چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۱
در آستانه پیوستن به باشگاه هوش مصنوعی دنیا هستیم

حوزه/ سکوی ملی هوش مصنوعی، چیزی فراتر از یک نرم‌افزار است. این یک زیرساخت حیاتی است که می‌تواند در آینده، پایه‌ی تصمیم‌گیری‌های کلان کشور باشد. چرا؟ چون با معماری عامل‌محور (Agent-Based) این امکان را می‌دهد که هر سازمان و دستگاهی بتواند عامل‌های هوش مصنوعی مختص به خود را داشته باشد، بدون آنکه نیاز به وابستگی به سرویس‌های خارجی داشته باشیم.

خبرگزاری حوزه - تهران/ یکی از غرفه‌هایی که دوشنبه دوم بهمن در نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» مورد بازدید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت غرفه هوش مصنوعی بود. حسین افشین معاون علمی، فنّاوری و اقتصاد دانش‌بنیان رئیس‌جمهور در این غرفه درباره فرصت‌های موجود در این زمینه برای پیشرفت و توسعه کشور توضیحات را به رهبر انقلاب ارائه کرد. رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با دکتر افشین به بررسی وضعیت و پیشرفت‌های کشور در این حوزه پرداخته است.

یکی از موضوعاتی که رهبر انقلاب از اوّل سال چند مرتبه درباره‌ی آن صحبت کرده‌اند بحث هوش مصنوعی است و این نشان از اهمّیّت موضوع دارد. همچنین، یکی از اهدافی که در سند ملّی هوش مصنوعی آمده ارتقاء کیفیّت حکمرانی با بهره‌مندی از قابلیّت‌های هوش مصنوعی است؛ به ‌عنوان سؤال اوّل، میخواستم در این‌باره توضیحاتی بفرمایید.

بسم الله الرّحمن الرّحیم. یکی از اتّفاقاتی که در نسل جدید حکمرانی می‌افتد، حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی است. این حکمرانی چه‌کار می‌کند؟ شاید یکی از چالش‌های ما در کشور بحث حکمرانی خوب باشد. «حکمرانی خوب» یعنی چه؟ یعنی اینکه با داده‌ی خوب بتوانیم به‌موقع تصمیم بگیریم. این فاکتور خیلی مهمّی است؛ زمانی شما می‌توانید بگویید ما یک حکمرانی خوب انجام می‌دهیم که اوّلاً نسبت به یک سیستم شناخت داشته باشید و داده‌ی دقیق داشته باشید، بعد بتوانید به صورت پیشگیرانه آن کاری را که می‌خواهید، دقیق صورت بدهید. بعضی مواقع به دلیل اینکه اطّلاعاتی که شما دارید اطّلاعات ناقصی است و کامل نیست، نمی‌توانید تصمیم خوبی بگیرید. بعضی مواقع انسان به یک جایی می‌رسد که می‌گوید اگر من داده‌ی کامل داشتم یا به موضوع اشراف کامل داشتم، می‌توانستم تصمیم بهتری بگیرم. هوش مصنوعی در حکمرانی دقیقاً این کمک را می‌کند که با تحلیل داده به تصمیم درست برسید؛ یعنی شما داده‌های زیادی را از جامعه می‌گیرید، از اقتصاد می‌گیرید، از وضعیّت اجتماعی می‌گیرید و در نتیجه تصمیمات بهتری می‌گیرید.

حالا چه اتّفاقی می‌افتد؟ هوش مصنوعی در اینجا دو اثر دارد؛ این حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی یک سری اثرات افزایش بهره‌وری دارد، یک سری اثرات عدالت اجتماعی دارد. یعنی چه؟ مثال می‌زنم. بعضی مواقع ما می‌خواهیم کمک هدفمند بکنیم؛ یعنی جامعه‌ی هدفمان را بشناسیم و بدانیم به کدام قشر باید کمک کنیم، از کدام قشر باید مالیات بگیریم، به کدام قشر در کدام حوزه‌ی آموزشی یا پوشاکی یا خوراکی یا مطالعاتی سرویس بهتری بدهیم؛ زمانی می‌توانیم این کار را بکنیم که داده‌ی دقیق داشته باشیم. اگر داده‌ی دقیق داشته باشیم، منابع و مصارفمان را می‌توانیم دقیق‌تر هزینه کنیم. هوش مصنوعی به ما تحلیل داده می‌دهد؛ یعنی یک سری داده‌های عظیم را که به صورت متداول امکان دریافت و پردازش آن‌ها وجود نداشت، حالا برای ما پردازش می‌کند و می‌توانیم به صورت پیشگیرانه مسائل را درک بکنیم؛ بعد که توانستیم پیشگیرانه مسائل را درک بکنیم، به ما می‌گوید که چه موقع و با چه سرعتی آن بحران یا آن مطالبه را پاسخ بدهیم. این باعث می‌شود که ما حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی داشته باشیم که به این می‌گویند «حکمرانی خوب». تمام کشورها و دولت‌هایی که الان از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، برای افزایش کیفیّت زندگی مردم و افزایش بهره‌وری می‌آیند حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی را اجرا می‌کنند. فرض کنید یک مشکلی داریم به نام «ناترازی انرژی» که یک بخش آن مربوط به تولید است، ولی یک بخش مهم‌تر آن مربوط به مصرف است. اگر ما از زندگی مردم و از صنعتمان داده‌ی خوب داشته باشیم و دقیق بدانیم کجا باید چقدر هزینه بکنیم، با کمترین هزینه می‌توانیم بیشترین بهره‌وری را داشته باشیم و شاید بدون اینکه به مردم تحمیل هزینه بکنیم، بدون اینکه بخواهیم تولید اضافه داشته باشیم ــ که بار مالی برای کشور داشته باشد ــ با یک تحلیل داده بتوانیم این وضعیّت را بهتر کنیم.

اگر این بحث هوش مصنوعی دو بُعد داشته باشد، یک بُعد آن بحث تکنولوژیک قضیّه است و بُعد دیگر آن تربیت افراد متخصّصی است که بتوانند بر این حوزه اشراف داشته باشند و این مسئله را پیش ببرند. شما رئیس بنیاد ملّی نخبگان هم هستید؛ در این راستا چه برنامه‌ای دارید و برای پیشبرد این هدف، چگونه می‌توانیم از نخبگانمان بهتر استفاده کنیم؟

یک موضوع خیلی مهم در بحث هوش مصنوعی نیروی انسانی است؛ چرا؟ چون آن نیروی انسانی‌ای که می‌آید الگوریتم‌ها را می‌نویسد مهم است. وقتی آن الگوریتم را می‌نویسد یا یک الگوریتم را آموزش می‌دهد، اینکه آن را با ذهن و فکر غربی آموزش بدهیم یا با فکر و ذهن شرقی آموزش بدهیم تفاوت دارد. هرچه ما نیروی متخصّص بیشتر داشته باشیم، بهتر می‌توانیم داده‌های خودمان و الگوریتم‌های خودمان را توسعه بدهیم؛ در نتیجه، ماشین یادگیری‌مان یا الگوریتم یادگیری‌مان مبتنی بر عقل شرقی یا عقل ایرانی شکل میگیرد.

ما در هوش مصنوعی یک مزیّت داریم؛ شاید در یک سری تکنولوژی‌ها مجبور بودیم عاریه‌ای کار بکنیم، ولی در هوش مصنوعی مزیّت دو کشور خیلی محرز است: ایران و هند؛ یعنی ما نیروی انسانی‌ای داریم که در این زمینه در دنیا جزو نفرات اوّل هستند و اگر ما سرمایه‌گذاری مناسبی روی این نیروهای انسانی بکنیم، عملاً یکی از بخش‌های تولید هوش مصنوعی را که نیروی انسانی است، تقویت می‌کنیم.

حالا مسئله این است که چه‌جوری باید شروع کنیم؟ اوّلاً باید حتماً این آموزش را از مدارس شروع کنیم، چون الان نسل جدیدی از دانش‌آموزان یا جوانان را داریم که ضریب هوشی‌شان خیلی بالا است. وضعیّت امروز با دهه‌های قبل فرق می‌کند؛ بچّه‌های امروزی خیلی باهوش‌ترند؛ بالاخره ارتباطات بیشتری دارند و اطّلاعات زیادی دارند که در لحظه کسب می‌کنند. ما باید آموزش‌هایمان را چند دسته بکنیم؛ یک دسته را ببریم در مدارس، یک دسته‌ی دیگر بیاید در دانشگاه. الان برنامه‌مان در دانشگاه این است که دانشجویان ما یک حدّاقلّی از هوش مصنوعی بدانند؛ به همین علّت، الان دو واحد درسی در دانشگاه‌ها اجباری شده است که افراد در حوزه‌های مختلف، هوش مصنوعی را یاد بگیرند. بر همین اساس، آمدیم از یک سری اساتید حمایت کردیم تا سرفصل‌های درسی تدوین بکنند و این سرفصل‌های درسی از مهر امسال در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، این کلاس‌ها هم‌زمان فیلم‌برداری و ضبط می‌شود، مکتوبات درسی‌شان هم به صورت فایل ارائه می‌شود، تا پایان دی‌ماه آن‌ها را بارگذاری کنیم. الان در سی حوزه در رشته‌های علوم مهندسی، علوم پزشکی، علوم انسانی، هنر و همچنین علوم پایه این دروس تدریس می‌شود. این مستندات که ایجاد می‌شود، دانشجویان علاقه‌مند و اساتید علاقه‌مند می‌توانند به آن‌ها دسترسی داشته باشند؛ یعنی ما یک سری متون فارسی درباره‌ی هوش مصنوعی ایجاد کرده‌ایم.

البتّه علم هوش مصنوعی این‌طوری نیست که من بگویم «آقا این تمام شده»، چون ممکن است شش ماه دیگر دوباره مطالب جدیدی بیاید؛ ولی اینکه افراد بتوانند دسترسی داشته باشند به مستندات فارسی، ترسشان می‌ریزد و در نتیجه خودشان هم علاقه‌مند می‌شوند و شروع می‌کنند به کار کردن در این حوزه. بنده عضو هیئت علمی دانشگاه هستم و می‌دانم که شروع یک کار، سخت‌ترین قسمت آن کار است؛ یعنی به یک دانشجو که می‌خواهید بگویید در یک حوزه‌ی جدید کار کن، اطّلاعات اوّلیّه‌ای که یک استاد به او می‌دهد و مطالعه می‌کند باید جوری باشد که ترس آن دانشجو یا دانش‌آموز نسبت به آن موضوع بریزد؛ بعد، یک‌دفعه می‌بینید خودش وارد آن جریان می‌شود و هر روز خودش را به‌روز می‌کند. پس ما یک حوزه‌ی آموزشی داریم که باید افراد را ترغیب کنیم، یک حوزه‌ی حمایتی هم داریم و از پایان‌نامه‌هایی که حول موضوع هوش مصنوعی در دانشگاه‌ها نوشته می‌شود حمایت می‌کنیم که در حوزه‌ی پژوهش هم شروع کنند به گسترش این مستندات.

البتّه اگر ما زیرساخت‌مان و سکّوی هوش مصنوعی را ایجاد نکنیم، همه‌ی این کارهایی که در قسمت پژوهش میکنیم به نوعی به پلتفرم‌ها و سکّوهای خارجی کمک خواهد کرد. ما بالاخره یک زیرساخت می‌خواهیم ــ در قسمت‌های بعدی حتماً درباره‌ی موضوع سکّو و محاسنی که دارد صحبت می‌کنم ــ ولی نمی‌توانیم بگوییم حالا چون سکّو نداریم، پس در این حوزه این حمایت‌ها را نکنیم؛ باید در این حوزه شروع به کار کنیم.

بنابراین، ما دو برنامه قطعاً خواهیم داشت. یکی اینکه دانشگاه‌ها را برای یک خیزش علمی در فنّاوری‌های جدید فعّال کنیم؛ هم در حوزه‌ی تراشه‌ها، هم در حوزه‌ی میکروالکترونیک، هم در حوزه‌ی کوانتوم و هم در حوزه‌ی هوش مصنوعی، که این‌ها واقعاً به هم مرتبطند؛ لذا داریم برنامه می‌گذاریم که آن‌ها فعّال بشوند. من دانشگاه را مثل یک چشمه می‌بینم که این چشمه باید مرتّب بجوشد و آب را سرریز کند؛ سرریز این آب می‌آید داخل شرکت‌های دانش‌بنیان و بعد می‌آید در صنعت و بعد می‌آید در فنّاوری ما و بر اقتدار ملّی ما تأثیر می‌گذارد. دوّم اینکه باید در حوزه‌ی دانش‌آموزی وارد بشویم که در حوزه‌ی هوش مصنوعی بتوانیم برای مدارس یک معلّم بگذاریم و دوره‌های آموزشی برگزار کنیم. البتّه دانش‌آموزان یک کلاسی دارند به نام «کار و فنّاوری» که لازم است یک سرفصل هوش مصنوعی به آن اضافه شود تا بچّه‌ها حدّاقل بتوانند با مبانی آن آشنا بشوند.

بحث سکّوی هوش مصنوعی سؤال بعدی من بود که یک اشاره‌ای به این موضوع داشتید؛ امّا قبل از آن، لطفاً قدری در مورد مزیّت ایران و هند در حوزه‌ی نیروی انسانی که در خلال صحبت‌هایتان اشاره کردید، توضیح دهید.

یکی از مهم‌ترین قسمت‌های هوش مصنوعی برنامه‌نویسی آن است. آنچه در دنیا وجود دارد این است که بهترین برنامه‌نویس‌های دنیا دو تیپ بیشتر نیستند: ایرانی‌ها و هندی‌ها؛ در نتیجه، این یک مزیّت است. مطمئن باشید کشورهای توسعه‌یافته دنبال نیروی انسانی ممتاز می‌گردند تا بتوانند برنامه‌نویس‌هایی اضافه کنند که برای پلتفرم‌های خودشان یا سکّوهای خودشان ارزش افزوده ایجاد بکنند. در این بخش، هم ایرانی‌ها و هم هندی‌ها تبحّر خاصّی دارند و این می‌تواند مزیّت ما باشد. البتّه این یک مشکلی هم ایجاد خواهد کرد و آن این است که اگر ما نتوانیم این نیروی انسانی را که تربیت می‌کنیم حفظ کنیم، مرتّب این تولیدات نیروی انسانی ‌ما آماده می‌شوند برای اینکه مهاجرت بکنند. البتّه از این مسئله نباید بترسیم؛ چون ما مثل یک منبع بزرگی نیروی انسانی داریم، باید سعی کنیم مرتّب تربیت بکنیم؛ ولی آن قسمت دوّم هم مهم است که حفظ این نیروی انسانی است. به نظر من، حفظ نیروی انسانی راهکار بخصوصی دارد که ما بتوانیم هم او را حفظ کنیم و هم از او استفاده کنیم. می‌خواهم بگویم در این حوزه ما قطعاً مزیّت داریم.

این بحث ایجاد سکّوی هوش مصنوعی را که پیش‌تر و در دیدار نخبگان با رهبر انقلاب هم به آن اشاره داشتید، لطفا کمی برایمان باز کنید و بفرمایید که چه مزیّت‌هایی دارد. آیا اینکه ما مثلاً از چت جی‌پی‌تی در مورد تحوّلات منطقه یا قضایای غزّه می‌پرسیم، بعد جواب‌هایی به ما می‌دهد که هدایت‌شده است، مربوط به این سکّوی هوش مصنوعی می‌شود؟

بله، این مسئله خیلی مهم است. ما وقتی وارد یک فنّاوری می‌شویم، اگر از ابتدا تا انتهای آن فنّاوری را دقیق ندانیم، در نهایت، یک جور مصرف‌کننده می‌شویم و می‌رویم به این سمت که از تولیدات دیگران استفاده بکنیم و بهره‌بردار باشیم؛ هرچند ممکن است یک نقشی هم در آن فنّاوری داشته باشیم، ولی نقش اساسی‌ای بازی نمی‌کنیم. هوش مصنوعی یک کلّیّت بزرگ‌تر و یک جامعیّت بزرگ‌تری دارد. اینکه فقط تکنولوژی وجود داشته باشد یا برنامه‌نویس باشد، نمی‌تواند این را هدایت بکند؛ یعنی ما فقط یک بُعد را جلو می‌بریم. همان‌طور که در آن سخنرانی بُعدهای هوش مصنوعی گفته شد، بُعد علمی و تکنولوژیک دارد، بُعد فلسفی دارد، بُعد کلامی دارد، بُعد حقوقی دارد، بُعد فقهی دارد؛ اگر این‌ها را با هم نتوانید ببینید، این مسئله حل نمی‌شود.

