خاطرات شهدا (68)
-
تازههای نشر"ظهر روز اربعین"؛ روایت عشق و حماسه یک روحانی مدافع حرم
حوزه/ کتاب «ظهر روز اربعین» با محوریت زندگی شهید مدافع حرم حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن دهقانی از سوی نشر حماسه یاران منتشر شد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | حکایت جارو و معنویت؛ درسهایی از زندگی سردار همت
حوزه/ سردار شهید محمد ابراهیم همت همت نه تنها به مسئولیتهای نظامی خود، بلکه به پالایش درون و روح خود نیز اهمیت میداد. این ویژگیها او را به عنوان یک فرمانده برجسته و انسانی ماندگار کرد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | نوجوانی که شهرت را فدای تکلیف کرد
حوزه/ شهید مهرداد عزیزاللهی، نوجوان رزمندهای که پس از شهرت یافتن در تلویزیون، پیشنهاد مجریگری را رد کرد تا از غرور دوری کند و با اخلاص به جبهه بازگشت. او با فداکاری و تقوای خود، نشان داد که تکلیف الهی برایش بر شهرت و موقعیت دنیوی ارجحیت دارد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | شهید مهدیپور، ریاضیدانی که دلها را فتح کرد
حوزه/ شهید سیروس مهدیپور با هوش بالا دو سال زودتر وارد مدرسه شد و دیپلم ریاضی را از دارالفنون گرفت. سپس معلم شد و در مناطق دورافتاده تدریس کرد. با مهربانی و پشتکارش، دانشآموزان را به درسخواندن تشویق میکرد و برای هر پیشرفت کوچکی هدیه میداد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | یا رسول الله؛ اینها همین یک فرزند را دارند
حوزه/ روایت بیمار نیازمند پیوند کلیه که پزشکان امیدی به بهبودش نداشتند، پس از خواب شگفتانگیز یکی از بستگان و دیدار با پیامبر اکرم(ص) و شهید محمدرضا در عالم رؤیا، تنها با یک غسل ساده و بدون هیچ عمل جراحی، سلامتیاش را بازیافت و از بیمارستان مرخص شد.
-
محراب و میدانروایت رهبر انقلاب از شجاعت بینظیر شهید سلیمانی
حوزه/ شهید سلیمانی در حالی که شهر «آمرلی» در محاصرهی کامل داعش بود، شبانه و با بالگرد در یک اقدام بسیار خطرناک از بالای سر نیروهای داعش گذشت و وارد شهر شد و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و باعث مقاومت شهر و جلوگیری از سقوط و قتلعام فجیع مردم و شیعیان شهر شد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | اسرار تربیتی یک سردار
حوزه/ روایتی خواندنی از سیره تربیتی شهید صیاد شیرازی در برخورد با فرزندش که نشان میدهد چگونه این شهید والامقام به جای امر و نهی مستقیم، با عمل خود به فرزندش آموزش میداد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | روایت شهیدی که از بیحجابی گله میکرد
حوزه/ در رؤیایی که بوی حقیقت میدهد، شهید محمدرضا از دغدغههای این روزهای جامعه سخن میگوید و پرده از رازی برمیدارد که شاید کمتر به آن اندیشیدهایم.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | وقتی حاج قاسم نگران شهید صدرزاده و همسرش میشود
حوزه/ حاج قاسم با لهجه کرمانی، صدا زد خانم سید ابراهیم. وقتی نزدیک پرده حائل بین خانمها و آقایان شدم، حاج قاسم که کنار آقا مصطفی ایستاده بود، پدرانه جویای احوالم شد. سردار با محبت از علاقهاش به سید ابراهیم گفت و نگران حال عروس سید بود. وقتی از محل اقامتمان در کرمان پرسید و پاسخی نشنید، حاج حسین بادپا را صدا زد و به او سپرد که هوای سید ابراهیم را داشته باشد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | شهیدی که چهار هزار جلد کتاب مطالعه کرد
حوزه/ شهید همتیفر به خانوادهاش توصیه میکرد که هنگام پاسخ دادن به تلفن، به جای "الو"، "سلام علیکم" بگویند. او همچنین با وجود تهدیدات مداوم منافقین و تغییر مکرر محل سکونتش، همیشه با ملایمت برخورد کرده و به همسرش میگفت: "اگر تماس گرفتند، تندی نکنید و نگران نباشید، اینها فقط چند جوان خام هستند."
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | شهیدی که کتاب به دست در سنگر آتش سوخت
حوزه/ غلامرضا روزی به من گفت: «مادر جان، میخواهم به جبهه بروم.» به او گفتم: «پسرم، درست را ادامه بده.» اما او با قاطعیت گفت: «من باید به جبهه بروم.» پس از ثبتنام، راهی جبهه شد. تنها پانزده روز بعد، خبر شهادتش را آوردند؛ میگفتند هنگام شهادت، داخل سنگر و کتابی در دست داشته که در آتشسوزی سنگر به شهادت رسیده است.
-
محراب و میدانخاطرات علما | کمونیستی که شیفته اخلاق شهید دستغیب شد
حوزه/ در دوران اسارت آیتالله دستغیب، برخوردهای انسانی و اخلاقی ایشان با زندانیان، حتی کسانی که مخالف عقاید ایشان بودند، تاثیر عمیقی بر جای میگذاشت. یکی از این زندانیان کمونیست که در کنار ایشان زندانی بود، پس از مدتی به شیفته اخلاق و برخوردهای مهربانانه آیتالله دستغیب تبدیل شد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | معنی واقعی یلدا در نگاه شهید همیشه خندان
حوزه/ حسین آقا گفتند هر کدام از مهمانها که ماشین ندارند یا نمیتوانند با ماشین خودشان بیایند، خودشان میروند دنبالشان و هم میبرند و هم برمیگردانند. من تعجب کردم و گفتم این همه راه چه لزومی دارد. نگاهی کرد و گفت: «کل قضیه شب یلدا فقط به صله رحمش است که مستحب است».
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | به دشمنتان هم فحش ندهید
حوزه/ در خاطرات شهید سید محمد علی جهانآرا آمده است که در حین شناسایی، پس از شنیدن فحش به دشمن از یکی از رزمندگان، به او تذکر داد که رزمندهی اسلام نباید توهین کند و بر اساس فرمایش امام علی(ع)، حتی به دشمن نیز نباید فحش داده شود.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | چشمهایی که به احترام مادر باز شد
حوزه/ تنها یکبار پاهایش را جلوی من دراز کرد؛ آن هم زمانی بود که شهید شد. به او گفتم: «سید! تو هیچ وقت پاهات رو جلو من دراز نمیکردی. حالا چی شده، مادر؟» ناگهان دیدم چشمان پسرم به اذن خدا برای چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشمانش افتاد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | بابای فاطمه گمنام ماند
حوزه/ شهید حمزهعلی احسانی با دو آرزوی بزرگ از دنیا رفت: یکی داشتن دختری به نام فاطمه و دیگری گمنام ماندن پس از شهادت. آرزوهایی که به تحقق پیوستند و امروز یاد او بهعنوان بابای فاطمه گمنام در دلها زنده است.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | درسی از یک نماز
حوزه / نماز را با عجله میخوانیم و گمان میکنیم زرنگی کردهایم. اما فراموش میکنیم که برکت تمام وقتهایمان در دست خدایی است که برایش وقت نمیگذاریم.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | ماجرای عنایت شهید برونسی به فرزندانش
حوزه/ وقتی فرزندان شهید برونسی در کنکور قبول نشدند و مورد طعنه قرار گرفتند، مادرشان از روح شهید کمک خواست. دعای او نتیجه داد و در کنکور سال بعد، هر دو با رتبههای عالی قبول شدند.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | حق نداری پایت را جلسه بگذاری
حوزه/ هر کس دیر میکرد بیاید جلسهای که مثلاً ساعت هشت قرارش را گذاشته بود، محمود میگفت: «حق نداری پایت را جلسه بگذاری. همان پشت در بایست کارت دارم». نمیگذاشت بیاید داخل اتاق.
