به گزارش خبرگزاری حوزه، بی شک از جمله دشوارترین اتفاقاتی که پس از دوران جنگ تحمیلی رخ داد، اسارت بسیاری از رزمندگان ما بود.
سید ناصر حسینیپور در ۱۶ سالگی و در آخرین روزهای جنگ اسیر شد. او که در این دوران تجربههای تلخ و دردناکی را تجربه کرده، در همان دوران تصمیم گرفت خاطراتش را بنویسید. برای همین در ۲۳ صفحه به صورتی رمزی خاطراتش را نوشت و بعد از آزادی از روی کدهایی که یادداشت کرده بود، به روایت خاطراتش پرداخت و ماحصل آن شد کتابی خواندنی به نام" پایی که جا ماند"
نگارنده اثر، بخشی از یادداشتهایش در زندان را که به آن «تقلب زندان» میگفت، در فصل پایانی کتاب آورده است. او در مصاحبه ای هدفش از نوشتن این خاطرات را ثبت خاطرات دوران اسارت عنوان کرد و این کتاب که به زبانهای ترکی استانبولی و عربی نیز ترجمه شده در همان سال در سال انتشار به عنوان کتاب سال دفاع مقدس برگزیده شد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
"امروز بعدازظهر دمای هوا نسبت به روزهای قبل چند درجه کمتر بود. هر چند برای ریختن آتش تهیه از غروب تا موقع طلوع خورشید مشکلی نبود؛ برای دشمن مشکل در روز و گرمای بالای ۴۵ درجه بود. دشمن با شلیک گلولههای دودزا و فسفری برای ثبت تیر، جاده خندق و جادههای عقبه و پشتیبانی ما از جمله جادههای سیدالشهدا، بدر قمربنیهاشم، صاحب الزمان، شهید همت و جاده جدیدالاحداث شفیعزاده معروف به توپخانه را گراگیری کرد. در اینجور مواقع دشمن جادهها، سنگرهای فرماندهی، محل تجمع نیروها، آتشبارهای ادوات و توپخانه را با گلولههای دودزا نشانهگیری میکرد، دیدهبانهای عراقی محل اصابت گلولهها را رصد کرده و برای پاتک ثبت تیر میکردند. آنطور که بچههای اطلاعات قرارگاه میگفتند، عراقیها روبهروی جزیره مجنون فقط ۱۳۰ کاتیوشا در خط دومشان مستقر کرده بودند. "