به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در نوشتاری به هدف هجرت مسلمانان به حبشه پرداختند که آن را در ادامه می خوانید:
پاسخ اجمالی:
پیامبر برای نجات مسلمانان از فشار مشرکان، دستور داد تا به سرزمین حبشه هجرت کنند. قریش خواست مهاجران را از حبشه باز گرداند. آنها با بردن هدیه های گران بها این مطلب را با پادشاه حبشه در میان گذاشتند. نجاشی گفت: «من تا سخن آنان را نشنوم کسانی که به من پناهنده شده اند را تحویل نخواهم داد»، او مسلمانان را احضار کرد و از آنان سؤالاتی نمود. نجاشی پس از شنیدن آیات قرآن در مورد حضرت مریم و مسیح گفت: «بروید شما در امنیت هستید، من هرگز حاضر نیستم در برابر داشتن کوهی از طلا به یکی از شما اذیتی روا دارم»
پاسخ تفصیلی:
پیامبر(ص) برای نجات مسلمانان از فشار مشرکان آنها را آماده ساخت تا به سرزمین حبشه هجرت کنند.
در سال پنجم بعثت یعنی دو سال پس از دعوت آشکار، در ماه رجب عده ای از آنها را به سوی حبشه حرکت داد.(1) با این هجرت اسلام حرکت تازه و رشد جدیدی کرده و این بدان جهت بود که قریش تصمیم گرفت مهاجران را از حبشه باز گرداند و فشار خود را ادامه دهد.
آنها با بردن هدیه های گران بها و قیمتی این مطلب را با نجاشی پادشاه حبشه در میان گذاشتند، با این که با هدایای خود همه اطرافیان نجاشی را هماهنگ ساخته بودند، نجاشی گفت: «من تا سخن آنان را نشنوم کسانی که به من پناهنده شده اند را تحویل نخواهم داد»، و مسلمانان را احضار کرد و از آنان راجع به پناهندگیشان سؤال نمود.
جعفر بن ابیطالب که قبلا به عنوان سخنگو انتخاب شده بود به سؤالات نجاشی پاسخ گفت و طبق خواسته او آیاتی از سوره مریم برای او خواند که ضمن این آیات، نظر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) درباره حضرت مریم و مسیح آشکار می گشت.
جعفر بن ابیطالب گفت :«ای ملک! ما در جاهلیت زندگی می کردیم؛ بت ها را می پرستدیم؛ مردار می خوردیم؛ مرتکب فحشاء می شدیم؛ قطع رحم می نمودیم؛ با همسایگان رفتار بد داشتیم و نیرمندمان ضعیف را می خورد؛ تا این که خداوند پیامبری را از میان ما مبعوث کرد که نسبش را می شناختیم؛ و با صداقت، امانت و پاکیش آشنا بودیم؛ او ما را به توحید و یگانگی دعوت نمود، وخواست که برای خدا شریک قائل نشویم؛ دست از پرستش بت برداریم؛ و فرمان داد، راست بگوییم و اداء امانت کنیم؛ صله رحم و حسن جوار داشته باشیم؛ و دست از عمل حرام و خونریزی بشوییم؛ و ما را از فحشاء، دروغ و خوردن اموال ایتام بازداشت و به ما فرمان داد که نماز بخوانیم و روزه بگیریم... ما هم به او ایمان آوردیم، و تصدیقش کردیم و هر چه را بر ما حرام شمرد حرام دانستیم و آنچه حلال شمرد حلال. به همین جهت قوم و طائفه ما بر ما ظلم روا داشتند و ما را شکنجه کردند و آزار دادند تا ما را به پرستش بت ها باز گردانند هنگامی که بر ما چیره شدند، به ما ستم نمودند و بین ما و انجام وظایف دینی مان حایل شدند به سرزمین تو هجرت کردیم و از بین همه حاکمان تو را برگزیدیم و امید آن داریم که در پناه تو مورد ستم واقع نشویم».
نجاشی پس از شنیدن آیات قرآن در مورد حضرت مریم و مسیح مطالبی گفت و اضافه کرد که: «اِذهَبُوا فَاَنتُم آمِنُونِ، ما اُحِبُّ اِنَّ لی جَبَلا مِن ذَهَب وَ اِنَّنی آذَیتُ رَجُلا مِنکُم»؛ (بروید شما در امنیت هستید، من هرگز حاضر نیستم در برابر داشتن کوهی از طلا به یکی از شما اذیتی روا دارم).(2)
پس از این واقعه فرستادگان قریش سر شکسته باز گشتند.(3)
پی نوشت:
(1). سیره ابن هشام، جزء 1، صفحه 344، و کامل، جلد 1، صفحه 498.
(2). سیره ابن هشام، جزء 1، صفحه 358، و کامل، جلد 1، صفحه 499 و طبری، جلد 2، صفحه 73.
(3). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش، ج 8، ص 23.
نظر شما