حالا ما می‌خواهیم چه‌کار بکنیم؟ گفته شد الگوریتم‌هایی که می‌نویسیم و آموزش‌هایی که می‌دهیم مبتنی بر داده‌ای است که ما به آن هوش مصنوعی می‌دهیم؛ یعنی بر اساس آن داده‌هایی که می‌دهیم، آموزش‌هایی می‌بیند و آن هوش مصنوعی بر اساس آموزشی که دادیم و داده‌هایی که دادیم، به ما پاسخ می‌دهد. پس خیلی مهم است که اوّلاً خودمان در این ساختار نقش دقیقی داشته باشیم و سعی کنیم در حوزه‌های مختلف، داده‌های دقیقی به این الگوریتم‌ها بدهیم تا آموزش ببیند.

البتّه موضوع سکّو یک موضوع دیگری است. الان شرکت‌های بزرگ دنیا عموماً آمده‌اند منابع نرم‌افزارهایشان را باز گذاشته‌اند؛ مثلاً شما می‌توانید از منابع مؤسّسه‌ی اوپن‌اِی‌آی استفاده کنید. در این زمینه، ما دو نوع بازیگر می‌توانیم داشته باشیم: اوّل، یک آدم متخصّص که از هوش مصنوعی استفاده می‌کند، برنامه‌نویسی می‌کند و الگوریتم‌ها را توسعه می‌دهد؛ دوّم، یک فرد غیرمتخصّص که عموماً کاربرها و کسانی هستند که می‌خواهند به صورت کاربردی از هوش مصنوعی استفاده کنند، متخصّص الگوریتم‌نویسی یا برنامه‌نویسی نیستند، بلکه فقط یک سری داده دارند و یک خواسته دارند که باید بدهند به یک الگوریتمی که تحلیل بکند و تنها خروجی برای آن‌ها مهم می‌شود. لذا آمدند یک پلتفرمی ایجاد کردند، یک سکّویی ایجاد کردند، یک سیستم‌عاملی ایجاد کردند ــ من اسمش را می‌گذارم سیستم‌عامل هوش مصنوعی ــ که این سیستم‌عامل یک سری الگوریتم‌های آماده دارد؛ وقتی که شما از آن استفاده می‌کنید، اگر بلد باشید کدام الگوریتم را انتخاب کنید، خودتان انتخاب می‌کنید و اگر متخصّص باشید، از پایه‌ی آن استفاده می‌کنید و خودتان الگوریتم‌های دیگری را که مربوط به موضوعتان است و وجود دارد، توسعه می‌دهید. امّا در این حالت هم سود توسعه‌ی آن نصیب چه کسی می‌شود؟ نصیب آن کسی که این پلتفرم را پایه‌گذاری کرده است. در حالت دیگر، من یک آدم غیرمتخصّص هستم ولی داده دارم و می‌خواهم مثلاً یک سری مسافرت را مدیریّت کنم که با کمترین هزینه بهترین جا را به افراد بدهم، به‌طوری‌که هیچ وقت اتاق‌های من خالی نماند؛ اینجا من متخصّص هوش مصنوعی نیستم که بنشینم الگوریتم بنویسم، بنابراین می‌آیم از این پلتفرم آماده استفاده می‌کنم و خودش به من می‌گوید کدام الگوریتم بهینه است؛ داده‌هایم را می‌دهم، آنالیز می‌کند، خروجی‌اش به من می‌گوید که به این صورت باید تقسیم‌بندی کنی.

پس ما نیاز داریم که یک پلتفرم ایرانی و ملّی و اتّفاقاً مدرن داشته باشیم؛ یعنی بروز باشد تا افرادی که می‌خواهند در ایران آن را توسعه بدهند و از آن استفاده کنند، از پلتفرم خودمان استفاده کنند. بنابراین، باید آن را پایه‌گذاری کنیم؛ باید از امروز به فکر این باشیم که یک جایی داشته باشیم که معتبرترین جا است، آدم‌های متخصّص هستند، با نرم‌افزارهای روز و با زبان‌های برنامه‌نویسی روز آشنایی دارند و الگوریتم‌های بهینه را می‌شناسند، تا این را توسعه بدهند. البتّه «توسعه» این نیست که امروز توسعه بدهند، ما کلید آن را قفل کنیم بگوییم این پلتفرم دیگر آماده است؛ بلکه باید طوری باشد که فرض کنید حدّاقل تا ده سال یا بیست سال آینده مرتّب این الگوریتم‌ها به آن اضافه بشود و افراد دیگری هم که استفاده می‌کنند و متخصّص هستند، برای حوزه‌ی خودشان بیایند این الگوریتم‌ها را اضافه کنند. ما برای اینکه بتوانیم یک سکّوی ملّی داشته باشیم، یک سیستم‌عامل هوش مصنوعی ملّی داشته باشیم، آمدیم با یک دانشگاه خوب کشور قرارداد بستیم که متخصّص‌ترین افراد در کشورند، گفتیم شما بیایید شروع کنید و معاونت علمی هم شما را حمایت می‌کند که این نرم‌افزار یا این سکّو را بنویسید؛ لذا ما تفاهم‌نامه و قراردادی با آن‌ها بستیم و کار را شروع کردیم، ان‌شاءالله ظرف یک سال آینده هم این پلتفرم بالا می‌آید و ما اینجا را از وابستگی خارج می‌کنیم.

الان وضعیّت به این صورت است که هر فردی می‌خواهد پژوهش کند، مجبور است از پلتفرم‌های خارجی استفاده کند و چون خودش نمی‌تواند الگوریتم‌های مربوط به رشته‌ی خودش را بنویسد، می‌رود از پلتفرم‌های خارجی استفاده می‌کند؛ در نتیجه، ما پلتفرم‌های خارجی را توسعه می‌دهیم! یعنی عملاً خیلی از توسعه‌ها به دست خود ایرانی‌ها و هندی‌ها و چینی‌ها و کشورهای دیگری که از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کنند اتّفاق می‌افتد. در آخر هم یک روزی ممکن است اصلاً آن نرم‌افزارِ متن‌باز را برای ما ببندند. دو سیاست هست: هم ممکن است ببندند، هم ممکن است تا آخر باز بگذارند. اگر بستند، ما دوباره هیچ دسترسی‌ای به الگوریتمی که خودمان داشته باشیم و آموزش دیده باشد و عیب‌هایش مشخّص شده باشد نداریم؛ آن‌ها می‌خواهند وابستگی ایجاد کنند تا مجبور شویم بابت این سرویسی که می‌گیریم پول بدهیم. یا اینکه نه، باز می‌گذارند تا داده‌های ما را بگیرند؛ چون شما باید داده‌هایتان را بدهید به آن الگوریتم تا آموزش ببیند و برگردد و آنجا ممکن است یک ذخیره‌سازی داده اتّفاق بیفتد. بنابراین، هم درصورتی‌که متن‌باز باشد می‌تواند برای ما مخاطره داشته باشد، هم درصورتی‌که دسترسی ما را ببندند می‌تواند مشکل ایجاد بکند؛ به همین علّت، اوّلین کاری که انجام می‌دهند این است که این را باز بگذارند. البتّه گفتم این‌طور نیست که امروز بگوییم پژوهش‌های ما نرود روی آن پلتفرم‌ها کار بکند، بلکه ما باید آن را در کنارش توسعه بدهیم؛ به‌زودی این پلتفرم ایرانی بالا می‌آید و چون این پلتفرم توسّط بهترین‌ها آماده می‌شود و با شروع کار هوش مصنوعی دارد راه می‌افتد، استقبال خوبی از آن خواهد شد.

ما قطعاً به ‌عنوان معاونت علمی، در آینده فقط از پروژه‌های پژوهشی‌ای حمایت می‌کنیم که روی پلتفرم خودمان کار بکنند. البتّه محدود نمی‌کنیم؛ می‌گوییم هر کس خواست روی پلتفرم‌های دیگری که وجود دارند کار بکند، کار کند، ما کاری به آن نداریم، ولی فقط پروژه‌هایی را حمایت می‌کنیم، پژوهش‌هایی را حمایت می‌کنیم که بیایند یک ارزش افزوده‌ای روی پلتفرم خودمان ایجاد کنند. فکر می‌کنم این باعث می‌شود که ما از این دید مستقل بشویم.

یک مثال برای شما بزنم که یک مقدار واضح‌تر باشد، یک مقدار ساده‌تر باشد. یک چیزی هست به نام «رایانش ابری»؛ فرض کنید الان می‌خواهم یک ایمیل شخصی برای خودم بسازم؛ باید چه‌کار کنم؟ باید بروم یک سرور بخرم؟ خب یک سرور می‌خرم؛ بعد باید سخت‌افزار آن را بهینه کنم، بعد نرم‌افزار متناسب با آن را روی آن بگذارم، بعد یک نفر برنامه‌نویس بگیرم که برایم آن برنامه‌ی وب‌میل را بنویسد، بعد یکی را بگذارم این را پشتیبانی بکند تا هارد آن نسوزد یا همیشه روشن باشد. «رایانش ابری» این است که ما از ابزارهایی که یک عدّه نوشته‌اند و آماده وجود دارد، استفاده کنیم. در همین هوش مصنوعی، مثال ایمیل شخصی این‌طور می‌شود که می‌روم انتخاب می‌کنم چه نوع وب‌میلی را استفاده کنم؛ یعنی یک عدّه برنامه‌نویس حرفه‌ای این را نوشته‌اند، من فقط انتخاب می‌کنم. حالا انتخاب می‌کنم شخصی‌سازی‌اش کنم یا به آن یک چیزی اضافه کنم. ذیل این می‌شود سخت‌افزار؛ یعنی دیگر نیازی نیست در خانه سخت‌افزار بخرم، چون دارم از آن فضای ابری سرورها استفاده می‌کنم؛ لذا دیگر نگران نیستم سرور بسوزد، دیگر نگران نیستم هک بشود، دیگر نگران نیستم که آیا سی‌پی‌یو یا جی‌پی‌یوی آن ظرفیّت لازم را دارد یا ندارد. من به ‌عنوان یک کاربر فقط از آن استفاده می‌کنم و بابت این استفاده هم هزینه پرداخت می‌کنم؛ دیگر لازم نیست کسی در خانه‌اش سرور بگذارد.

پس ما یک نرم‌افزار داشتیم، ذیل این باید یک سخت‌افزار هم داشته باشیم که آن سخت‌افزار هزینه‌بر است. در قسمت سختافزار، می‌آییم یک تمرکزی انجام میدهیم و با پول کشور به صورت پراکنده آن زیرساخت را میسازیم. نمیخواهیم تجمیع کنیم؛ البتّه جاهایی باید باشد که بتوانیم نظارت بکنیم که آن سرویس‌دهی را انجام بدهد. در نتیجه، آن فضای ابری ما و آن نرمافزار ما روی این سرورها سوار میشود. دیگر این شرکت خصوصی یا آن وزارتخانه دغدغه‌ی اینکه برود خودش زیرساخت درست بکند ندارد. ما در بحث کاربرد می‌گوییم همه باید بتوانند در کاربرد مورد نظر خودشان گسترش پیدا بکنند. امروز می‌گوییم هر کسی، هر وزارتخانه‌ای، هر شرکت خصوصی‌ای کاربرد خودش را گسترش بدهد و ما اصلاً ورود نمی‌کنیم. لذا ما فعلاً از هر فضای ابری‌ای که در دنیا وجود دارد، از هر اوپن‌اِی‌آیی که وجود دارد، از هر سروری که وجود دارد حمایت می‌کنیم.

پیش‌بینی ما این است که ظرف یک سال بتوانیم درخت اوّلیّه‌ی آن بستر بومی خودمان را بالا بیاوریم؛ بعداً می‌گوییم اگر کسی آمد پروژه‌هایش را روی زیرساخت اینجا انجام داد، ما نصف هزینه‌اش را می‌دهیم. در دانشگاه‌ها از پایان‌نامه‌هایی که روی این زیرساخت انجام بشود حمایت می‌کنیم که این را قوی بکنیم؛ هم‌زمان، زیرساخت ابتدایی آن را هم داریم فراهم می‌کنیم. اگر این امکان در کشور برای هوش مصنوعی اتّفاق بیفتد، ما به‌تدریج می‌توانیم به لایه‌های عمیق هوش مصنوعی و به توسعه‌ای که می‌توانیم در هوش مصنوعی بدهیم بپردازیم. حالا یک بحثی به وجود می‌آید که آن زیرساخت را الان ما از کجا بیاوریم؛ ما الان باید بخریم. حالا اینکه آیا آن تراشه‌ها را که آن جی‌پی‌یوها است باید بسازیم یا نه، این می‌شود بحث بعدی که باید به آن هم بپردازیم؛ این بحث الان در حوزه‌ی سکّو نمی‌گنجد که بخواهم توضیح بدهم.

سؤال بعدی ما درباره‌ی همین بحث جنگ تراشه‌ها است که به آن اشاره داشتید. بفرمایید که منظور از جنگ تراشه‌ها چیست و چه تاثیری در روند پیشبرد اهداف ما در این حوزه دارد.

بله، به نظرم خوب است که به این موضوع هم بپردازیم. الان یک بحثی در دنیا وجود دارد که اگر بخواهیم بگوییم جنگ جهانی دوّم را چه چیزی تمام کرد و چه عنصری در اتمام آن تعیین‌کننده بود، می‌گوییم فولاد و آلومینیوم. در جنگ سردی هم که الان جریان دارد، انرژی هسته‌ای حاکمیّت دارد و کشورهایی که آن را دارند یک مصونیّتی دارند و کشورهایی که آن را ندارند در معرض خطر قرار می‌گیرند؛ یعنی داشتن این انرژی می‌تواند یک بازدارندگی ایجاد کند. در آینده نیز آنچه می‌تواند بازدارنده باشد فضای کامپیوتینگ یا رایانش است و خود علم می‌تواند یک بازدارندگی ایجاد بکند؛ یعنی هر کشوری که به این فضای رایانش ابری یا اصطلاحاً «کلود کامپیوتینگ» مسلّط باشد، قطعاً می‌تواند اقتدار داشته باشد؛ یعنی جنگ بعدی ‌ما این جنگ است.

حالا برای اینکه این فضای رایانش ابری را داشته باشیم، مهم‌ترین عنصر آن تجهیز تراشه‌ها است. پس جنگ امروز جنگ این است که چه کسی به این تکنولوژی دست پیدا بکند، مثل انرژی هسته‌ای که چه کسی به آن دست پیدا بکند و چه کسی داشته باشد؛ لذا اینکه چگونه به تکنولوژی تراشه‌ها برسیم مهم است. شما موبایل‌ها را اگر نگاه کنید، می‌بینید که روزبه‌روز سبک‌تر، سریع‌تر و کوچک‌تر شده، با کارایی بالاتر؛ یعنی داریم به تراشه‌هایی میرسیم که از نظر تکنولوژی کمک میکنند که تجهیزات الکترونیکی بهتری داشته باشیم و در سیستم‌های مخابراتی، لوازم خانگی، خودرو، تجهیزات امنیّتی، تجهیزات نظامی و فضایی نقش اصلی را دارند. اصطلاحاً، در دنیا به این تراشه‌ها می‌گویند «فنّاوری جادویی»؛ یعنی اینقدر خاص است.

