دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۱
مرکز اسلامی هامبورگ از درخشش در قلب اروپا تا بسته شدن

حوزه/ آخرین رئیس مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان به تشریح فعالیت های مختلف این مرکز و چگونگی بسته شدن مرکز در سال ۲۰۲۴ پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرکز اسلامی هامبورگ از مهمترین و موثرترین مراکز جهانی تشیع و حتی اسلام در وسعت جهانی است. این مرکز از سالها پیش به عنوان نگین درخشان فرهنگی اسلام و بخصوص جهان تشیع به فعالیت می پرداخت که چند ماه پیش توسط دولت آلمان تعطیل شد.

این تعطیلی در حالی انجام شد که مسئولان این مرکز در همه این سالها تمام تلاش خود را کرده اند که با توجه به ذره بین بزرگ آلمانی ها برای بررسی و بازرسی چگونگی فعالیت های مرکز همیشه این مرکز به عنوان یکی از مهمترین فعال ترین مراکز شیعیان و مسلمانان در آلمان مطرح بوده است.

در همین رابطه حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی مفتح در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه به تشریح ابعاد مختلف فعالیت های مرکز اسلامی هامبورگ و روند تعطیلی این مرکز، شبهات و نظرات و آینده فعالیت های این مرکز پرداخت که مشروح این گفتگو در ادامه می آید:

حوزه/ در ابتدای گفتگو از تاریخچه ساخت مرکز اسلامی هامبورگ بگویید و اینکه چه شد چنین مرکزی در مرکز آلمان ایجاد شد و چه کسی این مسجد را بنا کرد؟

با عرض سلام، سابقه ایجاد مرکز اسلامی هامبورگ به ۶۵ سال پیش بر می گردد. آلمان در جنگ از متفقین شکست سختی خوردن و برای ساخت دوباره نیازمند کارگرانی بودند که عمدتا از ترکیه وارد این کشور شدند و امروز نیز نسل سوم و چهارم آنها در آلمان به دنیا می آیند.

از دیگر گروه هایی که در این فاصله به آلمان آمدند، تجار ایرانی بودند که عمدتا تاجران فرش بودند و برای گسترش میدان صادرات وسیع آن زمان بندر هامبورگ را انتخاب کردند.

در واقع بازار فرش و تجارت فرش نیز برای بازسازی آلمان از لحاظ اقتصادی خیلی کمک بزرگی هم بود. البته فعالیت تجار ایرانی بیشتر در همان بخش قدیمی بندر هامبورگ بود که امروزه دیگر فعال نیست که این جایگاه امروزه وسط شهر قراردارد.

در آن زمان با توجه به حضور گسترده مسلمانان برای گسترش فعالیت های مذهبی و دینی نامه هایی خدمت آیت الله العظمی بروجردی ارسال شد و از ایشان درخواست اعزام نماینده ای برای انجام فعالیت های مذهبی را نمودند که بر همین اساس ابتدا مرحوم محمدی گلپایگانی از طرف ایشان اعزام شد. حال به هر دلیلی اشان نتوانستند مدت زیادی در آلمان بمانند و پس از ایشان مرحوم آیت الله احمد خوانساری که در تهران بودند به دنبال روحانی بودند که با فضای امروز جامعه نزدیکی بیشتری داشته باشد و با فضای بین الملل بیشتر آشنا باشد که از همین روی مرحوم آقای محققی از طرف مرحوم آیت الله العظمی احمد خوانساری به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی معرفی شدند و ایشان نیز مامورتی برای اعزام به هامبورگ دریافت کردند.

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محققی نیز به آلمان رفتند و در هامبورگ منزلی اجاره کرد و در منزل خویش به جلسات دینی شب های جمعه و کلاس های قرآن و تفسیر را برگزار کردند. بعداً به این فکر افتادند که در همان جا مرکز و مسجدی برای شیعیان بنا کنند که این فکر را با مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مطرح می کنند و ایشان هم از این پیشنهاد استقبال می کنند و به دنبال احداث بنایی می افتند. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی دستور می دهند که بنایی در بهترین و مرغوب ترین منطقه هامبورگ در نظر بگیرند و آنجا را بخرند و از طرف موکلشان این مسجد را بسازند.

