خبرگزاری حوزه | در جغرافیای افسانهها، شاهنامه، پهلوانانی چون رستم و اسفندیار را در بر گرفته است؛ قهرمانانی که در میانه نبردهای سهمگین، شکوه ایران را بر دوش میکشیدند.
اما تاریخ، گاه اسطورهای واقعی به ما هدیه میدهد، چهرهای که عظمتش در قاب هیچ افسانهای نمیگنجد. شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از همین گوهرهای بیبدیل بود که تاریخ و حماسه را در هم آمیخت و به الگوی جاودانهای برای آزادگان جهان بدل شد.
رستم دستان، آن پهلوان نامدار، با گرز گران خویش در نبردها میدرخشید، اما قلمرو دلاوریاش به افسانهها محدود بود. در مقابل، شهید سلیمانی با دستانی خالی از زینت دنیا و قلبی مملو از ایمان، نه در میدانهای افسانه، که در معرکههای واقعی جهان ایستاد. او مردی بود که به جای اسب، با اخلاص خویش تاخت؛ بهجای گرز، با تدبیر و هوشمندیاش دشمن را مغلوب ساخت و بهجای افسانهسرایان، ملتها روایتگر حماسههای او شدند.
اگر اسفندیار با چشمان آسیبناپذیرش از گزند تیرها ایمن بود، شهید سلیمانی با چشمان پر از اشک و توسل، سپر بلای مظلومان شد. او تن را برای رسیدن به هدفی بزرگتر، یعنی عزت و کرامت انسانها، به میدان آورد؛ آنگونه که نهتنها در سرزمین ایران، بلکه در سراسر جهان اسلام و حتی فراتر از آن، نامش نماد مقاومت شد.
شهید سلیمانی فراتر از مرزهای اسطورههای ادبی، به قهرمانی جهانی بدل شد. او از خون خویش پُلی ساخت تا ملتها به استقلال و آزادی برسند. کاری که پهلوانان شاهنامه، در تمامی بزرگیشان، تنها در قلمرو تخیل انجام دادند، او در دل تاریخ و در برابر چشمان جهان محقق ساخت.
سلیمانی، اسطورهای بود که افسانهها را به حقیقت بدل کرد. اگر شاهنامه را کتابی برای غرور ملی بدانیم، شهید سلیمانی صفحهای جاودان به آن افزود، صفحهای که با خون نگاشته شد و با ایمان ماندگار گردید.
زینب صالحی شهرکی، پژوهشگر قرآن و حدیث
نظر شما