به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق) معروف به آخوند خراسانی از مراجع تقلید و عالم برجسته فقه و اصول شیعه در قرن چهاردهم قمری بود.
ایشان اصالتا اهل هرات افغانستان بودند و در سال ۱۲۵۵ق در مشهد به دنیا آمد و پس از آموزش علوم مقدماتی حوزوی در ۲۲ سالگی مدتی در سبزوار و تهران به آموزش حکمت مشغول شد و سپس راهی نجف اشرف شد. از اساتید وی در نجف می توان به میرزای شیرازی، شیخ انصاری، ملاحسینقلی همدانی و در ایران به ملاهادی سبزواری و میرزا ابوالحسن جلوه اشاره کرد.
در دو وقت صبح و مغرب نماز را به جماعت میخواند، مگر در ماه مبارک که هر سه وقت نماز را به جماعت میخواند و نوافل نهاریه و لیلیله از ایشان ترک نمیشد.
اما نه صرفاً برای انجام تکلیف، بلکه روح جذبه حق از عبادات ایشان نمایان بود و مصداق «إن الصلوة معراج المؤمن» بهوضوح تحقق مییافت.
یکی از همسایگان ایشان میگفت در تابستان، زمانی که بام خانهاش به بام منزل ایشان متصل بود، از صدای ناله و سوز و گدازی که در سجده میکردند، دلخراشترین صداها را میشنیدند که هر قلب سنگی را به لرزه درمیآورد.
گویی این نالهها از محبتی بیپایان به حق سرچشمه میگرفت یا از بندهای که از گناه و ترس عذاب خداوند به شدت مضطرب بود.
باطنی صاف و ظاهری پاکیزه داشتند. هیچگونه پیرایهای در ظاهر و باطنشان وجود نداشت و از هر گونه تزویر و ریاکاری به دور بودند.
ایشان در مراقبت از نفس خود در نهایت دقت و مراقبت بودند. زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برای ایشان از اهمیت زیادی برخوردار بود و هیچگاه از آن غافل نمیشدند، هرچند که همیشه آن را به اختصار انجام میدادند.
یکی از دوستانشان نقل میکند که وقتی به ایشان گفت که در حرم مطهر کمی بیشتر توقف کنید، حتی اگر کاری نداشته باشید، در حالی که خود را محتاج نمیدانستند، با دست به ریششان اشاره کرده و در کمال ناراحتی فرمودند:
«آیا میفرمایید که در این آخر عمر با ریش سفید، برای نشان دادن خود در پیشگاه حضرت حق شرک کنم؟»
و بهطور کلی، این حقیر نزدیک به دوازده سال در مطالعه حالات این نور الهی در اخلاق، گفتار و کردار آن حضرت بود و هیچگاه تخلفی از دستورات الهی و سنتهای نیکو مشاهده نکردم.
ایشان نه تنها در حیطه واجبات و مستحبات الهی، بلکه در توافق کامل با خلق خداوند بودند.
در تشییع جنازهها، مجالس فاتحه، عیادت بیماران، امور حسبیه و حوائج عمومی و شخصی مسلمانان همیشه حضور داشتند و همه کسانی که به ایشان رجوع میکردند، پاسخگویی بهتمامی خواستههایشان را از ایشان میطلبیدند.
تمامی سختیها و ناملایماتی که در این اواخر از سوی برخی علماء به ایشان نسبت داده شد، هیچگاه در روحیه ایشان تأثیر نداشت و با صبر و تحمل آنها را میپذیرفتند.
ایشان با کمال حیا و ادب، حتی از اظهار خوشزبانی به آن کسان که بدنام شده بودند، پرهیز نمیکردند و در برابر آنان احترام میگذاشتند.
اگر کسانی به اشتباه در دام مشکلات میافتادند، ایشان با جدیت و دلسوزی به یاریشان میشتافتند. و اگر در مجلسی سخنی از آن افراد به میان میآمد، ایشان به تعظیم از نام آنها یاد میکردند و هیچکس جرأت نداشت در حضور ایشان آنها را بدگوید.
منبع: کتاب مرگی در نور، زندگانی آخوند خراسانی صاحب کفایه ص ۳۹۵