فوریه امسال دقیقا شصت و پنجمین سالگرد پایه گذاری این مسجد است که مسجد امام علی(ع) نام گرفت. در زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اسکلت مسجد ساخته می شود و گنبد هم روی آن گذاشته می شود ولی هنوز آماده بهره برداری نبود. پس از ارتحال این مرجع عظیم جهان تشیع، کار تاسیس مرکز قدری متوقف می شود و سه تا چهار سال بعد شهید بهشتی از سوی مراجع عظام تقلید به آلمان رفتند و مسجد را تکمیل می کنند.

در آن زمان نماز نیز در مسجد اقامه می شد و در واقع از همانجا مرکز اسلامی هامبورگ نیز تاسیس شد. سابقا این مرکز به عنوان مسجد ایرانیان مطرح بود اما با نگاه مرحوم شهید بهشتی این از حالت ایرانی بودن و از حالت شیعه بودن فراتر رفت تا همه مذاهب و ملیت ها را در بر بگیرد.

همین مساله باعث شد که اهل سنت نیز متوجه شوند که تفاوتی با شیعیان ندارند و شیعیان نیز مثل آنها نماز می خوانند و قرآن آنها هیچ تفاوتی با قرآن خودشان ندارد و به دلیل دوری شهید بهشتی از تظاهرهای مرتبط به شیعه و سنی این مرکز رشدبسیاری کرد.

در واقع این مرکز رویکردی اسلامی و فرهنگی خود را بدون هیچ تظاهری به تفاوت های مذهبی ادامه داد تا زمانی که تعطیل شد.

به هر حال در کنار مسجد امام علی(ع) مرکز اسلامی هامبورگ تاسیس شد و سال ۲۰۰۰ نیز آکادمی اسلامی آلمان در کنار مرکز اسلامی و مسجد امام علی(ع) تاسیس می شود که در واقع به سه مرکز فعال مبدل شد.

در مدت فعالیت ۹ امامی که قبل از بنده در این مرکز حضور داشتند فعالیت های گسترده ای صورت پذیرفت. از جمله مراسمات گسترده مذهبی از جمله نماز جمعه و دعای کمیل و اعیاد و وفیات و مراسمات مذهبی و مراسمات دیگر مثل عقد و طلاق مباحثی مثل دفن اموات و... که به شکل رایج انجام می شد.

درکنار آن نیز همیشه در طول این سالها دیالوگ مثبت بین اسلام مسیحیت و اسلام و سایر ادیان همیشه برقرار بوده و هیچ وقت در واقع شیعه و سنی مطرح نبود و تفاوت های دینی و مذهبی پررنگ نشد. زیرا در عکس هایی هم که از زمان شهید بهشتی وجود دارد می بینیم که برخی از افرادی که پشت سر ایشان نماز می خوانند سنی هستند. این مسجد اولین مسجدی بودکه در آن منطقه ایجاد شده بود و سنی و شیعه با اشتیاق درکنار هم نماز می خواندند. این مسجد روزگار بسیار پررونقی را سپری کرد و به حدی رسیده بود که هرجا که در رسانه ها و روزنامه ها عکسی از مسلمانان منتشر می شد همیشه با تصویر مسجد و این مرکز همراه بود. در واقعا این مسجد نماز مسلمانان آلمان بود.

مرکز اسلامی هامبورگ از درخشش در قلب اروپا تا تعطیلی

حوزه/ شما چه زمانی به مرکز اسلامی هامبورگ رفتید و چه فعالیت هایی در این مرکز آغاز کردید؟

از زمانی که مراجع بزرگوار تقلید مسئولیت اداره مسجد را به بنده واگذار کردند تلاش کردیم که فعالیت های مسجد و مرکز اسلامی با رعایت کاملا همه آنچه که باید می بود فعالیت های خود را گسترش دهد. یعنی هم فعالیت های مسجد و هم فعالیت های مرکز اسلامی هامبورگ سر و شکل بهتری به خود گرفت و حوزه های فعالیت تقسیم شد. مثلا مباحثی چون اعیاد و فیات و مسائل مسجدی و این امور در واقع در مسجد انجام می شد و مباحثی چون دیالوگ بین ادیانی با مراکز وادیان مختلف نیز توسط مرکز اسلامی اداره می شد. همچنین ارتباط با دانشگاه ها و کارهای مشترک آکادمیک را ذیل فعالیت های آکادمی اسلامی آلمان تعریف کردیم.

البته در کنار آن تلاش شد که فعالیت های این مراکز نیز بیشتر و گسترده تر باشد. در واقع توانستیم فعالیت ها را به شکلی ارتقا بدهیم که مسجد و مرکز آکادمیک ما همیشه را حضور چشمگیر مردم همراه بود تا زمانی که این شرایط پیش آمد.

بنده دقیقا شش سال در این مرکز فعالیت کردم. یعنی از شهریور سال ۲۰۱۸ میلادی به آلمان رفتم و تا شهریور امسال.

آن زمان اهل سنت جای دیگری جز مسجد نداشتند ولی امروزه بیش از پنجاه و اندی مسجد و مرکز در این شهر فعالیت دارند. البته باز هم می توان گفت که محوریت و مرکزیت با این مرکز بوده است.

محوریت و مرجعیت همیشه با مرکز اسلامی هامبورگ بوده اما اغلب مراکز امروز متعلق به اهل سنت است که حدود پنجاه مسجد است. مساجد شیعیان حدود شش مسجد مرکز است.

اعراب و ترک ها و آفریقایی ها و اعراب و ملیت های مختلف مساجد مختلفی را در سراسر آلمان دارند که امروزه به حدود ۲ هزار مسجد می رسد.

امروزه شورای مسلمانان آلمان نیز در این کشور فعالیت دارد و تجمعات مختلفی انجام می شود که یکی از مهمترین این مراکز تجمعی، مرکز اسلامی هامبورگ بود.

حوزه/ آیا آماری از حضور و فعالیت شیعیان بخصوص در مرکز اسلامی هامبورگ در دست داریم؟

به طبع تجمات مختلفی در این مسجد و مرکز انجام می گرفت و حضور گسترده ای از مردم را نیز در این مسجد شاهد بودیم که یکی از بروزات آن که این حضور را قابل رصد می کند، تعداد غذاهایی است که در طول ماه رمضان و برخی مراسمات مذهبی بین شرکت کنندگان مراسم توزیع می شود که در برخی از روزها به ۴ هزار نفر می رسید.

بنانی ما بر آن بود که اگر ماه رمضان و ماه محرم و ماه صفر و ایامی که جلسات مذهبی ما با بانی همراه بود به مردم غذا می دادیم زیرا بنای اصلی کار ما با حضور گسترده و مشارکت همیشگی مردم بود. بعضی اوقات همین چهار هزار غذا هم به جمعیت نمی رسید که نشان از حضور گسترده مردم در مراسات این مسجد بود.

امسال شاهد حضور گسترده مردم در مراسمات مختلف ماه رمضان بودیم به طوری که در نماز عید فطر فضای مرکز کاملا مملو از جمعیت بود و جا برای حضور نمازگزاران کم بود و مجبور شدیم که نماز دوم عید فطر را برگزار کنیم.

حوزه/ فعالیت های مسجد و مرکز اسلامی در چه حوزه هایی بود؟

مراجعات به مرکز و مسجد و آکادمی بسیار گسترده و متنوع بود. حضور گسترده دانشجویان در آکادمی اسلامی بسیار جالب توجه بود. در این مرکز برنامه هایی به زبان آلمانی برگزار می شد. در کنار آن همه برنامه های نماز جمعه ها و سخنرانی ها و این موارد به شکل زنده به زبان آلمانی هم ترجمه می شد یعنی کسانی که زبان فارسی متوجه نمی شدند همان موقع با گوشی هایی که مترجمی که بود در جریان برنامه ها قرار می گرفتند.

اما برنامه های خاص آلمانی که سخنران آلمانی سخنرانی می کرد نیز ویژه مخاطب آلمانی برگزار می شد. این برنامه نیز قریب به دو سال و نیم پیش آغاز شده بود که با استقبال خاصی نیز همراه بود. همچنین برنامه هایی به زبان عربی برگزار می شد. در کنار آن برنامه هایی نیز به پاکستانی داشتیم یعنی در واقع برنامه های غیر زبان فارسی هم در این مجموعه برگزار می شد که این موارد عمدتا برنامه های فرهنگی بود.

برنامه های آکادمی نیز در کنار این موارد برگزار می شد که شامل مدارس و سمینارهای علمی بود. بخش زمستانی بیشتر جنبه مدرسه ای و مدرسه تابستانی جنبه سمیناری داشت که سه روزه بود و این برنامه به زبان فارسی انجام می شد که البته زبان مدرسه زمستانی یعنی بخش تابستانی که حالت سمیناری داشت دو سه روزه بود به زبان فارسی داشتیم به زبان آلمانی آن را نیز طراحی کرده بودیم که متاسفانه با تعطیلی مسجد تحقق نیافت.

سه سال بود که برنامه های مدارس و کنفرانس های سه روزه را اجرا می کردیم و برای مدارس آلمانی هم کنفرانس به زبان آلمانی هم برنامه ریزی کرده بودیم که دو کنفرانس به زبان آلمانی سه روزه به زبان آلمانی هم در طول سال داشته باشیم که حتی اساتید آنها نیز مشخص شده بودند و دعوت هم شده بودند ولی با تعطیلی مرکز این کار متوقف شد.

مرکز اسلامی هامبورگ از درخشش در قلب اروپا تا تعطیلی

حوزه/ فرایند تعطیلی این مرکز به چه شکلی بود و چه اتفاقاتی افتاد که به تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ منجر شد؟

زمینه های بستن مسجد از خیلی پیشتر آغاز شده بود و از روش های مختلفی نیز برای اینکار استفاده شد. با اینکه تمام تلاش این مرکز آن بود که هیچگونه تخطی از رسالت هایی که از مراجع برای تبلیغ دین مبین اسلام و رعایت حدود و اشتراکات و قوانین قطعی کشور آلمان انجام نشود ولی تلاش های موازی نیز برای ایجاد خلل در این برنامه ها نیز به شکل خاصی پیش رفت.

آنگونه که از اسناد به دست می آید از سال ۲۰۱۶ چنین تلاشی از سوی سازمان اطلاعات یا بهتر از بگوییم سازمان حفاظت از قانون اساسی آلمان انجام شده بود. این سازمان هرساله گزارشی را منتشر می کند و مراکزی که خلاف قانون اساسی آلمان فعالیت می کنند را اعلام می کند که همیشه یکی از موارد ثابت این لیست، مرکز اسلامی هامبورگ بود و همیشه نیز اتهامات بی پایه و اساسی نیز اعلام می شد.

از زمانی که بنده مسئولیت اداره مرکز را به عهده گرفتم در همان زمان نیز در مصاحبه با یکی از مهمترین شبکه های تلویزیون های آلمان بیان کردم که قصد دارم دیگر هیچ وقت نام ما در این لیست قرار نگیرد، چون هیچ دلیلی برای این امر وجود نداشته است. به همین دلیل نامه هایی را به این مرکز فرستادیم و گفتیم که بیاید با هم صحبت کنیم و واقعیت ها را ببینید و با هرچه که شما بگویید نیز همراهی خواهیم کرد تا خیال شما راحت باشد.

واقعیت این بود که آنها هیچ وقت حاضر به گفتگو نمی شدند و تا زمانی که سال ۲۰۲۰ نامه ای برای ما از سوی اداره مالیات وصول شد که در آن قید شده بود که به دلیل اینکه در لیست اداره حفاظت از قانون اساسی هستید باید مالیات بدهید و دیگر معاف از مالیات نیستید. مطابق این قانون حتی دیگر نمی توانستیم کمک های مردمی نیز جمع کنیم. این در حالی بود که کل درآمدهای ما بر اساس درآمدهایی بود که از کمک های مردمی جمع می شد.

برخی از مساجد مسلمانان بخصوص ترک زبانان دارای مغازه هایی بودند که در کنار مسجد به درآمد مسجد کمک می کرد ولی ما همان را هم نداشتیم. بنابراین همه فعالیت های مرکز منوط به این بود که کمک های مردمی وصول شود و غیر ازآن نیز اتهاماتی وارد شده بود که اصلا قابل قبول نبود چون اصلا کاری انجام نشده بود.

اداره مالیات نیز در جواب نامه اعتراضی ما بیان کرد که مشکل شما ابتدا باید از سوی اداره حفاظت از قانون اساسی حل شود و این مشکل ارتباطی به ما ندارد.

به همین دلیل همان زمان از سوی وکیل نامه ای به اداره حفاظت از قانون اساسی نوشته شد که این اتهامات بی اساس است و پس از مدتی نیز این اداره در نامه ای مرقوم کرد که مدعیات ما قابل استناد است و در هر دادگاهی که حاضر شویم می توانیم مدعیات خود را ثابت کنیم.

البته دفعات پیش به دلیل اینکه شخصا نامه می دادیم آنها جواب نمی دادند ولی این بار چون نامه از سوی وکیل ارسال شد آنها مجبور به پاسخ شدند. از این روی نیز با توجه به اینکه بیان کردند که اگر به دادگاه بروید ما برای پاسخگویی حاضریم ما نیز اقدام به شکایت از این اداره کردیم.

اتهاماتی که این اداره مطرح کرده بود از جمله ارتباط با حزب الله لبنان یا اینکه بنده سپاهی هستم، یا اینکه راهپیمایی روز قدس در برلین از طرف مرکز اسلامی هماهنگ شده بود یا اینکه این مرکز از طریق مراکز دیگر به صدور انقلاب اسلامی می پردازد که با نظم رایج جامعه آلمانی در تعارض بود اتهامات بی اساسی بود زیرا هیچ مدرکی در این زمینه وجود نداشت.

قرار بود دادگاه پاییز ۲۰۲۰ تشکیل شود ولی تا ۲۰۲۲ نیز این روند ادامه یافت. همان زمان که با اغتشاشات ۱۴۰۱ نیز همراه بود، بوندستاگ در واقع پارلمان فدرال آلمان به دلیل همین مسائل مصوبه ای مبنی بر بستن این مرکز ارائه داد ولی باید اسنادی را نیز ارائه می کرد. بنده در همان هفته در ۹نوامبر ۲۰۲۲ بیان کردم که ما بیشتر از یک سال است که منتظر تشکیل این دادگاه هستیم تا به همه ثابت کنیم که هیچ خلافی مرتکب نشده ایم. در این راستا بوندستاگ نیز این امر را به دولت واگذار کرد که به دادگاه برای برگزاری هرچه زودتر جلسه دادسری فشار بیارود. این دادگاه در سال ۲۰۲۳ برگزار شد و نتیجه دو جلسه دادگاه آن بود که اتهام ارتباط با حزب الله و سپاه کاملا رد شد و ارگانیزه کردن راهپیمایی برلین هم رد شد. در واقع چهار اتهام اصلی ما رد شد برای مسائل دیگر هم هیچ دلیلی از سوی اداره حفاظت از قانون اساسی وجود نداشت.

پس از تحولات در ۱۶ نوامبر سال گذشته پلیس ناگهان به منزل ما آمد و همه وسایل را گشتند و در همان زمانی که پلیش مشغول گشتن منزل ما بودند تا اسناد ارتباط ما با سپاه و حزب الله را بجویند خانم فریزر وزیر کشور آلمان مصاحبه کرد و بیان کرد که با هشتنصد نیرو پلیس به دنبال پیدا کردن مدارک ارتباط ما هستند و تمام تلاش آنها این بود که به هر روشی مرکز را تعطیل کنند.

تقریبا نیروهای پلیس چهار ساعت در منزل ما جستجو کردند و هرچه هم میخواستند با چهار کامیون بردند ولی ما می دانستیم که هیچ مدرکی پیدا نخواهند کرد زیرا اساسا هیچ ارتباطی وجود نداشت.

این روند ادامه داشت تا اینکه در جولای ۲۰۲۴ پلیس احکام بسته شدن مرکز اسلامی و مرکز آکادمی و مسجد را به ما ارائه کرد. اتهاماتی نیز که در این باره مطرح شده بود همان اتهامات دادگاه قبلی بود که رد شده بود ولی مشخص بود که در اینجا اراده ای فراتر از دادگاه و قانون وجود داشت. در آن موقع یک ماه به ما وقت دادند تا شکایت کنیم. در آن زمان یک وکیل مجرب آلمانی نیز را به کار گرفتیم. او به ما گفت که طبق قانون اساسی آلمان اگر انجمنی که در معرض تعطیلی است نامه ای به وزارت کشور بدهد و بگوید که حاضر به مذاکره هستیم آنها حق ندارند که پیش از مذاکره این مرکز را تعطیل کنند.

از همین روی وکیل ما نامه ای را تنظیم کرد و با تایید بنده برای وزارت کشور آلمان ارسال کردیم و اوایل ژانویه نیز وزارت کشور آلمان این نامه را اعلام وصول کرد. با وجود اعلام آمادگی و عدم حق تعطیلی مرکز از سوی وزارت کشور آلمان آنها بدون مذاکره مرکز ما را تعطیل کرده بودند.

پس از این مساله نیز وکلای ما دست به کار شدند و به پیگیری مساله پرداختند. تا زمانی که مساله اخراج بنده از آلمان پیش آمد و به ما هم گفتند که قصد داریم شما را اخراج کنیم و دو هفته فرصت شکایت دارید. در همین زمینه نیز شکایتی انجام دادیم و وکیل نیز به آنها اعلام کرد که پرونده آقای مفتح را برای طراحی لایحه دفاعیه به ایشان بدهند. تا زمانی هم که این مساله رخ ندهد نمی توانستند حکم اخراج بزنند و به بنده اعلام کردند که در رسانه ها اعلام شده است که حکم اخراج صادر شده است ولی به ایشان گفتم که در صندوق نامه بنده چیزی وجود ندارد. شب بود که وکیل به بنده گفت که برای بنده نیز نامه ای وارد نشده است. یعنی آنها اول تبلیات کردند و فضای رسانه ای را ایجاد کردند تا بتوانند به راحتی کارشان را انجام دهند. بالاخره نزدیک ظهر بود که این نامه اخراج به دست من رسید. در آن نامه نوشته بود که تا یازده سپتامبر وقت داریم که از کشور خارج بشوم وگرنه اخراج خواهم شد.

همین‌جا نیز وکیل با اداره اقامت تماس گرفت و گفته بود که ما اعلام کرده بودیم که باید پرونده را ببینیم تا شکایت کنیم ولی آنها چنین مسیری را طی نکردند. سپس این اداره اعلام کرد که نامه دیر وقت به ما رسیده بود که این مساله نیز مشخص شد که درست نبوده است. مساله این بود که آنها قصد داشتند هرچه زودتر بنده را از آلمان اخراج کنند و به ما گفتند که وقتی دیدیم که چنین اراده ای وجود دارد لازم ندیدیم که به نامه شما جواب بدهیم. همین امر نیز یک تخلف دیگر بود.

به گفته وکیل ما این عمل آلمانی ها بر خلاف قانون اتحادیه اروپا و آلمان بود. آنها نباید تاریخ دقیقی برای خروج بنده بزنند زیرا ممکن است که اصلا نامه به دستم در تاریخ مشخص نرسیده باشد.

مرکز اسلامی هامبورگ از درخشش در قلب اروپا تا تعطیلی

حوزه/ اینگونه که مشخص است آلمانی هیچ قاعده قانونی را برای اخراج شما لحاظ نکردند؟

همه این قرائن و شواهد نشان میداد که آلمانی ها به هیچ وجه قصد ندارند طبق قانون عمل کنند و فشار را از هر ناحیه ای که می شد وارد می کردند. ما نیز در این مدت ثابت کردیم که هیچ مشکل قانونی در این زمینه نداشتیم.

مرکز اسلامی هامبورگ طی این ۶۵ سال همیشه به قوانین کشور آلمان ملتزم بوده است. ولو اینکه اعتراضی هم به قانون وجود داشت ولی هیچ وقت از آن تخطی نکردیم، لذا ساعت ۹ شب ۱۰ سپتامبر این کشور را با بدرقه ایرانیانی که به فرودگاه آمده بودند ترک کردم تا مساله ای در خصوص مقاومت بنده برای عمل نکردن به قانون هم ایجاد نشود.

حوزه/ آیا پیگیری حقوقی نیز برای بازگشایی مرکز انجام شده است؟

البته مسئله از لحاظ حقوقی در حال پیگیری است چون بستن مرکز کاملا تخلف از قانون آلمان بوده است. در خصوص اخراج بنده نیز اخراج دیگران دو نفر از مسئولان آکادمی نیز تخلف روشن انجام شده است که قابل پیگیری است. البته قطعا این امر زمان بر است و حدود سه تا چهار سال طول می کشد. ما هم منتظریم این روند طی شود.

حوزه/ یک سوال صریح از شما! آیا واقعا به باز شدن مرکز امیدی دارید؟

قطعا امیدوارم. مطمئن هم هستم که اگر مساله در دادگاه مطرح شود حتما برنده خواهیم شد چون هیچ تخلف و تخطی از قانون رخ نداده است.

در همان دادگاه قبلی نیز با همه تلاشی که انجام شد همه متوجه شدند که هیچ کار خلاف قانونی از سوی ما انجام نشده است.

ما مطمن هستیم که اگر امر در حوزه دادگاهی و قانونی پیش برود قطعا برنده خواهیم شد. در دادگاه نیز همین مساله را مطرح کردیم که امیدواریم در زمینه شکایت اداره حفاظت قانون اساسی همه امور بر اساس حقوقی پیش برود و مساله ای فراتر از قانون اعمال نشود.

بازهم عنوان می کنم که ان شاءالله با بررسی حقوقی مساله حل می شود و مرکز نیز باز می شود.

حوزه/ واقعا چنین خوش بینی دارید؟

چرا که نه! همه افتخار دولت آلمان این است که دولت قانون است و به همین خاطر اگر وزارتی از آلمان تخطی نیز انجام بدهد می توان در دادگاه این مساله را احقاق حق کرد.

حوزه/ آیا این برخوردها تنها با مرکز اسلامی هامبورگ شد؟

اوایل ماه رمضان بود که به چهار مرکز ریختند. از جمله مراکز لبنانی که گفتند شما به حزب الله کمک می کنید. این مساله مرتبط به زمان کرونا بود. در آن زمان به رئیس جمهور آلمان نامه ای زدم و اعتراض کردیم که بازرس ها حق بازرسی دارند ولی چرا در ماه رمضان حرمت آیین مذهبی ما را حفظ نکردید. یا اینکه چرا در زمان کرونا و وضعیتی که وجود داشت این شرایط بازرسی را ایجاد کردید؟ این نامه نیز اثر مثبتی داشت و در جامعه و رسانه های گسترده حتی رسانه های معاند نیز منعکس شد. همه نیز اذعان داشتند که این نامه، نامه پخته ای بود.

نتیجه نامه نیز آن بود که رئیس جمهور آلمان در جواب با تبریک عید فطر مواردی را بیان کرد که نشان می داد مفاد این نامه تاثیر خود را گذاشته است.

البته مراکزی که تحت فشار و بازرسی قرار گرفت نیز با اتهاماتی چون ارتباط با داعش و... نیز مواجه شدند.

حوزه/ ذهنیت قوی در خارج وجود دارد که مرکز اسلامی هامبورگ یکی از ابزارها یا بال های قوی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور هست. چه گونه می خواهید این اتهام را از خود دور کنید؟

این ذهنیت، ذهنیت درستی نیست. اصلا هم درست نیست. بنده در اولین مصاحبه ای که همان ابتدا با تلویزیون آلمان داشتم نیز در معرض این سوال قرار گرفتم. آنها به من گفتند که آیا شما بازوی جمهوری اسلامی هستید؟

بنده هم گفتم از نظر قانونی نماینده جمهوری اسلامی سفیر یا کنسولگری است. بلکه ما نماینده مراجع شیعی هستیم. در این ۶۵ سال نیز هیچ ارتباط بین دولت ایران چه پیش و پس از انقلاب با مرکز وجود نداشته است.

در اساسنامه مرکز نیز این امر تصریح شده است که امام مرکز همیشه نماینده مرجعیت شیعه است. در طول ۶۵ سال پیش نیز چنین بوده است و یک ریال هم از پول ایران چه پیش و چه پس از انقلاب به حساب مرکز واریز نشده است. امور این مجموعه نیز با کمک های مردمی اداره می شود.

بنده به ایشان هم عرض کردم که به جمهوری اسلامی علاقه مند هستم، زیرا در راس جمهوری اسلامی یک مرجع تقلید حضور دارد ولی ما چنین نمایندگی را نداشتیم و رسالت ما یک رسالت کاملا فرهنگی و دینی است.

در کل کنترل گری بیشتری نسبت به فعالیت مراکز اسلامی در اروپا دیده می شود. شاید آنها تلاش می کنند که در ظاهر مراکز را تعطیل نکنند ولی کنترل بسیار شدیدی روی فعالیت های آنها انجام می شود. در اروپا کنترل گری بسیار زیادی در زمینه فعالیت نهادهای فرهنگی اسلامی وجود دارد.

درست است که مساجد در اروپا تاثیرات عمیق اثر بخشی و جریان سازی به دلیل کنترل گری زیاد ندارند ولی فعالیت های مرکز اسلامی هامبورگ بسیار وسیع و جدی بود و در تمام اروپا اثرگذاربود.

یکی از مطالبی که رئیس شورای مسلمان هامبورگ به من می گفت آن بود که شما خیلی فراتر از هامبورگ هستید، شما در کل آلمان و حتی فراتر از آلمان عمل می کنید. بنده هم عرض کردم که می توانید از این فضایی که ایجاد شده است برای همه مسلمانان استفاده کنید.

البته معتقدم که به قول مرحوم شهید مطهری به قطاری که حرکت نمی کند سنگ نمی زنند. حتما این مرکز فعالیت های گسترده ای داشته است که این چنین حساسیت ها را برانگیخت است. آن هم با وجود این که این مرکز هیچ فعالیت غیر قانونی انجام نداده است.

مرکز اسلامی هامبورگ از درخشش در قلب اروپا تا تعطیلی

حوزه/ به عنوان آخرین سوال، دیده می شود که در کشورهای اروپایی مثل آلمان، فرانسه، بلژیک، انگلیس و... شاهد تغییر فاحش چشم انداز جمعیتی و فرهنگی هستیم و دیگر مسلمانان در اقلیت نیستند بلکه امروزه شاهد حضور گسترده اجتماعات مسلمانان هستیم. حال سؤال اینجا است که آیا کشورهای اروپایی و مردم اروپا از این مسأله نگران نیستند؟

بله درست است که تعداد مسلمانان در کشورهای اروپایی بیشتر شده است. این آمارها نشان می دهد که سرعت تغییر بافت جمعیتی مسلمانان نسبت به ادیان دیگر در اروپا شدید تر شده است. در واقع فاصله مسلمانان و مسیحیان خیلی کم شده است. اگر با همین شتاب پیش برویم شاید سه تا چهار سال آینده مسلمانان در برخی کشورهای بافت جمعیتی را به شدت تغییر دهند.

بله این مساله برای دولت ها نگران کننده است ولی برای مردم چنین فکر نمیکنم. مردم همیشه باهم ارتباط دارند و مشکلی هم با هم ندارند. مسلمانان روابط اجتماعی بالایی با دیگران دارند و مشکلی هم با دیگران ندارند.

زمانی بود که در مسجد، نمایندگان ادیان مختلف حضور داشتند. در آن جلسه یک خاخام یهودی حضور داشت که ارتباط خوبی هم با ما داشت. ایشان از روی دلسوزی یک نکته ای را گفت که مثلا حیف است که چنین تبلیغاتی وجود دارد که فکر میکنند که مسلمانان به دنبال تخریب و انفجار هستند. بنده هم به ایشان گفتم که شما هم باید به ما کمک کنید تا این ذهنیت از بین برود.

رسانه ها تلاش می کنند که مردم را از اسلام اصیل دور نگاه دارند و چنین ذهنیتی ایجاد کنند و مسلمانان را اهل ترور و جنایت نشان دهند. ولی واقعا مردم این کشورها نگاه بدی به مسلمانان ندارند و همه چیز روی روال است.

امیدواریم در آینده نزدیک با احقاق حقی که انجام می شود قطعا دور جدیدی از فعالیت نیز آغاز می شود.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۲
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • رضا IR ۱۷:۴۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۷
    این قدر فعالیت این مرکز درخشان بود که کور دلان غربی نتوانستند تحمل کنند