حالا کشورها دارند چه‌کار می‌کنند؟ اگر بخواهیم تقسیم‌بندی بکنیم، سه دسته از کشورها در تکنولوژی تراشه‌ها وجود دارند. یکی کشورهایی که زیرساخت و تجهیزاتی را می‌سازند که این تراشه را تولید می‌کند و عمده‌اش دست سه کشور است: آمریکا و هلند و ژاپن؛ این دسته از کشورها خودِ تجهیزاتی را می‌سازند که این تراشه‌ها را تولید می‌کند و زیرساخت را ایجاد می‌کنند. یک دسته‌ی دیگر کشورهایی هستند که این زیرساخت و تجهیزات را گرفته‌اند و خود تراشه را طرّاحی و تولید می‌کنند. این فنّاوری بیشتر دست تایوان است؛ یعنی تایوان جزو کشورهایی است که بیشترین تولید تراشه را انجام می‌دهد. یک دسته‌ی دیگر هم کشورهایی هستند که این تراشه‌هایی را که تولید می‌شود، مونتاژ می‌کنند و پکینگ انجام می‌دهند. پس این تکنولوژی سه دسته دارد که یکی سازنده‌ی زیرساخت آن است که بتواند آن تراشه را تولید بکند، یکی آن‌که دستگاه و زیرساخت دارد و تراشه را طرّاحی و تولید می‌کند، یکی هم آن‌که تراشه را مونتاژ می‌کند که این‌هم در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد. کشورهایی که کار پکینگ را انجام می‌دهند ژاپن و کره هستند؛ ژاپن و کره دو کشوری هستند که این پکینگ و اسمبلینگ را صورت می‌دهند.

حالا ما باید ببینیم در کدام یک از این حوزه‌ها می‌توانیم وارد بشویم. الان مثلاً آمریکا برای هلند محدودیّت ایجاد کرده که شما زیرساخت‌ها و دستگاه‌ها را نمی‌توانی به چین بدهی؛ همچنین، برای تایوان محدودیّت ایجاد کرده که شما تراشه‌های تولیدی را نباید به چین بدهی. البتّه خود چین تراشه‌هایی در محدوده‌ی هفت نانومتر و بالاتر را تولید می‌کند، ولی هنوز به تکنولوژی‌های پایین‌تر دست پیدا نکرده است. چین شانزده درصد مصرف خودش را خودش می‌تواند تولید بکند و بقیّه‌اش را وارد می‌کند. جالب است بدانید در سال قبل، پولی که چین بابت خرید تراشه داده از پول خرید نفتش بیشتر بوده است! این، اهمّیّت موضوع را نشان می‌دهد؛ چون هر کسی به این تکنولوژی ساخت تراشه به ‌عنوان مغز تجهیزات مدرن آن کشور دست پیدا بکند، می‌تواند هر دو اقتدار اقتصادی و نظامی را پیدا بکند. دقّت داشته باشید به اینکه محدودیّتی که آمریکا برای یک سری کشورها ایجاد می‌کند به دلیل بحث‌های نظامی‌اش نیست، بلکه به این دلیل است که اقتصاد کشورها در آینده وابسته به همین چیپست‌ها و ریزتراشه‌ها است.

پس ما در آینده‌ای نزدیک با جنگ تراشه‌ها روبه‌رو هستیم و موضوع این‌قدر مهم است که سال ۲۰۲۲ یک قانون در آمریکا مصوّب شد به ‌عنوان «قانون تراشه‌ها و حمایت از تراشه‌ها». در این قانون، حمایت‌های ویژه‌ای گذاشتند که تمام زیرساخت‌های مربوط به تراشه‌ها و تولید آن‌ها بیاید داخل آمریکا. قبلاً این‌طوری بود که تکنولوژی را گسترش می‌دادند ــ مثلاً می‌گفتند این تکنولوژی در آن کشورهایی گسترش پیدا کند که هزینه‌ی نیروی انسانی‌ کمتر است ــ امّا این‌قدر این موضوع برایشان مهم بود که سال ۲۰۲۲ قانون تراشه‌ها مصوّب شد و بر اساس این قانون، دولت ایالات متّحده حمایت ویژه می‌کند از شرکت‌هایی که بیایند دستگاه‌هایشان را بگذارند داخل آمریکا و محصولاتشان را در آن کشور تولید کنند. در واقع، دولت هزینه‌ی نیروی انسانی را در این زمینه تقبّل می‌کند؛ می‌گوید هزینه‌ی زمین گران است، من می‌دهم، هزینه‌ی نیروی انسانی گران است، من پرداخت می‌کنم، چون معتقد است این تکنولوژی کلّاً باید بیاید داخل آمریکا تا بتواند مراقبت بیشتری از آن بکند. مثلاً اگر به تایوان نگاه کنید، می‌بینید آنچه امروز برای این جزیره در مقابل چین بازدارندگی ایجاد می‌کند همین تراشه‌ها است؛ امروز تولید بیشترین تراشه‌ی دنیا دست تایوان است و همین برای او یک بازدارندگی ایجاد کرده است. لذا همه‌ی این‌ها به ما می‌گوید که دنیای آینده دنیایی است که تراشه‌ها در آن نقش بازی می‌کنند؛ چه در زندگی مردم، چه در بحث‌های اقتصادی،‌ چه در بحث‌های امنیّتی.

بفرمایید جایگاه ما در این سه دسته‌ای که گفتید کجا است و ما در این مسئله داریم چه‌کار می‌کنیم؟

احتمالاً باید این بخش از مصاحبه را حذف کنید، چون حالت محرمانه دارد؛ ولی من میگویم، به خاطر اینکه توضیحی داده باشم. ببینید، ما برای هر سه مرحله برنامه داریم. الان ایده‌های مختلفی هست که ما روی هوش مصنوعی کار بکنیم. من عقیده دارم که آدمِ تکنولوژیککار باید دید جامع داشته باشد. من با اینکه خودم هم فنّی هستم، ولی سعی کردم از آدم‌هایی استفاده بکنم که دید جامع داشته باشند؛ ما باید این‌ها را در کشور داشته باشیم و نباید عملکردمان به گونه‌ای باشد که در یک قسمتهایی وابسته به خارج باشیم. پولمان هم محدود است. ما الان یک بودجه‌ای داریم و خیلی راحت است که من بیایم این بودجه را بین هزار دستگاه پخش بکنم، هزار دستگاه از من خوشحال بشوند؛ ولی می‌توانم فقط تمرکز کنم در یک حوزه‌هایی که برای کشور بماند.

“ما دو جا را برای این کار هدف‌گذاری کردیم که هر دو در نیروهای مسلّح است؛ لذا رفتیم با آن‌ها توافق کردیم که آن‌ها زیرساخت را ایجاد کنند. باید یک جایی باشد که حاکمیّت داشته باشد، چون نمی‌توانیم با عدد و رقم پایین زیرساخت ایجاد کنیم؛ ما در این موضوع با سرمایه‌گذاری چند میلیارد دلاری مواجهیم، نه با یک میلیون دلار یا صد هزار دلار. پس باید چه‌کار بکنیم؟ باید آن زیرساخت‌ها را تقویت کنیم. ما رفتیم با دو بخش نظامی تقسیم کار کردیم گفتیم ما این‌قدر پول وارد می‌کنیم، بقیّه‌ی منابع را هم شما بیاورید، ولی به شرط اینکه در این هدف‌ها سرمایه‌گذاری کنید. در نتیجه، ما الان یک زیرساخت نسبتاً خوبی در محدوده‌های بالا داریم. البتّه هنوز در های‌تکنولوژی تراشه‌ها زیرساختی نداریم، چون نمی‌توانیم یک‌دفعه به انتهای کار برویم؛ لذا داریم این زیرساخت‌ها را تقویت می‌کنیم. بنده همین هفته از هر دو مجموعه بازدید داشتم و توافقات خیلی خوبی کردیم که آن زیرساخت ایجاد بشود. پس ما در زیرساخت جلو رفته‌ایم و مثل تایوان دستگاه و تجهیزات را داریم وارد می‌کنیم که تولیدکننده بشویم؛ یعنی تراشه‌ی خودمان را طرّاحی بکنیم که خودمان تولید کنیم. اینجا داریم با این دو مجموعه جلو می‌رویم. البتّه این کار یک کار حاکمیّتی است؛ یعنی در این کار واقعاً بخش خصوصی نمی‌تواند سود بکند. این دو سازمان هم بعداً در قسمت‌های دفاعی و غیردفاعی به همه‌ی کشور سرویس می‌دهند ــ مدل آمریکا و کشورهای دیگر هم همین است ــ و اصلاً می‌شود گفت یک کارخانه‌ی تولید تراشه خواهند بود. پس ما داریم روی این قسمت سرمایه‌گذاری می‌کنیم.”

البتّه ما خطّ اوّل را که ساخت تجهیزات بود، الان نداریم؛ ولی برای آن هم برنامه داریم و می‌خواهیم به دانشگاه‌ها بگوییم روی طرّاحی تجهیزات کار کنند؛ می‌خواهیم یک سری پروژه تعریف بکنیم تا طرّاحی‌ها دربیاید، بعد ببینیم کجای کشور میتواند این طرّاحی را بسازد، چون دانشمان هم در این قسمت محدود است. بنابراین، ما فعلاً روی این قسمت کاری نکرده‌ایم، بلکه روی آن قسمت دوّم کار کرده‌ایم که دستگاه‌ها را از کشورهای دیگری وارد کنیم تا بتوانیم تراشه‌ها را تولید کنیم. ما الان مشغول کار بر روی ساخت تراشه‌هایی با ابعاد زیر دویست نانومتر هستیم، ولی باید برسیم به هشت یا نُه نانومتر؛ فعلاً در همین حد کار می‌کنیم تا یک سری از تجهیزات را خودمان تولید بکنیم و جلو برویم. البتّه ما هفت سال پیش باید در این نقطه می‌بودیم، ولی نبودیم، چون یک برنامه‌ی منسجمی نداریم.

ما در هوش مصنوعی به حوزه‌ی کاربرد اصلاً کاری نداریم و این حوزه کار خودش را میکند. الان شرکتهای مختلفی مثل تاکسی‌های اینترنتی دارند از هوش مصنوعی استفاده میکنند و داده‌هایشان را تحلیل میکنند؛ ما اجازه دادیم آن‌ها کار خودشان را بکنند، زیرا آن‌ها در لایه‌های کاربرد هستند؛ بعداً که ما این قسمت را درست کردیم، آن لایه می‌آید روی لایه‌ی ما قرار میگیرد. پس ما یک لایه‌ی ظاهری هوش مصنوعی داریم که معاونت علمی از همه‌ی آن‌ها حمایت میکند. ما حتّی به شرکتهای خصوصی گفتیم هر کس روی این قسمت کار کرد، پنجاه درصد هم ما کمک میکنیم. ما آن لایه را نمیخواهیم دست بزنیم، چون می‌خواهیم آن لایه به توسعه‌ی خودش ادامه دهد و کارش را انجام بدهد، ولی زیرساخت و آن لایه‌های عمیق را هم که تراشه‌ها هستند، پیگیری می‌کنیم.

پس ما از سه مرحله‌ای که وجود دارد، مرحله‌ی اوّل را که ساخت تجهیزات است نداریم؛ ما تجهیزات را وارد میکنیم و از آن سرویس می‌گیریم. مثلاً دستگاه سیانسی برای ما کارهای ساخت تراشه را انجام میدهد؛ ما سیانسی داریم و کارهایمان را انجام میدهیم، ولی به ساخت سیانسی ورود نکردیم؛ یعنی سیانسی را میخریم می‌آوریم نصب می‌کنیم، آموزش هم دیده‌ایم که چهجوری با آن کار بکنیم. ما فعلاً در این خطّ تولید هستیم، امّا در آن قسمت هم باید وارد بشویم. مطمئن باشید که بهزودی برای ورود تمام این تجهیزات مدرن، همانطور که برای چین و جاهای دیگر محدودیّت ایجاد شد، برای ما صد برابر بیشتر محدودیّت ایجاد میشود. ما هنوز در این لایه ورود نکرده‌ایم، ولی باید ورود بکنیم؛ زمان میخواهد. ما در طول یک ماه این کارها را کردیم؛ یعنی این حرفهایی که اینجا می‌زنم، هیچ سابقه‌ای در معاونت علمی ندارد.

البتّه باز می‌گویم یک لایه در بحث هوش مصنوعی مربوط به این است که مردم از ما چه میخواهند. ما جیپییو می‌خواهیم؛ ما نمیخواهیم لایه‌های جیپییو را کنار بگذاریم؛ این از دید مردم مهم است. هر جا هم که مصاحبه می‌کنم، میگویم ما داریم یک سری جیپییو از جاهای مختلف میخریم، ولی حواسمان باشد که به شکل رسمی به ما نمیدهند و ما از بازارهای غیر رسمی میخریم. چیپست باید طرّاحی بشود، تولید انبوه بشود، پکینگ بشود بیاید تا تبدیل بشود به جیپییو یا سیپییو که یکی پردازشگر گرافیکی است و یکی پردازشگر کامپیوتر است. ما این را الان میخریم؛ چرا نخریم؟ حتماً میخریم. ممکن است یک عدّه بگویند شما با این خرید وابسته به خارج میشوید؛ امّا اصلاً وابستگی نیست، چون ما امروز میتوانیم به این تکنولوژی دست پیدا کنیم و خودمان داریم کارهای آن را محرمانه انجام میدهیم. پس ما الان جی‌پی‌یو را میخریم و سرویس زیرساخت‌مان را به اندازه‌ای که نیاز داریم تجهیز می‌کنیم. الان شرکت‌هایمان از یک حدّی که جلو میروند، میگویند ما دیگر نمیتوانیم در هوش مصنوعی پیشرفت کنیم و هزینه‌ی پردازش برای ما سنگین میشود، دولت باید به ما زیرساخت بدهد. ما با بنیاد مستضعفان هماهنگ کردیم و یک الگویی را طرّاحی کردیم که در آن الگو، آن زیرساخت سختافزاری را وارد کنیم. البتّه برای مسائل نظارتی آن هم افرادی را داریم که بررسی بکنند تا خدای ناکرده آلوده نباشد. بالاخره بعد از آن اتّفاقاتی که در لبنان افتاد، این نگرانی هم وجود دارد که این جیپی‌یوهایی که می‌آورند آلوده نباشد.

پس لایه‌ای که مردم می‌بینند کدام لایه است؟ لایه‌ای که داریم زیرساخت آماده میکنیم؛ زیرساخت سخت‌افزاری، زیرساخت نرمفزاری و در ادامه گسترش آن، چون من عقیده دارم که کار نباید متوقّف بشود. کار بر روی این لایه‌ها مهم است، چون یک روزی ممکن است شما دیگر اصلاً نتوانید یک عدد جیپییو بیاورید؛ لذا ما تا جایی که میتوانیم و پول و مقدّرات کشور اجازه می‌دهد، آن لایه را جلو میبریم. ممکن است یک عدّه بگویند چون انحصار است، دارند وابستگی ایجاد میکنند؛ شنیدم یک عدّه‌ای گفته‌اند این‌ها میخواهند جیپییو بیاورند! بله، باافتخار داریم جیپییو می‌آوریم. آن‌ها این لایه‌های عمیق را نمی‌بینند؛ لایه‌های عمیقی که امروز هم اگر شروع کنیم، ممکن است سی سال دیگر به جیپییویی برسیم که امروز در بازار میتوانیم بخریم. پس امروز است که باید از بالاترین تکنولوژی استفاده کنیم، چون این تکنولوژی مقدّمه‌ای است که ما بتوانیم هوش مصنوعی و کاربردمان در این فنّاوری را گسترش بدهیم.

من ریز برنامه را الان خیلی شفّاف و گام‌به‌گام گفتم. حالا میرسیم به اینکه الان طرحی را داده‌ایم به صندوق نوآوری و شکوفایی در مورد مادّه‌ی خام و اوّلیّه‌ی این تراشه‌ها. این مادّه‌ی خام چیست؟ اصطلاحاً میگویند تایوان سپر سیلیکونی دارد؛ یعنی سپر بازدارندگی‌اش سپر سیلیکونی است؛ یعنی همین تراشه‌ها. مادّه‌ی خام این تراشه‌ها ویفر سیلیکون با گرید نُه است. ما برای اینکه بتوانیم در انرژی خورشیدی پیشرفت بکنیم، به سیلیکون با گرید پنج نیاز داریم. الان ما داریم سیلیکون را با خلوص وارد می‌کنیم. ما معادن سیلیکون داریم، امّا سیلیکونمان را میدهیم به کشورهای دیگر که برایمان خالصسازی کنند و بعد وارد میکنیم. پس باید یک زنجیره‌ی تأمین مطمئن داشته باشیم که سیلیکون را وارد کنیم. فعلاً چه هدفی را میخواهیم تأمین کنیم؟ انرژی خورشیدی را. خیلی مهم است که ما بتوانیم سیلیکون را در گرید پنج خالص‌سازی کنیم. اگر با گرید پنج خالصسازی کنیم، آن موقع میتوانیم سلّول خورشیدی هم تولید کنیم. ما الان در بخش پنل خورشیدی وابسته‌ایم و باید از خارج بیاوریم؛ لذا الان پنل می‌آوریم اینجا مونتاژ میکنیم. آیا تکنولوژی پنل خورشیدی پیچیده است؟ نه؛ پس چه چیزی در این تکنولوژی مشکل است؟ سیلیکون؛ چون سیلیکونِ خالص می‌خواهد. هر چقدر درجه‌ی خلوص سیلیکون بالاتر برود، بازده آن پنل خورشیدی افزایش پیدا میکند. پس ما الان باید یک زنجیره‌ی تأمینی که مستقل از اینجا است برای تولید پنل خورشیدی ایجاد بکنیم. وقتی میگوییم «زنجیره»، یعنی از بالا نگاه میکنیم. پس ما این تکّه را هم باید به صورت موازی جلو ببریم. چقدر سرمایهگذاری میخواهد؟ تقریباً ششصد میلیون دلار؛ البتّه عدد بالایی است، ولی یادمان باشد که این عدد را فقط نمیخواهیم برای انرژی خورشیدی صرف کنیم. ممکن است کسی اگر از دید انرژی خورشیدی نگاه بکند، بعداً بیاید منتقد بشود که فلانی میتوانست این را از خارج بیاورد و اصلاً صرف نمیکرد که در ایران تولید کند. من می‌گویم صرف میکند، چون ما معدن داریم و خام‌فروشی می‌کنیم؛ ولی یادمان باشد ما سیلیکون را برای بیست هدف دیگر میخواهیم. اصلاً سپر سیلیکونی یک سپر مهمّی است.

پس در ساختار ذهنی ما، صفر تا صد کارها دارد اتّفاق می‌افتد. شاید این ساختار و نظم را تا الان جایی نگفته باشم، امّا این مصاحبه واقعاً یک مصاحبه‌ی مهمّی است و نیاز است. چرا این مسائل را میگویم؟ چون دوست دارم مقامات عالی کشور این مطالب را بشنوند. من از نقطه‌ی صفر زنجیره تا انتهای زنجیره را گفتم که این‌ها را می‌توان در داخل تولید کرد، ولی با سختی همراه است. من نمیتوانم بگویم چون می‌خواهیم در داخل تولید کنیم، پس صبر کنید ببینیم آیا ما می‌توانیم سیلیکون گرید نُه را به وجود بیاوریم یا نه. الان ما باید ویفر سیلیکون را با گرید بالا تولید کنیم، نباید متوقّف بشود، ولی باید بفهمیم کجاها گلوگاه است و در خصوص آن گلوگاه‌ها، در دیپلماسی علمی‌ای که با کشورها داریم صحبت کنیم؛ مثلاً اگر با روسیه دیپلماسی علمی داریم، اگر با چین دیپلماسی علمی داریم، اگر با کشورهای همسایه دیپلماسی علمی داریم، وقتی با آن‌ها صحبت میکنیم، دقیقاً آن هدفی را که میخواهیم اجرا بکنیم. این مهم نیست که در کدام پنجره و پازل ما قرار میگیرد؛ مثلاً بگوییم ما این را برای انرژی خورشیدی میخواهیم، چون حسّاسیّت هم نباید ایجاد کرد. لذا باید این زنجیره را تکمیل کنیم. اگر این زنجیره تکمیل شد، هم به لایه‌های عمیق هوش مصنوعی ورود می‌کنیم و هم به لایه‌هایی که باعث میشود کشورمان متوقّف نشود.

ما الان ۷ سال از دنیا عقبیم ولی ممکن است سال آینده که با هم مصاحبه بکنیم، به شما بگویم ۱۴ سال عقب افتادیم یا بگویم ۲۱ سال عقب افتادیم! چون شیب آن به صورت تصاعدی جلو می‌رود. ما نباید متوقّف بشویم، بلکه باید با جریان علمی دنیا همراه باشیم. ما برای این قضیّه نقشه‌ی راه داریم. الان یک تعارضی بین معاونت علمی با سازمان‌های دیگر به وجود آمده؛ مثلاً الان حتّی مرکز هوش مصنوعی هم درگیر پلن و طرح ما است، امّا طبق قانون برنامه تا وقتی که آن مرکز تأسیس نشود و اساسنامه‌ی آن نهایی نشود، این کار وظیفه‌ی ما است و داریم انجام میدهیم. ما نقشه‌ی راهی طبق وظیفه‌ای که وجود دارد طرّاحی کرده‌ایم، ولی نمیگذاریم هیچ کجا به جایی دیگر وابسته باشد.

ما الان در قسمت تجهیزات هیچ کاری نکرده‌ایم؛ یعنی پیشرفتمان صفر است. البتّه شاید اقتصادی نباشد ــ که قطعاً نیست ــ ولی استراتژیک است. ما الان این قسمت را چهجوری باید تحریک کنیم؟ فعلاً فقط نقشه‌ی راه آن طرّاحی شده. یک کار خوبی که در این زمینه انجام داده‌ایم این است که به دانشگاه‌ها گفتیم هر کس چیپست طرّاحی بکند، تراشه طرّاحی بکند، ما از او حمایت می‌کنیم. اصطلاحاً، به آن می‌گوییم «فَبلِس»؛ یعنی بدون کارخانه. شما پایان‌نامه طرّاحی کنید، ما آن را برایتان میفرستیم یکی از فَب‌های دنیا تا روی طرّاحی شما بسازد، به شما برگرداند، شما تست کنید؛ حالا یا درست کار میکند یا غلط کار میکند؛ اگر درست کار کرد، اعتمادبهنفس به وجود می‌آورد؛ اگر غلط کار کرد، طرّاحی را اصلاح میکنید، دوباره ما برایتان میفرستیم برای آن فَب. البتّه فَب هزینه دارد، ولی میخواهیم حتّی وابسته به این نشویم که بگوییم چون ما یک کارخانه‌ی تولید در کشور نداریم، پس طرّاحی متوقّف بماند؛ ما باید طرّاحی‌مان را تقویت کنیم. لذا به دوستانمان در ستادها گفتیم بروید تجهیزات و سنسورهای حسّاس در پزشکی، در خودرو، در لوازم خانگی را دربیاورید؛ چیپست‌های این‌ها را میدهیم در داخل طرّاحی کنند، بعد میدهیم به یک فَب که این‌ها را بسازند بیاورند تا شرکتهای داخلی از این‌ها استفاده کنند. پول آن را هم معاونت علمی میدهد؛ آن‌ها بیایند استفاده کنند، هر کدام که خراب بود هم که ما پول آن را داده‌ایم؛ اگر کار کرد، در سیستم‌های لوازم خانگی‌شان استفاده کنند. البتّه ورود در خودرو واقعاً سخت است؛ چون مثلاً سنسور اندازهگیری باد هم که باشد، اگر یک اتّفاقی بیفتد، میگویند چون سنسور مشکل داشته فلان اتّفاق افتاده است. ما اصلاً خودرو را میگذاریم کنار که خیال خودمان را از بحثهای مافیای خودرویی راحت کنیم؛ لذا گفتیم در بخش لوازم خانگی، در حوزه‌ی پزشکی، در حوزه‌های مختلف، سنسورهایی که این چیپست را دارند دستهبندی بکنند، بدهیم شرکتهای دانشبنیان طرّاحی بکنند، بفرستیم فَب‌های بیرون بسازند. مسیر امن آن را هم پیدا کرده‌ایم؛ یعنی در مسیر امنی که هست، این کار انجام بشود، بعد بیاید داخل کشور.

