به گزارش خبرگزاری حوزه، خاطرهای از شهید کاوه در مورد «اهمیت نظم» تقدیم شما فرهیختگان میشود.
هر کس در جلسهای که مثلاً ساعت هشت قرارش را گذاشته بود دیر میکرد، محمود میگفت:
«حق نداری پایت را جلسه بگذاری. همان پشت در بایست کارت دارم». نمیگذاشت بیاید داخل اتاق.
جلسه که تمام میشد میرفت با طرف حرف میزد. هر کس هم بود، بود.
فرمانده گردان یا گروهان یا دسته فرقی برایش نداشت.
میگفت «تا حالا شده دشمن بیاید ده دقیقه فرصت بدهد، مسلح بشوی، بروی طرفش شلیک کنی؟»
میگفت: «ساعت که خیلی زیاد است. دقیقه هم همینطور، شما باید حساب ثانیهها را داشته باشید.»
میگفت: «ما نیروی ضربتی هستیم. اولین اشتباهمان آخرین اشتباه است.»
کاری میکرد که طرف چارهای نداشت جز این که معذرت بخواهد. یا حتی حلالبودی بطلبد. میگفت «بهشرط این که بار آخرت باشد.»
منبع: کتاب «مردی با چفیه سفید»
نظر شما