گذرانید؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه ‏ای می ‏گذرانیم که در میان قوم خویش همچون بنی اسرائیل در میان آل فرعون هستیم. فرزندان ما را می‏ کشند و زنان را به کنیزی می ‏بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سید ما، به دشمنان ما تقرب می‏ جویند.

اگر قریش با داشتن محمد صلّی اللّه علیه و آله بر سایر اعراب فخر می‏ کند و اگر عربها به دلیل داشتن محمد صلّی اللّه علیه و آله بر عجم فخر می ‏کنند و آنها نیز چنین فضیلتی را برای عربها و قریش پذیرفته‏ اند، ما اهل بیت می‏ باید بر قریش برتری داشته و فخر کنیم؛ زیرا محمد صلّی اللّه علیه و آله از میان ما اهل بیت است. اما آنان حق ما را گرفته و هیچ حقی برای ما نمی ‏شناسند. اگر نمی‏ دانی روزگار چگونه می ‏گذرد، این گونه می ‏گذرد که گفتیم».

ناقل حدیث می‏ گوید: امام به گونه ‏ای سخن می ‏گفت که می‏ خواست کسانی که نزدیک بودند بشنوند.بیشتر دوران امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با خلافت عبدالملک بن مروان و پسرش ولید بود. این ایام اوج قدرت امویان در جهان اسلام بود و اتخاذ هر سیاستی به جز تقیه توسط امام، برابر با نابودی شیعه بود.

امام سجاد و واقعه حره

مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان، شورش حرّه‏ را سامان دادند. این شورش به رهبری عبدالله، فرزند حنظله، معروف به غسیل الملائکه بود که رنگ آن ضد اموی و علیه یزید و زندگی ضد اسلامی و غیر دینی او بود.

امام سجاد علیه السّلام و دیگر هاشمیان موضع موافقی در این ماجرا نداشت. حتی هنگامی که مردم در آغاز امویان را از شهر بیرون راندند، امام از روی غیرت و مردانگی، همسر مروان بن حکم را نیز بنا به درخواست مروان پناه داد.

زمانی نیز که مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اموی، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد و یکی از بزرگترین جنایات عصر اموی را مرتکب گردید، با علی بن حسین علیه السّلام به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت.

قبل از آمدن امام نزد مسلم، او به امام و اجدادش دشنام می ‏داد. اما زمانی که امام وارد شد، او به آرامی با آن حضرت برخورد کرد. وقتی امام رفت، از مسلم درباره این برخوردش پرسش کردند و او گفت: ما کان ذلک لرأی منّی لقد مُلئ قلبی منه رُعبا. یعنی این برخورد دوم خواسته من نبود، اما قلب من از رعب و وحشت پر شد.

امام سجاد و توابین

رهبری قیام توابین را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. به نظر می‏ رسد رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد علیه السّلام و توابین وجود نداشته و آنچه بیشتر رنگ نهضت را شیعه نشان داد، شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه‏ های عاطفی آن است.

یعنی توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن علی علیه السلام و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه. در این حرکت نامی از محمد بن حنفیه نیز وجود ندارد.

امام سجاد و مختار

در مورد رابطه مختار و امام گزارش های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد. به دلایل مختلفی نمی ‏توان باور کرد که امام سجاد علیه السّلام درباره مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله؛ او بر خدا و بر رسولش دروغ می بندد». به ویژه این که وقتی مختار سر عبیدالله زیاد را برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی اللّه المختار خیرا؛ خدا به مختار خیر دهد». و نیز آمده است که در آن هنگام «لم یبق من بنی هاشم أحد الّا قام بخطبة فی الثناء علی المختار و جمیل القول فیه؛ یعنی از بنی هاشم کسی باقی نماند مگر اینکه خطبه ای خواند و مختار را ثنا گفته و در مورد او سخنان زیبا گفت.»

امام سجاد و شیعیان

پس از واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی، قرار گرفتند. کوفه، که مرکز گرایش های شیعی بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعه گردید. شیعیان واقعی امام حسین علیه السّلام، که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، امّا تحت شرایط سختی که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند.

زندگی امام سجاد علیه السّلام در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعی کوفه را از امام گرفته بود. در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجّاد علیه السّلام می‏ بایست کار را از صفر شروع کند و مردم را به سمت اهل بیت بکشاند. امام در این راه موفقیت زیادی کسب کرد.

امام سجاد علیه السّلام در طول سی و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکی از سخت‏ ترین دورانهای حیات خویش عبور داد. دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنی ندارد.

