به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پناهیان در گفتگوی اختصاصی هفتهنامه افق حوزه به «بررسی چالشهای تبلیغ دینی در حوزه علمیه و راهکارهای بهبود آن» پرداخته است.
این کارشناس عرصه تبلیغ در این گفتوگو به بررسی مشکلات اساسی حوزه علمیه در زمینه تبلیغ دینی میپردازد و راهکارهایی برای بهبود و ارتقای این حوزه مهم ارائه میدهد.
وی با تأکید بر اهمیت تبلیغ و نقش حیاتی آن در جامعه، به مسائلی مانند کم ارزشی تبلیغ در حوزه، عدم ارتباط مناسب میان تبلیغ و دانش تخصصی، و مشکلات مربوط به محتوای تبلیغی و روشهای نادرست آن اشاره میکند و بر لزوم توجه جدی به اصول علمی و بهرهگیری از دانشهای تجربی در تبلیغ دین تأکید میورزد.
در این مصاحبه، نقش مؤسسات علمی تخصصی در تدوین محتوای آموزشی و برنامههای تبلیغی متناسب با نیازهای جامعه و مخاطبان مختلف نیز موردبحث قرار میگیرد و این گفتوگو بهخوبی وضعیت کنونی تبلیغ در حوزههای علمیه را تحلیل کرده و راهحلهایی برای افزایش کارآمدی و اثرگذاری آن ارائه میکند.
مشکل کم ارزشی تبلیغ در حوزه (نگرانیهای رهبر معظم انقلاب)
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۲۱ تیرماه ۱۴۰۲ صریحاً به یک مشکل بزرگ و راهبردی در حوزه اشاره فرمودند که آن هم کم ارزشی تبلیغ است. دربارۀحوزه و حوزویان مباحث زیادی قابل طرح است و می توان در جهت های مختلف به آن پرداخت؛ اما نقطه ای که امروز به آن می پردازیم، مسئلۀتبلیغ است. واقعاً با توجه به اطلاعاتی که از جهات مختلف به من می رسد، نسبت به وضعیت تبلیغ نگرانم! در حالی که بزرگان حوزه در طول تاریخ به اهمیت تبلیغ تأکید کرده اند، در فضای عمومی حوزه، تلقی غیرواقعی و در نتیجه کم ارزشی به تبلیغ وجود دارد.
نگرش نادرست به تبلیغ (تبلیغ بهعنوان یک امر ذوقی و معنوی)
اولین مشکل حوزه در زمینه تبلیغ این است که تبلیغ را تنها یک امر ذوقی و معنوی میدانند و آن را به دانش و تخصص علمی مرتبط نمیدانند.
این نگرش باعث شده که تبلیغ در حوزه علمیه درجه یک به شمار نیاید و بسیاری بر این باورند که تبلیغ به ذوق و نَفَس معنوی مبلّغ بستگی دارد، درحالیکه تبلیغ واقعاً نیازمند دانشهای تخصصی است که غالباً در حوزه تحصیل نمیشود و مورد تحقیق و پژوهش کافی قرار نمیگیرد.
قرآن کریم بهعنوان منبع اصلی تبلیغ، در زمینه تبلیغ بهاندازه کافی مورد بررسی و تدبیر عالمانه قرار نگرفته است و ما در زمینه فقه تبلیغ در حوزه بسیار ضعیف هستیم. گاهی اوقات برخی اظهارات نادرست و بیپایه به منبر منتقل میشود که علمی نیست و به درد منبر میخورد، درحالیکه در عصر حاضر با مخاطبان هوشمند جامعه، باید عالمانهترین سخنان در منبر بیان شود و مطالعات و تحقیقات لازم برای تهیه یک بحث منبری باید بیشتر از آنچه در امور درسی حوزه نیاز است، انجام شود.
حضرت امام (ره) فرمودهاند که یک فقیه لزوماً اسلامشناس نیست، اما یک مبلّغ باید اسلامشناس باشد و این نیازمند آگاهی از عموم آیات و روایات و تاریخ اسلام است. اگر مبلّغ بخواهد زبانشناس نیز باشد، باید اطلاعات تاریخی معاصر و علومانسانی را نیز افزایش دهد تا بتواند با مردم بهدرستی صحبت کند و بر افکار و اطلاعات مردم تسلط پیدا کند.
