به گزارش خبرگزاری حوزه، در خاطرات علامه جعفری در مورد یکی از حالات ایشان اینچنین آمده است:
علامه جعفری در آخرین روزهای عمر جهت مداوا به نروژ رفته بود. یکی از دوستان پسرش غلامرضا، آن دو را به شام دعوت کرد.
وقتی استاد و فرزندش سروقت در مهمانی حاضر شدند، علامه بوی تعفن شدیدی را احساس کردند؛ اما صاحبخانه و پسر علامه چیزی احساس نمیکردند و منکر بودند. بالاخره علامه شام نخورده از خانه خارج شد.
صبح روز بعد دکتر غلامرضا جعفری فرزند استاد به دوستش زنگ زد تا از بابت جریان دیشب عذرخواهی کند.
اما دوستش گفت: «من دیروز هر چه در بازار گشتم مرغ ذبح اسلامی پیدا نکردم، بهناچار از مرغهای معمولی استفاده کردم.
از این که داشتم به شما مرغ نجس میدادم شرمنده بودم، اما وقتی شما شام نخورده رفتید خوشحال شدم».
منبع: کتاب فیلسوف شرق، ص ۱۵۸- ۱۶۴.