چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 4, 2024
کد خبر: 1187460
۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۴
نشست کتابخوان

حوزه/نشست کتابخوان پیرامون دفاع مقدس با حضور طلاب در موسسه آموزش عالی ریحانة الرسول (س) ساوه برگزار گردید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اراک،به همت معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه الرسول (س) ساوه صبح امروز نشست کتابخوان پیرامون دفاع مقدس با حضور طلاب برگزار گردید.

در این نشست به معرفی هفت کتاب پیرامون ایثارگران،شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم پرداخته شد.

خانم باقری در معرفی کتاب «زندان الرشید» اشاره کرد:خاطرات سردار علی‌اصغر گرجی زاده، رئیس ستاد قرارگاه سپاه ششم و از هم‌رزمان سردار شهید علی هاشمی، یکی از صادقانه‌ترین آثاری است که در زمینه تاریخ دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده است.

گرجی زاده راوی روایت‌های این کتاب که در واپسین روزهای جنگ تحمیلی در جزایر مجنون به اسارت نیروهای عراقی درآمده بود تا ۴ ماه پس از اسیر شدن به دست نیروهای بعثی، هویت خود را از آنان پنهان می‌کند ولی پس از لو رفتن هویت واقعی او برای نیروهای ارتش بعث، به زندان الرشید که مخوف‌ترین زندان عراق بود، منتقل می‌شود تا باقیمانده دوران اسارت خود را که در حدود ۸ سال می‌شد، در این زندان پشت سربگذارد.

وی گفت:این کتاب در هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به‌ عنوان اثر برگزیده در بخش مستند نگاری انتخاب شد

در ادامه خانم عنایتی در معرفی کتاب پرواز آخر اظهار داشت: این کتاب نوشته دکتر محمدمهدی بهداروند، یادداشت‌های این نویسنده درباره شهید احمد کاظمی فرمانده دلاور هشت سال دفاع مقدس است.

وی افزود: پرواز آخر مجموعه‌ای از یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و خاطرات فرماندهان و مدیران دفاع مقدس درباره شهید احمد کاظمی است.

عنایتی بیان کرد: این اثر شما را با یکی از دلیرمردان جنگ تحمیلی و قهرمانان ملی آشنا می‌کند پس اگر به خواندن سرگذشت‌نامه شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی علاقه دارید، این کتاب را بخوانید.

در معرفی کتاب پسرک فلافل فروش خانم حسنلو تصریح کرد :در روزگاری که جامعه ی بی هویت غرب، از نبود اسطوره های واقعی رنج می برد، و برای مخاطبان خود آرنولد و بت من و مرد عنکبوتی و صدها قهرمان های پوشالی می سازد، ما قهرمانان واقعی داریم که می توانند برای همه ی جوامع انسانی الگوی واقعی باشند. شهید ذوالفقاری یکی از بسیار قهرمان نه پهلوانان کشور ماست .این کتاب در 160 صفحه دربردارنده زندگی نامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری می باشد و علاوه بر خاطرات، در انتهای کتاب، تصاویر شهید ذوالفقاری نیز چاپ شده است. این کتاب حاوی مجموعه خاطراتی از پدر، مادر، خواهر و جمعی از دوستان و آشنایان شهید در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است و عنوان کتاب نیز برگرفته از عنوان یکی از همین خاطرات می باشد.

شهید ذوالفقاری، روز بیست و ششم بهمن 93 به فیض شهادت نائل آمد.

خانم محبی مبصر در معرفی کتاب شنود افزود: این کتاب روایتگر اتفاقی عجیب و نادر یا تجربه نزدیک به مرگ می باشد که برای فردی که ظاهرا پست امنیتی دارد اتفاق افتاده است. فرد مذکور با شرط پنهان ماندن نامش این حقایق را بیان کرده و در این وادی چیزهایی دیده که در غیر از دنیای ماورا قابل مشاهده نیست! چیزهایی که هرکس آنها را مشاهده کند دنیایش را دگرگون خواهد کرد و آدمی متفاوت می شود.،هضم مشاهدات این کتاب حتی برای معادباوران سخت است، دنیای ماورای مرگ!
خود مرگ عرصه‌ای اسرار آمیز است! حال با پرداختن به دنیای بعد از مرگ عرصه را آن را اسرارآمیزتر هم می‌کند.
دنیای پس از آن چگونه است؟ بازتاب اعمال ما چه خوب و چه بدش، چه؟

با خواندن این کتاب، کم و بیش اطلاعات خوبی از برزخ (دنیای مابین این عالم و آخرت) و حقیقت هایی در مورد زندگی پس از مرگ بدرست می ‌آوریم.