بنابراین، مبلّغ باید دامنه وسیعی از دانشها را در اختیار داشته باشد، درحالیکه یک فقیه که به تحصیل و تدریس در موضوعات رایج فقهی میپردازد، به دایره مطالعاتی کمتری نیاز دارد. مبلّغ باید علاوه بر مطالعه، اهل تفکر، تحلیل و بصیرت نیز باشد تا بتواند از اطلاعات بهدستآمده جمعبندیهای مؤثری ارائه دهد. بدون تدبر و تفکر در آیات قرآن، حتی با داشتن اطلاعات زیاد، مبلّغ نمیتواند بهخوبی ایفای نقش کند.
تصور نادرست از کفایت آگاهی های عمومی برای تبلیغ دین
بزرگترین مشکل ما این است که فکر میکنیم اگر کسی درسهای رایج حوزه را بخواند و سپس بخواهد دین را تبلیغ کند و در مردم انگیزهٔ دینداری ایجاد کند، همین آگاهیها کافی است. این تصور کاملاً نادرست است.
امروزه دانش تبلیغ در جهان به طرز قابلتوجهی پیشرفت کرده و دشمنان ما با برنامهریزیهای علمی و سنگین به طور هوشمندانهای در تلاشاند تا در افکار جامعه نفوذ کنند و متأسفانه در این زمینه موفقیتهایی هم به دست آوردهاند. در عوض، ما باید با آگاهی از ترفندهای آنان، از روشهای خاص و اصولی که دین به ما توصیه میکند و از متون و منابع دینی استخراج میشود (که غالباً نادیده گرفته شدهاند) استفاده کنیم و سپس به دعوت مردم به دین بپردازیم.
قرآن کریم بهعنوان کتابی که دعوتکننده به دین و انگیزه ساز برای دینداری است، نیازمند تئوریزه کردن اصول و روشهای دعوت به دین از آن است. متأسفانه، تاکنون این کار بهدرستی انجام نشده و افراد بر اساس ذوق و آگاهیهای عمومی و برداشتهای اولیه، هم در شناخت مخاطب و نیازهای او و هم در شیوههای تشویق برای دینداری، عمل میکنند. این روش ها معمولاً موفقیت آمیز نیستند.
مشکل دیگر که بهتبع مشکل اول پیش میآید، این است که تبلیغ را امر دانشی و نیازمند تخصص علمی نمیدانیم. ارزیابی صحیحی از امر تبلیغ (بهعنوانمثال، سخنرانی دینی یا منبر) در حوزه وجود ندارد. ما معتقدیم که اگر کسی مخاطبان زیادی داشته باشد و بتواند به روشهایی (ولو ناصحیح از نظر علمی) بر مخاطبان تأثیر بگذارد، موفق است. بسیاری از این افراد حتی آموزشهای خاصی در دانش تبلیغ ندیدهاند و تنها به دلیل ویژگیهای شخصی و استعدادهای طبیعی خود موفق میشوند. درحالیکه مردم به طور فطری جذب این سخنان میشوند، ما با روشهای غیردقیق هم تأثیراتی خواهیم داشت.
تأثیر ویژگیهای شخصی و استعدادهای طبیعی بر موفقیت تبلیغ
اما مشکل زمانی بروز میکند که با افرادی مواجه میشویم که دینگریز یا دینستیز هستند. در این شرایط، ضعف تبلیغ خود را بیشتر نشان میدهد و همچنین با افرادی که آمادگی لازم برای دینداری را ندارند، تبلیغ به روش های غیر عالمانه تأثیر کمتری خواهد داشت. ارزیابی درست از تبلیغ موفق اهمیت زیادی دارد و باید الگوی مناسبی برای اهل فضل ارائه دهد. منبر خوب، سخنرانی خوب و روش تبلیغ خوب، صرفاً بر اساس پرمخاطب بودن نمیتوانند سنجیده شوند. در میان مردم، افرادی وجود دارند که به دلیل قدرت بیان و جذابیت کلام، توجه زیادی جلب میکنند، حتی اگر اطلاعات زیادی نداشته باشند. این افراد ممکن است با داشتن اطلاعات بیشتر، حتی درخشانتر نیز به نظر برسند، اما این تفاوتها با تبلیغ ارزشمند و اصولی و دارای روشهای متقن بسیار زیاد است.
تأثیر دانشهای تخصصی بر فاصلهگرفتن ادبیات دینی از مردم
مشکل بعدی که در حوزه وجود دارد این است که در طول تاریخ، علما دانشهای متنوعی تولید کردهاند که به مشکلات و شبهات مختلف پاسخ داده اند. این دانش ها شامل دانش کلام، نقد تفکر و فلسفه غرب و محتوای غنی و ارزشمند دیگری است که معمولاً آموزش داده می شود و قابل مطالعه است؛ اما مشکل اینجاست که ماحصل این دانش ها باعث شده است که ادبیات عالمانه دینی ما با ادبیات مردم فهم فاصله زیادی بگیرد.
اهمیت تفسیر و توصیف صحیح متون دینی در تبلیغ مؤثر
بسیاری از موضوعاتی که دغدغه های عالمان دینی است و در پاسخ به شبهات مخالفین تولید شده اند، از نظر زبان و نحوه بیان، به شکلی است که کاربرد عمومی کمتری دارد و کمتر کسی به این شبهات توجه می کند. در نتیجه، ما با ادبیاتی صحبت می کنیم که ناظر بر دانش کلامی است و به پاسخگویی به شبهات عمیق و خاص پرداخته، ولی در زندگی روزمره مردم و نیازهای آن ها کمتر کاربرد دارد. این ادبیات دینی رایج در میان حوزویان، به نوعی باعث فاصله گرفتن ما از مردم شده است.
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (رحمه الله) یک بار در تأیید این مسئله فرمودند: «حضرت آیت الله العظمی بروجردی کلّ گلستان سعدی را حاشیه زده بودند. الآن چند نفر از طلبه ها کلاً گلستان سعدی را خوانده اند؟!»
همچنین حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) به بنده فرمودند: «من اگر امکانش را داشتم هزار تا از طلبه های اهل فضل و دقت را جدا می کردم و می گفتم شما فقط شعر بگویید، بلکه یک نفر فردوسی از بینشان در بیاید» و دیگرانی نیز خاطرات مشابهی دارند.
حتی آیت الله وحید یک بار به بنده فرمودند که: «اکثر معارف قرآن به بکارت خودشان باقی مانده اند و دست نخورده اند و ای کاش من فرصت داشتم به جای این مباحث رایج به قرآن می پرداختم».
اهمیت آشنایی طلاب با ادبیات توصیفی قرآن و فاصله از ادبیات استدلالی
وقتی دانش هایی که تولید کرده ایم بیشتر در پاسخ به شبهات بوده و کمتر به تفسیر آیات قرآن پرداخته شده، ادبیات رایج دینی حوزه نیز از مردم و نیازهای عمومی آن ها و از متون دینی فاصله می گیرد. یکی از نتایج این فاصله این است که طلبه ها بیشتر با ادبیات استدلالی و نقدی آشنا هستند تا با ادبیات توصیفی قرآن. توصیف کردن نیاز به دانش و تحلیل بسیار بیشتری دارد و اثر مطلوب تری در مخاطب می گذارد نسبت به استدلال که بیشتر به سکوت کردن خصم و ساکت کردن دین گریزان می پردازد.
فاصله ادبیات دینی با نیازها و فهم عمومی جامعه
ما به واسطهٔ دانش هایی که در طول قرون و اعصار تولید شده، در مواجهه با شبهات، ادبیاتمان از ادبیات حکیمانه ای که به موضوعاتی بپردازد که عموم مخاطبان به آن نیاز دارند، و همچنین از ادبیات دینی فاصله گرفته است.
تشبیه دست خط پزشکان به شیوه بیان سخت فهم در تبلیغ دینی
مشهور است که دست خط پزشکان محترم غالباً برای مردم قابل خواندن نیست. پزشک محترم هم به دلیل مشغله های فراوان و تعداد زیاد بیماران، ممکن است اهمیتی به خوانایی دست خط خود ندهد و تنها کافی بداند که داروساز بتواند آن را بخواند. مریض هم به نحوه نگارش نسخه توجهی ندارد و تنها به تحویل نسخه به داروساز اکتفا می کند. در این میان، داروساز با آشنایی خود با دست خط پزشکان، قادر است نسخه را متوجه شود.
ما نیز در سخنرانی ها و منبرها گاهی به شیوه ای صحبت می کنیم که فقط عده ای خاص می توانند آن را درک کنند، مشابه همان دست خط ناخوانا. مثلاً تنها کسانی که شبهه را تولید کرده اند ممکن است متوجه شوند که ما چه گفته ایم، در حالی که مخاطب عمومی در درک ماجرا دچار مشکل می شود و حیرت زده می ماند.
نیاز به توصیف و انگیزه بخشی در تبلیغ به جای تمرکز صرف بر استدلال
تولید دانش در پاسخ به شبهات ارزشمند است، اما همیشه نیاز عمومی نیست. نیاز اساسی مخاطبان بیشتر به توصیف حقایق و ایجاد انگیزه برای دینداری است، نه فقط به اثبات حقایق و وجود خدا. توصیف، به ویژه توصیف صحیح و جذاب، قادر است مخاطب را قانع کند و انگیزه ای برای دینداری به او بدهد. بنابراین، خودِ دانش های رایج در حوزه می توانند باعث فاصله میان آنچه که ما می گوییم و آنچه که مردم نیاز دارند، شوند.
کم توجهی به اصول علمی در تبلیغ و تأثیرات منفی آن
در حوزه، تبلیغ به طور معمول به عنوان یک امر دانشی و علمی تلقی نمی شود و اصول و مبانی دقیق تبلیغ در نظر گرفته نمی شود. این موضوع منجر به کاهش بهره وری تبلیغی ما می شود. جهاد تبلیغی تا حد زیادی در حال انجام است، ولی به دلیل عدم توجه به اصول علمی و روش های دقیق، موفقیت لازم را کسب نمی کند و حتی ممکن است منجر به نفرت از دین شود.
تأکید رهبر معظم انقلاب بر تولید محتوای غنی و اصولی در تبلیغ
رهبری معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان به این موضوع اشاره کرده اند که باید فضاهایی برای تولید محتوای غنی و اصولی ایجاد شود. این تنها به تولید بسته های محتوایی محدود نمی شود، بلکه نیاز است که ابتدا مشخص شود از کجا باید شروع کرد، چه مقدماتی باید در ذهن مخاطب قرار بگیرد و چگونه باید حقایق معارف دینی به درستی پذیرفته شوند. بازنگری جدی در روش های تبلیغی و تولید محتوای بر اساس اصول علمی و دقیق، امری ضروری است تا بتوانیم به شکلی مؤثرتر و سازنده تر با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنیم.
نتایج نامطلوب ضعف در تبلیغ دینی و ضرورت ارتقای آن
نقایص تبلیغ در حوزه، واقعاً نقایصی جدی هستند. با وجود زحمات ارزشمندی که در این زمینه کشیده شده و تأثیرات مثبتی که حوزه در دینداری جامعه داشته است، هنوز هم انتظار ما از تبلیغ دینی بالاتر است.
یکی از نتایج بسیار نامطلوب ضعف در تبلیغ این است که علی رغم سال ها تلاش آزادانه در تبلیغ دین، بسیاری از مردم هنوز نتوانسته اند ارتباط دین و سیاست را آن طور که امام (ره) تبیین می فرمودند، درک کنند.
اسلام ناب که معرفت مورد نیاز انقلاب را تشکیل می دهد، به درستی در ذهن ها تبیین نشده است. این موضوع باعث تعجب برخی افراد می شود که چرا دین به عنوان یک امر سیاسی شناخته می شود.
بروز امواج غرب زدگی به عنوان نتیجه ای دیگر از ضعف تبلیغ
نتیجه دیگر ضعف تبلیغ، بروز امواج غرب زدگی است. در جامعه ای که تبلیغ دین رواج دارد و توصیه و تشویق به آن می شود، و رسانه ها نیز در خدمت این موضوع هستند، نباید شاهد غرب گرایی فکری و فرهنگی باشیم. با این حال، متأسفانه این پدیده همچنان وجود دارد و نشان دهندۀضعف تبلیغ دینی است.
وضع نابسامان تعلیم و تربیت دینی در نظام آموزشی کشور
یکی دیگر از مشکلات تبلیغ در حوزه، وضع نابسامان تعلیم و تربیت است.
در نظام آموزشی کشور، ما دوازده سال فرصت داریم تا معارف دینی را به دانش آموزان منتقل کنیم. با وجود این فرصت طولانی و امکانات بسیار، آیا نتایج لازم را در انتقال معارف دینی به نوجوانان کشور مشاهده کرده ایم؟
حوزه علمیه باید به این رسالت مهم پاسخ دهد که برنامه ریزی برای تعلیم دین باید چگونه باشد. تعلیم، خود زیرمجموعه ای از تبلیغ است و نیازمند پاسخ به سؤالاتی کلیدی است: کدام آیات قرآن برای هر مقطع تحصیلی مناسب است؟ کدام آیات برای دختران و کدام برای پسران در سنین مختلف بیشتر مورد نیاز هستند؟
ضرورت ایجاد مؤسسات علمی تخصصی برای بهبود تعلیم و تربیت دینی
این مسائل نیازمند ایجاد مؤسسات علمی تخصصی است که به تولید این آگاهی ها بپردازند. اگرچه در قم مؤسسات علمی زیادی وجود دارد، این مؤسسات اغلب وجه تبلیغی ندارند و متخصصان آن ها لزوماً به دانش مورد نیاز برای طراحی محتوای آموزشی بر اساس نیازهای سنی و روحی دانش آموزان آشنا نیستند. عالمان تاریخ، کلام، یا تفسیر قرآن ممکن است از تأثیرات مختلف آموزشی بر سنین و تیپ های شخصیتی مختلف آگاهی نداشته باشند.
اهمیت بهره گیری از دانش های روانشناسی و تجربی در تبلیغ دین
برای برنامه ریزی آموزشی مؤثر، باید از دانش های روانشناسی رشد و معارف دینی مرتبط بهره مند شویم. این دانش ها به ما کمک می کنند تا به طور دقیق تری برنامه ریزی کنیم و محتوای آموزشی را به نیازهای مختلف دانش آموزان تطبیق دهیم.
عدم استفاده کافی از تجربیات بشری و دانش های تجربی در تبلیغ دینی
ما در دوران کنونی زندگی می کنیم که تجربه بشری به کمک دین آمده است و عاقبت بی دینی را به وضوح نشان می دهد.
قرآن کریم به این تجربه اهمیت زیادی می دهد و ما می بینیم که عاقبت تکذیب کنندگان دین چگونه است: «انظر کیف کان عاقبه المکذبین». در حالی که قرآن ما را به بررسی و تحلیل عواقب بی دینی دعوت می کند، متأسفانه در حوزه های علمیه توجه کافی به دانش تجربی نمی شود؛ چراکه این دانش می تواند به ما در ارزیابی وضعیت جوامع بشری کمک کند و نشان دهد که روش های غلط در تبیین زندگی چه آثار منفی دارند.
لزوم راه اندازی مؤسسات علمی قوی برای مطالعات تجربی و اجتماعی در حوزه
حوزه های علمیه باید مؤسسات علمی قوی برای مطالعات تجربی و اجتماعی راه اندازی کنند. این مؤسسات می توانند با استفاده از آمار و اطلاعات دقیق، به بررسی تأثیرات منفی بی حجابی و سایر مسائل اجتماعی بپردازند و نتایج این مطالعات را در معرض دید عموم قرار دهند. این اقدامات می تواند به تبیین ارزش حجاب و دیگر معارف دینی کمک کند و باعث پذیرش آسان تر آن ها توسط مردم شود.
نگاه علمی و پژوهشی به تبلیغ دین به عنوان راهکاری برای بهبود آن
امیدوارم که در آینده، حوزه های علمیه به جای اینکه منبر رفتن را به عنوان یک کار بی سوادی تلقی کنند، به آن به عنوان یک دانش نیازمند توجه و تحقیق علمی نگاه کنند. در حال حاضر، در موضوعات فقهی، راه های همواری وجود دارد و تجربه علمی زیادی در این زمینه ها جمع شده است؛ اما در زمینه های غیر فقهی، مثل تبلیغ و تبیین معارف دینی، کار کردن بدون مطالعه علمی و تجربی بسیار دشوار است و نیاز به تحقیق و بررسی عمیق دارد.
به ویژه وقتی که بخواهیم در زمینه های حساس مانند انگیزه سازی برای حجاب، به تولید محتوای مؤثر بپردازیم، باید به تفاوت های فردی و نیازهای مختلف توجه داشته باشیم. بدون توجه به این مسائل، ممکن است سخنان ما اثر معکوس داشته باشد.
جمع بندی و راهکارهای پیشنهادی برای بهبود کیفیت تبلیغ دینی
در پایان، برای بهبود وضعیت تبلیغ و تعلیم دین، باید به دانش های تجربی و اجتماعی توجه کنیم و مؤسسات علمی قوی برای این منظور راه اندازی کنیم. این اقدامات می تواند به بهبود کیفیت تبلیغ دینی و دستیابی به نتایج بهتر کمک کند.
گفتوگو و تنظیم: حمید کرمی