-
کرمانرونمایی از کتاب «مثل یک فرمانده لشکر» خاطرات زندگی و رشادتهای سردار شهید مهدی طیاری
حوزه/ آیین رونمایی از کتاب «مثل یک فرمانده لشکر» خاطرات زندگی و رشادتهای سردار شهید حاج مهدی طیاری به قلم علی علویان دوشنبه با حضور مسئولین استانی، خانواده این شهید و سران طوایف این شهید رونمایی شد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | از وسواس امانت تا سودای شهادت
حوزه/ در جهانی که خیلیها حتی برای یک ساعت تاخیر هم توجیه دارند، شهید سید رضا طاهری برای دو دقیقه، مرخصی میگرفت؛ همان مردی که بعدها کل زندگیاش را در راه خدا هدیه کرد.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | اینجا میآیم تا بدانم هیچ چیزی نیستم
حوزه/ امروز که با خبرنگاران مصاحبه می کردم. یک لحظه احساس قدرت کردم فکر کردم خیلی تو اوجم، آمدم سرویس رو بشورم که بدونم هیچی نیستم.
-
علمی-معارفیخاطرات شهدا | روایت نجات یک تیم شناسایی با لهجه کُردی
حوزه/ در یکی از شناسایی ها با این که لباس کردی تنمان بود، کردها به ما مشکوک شدند و طرف ما که آمدند. مجید ماند با آنها صحبت کند. از دور می دیدیم که هر چه سؤال می پرسیدند با تسلط به زبان کردی و با اعتماد به نفس پاسخ شان را می داد. گویی یکی از خودشان است.
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | خاطره خادم حرم امام رضا (ع) از شهید رئیسی
حوزه/ در زمان تولیت ایشان، توسعه قنات جنوب خراسان و تأمین خانه برای محرومان، دو مصوبه مهم بود که اجرایی شد و شعاری در کار نبود؛ ایشان مرد عمل بودند. خیلی از زمینهای آستانه را به محرومان تخصیص دادند.
-
محراب و میدانسه ویژگی منحصر به فرد شهید آرمان علیوردی
حوزه/ در بدترین شرایط، وقتی از مسئله ای عصبی و ناراحت می شد، فقط می گفت لا اله الا الله و اتفاقاً جریمه ای هم برایش صادر نشد. در طول کل مدت آشنایی ام با آرمان حتی یک کلمه زشت و رکیک یا اصطلاحی که معنایی دو پهلو داشته باشد، از دهان او نشنیدم.
-
محراب و میداندرخواست عجیب شهید رئیسی از مادر شهید آرمان علیوردی
حوزه/ در مراسم دختران آرمانی در ورزشگاه آزادی شرکت کرده بودیم. شهید رئیسی بهطرف ما آمد و گفت: «آرمان جاودانه شد، دعا کنید ما هم در این مسیر بمانیم و جاودانه بشویم.»
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | شما دوست نداری من برم بهشت؟
حوزه/ آرمان نشست روی زمین و خودش را انداخت روی پاهای او. خواست آنها را ببوسد، اما مادر اجازه نداد و پایش را کشید. آرمان خواهش کرد و گفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادره. شما دوست نداری من برم بهشت؟
-
محراب و میدانخاطرات شهدا | پدر همه فرزندان شهدا
حوزه/ شهید سلیمانی وقتی به خانه شهیدی می رفت، فرزند شهید احساس می کرد پدرش آمده، احساس می کرد گمشده اش را پیدا کرده است.
-
علمی-معارفیخاطرات شهدا | همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه میشد
حوزه/ هیچ وقت در زندگی احساس کمبود چیزی را نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. تمام وسایلمان در یک اتاق بود و وقتی دوستان شهید به دیدارش می آمدند با بچه ها در محوطه حیاط خانه قدم می زدم.
-
علمی-معارفیخاطرات شهدا | شهیدی که رتبه اول دانشگاه تورنتو کانادا را آورد
حوزه/ به خاطر معدل بالا، با پیشنهاد آموزش و پرورش برای ادامهی تحصیل به کانادا رفت. رتبهی اول دانشگاه تورنتـو کانادا رو بدست آورد؛ وقتی هم درسش تموم شد، به ایران آمد، تصمیم گرفت به جبهه برود.