هدف ما در خلاصه کتاب شنود، از بیان خاطرات این سرباز گمنام اسلام و انقلاب، این بوده و هست که راه را گم نکنیم و فقط در تمام امور، رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.

خانم خالقی مزین در معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)گفت: این بانو یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب است. این کتاب به ذکر خاطرات و جان فشانی‌هایش در راه انقلاب می‌پردازد تا به همگان یادآوری کند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که زنانه بر سر اعتقادات و آرمان‌هایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند.

طاهره دباغ که به او لقب مادربزرگ انقلاب را داده‌اند از شاگردان آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت. در سال ۱۳۵۳ و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک با کمک محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد. وی و دخترش رضوانه میرزا دباغ، در خاطراتشان از زندان به شکنجه‌های شدید توسط ساواک اشاره کرده‌اند.

خانم غیور در معرفی کتاب روایت هجران(امام خمینی و آزادگان، خاطرات و نامه های دوران اسارت آزادگان)بیان داشت:این کتاب شامل : خاطرات آزادگان، و نامه های پر رمز و راز سالهای اسارت آزادگان به امام و خاطرات اسرای عراقی از جبهه های نبرد حق علیه باطل است.

خانم رستمی در معرفی کتاب «سه روایت از یک مرد»اظهار داشت:این کتاب بر اساس زندگی‌نامه‌ی «شهید حسین علم‌الهدی» به نویسندگی «محمدرضا بایرامی» از سوی انتشارات شاهد منتشر شده است.

وی در ادامه گفت: در این کتاب نویسنده برای بازتاب اندیشه‌ها و همچنین زندگی شهید حسین علم‌الهدی از شیوه‌های رایج و کلیشه‌ای زندگی‌نامه‌نویسی شخصیت‌های برجسته‌ی تاریخی فاصله گرفته و از شیوه‌های نو استفاده کرده است. البته شیوه‌‎ی نویسنده در این کتاب در داستان‌نویسی معاصر متداول است، ولی درباره‌ی زندگی‌نامه‌نویسی نمونه‌های موفقی در این زمینه نداشته‌ایم.

بایرامی به زندگی شهید حسین علم‌الهدی از سه زاویه نگریسته است: زاویه اول از چشم «معبر» است؛ شکنجه‌گری که بارها علم‌الهدی را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار داده. او بیشتر از دوران کودکی حسین تعریف می‌کند؛ از زمانی که حسین نوجوانی بیش نبود و همیشه باعث دردسر دستگاه امنیتی رژیم شاه می‌شد.

معبر در یادآوری خاطرات گذشته خود راجع به حسین، به آتش‌زدن سیرک مصری‎ها در اهواز اشاره می‌کند که حسین به خاطر بی‌حجابی زنانی که در سیرک می‌رقصیدند، به کمک دوستان نوجوانش، دور از چشم نیروهای امنیتی و بدون اینکه کسی مطلع بشود، آنجا را به آتش می‌کشد و این ماجرا تا مدت‌ها باعث گیجی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم شاه می‌شود.

معبر شخصاً حسین را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهد، اما حسین همچنان او را در دستیابی به اطلاعات ناکام می‌گذارد، سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حسین با کمک مردم و کمیته معبر را دستگیر می‌کنند. معبر در آستانه‌ی مرگ خاطرات دردناک سال‌های گذشته را روایت می‌کند، خاطراتی که گوشه‌ای از چهره‌ی حسین علم‌المهدی را نشان می دهد.‌‎

تا اینجای داستان پرونده‌ی زندگانی شهید حسین علم‌الهدی بسته می‌شود. آنچه باقی می‌ماند ناگفته‌هایی از زندگی شهید علم‌الهدی است که نویسنده در این قسمت شخصیت تازه‌ای را وارد داستان نمی‌کند، بلکه یکی از شخصیت‌های روایت دوم را از دل روایت بیرون می‌کشد تا خود حدیث دیدار خود با شخصیت مرکزی کتاب (حسین علم‌الهدی) را روایت کند.

روایت سوم از منظر دید شخصیت «حسن»، قاچاقچی منطقه، است که در روایت دوم به آن اشاره کوتاهی شده است.

حسن خاطراتی را نقل می‌کند که در روزهای جنگ به کار قاچاق مواد غذایی و غیره اشتغال داشته و به کمک همکارانش اشیای قاچاقی را از آن‌سوی مرزها وارد کشور می‌کردند و حسن در توزیع آنها در منطقه‌ی محل سکونت خود فعال بود.
حسن به‌واسطه‌ی شغلی که دارد با تمام کوره‌راه‌های منطقه آشناست. همچنین محل‌های استقرار نیروهای عراقی را مثل کف دست می‌شناسد.

برگزاری نشست کتابخوان در ساوه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha