به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، کرسی آزاداندیشی با موضوع «تأثیرپذیری قرآن از علوم عصر نزول» با حضور دکتر جعفر نکونام به عنوان ارائه دهنده، حجج اسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت پور و محمد عرب صالحی به عنوان ناقد و محمدحسین صاعد رازی به عنوان داور کرسی و دکتر حسن رضا رضایی به عنوان مدیر کرسی به همت گروه قرآن و حدیث مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات و با همکاری مرکز آزاد اندیشی حوزه در مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد.
حسن رضا رضایی، دبیر کرسی با مهم برشمردن برگزاری کرسی های آزاداندیشی در جامعه علمی به کلام مقام معظم رهبری استناد و ابراز امیدواری کرد که در آینده چنین نشست هایی ادامه داشته باشد.
پاسخ به یک شبهه
جعفر نکونام به عنوان ارائه دهنده بحث «تأثیرپذیری قرآن از علوم عصر نزول» در آغاز این کرسی به تبیین کلیات نظریه «حقانیت علم ظاهری» در قرآن پرداخت و گفت: مسئله ای که وجود دارد این است که ادعا می شود در قرآن کریم گزاره های غیرعلمی آمده است! به عنوان مثال در مورد آیه «وَالقَمرِ إذا تَلاها» گفته می شود که این آیه یعنی ماه به دنبال خورشید می رود و این در حالی است که در واقع اینچنین نبوده و از نظر علمی ماه به دنبال خورشید نمی رود و مدار خورشید و ماه دو مدار متفاوت می باشد.
وی اظهار کرد: دو فرضیه مهم و قابل توجه در خصوص تطابق یا عدم تطابق قرآن کریم با علوم ظاهری مطرح شده است. یکی از آن ها می گوید که در قرآن نگاه خلاف علم وجود ندارد و اگر کسی چیزی خلاف علم در قرآن می بیند، به دلیل اشتباه در فهم آیات قرآن از سوی خود آن فرد است.
معنای مخالف علم باطل هم می تواند باطل نباشد
پژوهشگر علوم قرآنی دومین فرضیه در خصوص علمی بودن یا نبودن قرآن کریم را تشریح کرد و گفت: نظریه دیگر می گوید که قرآن همان معنای مخالف علم را دارد، اما چرا بگوییم که معنای مخالف علم باطل است؟ و معنای مخالف علم هم از منظر دیگری است و آن هم حق است. به این معنا که آنچه با نگاه معمول و با چشم غیرمسلح دیده می شود هم با وجود اینکه خلاف علم است، اما از این منظر که عقل عرب زمان نزول با نگاه و چشم غیرمسلح اینگونه می فهمیده، پس حق است.
وی بیان داشت: به عنوان مثال به طور طبیعی وقتی خورشید را نگاه می کنیم، می بینیم که در ابتدای روز طلوع می کند و بالا می آید و در انتهای روز غروب می کند و پایین می رود. حال اگر کسی بگوید خورشید طلوع کرد، یا غروب کرد، آیا می توانیم به او بگوییم که کلامش دروغ و خلاف واقع است؟
حق بودن قرآن را به طور دقیق مطرح کنیم
نکونام با تأکید بر اینکه حق بودن قرآن را باید به طور دقیقی مطرح کنیم، تصریح کرد: حق بودن قرآن کریم را می توان با تعابیر مختلفی مطرح کرد؛ مثلاً بگوییم که قرآن حق است یعنی «مطابق با واقع» است به معنای آنچه که بشر در حالت عادی درک می کند. در این حالت ممکن است که از جهت علمی آنچه ما می فهمیم با آنچه با ابزارهای علمی دیده می شود، همخوانی نداشته باشد. پس اگر کلام قرآنی با آنچه با ابزارهای علمی فهمیده می شود، تطبیق نداشته و صرفاً با نگاه ما انسان ها در حالت عادی مطابق باشد، این موضوع خدشه ای بر حقانیت قرآن وارد نمی کند.
وی گفت: معنای دیگر از حقانیت قرآن می تواند حجت شرعی و فقهی بودن و قابل عمل بودن است. یعنی اگر فقیهی بگوید به نظر من حق این است، به این معناست که آنچه من حق می شمارم این است. این هم می تواند تعبیری از حق بوده و حجیت شرعی داشته باشد.
حجیت منطقی داشتن، می تواند با جدل هم به دست آید
استاد دانشگاه قم اظهار کرد: حجیت منطقی داشتن نیز تعبیری دیگر از حقانیت است. حجیت منطقی داشتن تا اینجا جا دارد که اگر نظری نزد مخاطب معقول باشد، اما نزد خود ما معقول نباشد، جدل بوده و به دلیل اقناع سازی که در دل آن نهفته است، حق است. در قرآن کریم نیز چنین جدل هایی اگر دیده شود که در حقیقت باطل باشد، اما برای اقناع عرب زمان نزول قرآن کاربرد داشته باشد، می توان گفت که به این اعتبار گزاره های قرآنی حق است. پس استناد به گزاره باطلی که نزد مخاطب حق است، از باب جدل می تواند حق باشد.
هم نگاه علمی و هم نگاه ظاهری می تواند «حق» باشد
وی نگاه انسان باستان و عرب عصر نزول قرآن را که با چشم غیرمسلح بوده، نگاه ظاهری خواند و افزود: امروزه با پیشرفت تکنولوژی و دانش ها، از منظر دیگری به جهان نگاه می شود و اطلاعات جدیدی به دست می آید. این اطلاعات را نگاه علمی گفته می شود. به تعبیری می توان هردوی این نگاه ها را، هرکدام از یک منظر «حق» دانست.
دوگانه علمی یا غیرعلمی بودن قرآن نشأت گرفته از اشتباهات در فهم آیات است
سپس حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور به ایراد سخن پرداخت و با اشاره به اینکه ترجمه دقیق آیات قرآن کریم امر بسیار مهم و حساسی است، گفت: باید دانست که وقتی از آیه ای همچون «والقمر إذا تلاها» چنین ترجمه ای را ارائه می دهیم که خورشید در حرکت اصل است و ماه در حرکت تابع خورشید می باشد، ممکن است دقت لازم در آن به کار نرود. لازم است بدانیم که «تلی» به معنای پیروی کردن نیست؛ بلکه ریشه در ولایت دارد و معنای در کنار قرار گرفتن و پیوند خوردن چیزی به چیزی دیگر را می دهد.
وی، گرفتار شدن به دوگانه علمی یا غیرعلمی بودن قرآن را نشأت گرفته از اشتباهات بشر در فهم آیات دانست و گفت: همان طور که می دانیم در آیه قبل از «والقمر إذا تلاها» هم حرکت مطرح نبوده و فقط درخشش خورشید مطرح شده است. پس چرا ما این گونه معنا نکنیم که ماه نیز به ویژه وقتی در شب چهاردهم قرص آن کامل می شود، در نورانیت همچون خورشید می درخشد. با یک ترجمه صحیح می توان از گرفتار شدن به دوگانه علمی یا غیرعلمی بودن قرآن جلوگیری کرد.
هیچوقت علم با واقع منافات پیدا نمی کند
این پژوهشگر حوزوی تصریح کرد: پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: قرآن، ظاهره حکم و باطنه علم. این تعبیر هم تعبیر دقیقی در مورد قرآن است. آقای دکتر نکونام تعبیری را مطرح کردند مبنی بر اینکه ما یک علم داریم و یک واقع و تخلف علم از واقع ممکن است. ظاهر این فرمایش پیامبر عظیم الشأن اسلام این است که هیچوقت علم با واقع منافات پیدا نمی کند؛ بلکه علم از جهتی تأیید کننده واقع است. یعنی ما در واقع چیزی می بینیم و این واقع یک حقیقت علمی درستی دارد.
وی افزود: اگر مثلاً فرض کنیم یک واقعی داریم تحت عنوان اینکه خورشید حرکتی دارد که ما با چشممان می بینیم، این حرکتی که ما می بینیم کاملاً درست بوده و هیچ خطایی در آن صورت نگرفته است. اما ممکن است بعداً با بررسی های علمی کاشف به عمل آید که این حرکت را من از منظر خودم اینگونه می بینم ولی در حقیقت این گونه نبوده. قرآن کریم هم در زمان نزول اصولاً خواسته است آن جهتی را بیان کند که ذهنیتی ایجاد شود.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور ادامه داد: مثال دیگر اینکه ما وقتی زیر یک درخت می نشینیم، احساس شادابی پیدا می کنیم. اینکه چه چیزی باعث می شود ما چنین حسی را ادراک کنیم، از منظر ما ممکن است صرفاً دیدن منظره دلنشین درخت و طبیعت باشد، اما دانشمندان پس از انجام تحقیقاتی ممکن است به ما بگویند که این حس شادابی شما به خاطر تولید اکسیژن و هوای پاکی است که درخت تولید می کند. یعنی ما شادابی را درک می کنیم، اما در واقع علت شادابی یک حقیقت علمی است که ذیل آن قرار گرفته و دانشمندان آن را کشف می کنند.
قرآن ظرفیت هدایت بشر را تا روز آخر دارد
وی نگاه دکتر نکونام به تفسیر را تاریخی نگری در تفسیر دانست و عنوان داشت: بحث تاریخی نگری در تفسیر اگر از ظرفیت دائمی قرآن برای هدایت، تعلیم یا راهگشایی در آینده تفکیک شود، می تواند زمینه ساز سلسله ای از داوری ها و قضاوت ها شود که ممکن است هدف اصلی قرآن نباشد. من اگر بپذیرم که قرآن در عین حالی که الآن در یک بستر تاریخی نازل شده است اما ظرفیت هدایت بشر را تا روز آخر دارد، آنگاه نمی گویم که از روز اول یک نگاه تاریخی در قرآن، یک نگاه واقع گرای در حد فهم عرب معاصر و لاغیر در قرآن حاکم بوده است و امروزی که دانش و فرهنگ عوض می شود داوری کنیم و برخی از برداشت های گذشته را تخطئه کنیم و بگوییم که قرآن در دوران نزولش خلاف علم حرف زده است. به نظر می رسد این نگاه ناشی از همین تفکیک است.
استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: باید دانست که قرآن از یک جامعه معاصر، جامعه مخاطب نزول شروع کرد، اما در آن جامعه به نظر می رسد که خواست سخنان خالق خودش را بگوید. مثلاً سبب نزول آیات هیچوقت معنای آیه را منحصر نمی کند و صرفاً بهانه ای است برای اینکه حکمی بیان شود. جامعه عربی معاصر نزول، شخصی شدن قرآن و ناظر بودن به فضای اجتماعی و فرهنگی که قرآن در آن کار را شروع می کند، فقط بهانه ای است برای اینکه حرف های اصلی اش را بزند.
وی گفت: وقتی قرآن به عنوان یک متن تاریخی در نظر گرفته می شود و در آن حصار دوران نزول باقی می ماند و امکان سخن جاودانه از اول نادیده گرفته می شود، آنگاه به سمت تفکیک هایی همچون تفکیک حقیقت از واقعیت یا تفکیک واقع از علم می رویم.
نظریه «عقل خودبنیاد»، ریشه بسیاری از نظریه های روشنفکری در ایران معاصر
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی با اشاره به نظریه عقل خودبنیاد به عنوان ریشه بسیاری از نظریه های روشنفکری در ایران معاصر، اظهار کرد: یکی از سوغاتی که از غرب برای ما آمد، «عقل خودبنیاد» است و همین موضوع یکی از منشأهای رفتن به سراغ قرآن و متهم کردن آن به اشتباهات مختلف می باشد. عقل خودبنیاد از زمان «دکارت» آغاز شد. او گفت: هرچه را من یقین کنم، وجود دارد و هرچه را یقین نکنم، وجود ندارد. او گفت من فکر می کنم، پس هستم و چون به شک هم یقین دارم، پس شک وجود دارد و چون به شاکّ هم شک ندارم، پس هستم. اینجا بود که کلاه گشادی بر سر بشریت رفت و آن این بود که موجود واقعی به موجود یقینی تبدیل شد. یعنی یک امر معرفت شناختی که همان یقین است، داخل یک امر هستی شناختی وارد شد. دکارت گفت چه چیزی وجود دارد؟ آنچه که من یقین کنم! این شد اساس عقل خودبنیاد که خودش را اعتبار همه چیز می داند و به ما می گوید که «یقین من ملاکِ بود یا نبود هر چیزی است!».
نظریه اشتباه عقل خودبنیاد
وی افزود: بر اساس عقل خودبنیاد هرجا که قرآن را نفهمیدیم می توانیم خیلی راحت بگوییم که اعتبار ندارد!! بر همین اساس «نصر حامد ابوزید» از روشنفکران معاصر می گوید من هروقت بخواهم سراغ قرآن بروم، مبانی هرمنوتیک فلسفی را در ذهنم مرور می کنم و مطابق این مبانی قرآن را بررسی می نمایم.
پژوهشگر حوزوی در تبیین چرایی اهمیت پرداختن به نظریه عقل خودبنیاد در بررسی های قرآنی اظهار کرد: در بررسی حقانیت آیات قرآن کریم می بایست موضع ما روشن باشد که آیا عقل خودبنیاد را قائل هستیم یا خیر؟ زیرا در مقابل عقل خودبنیاد عقلی است که می گوید من همه جا نمی توانم دخالت کنم. مثلاً عقل به هیچ وجه نمی تواند وجود یا عدم وجود جِن را اثبات کند. زیرا عقل در این حوزه نمی تواند ورود داشته باشد. لذا در وهله اول می بایست موضع ما نسبت به عقل خودبنیاد روشن شود.
حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی گفت: شناخت ماهیت وحی نیز یکی دیگر از مباحث بسیار مهم در بررسی حقانیت علمی قرآن کریم است. باید ببینیم که آیا ماهیت وحی حیث دیالوگی با واقعیت های عینی به این معنا که این واقعیت های ۲۳ سال نزول قرآن محتوای وحی را ساختند، دارد یا خیر؟
وی برخی از واقعیت های تأثیرگذار بر شکل و محتوای قرآن از منظر نظریه بشری دانستن این کتاب آسمانی را برشمرد و گفت: واقعیت های ۲۳ سال شامل فرهنگ عرب، حالات شخصی پیغمبر اکرم(ص)، وضعیت جغرافیایی مکه و مدینه، توان علمی جامعه مخاطب زمان نزول و سؤال های مردم از پیغمبر می باشد و اگر این ها نبود، قرآن به شکل دیگری نازل می شد. یعنی اگر پیامبر در مکان یا زمان دیگری بودند، محتوای قرآن به شکل دیگری بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با یادآوری اینکه اگر نظریه بشری دانستن محتوای قرآن را بپذیریم، هیچ اعتباری برای قرآن باقی نمی ماند، ابراز داشت: هیچ کسی قائل نیست که قرآن در خلأ نازل شده است، اما باید دقت کرد که آیا حوادث آن ۲۳ سال محتوای قرآن را ساخته اند یا زمینه ای شده اند برای اینکه محتوا در این قالب نازل شود؟ باید دانست که قالب ها می تواند تاریخی باشد. یعنی اگر قرآن در جای دیگری یا زمان دیگری نازل می شد، خداوند همین محتوا را در قالب دیگری نازل می کرد.
این پژوهشگر حوزوی اظهار کرد: کمتر از ۱۰۰۰ آیه از قرآن با وجود اینکه ظرف نزول دارد اما سبب نزول ندارد. یعنی مخاطب بسیاری از آیات قرآن فقط انسان به ما هو انسان است.
وی بیان داشت: باید دانست که ادعای تعارض علم و قرآن در صورتی صحیح است که دلالت آیه یقینی، آورده علم یقینی و تعارض این دو نیز یقینی باشد. به عنوان مثال در سوره طارق داریم که: فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ، خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ، یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ، إِنَّهُ عَلَی رَجْعِهِ لَقَادِرٌ؛ مفسرین قدیم همه در مورد صلب و ترائب گفته اند که صلب یعنی کمر پدر و ترائب یعنی سینه مادر! این در حالی است که علم امروز می گوید نه منی مرد از کمرش بیرون می آید و نه منی زن از سینه اش بیرون می آید. پس اینجا بود که عده ای گفتند قرآن اشتباه کرده و با علم تعارض دارد!
این پژوهشگر حوزوی با تأکید بر اینکه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در جهت رفع این شبهه تلاش خوبی داشته اند، تصریح کرد: ایشان در تفسیر نمونه این شبهه را اینگونه حل کرده اند که آیه ماء دافق را مطرح کرده و ماء دافق مخصوص مرد است. یعنی زن اصلاً ماء دافق ندارد. پس مائی را که از مرد خارج می شود، می توان گفت که مابین صلب و ترائب است.
وی گفت: احتمال دیگر که هزار سال پیش توسط ابن حجی مطرح شده این است که اگر ضمیر یخرجُ را به جای اینکه به ماء دافق برگردانیم، به انسان بزنیم، آنگاه می فهمیم که انسان از فضای بین صلب و ترائب مادر به دنیا می آید. البته این هم یک احتمال است و نکته مهم این است که تا دلالت قرآن قطعی نشود، نمی توان ادعا کرد که قرآن کریم با علم تعارض دارد.
پاسخ های ارائه دهنده بحث
در ادامه این کرسی، نکونام پژوهش های خود را در مقام دفاع از حقانیت قرآن خواند و افزود: لازم است با هم افزایی اندیشمندان اشکالات مختلف مطرح و پاسخ داده شود.
وی با اشاره به پاسخ حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور در خصوص معنای «تلاها» در آیه «والقمر إذا تلاها» گفت: ایشان تلاها را به این معنا ترجمه کردند که ماه نورش را از خورشید می گیرد و اگر به واقع چنین معنایی داشته باشد، به لحاظ علمی اشکالی نخواهد داشت. اما اینکه ماه در کنار خورشید باشد، برای من واضح نبود.
نکونام اکثر مفسران قرآن کریم تا قبل از ظهور دانش های جدید را معتقد به حرکت ماه به دنبال خورشید دانست و گفت: اینکه ما بگوییم مفسران در طول ۱۴ قرن اشتباه فهمیده اند، در حالی که همه آن ها بر اساس شناختی که از زبان عربی داشته اند، سه لازمه باطل را به دنبال دارد.
وی در پرداخت به این سه لازمه باطل تصریح کرد: یکی از آن ها این است که بگوییم گوینده به زبان مخاطب آشنا نبوده که این غلط است. لازمه دیگر این است که بگوییم گوینده سطح فهم مخاطب را نمی دانسته که این نیز غلط است. سومین لازمه هم این است که بگوییم گوینده قصد القای مقصود نداشته و فقط می خواسته معماگویی و گیج کردن مخاطب را دنبال کند که این هم قطعاً نادرست است.
این پژوهشگر علوم قرآن و حدیث افزود: اگر بخواهیم که خداوند برای القای مقصود و هدایت انسان ها آیه «والقمر إذا تلاها» را نازل کرده و در طول ۱۴ قرن هم به یک صورت فهمیده شده، حال چگونه ما می توانیم بگوییم این فهم غلط است. نکته دیگر این است که در جای دیگری از قرآن کریم نیز همین معنای حرکت ماه به دنبال خورشید، آمده است و می فرماید: «لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الیل سابق النهار»؛ به این معنا که ماه به دنبال خورشید و خورشید به دنبال ماه حرکت می کند و این ها تا روز قیامت این فاصله را رعایت می کنند و دارد که در روز قیامت خورشید و ماه با هم جمع می شوند. باید دید که معنای این آیه نیز در برگیرنده معنای در کنار هم بودن خورشید و ماه هست یا خیر؟!
نکونام در پاسخ حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی، مطالب بیان شده از سوی او را کلی دانست و عنوان داشت: در زمینه های فلسفی آنچه فهمیده می شود این است که عقل خودبنیاد نسبت به گزاره های عقل گریز می گوید نه دلیلی بر اثبات و نه دلیلی بر رد آن ها داریم و در چنین حالتی رد کردن چنین گزاره هایی غلط است.
وی یادآور شد: عقل خودبنیاد تنها صالح بر این است که اگر چیزی عقل ستیز و خلاف عقل باشد، آن را با دلیل رد کند.
بحث مهم این است که آیا قرآن خلاف علم سخن گفته یا خیر؟
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور بیان داشت: در مورد حرکت ماه اینکه فرضاً مفسرین اشتباه بفهمند و این اشتباه هم دست به دست بچرخد، اگر روزی فهمیده شود که منظور قرآن این نبوده و عبارت قرآن بد فهمیده شده، آیا کاشف از ابطال نظریه دکتر نکونام می شود یا خیر؟! باید بدانیم یک بحث مهم این است که چرا قرآن این گونه سخن گفته که بد فهمیده شده است و بحث دیگر این است که آیا قرآن خلاف علم سخن گفته یا خیر؟ این ها دو بحث مجزاست و در این کرسی در این باره بحث می شود که آیا قرآن خلاف علم سخن گفته یا خیر؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پرتو و نور خورشید را موضوع مهم در آیه «والشمس و ضحاها» برشمرد و اظهار کرد: در آیه «والقمر إذا تلاها» می بینیم که دارد می گوید وقتی قمر در کنار نور خورشید قرار بگیرد. ولایت به معنای تبعیت نیست و معنای در کنار هم بودن و نزدیک بودن دو شیء به همدیگر را می رساند.
وی افزود: با توجه به معانی دقیق «ضحاها» و «تلاها»، برداشت تفاوت واقع و علم در مورد این آیات قرآن کریم ایجاد نمی شود. در میان مفسران هم این گونه نبوده که همه آن ها این ترجمه و تفسیر را که بگوید ماه به دنبال خورشید و خورشید به دنبال ماه در حرکت است، قائل بوده باشند.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور تصریح کرد: در آیه «لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الیل سابق النهار» هم که می فرماید خورشید اجازه ندارد ماه را درک کند و این آیه نمی تواند شاهدی برای آیه «والقمر إذا تلاها» باشد. زیرا از جهت معنا دو موضوع مختلف را در این دو آیه می بینیم.
تفسیر برخی از مفسرین قابل نقد است
حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی در ادامه به پاسخ اشکال دکتر نکونام در خصوص عدم امکان برداشت اشتباه از سوی مفسرین قرون گذشته پرداخت و اظهار کرد: یک استدلال معروف هست که می گوید اگر بگوییم پیامبر(ص) یا قرآن منظورش از این آیات علمی اموری است که عرب آن زمان نمی دانسته و در گذر زمان انسان ها یک به یک آن امور را فهمیده اند، آنگاه اعجاز علمی قرآن مطرح می شود. حال اگر بگوییم که ممکن است آموزه یا آموزه هایی از قرآن کریم با فهم انسان زمان نزول همخوانی نداشته، می بایست اعجاز علمی قرآن را هم قبول نداشته باشیم! زیرا همه موارد اعجاز علمی قرآن از این سنخ بوده و به ذهن عرب زمان نزول خطور نمی کرده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: استدلال دکتر نکونام این است که اگر بگوییم عرب زمان نزول قرآن امور علمی قرآن را نمی فهمیده، اساساً آوردن چنین آیاتی کار عبثی است! اما در پاسخ به این استدلال باید گفت که اولاً این گونه نیست که همه نفهمند. از صدر اسلام همیشه افرادی بوده که تمام مطالب قرآن را می فهمیده اند. افرادی همچون پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع) و سلمان فارسی بوده اند که چنین علم و فهمی داشته اند.
وی پاسخ دوم به استدلال دکتر نکونام را ناظر بر آیه «تبیاناً لکل شیء» برشمرد و گفت: همان قرآن می گوید که ای پیامبر! ما قرآن را نازل کردیم برای هرکسی که به آن مراجعه کند، بفهمد. اگر قرار بود قرآن برای مردم قابل فهم نباشد و حتی با پرسیدن از پیامبر هم به فهم نرسند، آنگاه می توان گفت نزول آن بی معنا بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی با یادآوری حروف مقطعه قرآن به عنوان سخنان اسرارآمیز بین خداوند و پیامبر(ص) ابراز داشت: باید پرسید که کدام یک از عرب ها معنای این حروف را فهمیدند؟ اگر لازم بود مردم عرب معنی همه آیات قرآن را بفهمند پس دلیل آمدن حروف مقطعه چه بود؟
وی اظهار کرد: جواب چهارم به استدلال دکتر نکونام این است که روایت فراوان داریم که بطون قرآن را چه کسی می فهمد؟ آیا بطون قرآن را هرکسی می تواند بفهمد؟ روایت داریم که محتوای قرآن را به چهار قسم تقسیم کرده است و می گوید که ظاهر آن برای عموم مردم است و لطایف آن برای افراد خاص می باشد. لازم نیست قرآن به شکل عربی عمومی باشد و هرکسی که از راه رسید مفسر آن شود. بحث بطون قرآن بحث خیلی مهمی است.
این پژوهشگر حوزوی تفسیر بسیاری از مفسرین را قابل نقد برشمرد و گفت: علامه طباطبایی می فرماید مفسرین در خصوص آیه «یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ» به خاطر یک روایت مضمر مرسخ گفته اند که منی مرد از کمر می آید و منی زن از سینه اش. این در شرایطی بوده که هیچ مطلب علمی در دست مفسرین قرون گذشته نبوده و در حال حاضر مشخص شده که این اشتباه بوده است. حال نمی شود که ما بگوییم به خاطر اشتباه مفسرین پس قرآن هم اشتباه کرده و نباید فکر کنیم قرآن برای همین ۱۴ قرن نازل شده است.
قرآن برای هدایت آمده و اینکه ۱۴ مردم را گمراه کرده باشد، با هدایت گری آن سازگاری ندارد
سپس دکتر نکونام در پرداخت به پاسخ حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور اظهار داشت: استاد بهجت پور فرمودند که اگر معلوم شود، معنایی موافق علم است و مفسران طی ۱۴ قرن آن را به طور اشتباه فهمیده اند، چه اشکالی دارد؟ پاسخ این است که قرآن برای هدایت آمده و قرآنی که در اوج فصاحت و بلاغت و به لسان عربی مبین نازل شده، اما برای نه فقط مردم عادی که برای همه مفسران ۱۴ قرن گذشته قابل فهم نباشد، آیا با هدایت گری آن منافات ندارد؟!
این پژوهشگر قرآن و حدیث گفت: در مورد آیه « لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الیل سابق النهار» باید گفت این آیه با آیه «والقمر إذا تلاها» تفاوت دارد. اما منظور مورد توجه در اینجا حرکت دورانی مورد تأکید این آیه است. در اینجا ما می خواهیم بگوییم که هیچ مطلب باطلی در قرآن کریم راه پیدا نکرده است و نگاه ظاهری که به ما می گوید خورشید به صورت دورانی به دور زمین می چرخد و در قرآن نیز به آن اشاره شده، باطل نیست.
وی اظهار کرد: در پاسخ به فرمایشات دکتر عرب صالحی باید گفت که مراد از آیه تبیین و موضوع بطون قرآن هرکدام یک کرسی مستقل و بحث های مفصلی را می طلبد.
نکونام: وجود نگاه ظاهری در قرآن قطعی است
نکونام وجود نگاه ظاهری در قرآن کریم را قطعی خواند و افزود: باید پذیرفت که این نگاه حق است و از یک منظر حتی با داشتن این نگاه پی می بریم که هیچ باطلی در قرآن کریم راه ندارد.
اگر کسی سخن حقی را گفت و دیگران مدت ها متوجه نشدند؛ آیا او افراد را گمراه کرده است یا افراد خودشان دچار کج فهمی شده اند؟
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور با تشریح پاسخ نقضی به نظریه دکتر نکونام گفت: خداوند در طبیعت یک سری پدیده ها را قرار داده که بشر در فهم آن ها قرن ها دچار اشتباه شده است؛ بعدها این اشتباه ها معلوم می شود. حال باید پرسید که خداوند بشر را گمراه کرده یا حرفش را زده و من متوجه آن نشده ام؟! یعنی اگر کسی سخن حقی را گفت و دیگران مدت ها متوجه نشدند؛ آیا او افراد را گمراه کرده است یا افراد خودشان دچار کج فهمی شده اند؟
وی گفت: بحث ما در گام اول این بود که آیا قرآن می تواند سخن باطلی بگوید و دیگران را به گمراهی بیندازد؟ اما در گام دیگر گفته شد که قرآن سخن حقی گفته اما مفسری آن حرف را به خوبی متوجه نشده است. این یک بحث دیگری است.
اگر من تاکنون چیزی را نمی فهمیدم و تفسیر غلطی از طبیعت داشتم، آیا این خداوند بوده که مرا دچار گمراهی و اشتباه کرده است؟!
این استاد حوزه در پرداخت به اینکه قرآن کریم سخن خلاف علم گفته یا خیر، تصریح کرد: از ظاهر الفاظ به خوبی روشن است که قرآن سخن خلاف علم نگفته است، ولو مفسر طور دیگری برداشت کرده باشد.
وی افزود: در نظام طبیعت نیز مصادیق چنین فهمی فراوان است. نظام طبیعت که دائم متناسب با قدرت تفسیر ما تغییر نکرده است و ما داریم چیزهایی از آن می فهمیم که تاکنون کشف نکرده بودیم. اگر من تاکنون چیزی را نمی فهمیدم و تفسیر غلطی از طبیعت داشتم، آیا این خداوند بوده که مرا دچار گمراهی و اشتباه کرده است؟! خداوند به ما این ظرفیت را داده که بتوانیم علم را پیدا کنیم. روایت هم به ما می گوید که قرآن ظاهرش حکم است و باطنش علم و این ما هستیم که باید به دنبال علم فهم آیات قرآن بدویم.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور ادامه داد: مفسرین در تفاسیری که لغوی کار می کنند، هیچوقت «تلا» را به معنای تبعیت در حرکت نگرفته اند. باید بدانیم این که ماه به دنبال خورشید حرکت می کند، تفسیر مفسر است، نه ترجمه متن!
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور: فهم مفسرین بخشی از حقیقت است
وی فهم مفسرین را شامل بیان بخشی از حقیقت دانست و عنوان داشت: معمولاً هم دیده ایم که مفسران در بیانات ادبی شان درست عمل کرده اند، ولی در تحلیلشان دچار اشتباه شده اند. زیرا تحلیل ها به قدر دانش مفسران بوده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: قرآن می فرماید «یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ»؛ مفسر چون هنوز علم جنین شناسی نیامده است، به قدر فهمش متوجه است آیه چه می گوید، اما در کشف این حقیقت علمی میزان دانش او یاری گرش بوده است. آخرین نظریه که حدود ۳۰ تا ۴۰ سال پیش مطرح شده است می گوید که تفسیر این آیه سه پرده می شود. قرآن دقیقاً مطابق علم حرف زده و انسان می بایست آن را کشف کند.
وی گفت: درباره هدایت گری در مقاله دکتر نکونام آمده است که موعظه و هدایت با محتوای خلاف علم و حتی باطل اشکال ندارد. ایشان چهار معنا برای حق مطرح کرده اند که یکی از آن ها حق منطقی است و حق منطقی را حجت در مقام جدل عنوان نموده اند.
قرآن از مطالب باطل حتی در مقام جدل مبراست
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور قرآن کریم را مبرا از مطالب باطل برشمرد و اظهار کرد: نمی توان گفت که قرآن هدایت را بر پایه مطالب باطل دنبال کرده است. هدایت باید بر اساس دانایی باشد و اگر بر پایه مسائل باطل دنبال شود، بعدها مخاطب را دچار بی اعتمادی به کل دستگاه هدایت خواهد کرد.
حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی در ادامه این کرسی گفت: پنج پاسخ به الزام یا عدم الزام قرآن کریم به قابل فهم بودن آن برای همه مردم و عبث بودن یا نبودن آن در صورت عدم فهم مردم داده شد، اما متأسفانه دکتر نکونام از پاسخ دهی به آن پنج دلیل اجتناب کردند و به طور کلی این امر بر خلاف فلسفه برگزاری کرسی های آزاداندیشی است.
مفسرین با روش های تفسیری پیش می روند و در این مسیر هم ممکن است دچار برخی اشتباهات شوند
وی تصریح کرد: دکتر نکونام گفتند که اگر قرآن مبهم و غیرقابل فهم برای مردم باشد، از حجیت می افتد! در اینجا باید پرسید که در این حالت قرآن از حجیت می افتد یا فهم برخی از مفسرین؟ که البته باید گفت که هیچ کدام از حجیت نمی افتد. زیرا اساساً بحث حجیت تفسیر و مفسرین نداریم و حجیت به معنایی که بتوان به آن احتجاج کرد، متعلق به فقه است. اینجا فقط فهم واقع مراد است. مفسرین هم با روش های تفسیری و اصول و قواعد تفسیر پیش می روند و در این مسیر هم ممکن است دچار برخی اشتباهات شوند.
اینکه بگوییم اشتباه فهمیدن قرآن نیز همچون اشتباه فهمیدن در مورد طبیعت اشکالی ندارد، قیاس مع الفارق است
دکتر نکونام در پاسخ به نظر حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور مبنی بر عدم توانایی انسان در شناخت تمام اسرار طبیعت و منافات نداشتن این امر با هدایت الهی اظهار کرد: اینکه بگوییم اشتباه فهمیدن قرآن نیز همچون اشتباه فهمیدن در مورد طبیعت اشکالی ندارد، قیاس مع الفارق است. قرآن کریم به زبان بشر بوده و الفاظ به ازای تصوراتی که بشر دارد وضع می شوند. الفاظ زبان جعل بشر است، اما طبیعت جعل بشر نیست. در نتیجه خداوند برای هدایت مردم عرب زمان نزول اسلام بر اساس زبان جعل شده از سوی آن ها که برای آن ها کاملاً آشنا بوده القای مقصود کرده است.
وی گفت: همه می دانیم که قرآن کریم برای هدایت بشر آمده و اگر همین قرآن باعث اشتباه فهمیدن بشر و انحراف او شود، با ذات و رسالت هدایت گری آن در تعارض است.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور با تأکید بر اینکه قرآن موضوع بحث این کرسی بوده و فهم مفسر در اینجا محل بحث نیست، گفت: باید دانست که این طور نیست که فهم همه مفسرین خلاف ظاهر آیات بوده و قرآن هیچ قرینه ای بر حقیقت نگذاشته است. اگر هیچ قرینه ای عبارتی و اعرابی در قرآن نباشد که حقیقت را روشن کند، اقرار به جهل می شود.
وی با یادآوری اینکه برداشت بر اساس انصراف ذهنی فرد و نسبت دادن چیزی به متن نمی تواند حجت باشد ابراز داشت: باید دید که آیا قرآن وظیفه ای فراتر از اینکه لفظش لفظ روشنی باشد بر عهده داشته است؟! وقتی هم که نظر برخی مفسرین را تخطئه می کنیم، اساساً به همین الفاظ قرآن برمی گردیم و می گوییم که همین لفظ اولیه با همان معنای مطابق با عرف مردم درست سخن گفته و صرفاً ذهن منصرف فلان مفسر چنین برداشت کرده است.
این پژوهشگر حوزوی اظهار کرد: نکته دیگری که لازم است در اینجا مطرح شود مربوط به بحث محکم و متشابه می باشد. یکسری رفتارها در جامعه هست که حق و باطل بودن آن ها یک بحث است و خود رفتار بحث دیگری است. خداوند وقتی در قرآن می خواهد به مردم بگوید که وقتی از قبر می خواهید بیرون بیایید به چه نحوی بیرون می آیید. می گوید شما در رفتارهای اجتماعی تان زمانی که به سمت بت هایتان می روید، چگونه می دوید؟ در روز قیامت نیز به این صورت و با شتاب به سمت محل هایی که برایتان تعیین شده است می دوید. در اینجا مطلب باطلی بیان نشده و فقط نمونه یک رفتار با شوق از سوی مردم را به ما نشان می دهد تا مقصود خود را بهتر بفهماند.
خود قرآن بیان کرده است که یکسری حقایق را مطرح می کنم که محکم است و یکسری مطالب را تنزل می دهم و شبهه ناک می باشد
وی مطالب قرآنی را شامل محکمات و متشابهات برشمرد و گفت: خود قرآن بیان کرده است که یکسری حقایق را مطرح می کنم که محکم است و یکسری مطالب را تنزل می دهم و شبهه ناک می باشد؛ اما این شبهه ناک را که خوب مورد دقت قرار دهید و آن ها را به محکمات ارجاع دهید، حقیقت آن ها هم معلوم می شود. قرآن مثال هایی را می زند که ما بتوانیم تصوری از آن ها داشته باشیم و واقع قصه حقیقتی پشت سر این مثال هاست و آن هم این است که خداوند اجازه هیچ گونه دستبرد به وحی را نخواهد داد.
تصویرگری قرآن برای منِ مخاطب شبهه ناک می شود، اما با ارجاع دادن آن به محکمات قابل حل شدن است
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور بیان داشت: خداوند برای اینکه حقایق را جلوی چشم انسان ظاهر کند، مثال هایی را بیان می کند. سید قطب می گوید اعجاز قرآن در تصویرگری آن است. این تصویرگری برای من مخاطب شبهه ناک می شود، اما با ارجاع دادن آن به محکمات قابل حل شدن است.
نمی توان گفت عربی مبین از هرگونه ابهامی مبراست
سپس حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی با تأکید بر اینکه نمی توان گفت عربی مبین از هرگونه ابهامی مبراست، تصریح کرد: اگر عربی مبین به این معناست که هیچ نقطه ابهامی نباید در قرآن باشد، پس « لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِم »، « فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ » و بحث محکمات و متشابهات چه معنی دارد؟
وی گفت: از صادقَین روایت داریم که : لیس فی إخباره عمّا مضی باطل و لا فی اخباره عمّا یکون فی المستقبل باطل بل اخباره کلّها موافقة لمخبراتها؛ یعنی هرچه قرآن گفت همین است و اینگونه نیست که ظاهر آن خلاف واقع باشد.
نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن می گوید که علم ظاهری هم حق است
در بخش پایانی حجت الاسلام والمسلمین صاعد رازی به عنوان داور این کرسی به جمع بندی مطالب و نتیجه گیری پرداخت و اظهار کرد: در خصوص نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن که مطرح و دلایلی بر آن اقامه شد، باید گفت که باعث به وجود آمدن باطل در قرآن کریم نیست؛ بلکه می گوید که علم ظاهری هم خودش حق است و می تواند در قرآن وجود داشته باشد.
وی خلاصه ای از پاسخ های حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور را برشمرد و افزود: ایشان مدعی هستند که قرآن در مقام بیان باطن، واقعیت و علت ها نبوده است. همچنین ایشان نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن را در تعارض با جاودانگی این کتاب آسمانی عنوان کردند و گفتند که سخنان قرآن فقط مختص مخاطبان عصر نزول نیستند.
استاد حوزه با اشاره به پاسخ های حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی گفت: ایشان منشأ احتمالی نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن را دیدگاه عقل خودبنیاد دکارت دانستند و تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ مردم دوران نزول، حالات پیامبر(ص) و عوامل دیگر را یک اشکال کلی اعلام کردند که کتاب های زیادی در رد آن نوشته شده است.
وی پاسخ دکتر نکونام مبنی بر فهم اشتباه تمام مفسران ۱۴ قرن گذشته از بعضی از کلمات قرآنی دارای اشکال دانست و گفت: اساساً از آیه «لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الیل سابق النهار» نمی توان حرکت ماه به دنبال خورشید و حرکت خورشید به دنبال ماه را ترجمه کرد؛ بلکه این آیه تنها به ما می گوید که ماه و خورشید هرکدام در مدار خودش حرکت می کند و هرگز با هم تلاقی نخواهند داشت.
حجت الاسلام والمسلمین صاعد رازی در پرداخت به این ادعای دکتر نکونام که عقل خودبنیاد نسبت به گزاره های عقل گریز نه اثبات گراست و نه نفی کننده، تصریح کرد: به نظر می رسد که اشکال مربوط به دکارت و اشکال مربوط به تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ و حالات پیامبر(ص) اینجا جواب داده نشد و اشکالات حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی بدون پاسخ باقی ماند.
وی افزود: دکتر نکونام فرمودند: اینکه قرآن برای هدایت است، اگر طوری حرف بزند که به اتفاق همه مفسران غلط بفهمند، این ممکن است مشکل داشته و با هدایت گری قرآن در تعارض باشد. جمع بندی ایشان این بود که نگاه ظاهری حق است. حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور یک پاسخ نقضی به این اشکال دادند مبنی بر اینکه خداوند در طبیعت هم چیزهایی دارد که ممکن است مردم الآن آن ها را درست نفهمند و بعداً به اسرار آن پی ببرند. این تفسیر غلط ما از طبیعت است، نه اینکه خداوند متعال بخواهد غلطی را به مردم منتقل نماید و مفسرین بر اساس دانششان فقط می توانند بخشی از حقیقت را نقل کنند.
این پژوهشگر حوزوی ادامه داد: حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی فرمودند که آیا قرآن یا فهم مفسرین از حجیت می افتد و در پاسخ به همین سؤال گفتند که هیچ کدام از حجیت نخواهد افتاد؛ زیرا مفسرین بر اساس قواعد عمل می کنند و قرآن نیز حجیت خود را به خاطر اشتباه مفسرین از دست نمی دهد.
وی نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن را حاوی نگاه اثبات گرایانه به علم دانست و عنوان داشت: به نظر می رسد این نظریه با آیات حق بودن، واقع بودن، اقوم بودن و «لتبین للناس» و «تبیاناً لکل شیء» بودن قرآن در تعارض است. درست است که ما پذیرفته ایم که قرآن بر اساس ضرب المثل ها و زبان قوم صحبت می کرده و این خطا نیست؛ اما اینکه حرفی بزنیم که موجب ورود خطا به قرآن شود، به نظر می رسد که اشکالات متعددی بر چنین حرفی وارد است.
داور این کرسی یادآور شد: اینجا سؤالی پیش می آید و این که آیا نظریه حقانیت علم ظاهری در قرآن خطاپذیری این کتاب آسمانی را اثبات نمی کند؟! زیرا ما در برابر علم مدعی هستیم چون که این ها بر اساس استقرا هستند پس خطاپذیرند، ولی قرآن خطاناپذیر است. اما این نظریه خطاپذیری را در قرآن وارد می کند. باید دانست که مواردی وجود دارد که قرآن برخلاف نگاه ظاهری به حقیقت امر اشاره کرده که بعداً آن حقیقت کشف شده است. یعنی خلاف آن علم ظاهری صحبت کرده است. به عنوان مثال قرآن فرموده «وَ جَعَلَ القَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِرَاجاً»؛ در زمان نزول قرآن مردم هردوی ماه و خورشید را نور می دیدند و بعدها کشف شد که ماه از خورشید نور می گیرد.
حجت الاسلام والمسلمین صاعد رازی در پایان وظیفه قرآن را برای جایی که عقل و تجربه به آن دسترسی ندارد، برشمرد و اظهار کرد: آن جا غیب است و مواردی که تجربی است بسته به ظرفیت بشر بعدها مورد درک و کشف بشر قرار می گیرد و این موضوع با وظیفه قرآن تعارضی ندارد.