خبرگزاری حوزه | ملای رومی در ضمن حکایتی که در کتاب مثنوی معنوی آورده است، به یکی از ویژگیهای رابطه زن و مرد اشاره میکند که مرور آن برای این روزهای جامعه ما بسیار سودمند و آموزنده است.
داستان از این قرار است که دختری به سن ازدواج رسیده و به دلیل نبود همسری در شأن و منزلت خود، ناگزیر به وصلت با شخص نه چندان موجهی میشود؛ پدر دختر نیز با این که ناچاری و استیصال فرزندش را درک میکند، در عین حال به دخترش توصیه میکند که از این شخص، صاحب فرزند نشود؛ چرا که معتقد است به دلیل پستی و فرومایگی آن مرد، هر لحظه این احتمال وجود دارد که همسرش را رها کرده و زحمت نگهداری از آن فرزند را به او تحمیل کند؛ دختر نیز این سفارش پدر را توصیهای منطقی و عقلانی قلمداد میکند و با خود متعهد میشود که نسبت به این درخواست پدر، نهایت اهتمام و جدیت را داشته باشد؛ پس از ازدواج، پدر دختر مرتباً و هر دو سه روز یک بار، سفارش خود را به دخترش یادآوری کرده و عواقب تخطی از آن را به او گوشزد میکند؛ علیرغم همه این مراقبتها، پس از مدتی دختر داستان متوجه میشود که باردار است و تلاش میکند این موضوع را از پدر پنهان کند!
گذر ایام پدر را نیز در جریان این حادثه گذاشته و خشم او را برمیانگیزد؛ پدر از بیتوجهی دخترش نسبت به توصیههای خود خشمگین است؛ اما دختر وی، پایبندی به توصیههای او را ناممکن دانسته و میگوید: "من چگونه میتوانستم خودم را از او برحذر بدارم؟ درحالی که مرد و زن شبیه آتش و پنبه هستند و نمیتوان آن دو را کنار یکدیگر گذاشته و انتظار داشت که پنبه، آتش نگیرد!"
گفت بابا چون کنم پرهیز، من؟ // آتش و پنبهست بیشک مرد و زن
پنبه را پرهیز از آتش کجاست؟ // یا در آتش کِی حِفاظ است و تُقاست؟
پدر اما همچنان بر حرف خود پافشاری کرده و توصیه پیشین خود را که گفته بود "در زمان اوج شهوت مرد، نزدیک او نشود!" یادآوری میکند!
این صحبتها با اعتراض دختر مواجه میشود که "از کجا باید بدانم که مرد در اوج شهوت به سر میبَرد یا نه؟" پاسخ پدر این است که هر موقع چشمهای مرد، خمار -و به اصطلاح کلاپیسه- شود علامت آن است که در اوج شهوت جنسی قرار دارد و نباید نزدیک او شد! پاسخ دختر اما تمامکننده این مجادله است: "اگر چشمان مرد از شدت شهوت خمار شود، چشمان من هم از شدت شهوت، کور گشته و دیگر به هیچ پند و اندرزی توجه نخواهد کرد!"
هر از گاهی در گوشه و کنار، افرادی یافت میشوند که مسائل جنسی را از امور توصیهبردار معرفی میکنند و به این طریق با هر قاعده و قانونی که درصدد تنظیم روابط زن و مرد بوده و همچنین حدود پوشش مناسب را معین میکند به مبارزه میپردازند.
این افراد که نگاه شعارزدهای به مسائل جنسی دارند، بسیار علاقهمندند که خود را نسبت به این مسائل، بیتفاوت نشان دهند و چنین وانمود کنند که به مسائل مهمتری میاندیشند!
اگرچه در ظاهر، برهنگی و عریانی را نکوهش میکنند اما با تمجیدهای رویایی و البته نچسبی که از دیگر خصوصیات افراد نیمه برهنه دارند، عملاً به تشویق برهنگی میپردازند!
ادعا میکنند که با نصیحت و موعظه میتوان از آسیبهای پوشش نامناسب و اختلاط بیضابطه زن و مرد جلوگیری کرد؛ غافل از آن که در صورت فراهم کردن چنان شرایطی برای مرد و زن، جایی برای پند و اندرز باقی نخواهد ماند!
ناگفته نماند که این قلم به هیچوجه منکِر این موضوع نیست که برخی افراد همانند حادثهای که برای حضرت یوسف و همسر عزیز مصر رخ داد، حتی در بدترین و آمادهترین شرایط نیز دامان خود را از هر گونه لجن و آلودگی حفظ میکنند اما آیا در مقیاس یک جامعه میلیونی نیز میتوان چنین انتظاری داشت و با این توجیه، هر ضابطه و قانون و محدودیتی را زیر سوال برد؟
و سؤال دیگر این که آیا کسانی که چنین نسخههایی را تجویز میکنند، آیا واقعا به دنبال گسترش حیا و پاکدامنی در سطح جامعه هستند و یا در واقع برای ترویج بیحیایی و بیبندوباری، روی این گونه از اظهارات مانور میدهند؟!
محمد چراغی