پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
کد خبر: 1203546
۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۷
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد

حوزه/ وقتی پیامبر(ص) مکه را فتح کرد، حتی هند جگرخوار هم امان یافت؛ اما زخم تلخ تاریخ آنجا بود که همین شهر امن، برای فرزندان فاتحش به قتلگاه تبدیل شد. اسناد روایات از توطئه‌ای پرده برمی‌دارد که از پشت دیوارهای مکه آغاز شد و به صحرای کربلا رسید.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در تاریخ اسلام، رابطه قریش با اهل بیت پیامبر(ص) همواره موضوع بحث‌های تاریخی و کلامی بوده است و بررسی ریشه‌های تاریخی این مناسبات، به درک بهتر وقایع تاریخ اسلام کمک می‌کند.

بر اساس این گزارش، پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد دشمنی قریش با امیرالمؤمنین علی(ع) نه به دلیل شخص ایشان، بلکه ریشه در کینه‌توزی آنان نسبت به پیامبر اکرم(ص) و خاندان بنی‌هاشم داشته است.

بر اساس اسناد تاریخی، دو عامل اصلی در دشمنی قریش با امیرالمؤمنین(ع) نقش داشته است:

۱. کشته شدن بزرگان قریش در جنگ‌های صدر اسلام به دست ایشان.

۲. لقب «طلقاء» (آزادشدگان) که پس از فتح مکه به قریشیان داده شد.

نکته قابل توجه این است که در فتح مکه، تمامی مسلمانان اعم از انصار و مهاجرین حضور داشتند و فرماندهی کل نیز بر عهده شخص پیامبر(ص) بود.

در تاریخ اسلام، روایات متعددی درباره علل دشمنی قریش با اهل بیت(ع) نقل شده است و دو روایت مهم از امام رضا(ع) و امام سجاد(ع) به صورت مستقیم به این موضوع پرداخته‌اند.

روایت اول:

«قالَ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ الرِّضَا ع یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَیَّعَ النَّاسُ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّی لَقَدْ لُعِنَّا عَلَی مَنَابِرِ الْکُفْرِ ثَمَانِینَ عَاماً وَ کُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ

الْأَمْوَالُ فِی الْکَذِبِ عَلَیْنَا وَ اللَّهُ تَعَالَی یَأْبَی لَنَا إِلَّا أَنْ یُعْلِیَ ذِکْرَنَا وَ یُبَیِّنَ فَضْلَنَا وَ اللَّهِ مَا هَذَا بِنَا وَ إِنَّمَا هُوَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَرَابَتِنَا مِنْهُ».

«محمّد بن ابی الموج از پدرش نقل کرد که گفت: شنیدم شخصی از حضرت رضا علیه‌السّلام نقل می‌کرد که آن بزرگوار می‌گفت: خدا را شکر که برای ما نگه داشت آنچه را که این مردم ضایع کردند و بلند نمود ما را هر قدر که مردم پست کردند، تا بدان جا که هشتاد سال متمادی ما را بر منابر کفر، لعن و دشنام دادند.

تمام فضائل ما را کتمان نمودند، و مال‌ها خرج کردند که بر ما دروغ بندند، و خداوند تعالی جز رفعت و بزرگی شأن و شهرت فضائل ما چیزی دیگر نخواست.

به خدا سوگند این ظلمی که به ما شد، برای خود ما نبود، بلکه به خاطر دشمنی با رسول خدا صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله بود و چون ما با وی قرابت داشتیم مورد این ستم‌ها واقع شدیم».

روایت دوم:

«و قِیلَ لَهُ یَوْماً کَیْفَ أَصْبَحْتَ قَالَ أَصْبَحْنَا خَائِفِینَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَصْبَحَ جَمِیعُ أَهْلِ الْإِسْلَامِ آمِنِینَ بِهِ».

«به امام سجاد علیه‌السلام عرضه داشتند: روزگار شما چگونه است؟

امام علیه‌السلام فرمودند: ما اهل البیت علیهم‌السلام به خاطر انتسابمان به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در ترس بودیم و هستیم، ولی همه‌ی اهل اسلام به خاطر ایمان آوردن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در امان ماندند».

نتیجه گیری:

از مجموع این روایات می‌توان دریافت که دشمنی قریش با اهل بیت(ع) ریشه در دشمنی آنها با پیامبر اکرم(ص) داشت. قریش که نمی‌توانست به صورت علنی با پیامبر(ص) دشمنی کند، این کینه را متوجه خاندان ایشان کرد و پس از رحلت پیامبر(ص)، این دشمنی به شکل‌های مختلف خود را نشان داد.

طبق فرمایش امام رضا(ع)، این دشمنی‌ها به حدی رسید که به مدت ۸۰ سال اهل بیت(ع) بر منابر لعن شدند و فضائل ایشان پنهان گردید.

حتی اموال فراوانی صرف شد تا علیه اهل بیت(ع) دروغ‌پردازی شود و چهره آنها مخدوش گردد؛ اما با تمام این تلاش‌ها، خداوند متعال نام و یاد اهل بیت(ع) را بلند و والا نگه داشت.

روایت امام سجاد(ع) نیز به خوبی این تناقض را نشان می‌دهد که چگونه در حالی که عموم مسلمانان به برکت پیامبر(ص) در امنیت به سر می‌بردند، خاندان همان پیامبر(ص) به خاطر انتسابشان به ایشان در خوف و ترس بودند. این نشان می‌دهد که دشمنی‌ها صرفاً جنبه شخصی نداشت، بلکه ریشه در مسائل عمیق‌تر سیاسی و اجتماعی داشت.

با این حال، اهل بیت(ع) در برابر این دشمنی‌ها صبر پیشه کردند و به حفظ و نشر معارف اسلام ناب پرداختند. آنها با تربیت شاگردان و یاران وفادار، میراث پیامبر(ص) را حفظ کردند و اجازه ندادند نور هدایت خاموش شود.

نکته مهم دیگر این است که علیرغم تمام تلاش‌ها برای تخریب چهره اهل بیت(ع) و کتمان فضائل ایشان، امروز مکتب اهل بیت(ع) در سراسر جهان گسترش یافته و حقانیت ایشان بر همگان روشن شده است. این خود نشانه‌ای از وعده الهی است که فرمود باطل رفتنی است و حق ماندنی.

منابع:

عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۱۶۵

کشف الغمة، جلد ۲، صفحه ۱۰۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha