پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ |۲۷ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Oct 31, 2024
کتاب «خانه‌ای با پرده‌های پرتقالی»

حوزه/ کتاب «خانه‌ای با پرده‌های پرتقالی» نمایشنامه‌ای با موضوع جنگ داعش است که به قلم خانم لیلا روغنگیر قزوینی نوشته شده و به تازگی به چاپ دوم رسیده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «خانه‌ای با پرده‌های پرتقالی» داستان شخصی به نام سهراب است که برای ساخت فیلم مستند از زندگی بهزاد به حلب می‌رود. بهزاد گذشته‌ای دارد که کم‌کم با شخصیت‌اش آشنا می‌شویم. مبارزه با داعش ادامه دارد، بهزاد که زمانی پیانیست خیلی خوبی هم بود، بینایی‌اش را از دست می‌دهد. سهراب زندگی بهزاد را به تصویر می‌کشد.

بهزاد کسی است که هیچکس فکر نمی‌کند او تا جایی پیش برود که بتواند به سمت فرماندهی برسد. در کنار بهزاد با کیوان هم آشنا می‌شویم که زمان زیادی از شهادتش نگذشته است. بهزاد و کیوان هر دو تحت امر سردار حاج قاسم سلیمانی هستند. در انتهای داستان، بهزاد که بینایی‌اش را از دست داده جلوی همسرش (منیژه) پیانو می‌نوازد.

در صفحه ۴۳ کتاب نوشته شده است:

«سهراب: می‌خوام ازت قول بگیرم، برام پیانو بزنی، برای تیتراژ فیلم می‌خوام.

بهزاد: تا یار چه خواهد.

صدای انفجار شنیده می‌شود.

بهزاد پشت پیانو نشسته است. او عینک دودی دارد، نابینا شده است. زیرا صدا، صدای بازی بچه‌ها شنیده می‌شود. منیژه کنار بهزاد است. هر دو لباس سفید پوشیده‌اند.

گوشه‌ای از صحنه جواد پوتین‌ها را واکس می‌زند. سهراب پشت دوربین ایستاده است.

او لباس نظامی به تن دارد.

بهزاد: بالاخره یاد گرفتم بهت بگم منیژه.

منیژه: من منیژه گفتنای تو رو دوست دارم، بهش عادت کردم.

بهزاد: منیژه، بهت گفتم اون خونه با پرده‌های پرتقالیش منو زیر و رو کرد؟.

منیژه: آره ولی دوست دارم بازم بشنوم.

بهزاد: چقدر سفید بهت می‌یاد.

منیژه: یادت باشه به یاسین و یاسمن قول دادی پیانو زدن رو بهشون یاد بدی. تو شروع کن، اونا خودشون صدا رو که بشنوند، میان. اون آقایی که داره ازت فیلم میگیره، گریه میکنه.

بهزاد: عیب نداره، گریه براش خوبه.

بهزاد می‌خندد.

منیژه: نخند زشته. شروع کن، منتظرم. همه منتظریم. بهزاد شروع به نواختن پیانو می‌کند.

کتاب «خانه‌ای با پرده‌های پرتقالی» در سال ۱۴۰۲ منتشر شد و امسال به چاپ دوم رسید. این کتاب توسط انتشارات صریر با قیمت ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha