به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در مشهد، شامگاه شنبه ۱۷ آذرماه تالارشهر مشهدالرضا (ع) میزبان سه خانواده شهید، میزبان خانواده های سه خواهری که همسران خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از سرزمین ایران اسلامی هدیه کردند به دعوت نشر ستاره ها بود.

دورهمی فعالان فرهنگی و رسانه، مسئولان استان همراه با جمعی از خانواده ها شهدا در حالی برگزار می شد که مدیون قلم فرسایی مریم قربان زاده بانوی نویسنده نامدار مشهدی که بیش از این در مسیر معرفی شهدا کتاب های زیادی نوشته است از جمله این آثار خاتون و قوماندان، کتاب پس از ۱۰ سال، روضه ابوالفضل و.. است.

کتاب سه خواهرون روایت زندگی هشت زن از سه نسل است این کتاب در سه فصل با روایت های فضه خانم، صدیقه خانم، فاطمه، محبوبه، منصوره، تکتم، مریم و سمیه است.

این کتاب روایت گر همسران و فرزندان شهیدان ابوالفضل رفیعی، شهید تقی بافندگان و شهید محمد عابدینی است.

این مراسم با گفت‌وگوی تکتم رفیعی فرزند شهید و یکی از بانوان روایت گر این کتاب آغاز شد، فرزند شهید ابوالفضل رفیعی در این مراسم در پاسخ به سوالات فرزاد جمشیدی مجری برنامه ضمن تقدیر از تلاش های نویسنده برای معرفی این خانواده، از مادربزرگ ها و مادرش فاطمه دهقانی یکی از بانوان دیگر روایتگر این کتاب یاد کرد.

پیکر شهید رفیعی پس از ۳۴ سال به مشهد آمد و در آغاز با عنوان شهید گمنام در جوار مسجد الزهرا دانشگاه فردوسی به خاک سپرده شد و پس از چندی اعلام کردند که این شهید گمنام همان ابوالفضل همسر فاطمه خانم دهقانی است.

مرحومه خانم دهقانی نیز به رسم رفاقت تا آنجا که دردهای جانش اجازه داد دانشگاه فردوسی مزار شهدا یکی از پاتوق های او شد تا فراق ۳۴ ساله را جبران کند.

داستان های این خانواده آن قدر شنیدنی است که مریم قربان زاده در کتاب دریادل در ۴۳۲ صفحه به روایت زندگی فاطمه دهقانی یکی از همان سه خواهرون همسر شهید ابوالفضل رفیعی می پردازد.

در ادامه مریم قربان زاده نویسنده کتاب در روی جایگاه قرار می گیرد ابراز خوشحالی می کند از اینکه کتاب به دست صاحبان اصلی آن رسیده است زیرا برای نویسنده امانت داری مهم است که به دست مخاطبانش برسد.

نویسنده کتاب برای نگارش کتاب ۳ خواهرون، ۳ سال وقت گذاشته است به ظرفیت محتوای این کتاب برای تولید فیلم نامه و ساخت سریال تلویزیونی اشاره کرد.

در پایان گفت‌وگوی خود بخشی از صفحه ۱۴۸ کتاب را برای علاقه مندان حاضر در سالن خواند؛

در این صفحه با یک سرفصل آغاز می شود «کل خانواده فدای حضرت زینب (س)» از سفرنوه های شهدا به سوریه برای دفاع از حرم حکایت می کند.

از متن کتاب خواند؛ وقتی داداش علی اصغر به مادرم می گفت دعا کن شهید شوم، مادرم می گفت: «ان شاءالله بعد از ۱۲۰ سال» داداش هم می خندید من برای همه عزیزانم دعا می کنم که عاقبت بخیر شوند. برای برادرهایم، بچه های برادرهایم، خودم، همسرم، بچه هایم و برای همه دعا می کنم با شهادت عاقبت بخیر شوند. این را ازپای روضه هایی دارم که مادرم ما را تابستان و زمستان می برد.

در ادامه این مراسم با حضور سردار غیاثی فرمانده سپاه امام رضا، علی رمضانی مدیرعامل خانه کتاب ایران، حسین زاده مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی همراه با حضور خانواده شهدا از پوستراین کتاب رونمایی شد.

مسئولان حاضر ضمن تقدیر از نویسنده کتاب، از صبوری، شجاعت و صلابت خانواده های شهدا تجلیل کردند.

عباس رثایی شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس در بخشی از این مراسم حاضر شد و به اجرای نمایش روایت گری از خانواده شهدا پرداخت.

در ادامه این مراسم دختران مدرسه امام حسین(ع) سرود وطن مادر ما بود اجرا کردند.

در پایان این برنامه از تلاش های خانم قربان زاده برای نگارش این کتاب از سوی خانواده شهدا و مسئولان برگزاری این مراسم تقدیر شد.

کتاب سه خواهرون روایت زندگی هشت زن از سه نسل به قلم مریم قربان زاده، ویراستار و مشاور تألیف امیر سعادتی در ۲۲۴ صفحه نوشته شده است، طرح جلد این کتاب براساس گلدوزی سنتی زنان خراسان جنوبی توسط نویسنده کتاب انجام شده است، این کتاب برای اولین بار در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه از سوی نشر ستاره ها منتشر شده است.

در توضیح نگارش در پشت جلد این کتاب آمده است؛

«از اولین صحبت تلفنی با خانواده شهید رفیعی قریب ۹ سال می گذرد. شروع مصاحبه با پسر بزرگ شهید بود تا با مادرشان در یک برنامه تلویزیونی دفاع مقدسی شرکت کنند. حین صحبت علی اصغر آقا رفیعی اشاره کردند که دو تا از خاله هایشان هم همسر شهید هستند. سه خواهر که هر سه همسر شهیدند همان جا ایده سه خواهرون درگیرم کرد و یک ماه بعد رو به روی خواهر ارشد نشسته بودم تا قصه زندگی اش را برایم نقل کند.

ابتدا ایده سه خواهرون در یک خواهر ماند و بعد از تقریباً سه سال شد. «دریادل» کتاب چندین بار رفت که ناتمام بماند اما علی اصغر رفیعی مادرش را راضی می کرد تا همکاری کند خاله هایش را راضی کرد تا کمک کنند. او همه خاندان دهقانی را پای کار آورد اطمینان دارم اگر پیگیری های اصغر آقا نبود، کتاب «دریادل» و بعد از آن سه خواهرون به ثمر نمی رسید. روزی پس از پرگشودن مادرش به من گفت شما را پدرمان فرستاد تا از زحمات مادرمان تشکر کند.... »