انحراف برخی شیعیان در زمان امام

یکی از انحرافات شیعه زمانی شروع گردید که مختار از محمد بن حنفیه خواست تا او را تأیید کند و مورد حمایت قرار دهد. محمد بن حنفیه چنین کرد؛ امّا نه به صورت رسمی. بر پایه منابع شیعه، محمد بن حنفیه فرد منحرفی نبوده و امامت امام سجّاد علیه السّلام را پذیرفته بود.

با این حال این گونه شایع گردید که در میان شیعه عراق، امامت محمد بن حنفیه پذیرفته شده است. گرچه این مسأله محرز نیست، اما بعدها که فرقه ‏ای به نام کیسانیه شهرت یافت، داستان را از زمان مختار آغاز کردند.

با رسوخ بعضی از مبانی عقاید غلات در میان برخی از شیعیان کوفه، بعدها مختار نیز در معرض اتهام قرار گرفت و این گونه شایع گردید که مختار در پیدایش غلات سهم بسزایی داشته است؛ اما در این که امام سجّاد علیه السّلام علیه غلات موضع‌گیری کرده است، شواهدی وجود دارد که این به معنای وجود انحراف در میان شیعیان عراق بود، که امام را وادار می ‏کرد تا از موضعگیری و برقراری رابطه مستقیم و حمایت کامل از آنها خودداری کند.

امام سجّاد علیه السّلام خطاب به گروهی از اهل عراق فرمودند: «أحبّونا حبّ الإسلام فما زال حبّکم لنا حتّی صار شینا علینا؛ ما را بر اساس محبت به اسلام دوست بدارید زیرا نحوه محبت شما به ما باعث شد به ما عیب گیرند.»

ابو خالد کابلی نیز می‏‌گوید: از امام سجاد علیه السّلام شنیدم که می‏ فرمود: یهود و نصارا، عزیز و عیسی را آن قدر دوست داشتند تا مطالب آنچنانی در باره آنان گفتند، چنان که: کسانی از شیعیان ما، تا آن اندازه در دوستی ما افراط می‏ کنند که نظیر سخنان یهود و نصارا را درباره عزیر و عیسی علیهما السّلام درباره ما می ‏گویند. نه آنها از ما هستند و نه ما از آنها هستیم.

تربیت شیعیان و اصحاب جدید

حسین بن عبد الوهّاب می‏ گوید: «امامت در عصر امام سجّاد علیه السّلام پوشیده و مخفی بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان که از آن حضرت پیروی می ‏کردند.» گروهی از عوامل خطرناک دستگاه جور، امام علیه السلام را احاطه کرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بیان اصول و فروع حق و حقیقت می‏ شدند، مگر به گروه اندکی از خواص و شیعیان اظهار می ‏فرمود.

کشّی در شرح حال سعید بن مسیب نقل می‏ کند که فضل بن شاذان گفت: «در زمان علی بن حسین علیه السلام در آغاز کار جز پنج تن: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام طویل و ابو خالدکابلی کسی نبود و تنها این پنج نفر معتقد به امامت بودند و جز اینها کسی بر این عقیده نبود».

به هر حال، امام موفق به بقای شیعه و حتی گسترش آن گردید. روش فقهی آن حضرت، نقل احادیث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از طریق امام علی علیه السّلام بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقی می‏ کردند.

بدین صورت شیعه اولین قدم های فقهی خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت؛ گرچه بخش اعظم این کار به زمانی پس از آن موکول گردید. امام سجاد علیه السّلام در وقت گفتن اذان، جمله «حی علی خیر العمل» را در آن می ‏آوردند. وقتی ایشان مورد اعتراض قرار گرفت، فرمودند: «هو الاذان الأوّل، اذان نخستین به این صورت بود».

اضافه بر آن، برکناری از انحرافات عراق موجب حفظ مبانی اعتقادی اصیل شیعه در برابر انحرافات گردید. علی رغم تلاشهای مهم امام، که البتّه موجب‏ بقای شیعه گردید، مدینه به خاطر کج‏روی هایی که از صدر اسلام در آن نهاده شده و علیه شیعه تحریک شده بود، جای مناسبی برای رشد شیعه نبود و امام سجاد علیه السّلام خود می‌فرمود که دوستداران واقعی آنها در مکه و مدینه به بیست نفر نمی‏ رسد.

در حالی که در عراق افراد بیشتری وجود داشتند که به آنها علاقه‏ مند بودند. شیخ الطائفه، تعداد اصحاب امام سجاد علیه السّلام را یکصد و هفتاد و سه نفر دانسته است که این نشان دهنده تربیت شیعیان در طول این سال ها توسط امام سجاد (علیه السلام) می باشد.

امام سجاد علیه السلام و بردگان

از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به قشری بود که بویژه از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بوده و از محرومترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به شمار می‌‏رفتند. بردگان و کنیزکان، اعم از ایرانی، رومی، مصری و سودانی، متحمل سخت‏‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌های شدیدی قرار می‏‌گرفتند.

امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین – صلوات الله علیهما- که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد. امام در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می‏ خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. گفته‏ اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیتی از امام می‏ دیدند، خود را در معرض او می ‏نهادند تا امام آنها را بخرد.

امام سجاد علیه السّلام در هر ماه و روز و سالی به آزادی آنها می ‏پرداخت؛ به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‏ خورد که همگی از موالی امام بودند. امام سجاد در پایان هر ماه رمضان بیست نفر از آنها را آزاد می ‏کرد و هیچ برده ‏ای را بیش از یک سال نگه نمی‏ داشت و حتی پس از آزادی اموالی هم در اختیار آنها می‏‌گذاشت.

در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد علیه السّلام و شخصیت عظیم علمی و اخلاقی و تقوایی حضرت آشنا می ‏شدند و طبیعی بود که در قلوب بسیاری از آنها علاقه‏‌ای نسبت به امام سجاد علیه السّلام و جریانات شیعی به وجود آید.

آثار بجا مانده از امام سجاد علیه‌السلام

«صحیفه سجادیه» که محققین، اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت و زبور آل محمد نهاده اند، مشتمل بر ۵۴ دعا از آن حضرت است. دعای بیستم صحیفه مشهور به دعای مکارم الاخلاق و دعای چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد.

این صحیفه در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت علیهم السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش می دهد.

همچنین صحیفه سجّادیه، یکی از نمادهای عرفانی و زاییده اندیشه های معرفت شناسی امام سجّاد علیه السلام است.

هنگامی که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبی و دنیازدگی بر آن غلبه و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه‏‌ای برای تنفس وجود نداشت، امام سجّاد علیه السّلام توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرّکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی خداوند ایجاد کند.

گرچه ظاهرا مقصود اصلی در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیری که وجود دارد، می‏ توان گفت که مردم می‏ توانستند از لابلای این تعبیرات با مفاهیم سیاسی مورد نظر امام سجاد علیه السّلام آشنا شوند.

دعاهای مزبور نه تنها در میان شیعیان، بلکه در میان اهل سنت نیز وجود داشت و این حاکی از آن است که دعاهای امام سجاد علیه السّلام در جامعه آن روز نفوذ کرده است. در میان ائمه شیعه، امام سجّاد علیه السّلام بیشتر از همه به ارائه این‌گونه دعاها شهرت دارد.

برخی دیگر از آثار آن حضرت عبارت است از:

مناسک حج: یکی دیگر از کتب حضرت سجاد است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کرده اند.

رساله حقوق: از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است.

الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که ابوحمزه ثمالی نقل کرده است.

صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است.

کتاب حدیث: کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.

شهادت امام سجاد علیه‌السلام

قبر امام سجاد علیه السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم السلام در قبرستان بقیع

مورخین درباره قاتل امام زین العابدین علیه السّلام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید بن عبدالملک، و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک که برادر خلیفه بود مسموم شد؛ اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.

در مورد تاریخ شهادت امام زین العابدین علیه‌السلام نیز گرچه تمامی مورخان و سیره‌نگاران اتفاق دارند که این واقعه در ماه محرم واقع شد، ولی در تعیین روز و سال وقوع آن اتفاق نظر و دیدگاه واحدی وجود ندارد. برخی از آنان، روز دوازدهم محرم، برخی هیجدهم محرم و برخی دیگر بیست و پنجم محرم را روز شهادتش می‌دانند. همچنین درباره سال شهادتش با این که اکثر مورخان، سال ۹۵ را ذکر کرده‌اند، برخی سال ۹۴ قمری را بیان نموده‌اند.

آن حضرت در قبرستان بقیع در کنار قبر مطهر عمویش امام حسن علیه‌السلام به خاک سپرده شد.

منبع: وسائل الشیعه،بحارالانوار، ارشاد شیخ مفید، حلیة‌الاولیاء، زندگانی علی بن الحسین

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha