چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 4, 2024
تصاویر/ مراسم ملی بیعت و تجدید عهد نیروهای مسلح با امام زمان (عج)

حوزه/ علائم ظهور مجموعه نشانه‌های حتمی و غیرحتمی است که در روایات برای ظهور امام مهدی(ع) گفته شده است. علائم حتمی ظهور نشانه‌هایی دانسته شده که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور محقق خواهد شد.

خبرگزاری حوزه | علائم ظهور مجموعه نشانه‌های حتمی و غیرحتمی است که در روایات برای ظهور امام مهدی(ع) گفته شده است. علائم حتمی ظهور نشانه‌هایی دانسته شده که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور محقق خواهد شد. قیام یَمانی، خروج سُفْیانی و کشته شدن نفس زکیه برخی از نشانه‌های حتمی ظهور است.

علائم غیرحتمی ظهور را حوادثی دانسته‌اند که به تنهایی نشانه ظهور نیست؛ بلکه لازم است با آن شرایط دیگری نیز محقق شود. زیاد شدن فساد اخلاقی و اقتصادی و ترک امر به معروف و نهی از منکر برخی از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است.

علائم حتمی ظهور

علائم حتمی ظهور را نشانه‌هایی دانسته‌اند که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور امام مهدی(ع) محقق خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: قائم را پنج نشانه است: سفیانی و یمانی و صیحه ‏ای از آسمان و کشته شدن نفس‏ زکیّه‏ و فرو رفتن زمین در بیداء.[۱]

قیام یَمانی[۲]: از نظر روایات اسلامی، در مقدمه قیام و ظهور امام یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت می‌‏گیرد.

آنچه به نام قیام‏ یمانی‏ قبل از ظهور بیان شده است، نمونه‌‏ای از این سلسله قیام‌هاست. این جریانها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌‏دهد.[۳]

روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام درباره انقلاب اسلامی و زمینه ‏ساز ظهور حضرت مهدی (ع) در یمن وارد شده است که برخی از آنها صحیح السند می‌باشد که حتمی بودن وقوع این انقلاب را تصریح می ‏کند و آن را درفش هدایت و زمینه‏ ساز قیام حضرت مهدی و یاری‏ کننده آن حضرت توصیف می ‏کند؛ حتی برخی از روایات انقلاب اسلامی یمن را در زمان ظهور، هدایت بخش‌‏ترین درفش‏ها به‌طور مطلق به حساب می‌‏آورد و در وجوب یاری رساندن به آن، همانگونه تأکید می‌‏کند که در یاری درفش مشرق ایرانی، بلکه بیش از آن تأکید می‏‌نماید و وقت آن را همزمان با خروج سفیانی در ماه رجب یعنی چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) و پایتخت آن را صنعا معرفی می‏‌کند.[۴]

خروج سُفْیانی: سفیانی از شخصیت‌های بارز در نهضت حضرت مهدی (ع) است. او دشمن سرسخت و رویاروی آن حضرت می‌‏باشد. [۵]از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است که فرمود:«فرزند هند جگرخوار از وادی یابس (درّه خشک) خروج می‌‏کند. او مردی است چهارشانه و بدقیافه، دارای سری بزرگ، بر صورت او اثر آبله پیداست وقتی او را می‌‏بینی پنداری که یک چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عیینه (عنبسه- نسخه بدل) است او از فرزندان ابو سفیان است وارد سرزمین قرار و معین (با آرامش و آبی گوارا) می‏‌شود و بر بالای منبر آنجا قرار می‏‌گیرد.»[۶]

صیحه آسمانی: صیحه‏ آسمانی در ماه رمضان اتفاق می افتد از امام علی (ع) سؤال شد صیحه‏ آسمانی در ماه رمضان چیست؟ فرمود: آیا نشنیده‌‏اید گفته خداوند را در قرآن «اگر بخواهیم از آسمان نشانه‏ ای را بر آنها فروفرستیم به‏ گونه‌‏ای که همه در برابر آن سر تسلیم فرود آورند»[۷] نشانه‌‏ای که دختر جوان را از سراپرده برون می‌‏آورد و خفته را بیدار می‏‌کند و بیدار را به وحشت می‌‏اندازد»[۸]

کشته شدن نفس زکیه: ظاهرا منظور از حسنی، نفس زکیّه در مکه است و یا جوانی که نزدیک ظهور حضرت مهدی (ع) در شهر مدینه به دست لشکریان سفیانی کشته خواهد شد گرچه احتمال دارد او سیّدی حسنی و رهبر حرکت اسلامی عراق باشد چه اینکه در برخی روایات هم عبارت «و تحرّک الحسنی» وارد شده است.[۹] بنا بر آن چه مرحوم شیخ مفید ذکر فرموده، علائم حتمی ظهور پشت‏ سرهم به طور زنجیره ‏ای به نحوی که برشمرده ‏اند نیست، چون برخی از این پیشامدها مانند کشته شدن نفس‏ زکیّه‏ و سر بریدن مرد هاشمی بین رکن و مقام، فاصله‏‌ای بیش از دو هفته با ظهور حضرت ندارد بلکه در حقیقت جزئی از نهضت ظهور آن بزرگوار است، چه اینکه وی فرستاده حضرت مهدی (ع) می‌‏باشد.[۱۰]

فرورفتن زمین در بیدا: فرورفتن زمین در بیدا یکی از علائم حتمی ظهور گفته شده است. امین الدین طبرسی روایت نموده که ابو حمزه ثمالی گفت: از امام زین العابدین (ع) و حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی (ع) شنیدم که در توضیح آیه شریفه «... وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعید»[۱۱] گفتند: آنها لشکری در سرزمین «بیداء» هستند که زمین زیر پای آنها فرو می‌رود و آنها را در کام خود فرو می‌برد.

از ام سلمه (همسر پیغمبر) نقل شده که می‌گفت: پیغمبر (ص) فرمود: شخصی از بیم جان خود به خانه خدا پناه می‌برد. لشکری برای گرفتن او فرستاده می‌‏شود. موقعی که لشکر به «بیداء» واقع در بیابان مکه و مدینه می‌رسند در زمین فرو می‌روند.[۱۲]

علائم غیر حتمی ظهور

علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند.

در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:

- هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.

- ظلم و ستم فراگیر شود.

- قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.

- دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.

- اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.

- کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.

- مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.

- افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.

- شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.

- کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.

- قطع رحم شود.

- بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.

- نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.

- زنان با زنان ازدواج کنند.

- انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.

- افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.

- ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.

- افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.

- کافر به خاطر سختی‌ها و مشکلات مؤمن، شاد است.

- شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.

- کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است.

- آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.

- اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.

- راه نیک بسته و راه بد باز است.

- کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.

- انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.

- مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.

- بدعت و زنا آشکار شود.

- مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.

- حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.

- دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.

- جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.

- مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.

- ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.

- سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.

- والیان در قضاوت رشوه بگیرند.

- پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.

- مردم را از روی تهمت یا سوءظن بشکند.

- مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.

- زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.

- سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.

- مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.

- آشکار قماربازی شود.

- مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.

- نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به اهل‌بیت(ع) ستایش شوند.

- هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.

- در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.

- شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.

- همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.

- حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.

- مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.

- راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.

- بدکاری آشکار شده و برای سخن‌چینی کوشش می‌شود.

- ستم و تجاوز شایع شده است.

- غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.

- صلح و جهاد برای خدا نیست.

- سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.

- خرابی بیشتر از آبادی است.

- معاش انسان از کم‌فروشی به دست می‌آید.

- خونریزی آسان گردد.

- مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.

- نماز را سبک شمارند.

- انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.

- قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.

- هرج و مرج بسیار است.

- مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.

- با حیوانات آمیزش می‌شود.

- مردم به مسجد (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).

- حیوانات همدیگر را بدرند.

- دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.

- بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.

- نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند.

- فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.

- مردم در اطراف قدرتمندانند.

- طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.

- در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.

- آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.

- مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.

- مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.

- راه نیک خالی است.

- مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.

- سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.

- مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.

- به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.

- علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.

- مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.

- انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.

- فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.

- زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.

- پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.

- اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.

- قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.

- اموال حق خویشان پیامبر(ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.

- به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.

- در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.

- سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.

- برای اذان نماز مزد می‌گیرند.

- مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.

- خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.

- قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.

- استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.

- فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.

- بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.

- صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.

- وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.

- هدف مردم شکم و شهوتشان است.

- دنیا به مردم روی کرده است.

- نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.[۱۳]

مطالعه بیشتر

خراسانی محقق، جواد، و سید جواد میرشفیعی خوانساری، مهدی منتظر(عج)، بی‌جا، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷.

خادمی شیرازی، محمد، نشانه‌های ظهور او، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۸ش.

سلیمان، کامل، روزگار رهایی: ترجمه یوم الخلاص، ترجمه علی‌اکبر مهدیپور، بی‌جا، ۱۳۷۱ش، ج۲.

گروهی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.

محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۲–۸۸.

پی نوشت ها:

۱. نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت (نعمانی، ترجمه فهری)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ ۴، ۱۳۶۲ ش، ص ۲۹۵.

۲. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.

۳. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۰.

۴. کورانی، علی، عصر ظهور، تهران، انتشارات امیر کبیر، چ ۶، ۱۳۸۲ ش، ص ۱۵۷.

۵. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۱۵

۶. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت،دار إحیاء التراث العربی‏، چ۲، ۱۴۰۳ق، ج ۵۲، ص۲۰۵.

۷. سوره شعراء، آیه ۴

۸. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۹.

۹. کورانی، علی، عصر ظهور، ص ۱۸۴.

۱۰. کورانی، علی، عصر ظهور، ص ۱۸۳

۱۱. سوره سبأ، آیه ۵۲

۱۲. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مهدی موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چ۲۸، ۱۳۷۸ ش، ج ۵۱، ص ۹۵۳.

۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.

منبع: ویکی پاسخ

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha