به گزارش خبرگزاری حوزه، مطبوعات تا قبل از خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، به ندرت سخنانی از امام خمینی (ره) را منعکس می کردند اما با رفتن شاه و پایان اعتصابات و تعطیلی روزنامه ها، به یک باره مسیر نوشتاری آنها از سمت رژیم به سمت انقلابیون تغییر کرد.
کوچکترین اتفاقات کشور مرتبا منعکس می شد و بیانیه هایی که امام خمینی صادر می کرد از طریق مطبوعات به اطلاع مردم می رسید. بیشترین بیانیه های امام در طول مسیر ۱۵ ساله انقلاب مربوط بهمن ۱۳۵۷ است که در روزنامه های مختلف به چاپ رسیده است.
روزنامه های اطلاعات و کیهان و آیندگان در تهران، روزنامه خراسان و آفتاب شرق در مشهد، روزنامه پارس و پیک خجسته در شیراز، هفته نامه ندای میهن در همدان و مجله های اطلاعات هفتگی، زن روز، درسهایی از مکتب اسلام از معدود نشریاتی هستند که در این زمان منتشر می شدند و اخبار انقلاب را پوشش می دادند.
روزنامه اطلاعات و کیهان پرشورترین تیترهای دهه انقلاب را چاپ کردند. تیترهای «شاه رفت»، «امام آمد»، «رژیم متلاشی شد» هنوز از جذاب ترین تییترهای مطبوعات تلقی می شود.
روزنامه های اول بهمن ۱۳۵۷
روزنامه های ۲ بهمن ۱۳۵۷
روزنامه های ۳ بهمن ۱۳۵۷
روند سانسور، نظارت و توقیف مطبوعات در دهه چهل و پنجاه
وجود حکومت استبدادی و عدم تحمل پذیرش نظریات مخالفان در دوران قاجار و پهلوی اول سبب شد تا نخستین نشریات فارسی زبان توسط نویسندگانی که به اروپا، هندوستان، مصر و عثمانی مهاجرت کرده یا تبعید شده بودند، خارج از مرزهای ایران منتشر شوند. مدیران و نویسندگان این روزنامهها برخی مذهبی و برخی روشنفکران ایرانی بودند که به واسطه آشنایی با فرهنگ و پیشرفتهای غرب، خواهان اعمال و برقراری دموکراسی در ایران بودند و سعی داشتند با آگاه سازی مردم از آنچه در دیگر کشورها میگذشت، مطالبات آنان را افزایش دهند.
از سال ۱۳۴۲ ش، با آغاز نوعی سیاست زدایی از مطبوعات، از چاپ خبر و مقالههای سیاسی و انتقادی جلوگیری شد، چنان که حتی پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، انتشار آگهیهای تسلیت و اعلامیههای مجالس ترحیم رهبران و اعضای گروههای مخالف ممنوع گردید. در دوره پهلوی دوم، نظارت بر مطبوعات را محرمعلی زینعلی (معروفترین سانسورچی این دوران، که معاون ابوالقاسم شمیم، سانسورچی دوره رضاشاه، بود) از بعد از شهریور ۱۳۲۰ تا زمان مرگش در بهمن ۱۳۵۴ برعهده داشت. حکومت به رغم فشار دائمیاش بر مطبوعات از انتقادها و افشاگریهای این رسانه مهم در وحشت بود.
دو اعتراض مهم مطبوعات در سال ۱۳۵۷
پاییز سال ۱۳۵۷ را باید فصل اعتصاب بنامیم چرا که ارگانهای پرشماری در این فصل و چند ماهی پیش و پس از آن به دلایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دست به اعتصاب زدند. یکی از گروههایی که نامشان در فهرست اعتصاب کنندگان جلب توجه میکند اهالی مطبوعات هستند. مطبوعاتیها یعنی روزنامهنگاران، کارگران فنی و کارمندان اداری شاغل در مطبوعات نیز در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ دو اعتصاب سراسری را از سر گذراندند؛ اعتصابهایی در جهت مقابله با فشار سانسور، تقاضای آزادی و امنیت روزنامه نگاران و همراهی با نهضت مردمی. نخستین اعتصاب، کوتاهمدت و از ۱۹ تا ۲۲ مهر ماه و دومین اعتصاب که دو ماه به درازا کشید، از ۱۵ آبان تا ۱۵ دی ماه بود.یکی از اعضای شورای سردبیری روزنامه کیهان نقل میکند: «آن زمان درگیری مطبوعات با حکومت هم اوج گرفته بود و مشکل سانسور وجود داشت. پس از مدتی کوتاه از واقعه میدان ژاله[قیام ۱۷ شهریور میدان شهداء]، در ماه مهر اعتصاب ۵ روزه مطبوعات شروع شد. شریفامامی میخواست با وعدههایی انقلاب را بپوشاند و در مقابل سپهبد اویسی فرمانده نظامی با همراهی ژنرالها برنامههای نخستوزیری را خنثی میکرد. نظامیان میخواستند با کودتای بزرگ و قلع و قمع مخالفان و تیراندازی شهر را در اختیار خود بگیرند. اوج مبارزه این دو گروه زمانی بود که ما چهار، پنج روز با دفتر نخستوزیر کلنجار رفتیم تا اقرار کنند سانسور در مطبوعات بوده و نباید وجود داشته باشد. تیتر سراسری مطبوعات در آن روز «اعتصاب سراسری مطبوعات» بود. اوضاع بسیار به هم ریخته بود و نظم خاصی حاکم نبود. هر کدام نظریههای خود را اعمال میکرد و مملکت شیرازه نداشت. مشخص بود که رژیم چه سرنوشتی دارد...
در فضای به وجود آمده پس از اعتصاب اول مطبوعات، بیشتر سرمقالهها و مطالب محوری به پیروزی در این اعتصاب و درج مطالبی به صورت آزادانه در روزنامهها اختصاص دارد. روزنامههای اطلاعات، کیهان و آیندگان با سرمقالههایی به تشریح اقدام خود پرداختند و در نهایت «کیهان» با تیتر «ما در کنار مردم میمانیم» پیوند شکل گرفته با مردم پس از اعتصاب را امری تاریخی معرفی میکند. پس از این است که اعتصاب و نتایج حاصل از آن برای رسانههای خارجی مستقر در ایران نیز اهمیت مییابد. خبرگزاریهای «رویترز»، «آسوشیتد پرس»، «رادیو لندن» و «رادیو مسکو» خبرهای مربوط به این اعتصاب را پوشش میدهند و انگیزه روزنامهها و علت اقدام مأموران نظامی تهران را انتشار اخبار مربوط به انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) بیان میکنند. خبر اعتصاب مطبوعات مورد حمایت روحانیون سراسر کشور قرار میگیرد.
بیانات امام خمینی (ره) درباره آزادی مطبوعات
امام(ره) در یکی از سخنرانیهای خود در پاریس، وضعیت روزنامهها در کشور را اسفناک توصیف کردند که حقوق آنها توسط رژیم رعایت نمیشود و فضای مطبوعات فاقد آزادی است و سانسور و فشار رژیم بر فضای جراید حاکم است:
« آزادی بیان، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات، آزادی رادیو- تلویزیون، تبلیغات، این از حقوق بشر و از ابتداییترین حقوق بشر است. امریکا نمیداند که ما نه یک تبلیغات آزاد داریم نه یک مطبوعات آزاد داریم؟! الآن تمام مطبوعات ایران تعطیل است از باب اینکه دوباره حکومت نظامی آمد و همه را سانسور کرد و عده زیادی را گرفت، عده زیادی از اشخاص مختلف؛ تا حالا ششصد نفر میگویند از سرشناسها را گرفتهاند. امریکا نمیداند که در ایران، مطبوعات ایران هیچ وقت آزاد نبوده؟ آزاد به معنای حقیقی؟ این چند روزی که یک آزادی جزئی صوری دادند، در هیچ یک از مطبوعات ایران حق اینکه یک کلمه راجع به خود شاه- که سرکرده دزدهاست- یک کلمه بنویسند، هیچ همچو چیزی نبود؛ در همه مطبوعات ایران. شما این روزنامه اطلاعات، این روزنامه کیهان، روزنامههای دیگر، در هیچ یک از مطبوعات ایران شما نمیبینید که یک کلمه راجع به شاه نوشته شده باشد. هر چه هست هی دولت و- عرض میکنم که- مأمورین؛ و همه تقصیرها را گردن مأمورها میگذارند و گردن دولتها میگذارند و گردن- مثلًا- نظامیها میگذارند اینها؛ حال اینکه آن جانی اصیل عبارت از شخص شاه است.»
در بیرون از فضای مطبوعات هم واکنشها به اعتصاب درخور توجه بود. درست از همان روزی که اهالی مطبوعات قلمها را زمین گذاشتند، سیل حمایتها شروع شد و تا چند روز پس از پایان اعتصاب همچنان ادامه داشت. راه و روش ابراز این حمایتها مختلف بود؛ برخی تلفن میزدند، بعضی تلگراف میفرستادند، عدهای دست به قلم برده و نامه یا بیانیه مینوشتند و تعداد زیادی هم با دستههای گل به تحریریه روزنامهها میرفتند و همدلی خود را رو در رو نشان میدادند. نکته درخور توجه دیگر، تنوع این حامیان بود. در میان آنها از مردم کوچه و بازار تا صاحبمنصبان حکومتی حضور داشتند. از شاعران، دانشجویان و اصناف مختلف گرفته تا نمایندگان مجلس، سینماگران، خانواده زندانیان سیاسی و نیز روحانیان. در میان حمایتهای روحانیان، حضرات آیات: سیدمحمدرضا بروجردی، بهاءالدین محلاتی و سید عبدالله شیرازی دست به قلم برده و برای اعتصابکنندگان بیانیه نوشتند.
بیانیه آیتالله سیدمحمدرضا بروجردی ظاهراً مربوط به دو- سه روزی است که مطبوعات در اعتصاب بودند: «آن روزی که میبایستی قلمی خائن را سانسور کنند تا نسبت به ساحت اقدس روحانیت و احکام اسلامی جسارت نشود، کوتاهی کردند و امروز که تمام شعارشان آزادی قلم و مطبوعات است، مسئولین امر، جراید را در فشار برای سانسور حقایق قرار میدهند. مادامی که جراید مدافع و ناشر قوانین حقه اسلامی شیعی باشند و از نشر مطالب مضره و فاسد کننده افکار و اخلاق عمومی خودداری کنند، آنان را حمایت خواهیم کرد.» بیانیه آیتالله محلاتی پس از پایان اعتصاب و صدور بیانیه مشترک دولت و اصحاب مطبوعات نیز منتشر شد. وی در بخشی از بیانیه خود، باور آزادی مطبوعات در جوّ پراختناق آن زمان ایران را مشکل و حتی بعید دانسته است؛ اما پایمردی و تسلیم ناپذیری نویسندگان و ارباب جرائد بیدار و مسئول و تن درندادن آنها به «خواستهای نامردمی و ضد انسانی حکومت ایران مبتنی بر ادامه سانسور وقیحانه بر مطبوعات» را درخور تحسین و تمجید خوانده است. آیتالله سیدعبدالله شیرازی نیز در همان چند روز اعتصاب، هم تجاوز به مطبوعات را محکوم کرد و هم به حمایت از اعتصاب مطبوعاتیها پرداخت: «تمام ملل دنیا به آزادی مطبوعات احترام میگذارند و یکی از وظایفی که بر کل دول عالم است، تأمین آزادی مطبوعات به تمام معنی است و یکی از اهداف و خواستهای ما نیز آزادی مطبوعات است، به طوری که مطبوعات به هیچ عنوان و به هیچ طریقی در کنترل دستگاهها و دولتها نباشد. ما تجاوز به حریم مطبوعات را محکوم میکنیم و اقدامات کارکنان مطبوعات را برای حفظ حقوق و آزادی مطبوعات و قلم، مادامی که رعایت قوانین اسلامی را بکنند، مورد تأیید و حمایت قرار میدهیم.»
منابع:
صحیفه امام، جلد ۵، ص ۱۰۸
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد ۱۶، ص ۴۴۸
مرکز بررسی اسناد تاریخی
نظر شما