حالا چرا ما دنبال این هستیم؟ شما ممکن است با یک تولیدکننده‌ی لوازم خانگی صحبت کنید، بگوید «این چیپستی که در دستگاهمان هست اصلاً قیمتی ندارد؛ چرا میخواهید این کار را انجام بدهید؟» ما میخواهیم طرّاحی را در قسمت غیرنظامی‌اش گسترش بدهیم؛ این باعث میشود که این اقتصاد تراشه و اقتصاد ریزتراشه‌ها در کشور شکل بگیرد. اگر شکل نگیرد، چرا باید محقّقین و دانشمندهای ما و تمام آدمهای علمی‌مان بیایند در این زمینه کار بکنند؟ یا دولت باید حمایت کند یا باید اقتصاد آن را درست کنیم. ما میخواهیم که هم حمایت کنیم، هم اقتصاد را درست کنیم؛ یعنی بیاییم بگوییم در لوازم پزشکی میشود این صد سنسور را طرّاحی کرد، تراشه‌اش را میدهیم بیرون بسازند بیاورند داخل، شما تست کنید، در لوازم پزشکی استفاده کنید؛ این باعث میشود که گردش علمی و اقتصادی صورت بگیرد.

لطفاً در خصوص این بحث آخری که فرمودید یک گپ تکنولوژی وجود دارد و این گپ باید بر اساس تجاری‌سازی جبران بشود، توضیح بفرمایید.

ما باید قبول کنیم که الان با دو گپ در فرآیند کارها مواجهیم؛ یک گپ داخلی داریم یک گپ خارجی داریم. شاید نیاز باشد که این قسمت هم از مصاحبه حذف بشود. ما یک گپ داخلی بین محقّقین و دانشمندان و اساتیدمان با صنعت داریم. بیش از یک سال است که این شکاف و گپ زیاد شده؛ تقریباً از سال ۱۴۰۰ به بعد، این شکاف زیاد شده و تا امروز هم که من در خدمتتان هستم، این گپ وجود دارد. قبلاً این‌طوری بود که مثلاً در پیشرفت‌های فضایی و موشکی که اتّفاق افتاد، این فاصله را توانستیم کم کنیم ــ یعنی توانستیم دانشگاهمان را به صنعتمان و به حاکمیّتمان نزدیک کنیم ــ امّا از سال ۱۴۰۰ این فاصله و این گپ داخلی زیاد شد و نتوانستیم آن را ترمیم کنیم؛ چرا نتوانستیم؟ چون خودمان به این فاصله دامن زدیم. الان شما اگر نگاه بکنید، می‌بینید که دانشگاه‌های ما نسبت به خودمان یک فاصله‌ی بزرگی دارند. هنر ما باید این باشد که اوّلاً این گپ داخلی را حل کنیم ــ آن گپ خارجی را فعلاً بگذاریم کنار ــ و بتوانیم دانشگاه‌هایمان را با ترغیبی که می‌کنیم، به صنعتمان که سرریز دانشگاهمان است نزدیک کنیم. راهش هم فقط معاونت علمی است؛ یعنی معاونت علمی می‌تواند این کار را انجام بدهد. تقریباً از سال ۱۳۹۹ این افول را داریم می‌بینیم؛ یعنی طوری شد که ما بیشتر به شرکت‌ها پرداختیم و یادمان رفت که آن چشمه‌ای که شرکت‌ها را درست می‌کرد دانشگاه بود؛ این آب آن‌قدر خوب جریان داشت که گفتیم اصلاً آن‌ها را رها کنیم و این چشمه را ببینیم، منتها بعد دیگر حوادثی اتّفاق افتاد که این چشمه خشکید. ما باید حواسمان همیشه به آن چشمه باشد، باید حتماً به آن چشمه دقّت بکنیم، باید برویم و بخواهیم، باید به اساتید دانشگاه توجّه ویژه‌ای بکنیم.

ما حالا برنامه‌ریزی کرده‌ایم که یک سال بعد، این فاصله را نزدیک و نزدیک‌تر بکنیم، چون شدنی است؛ شاید باورتان نشود که با یک حضور، با یک دلگرمی که لزوماً مادّی نیست، بعضی وقت‌ها که می‌رویم حرف می‌زنیم، مشکل حل می‌شود؛ می‌رویم می‌گوییم ما این مشکلات را داریم، بیایید کمک کنید تا این مشکل حل شود. می‌خواهم بگویم بعضی مواقع آدم‌ها فکر می‌کنند یک چیزی فقط با پول حل می‌شود، درحالی‌که با صحبت هم حل می‌شود. من یک مسیر تعریف کردم، گفتم مسیر نخبگی برای یک نخبه از کودکی تا مرگ است. در آن سنین بالا چه اتّفاقی می‌افتد؟ آن سنّ بالا احترام میخواهد؛ اگر احترام باشد، دیگر هیچ چیز نمیخواهد؛ نمیخواهد برای او خانه بگیرید، نمیخواهد برای او کمک‌معیشت بگیرید، نمیخواهد برای او پروژه تعریف کنید، نمیخواهد از ایده‌اش استفاده کنید، بلکه فقط احترام میخواهد؛ احترام که دید، شروع میکند شاگردپروری کردن؛ یعنی آن سیکل برمی‌گردد و خود او برای شما می‌شود یک مولّد برای این مسیر نخبگی. پس باید یادمان باشد که در این مسیر نخبگی، در هر قسمت باید یک نوعی حمایت بکنیم؛ یک جاهایی اصلاً حمایت کلامی است، باید دعوتشان کنیم و با آن‌ها گپ بزنیم.

یعنی همان موضوعی که رهبر انقلاب اشاره کردند.

دقیقاً؛ نخبه باید احساس اثرگذاری بکند؛ باید احساس بکند که یک نفر آمده خانه‌ی او و حرفش را می‌شنود، بعد هم اتّفاقاً دو تا نکته می‌گوید که شما باید آن دو نکته‌ی او را رفع کنید. من یک دیداری رفتم خدمت دو نفر از اساتید بزرگ، ایشان در آن دیدار به دو نکته اشاره کردند، من گفتم عین آن را انجام میدهم. نمیخواهم این قسمت هم پخش بشود. دوستان می‌گفتند چرا این کار را می‌کنی، گفتم او باید متوجّه شود که من احترام او را داشته‌ام؛ یعنی این مهم است. این‌ها کلّی شاگرد دارند و افراد زیادی به دیدنشان می‌آیند؛ همین که بفهمند حاکمیّت برایشان اهمّیّت قائل است، برایشان ارزش قائل است، برمیگردند به سیکل مسیر نخبگی ما.

این تعبیر «سیکل نخبگی» یا «چرخه‌ی نخبگی» واقعاً یک تعبیر مهم است و این مسیر، یک مسیر بینالمللی است. «چرخه» یعنی چه؟ بنده درباره‌ی این مسئله خیلی صحبت کرده‌ام و حتّی عنوان را هم عوض کرده‌ام به «مسیر نخبگی». ما یاد نگرفته‌ایم که این یک چرخه است. چند نفر از دوستان به من گفتند که عبارت انگلیسی آن «سایکل» یا «سیکل» است، ولی عبارت درست و دقیق آن «چرخه» است. شما این مسیر را از اینجا شروع می‌کنید، حالا خود این فرد می‌آید به نقطه‌ی اوّل شما وصل می‌شود. «چرخه» یعنی چیزی که از ابتدای مسیر شروع می‌شود و به یک انتهایی می‌رسد و دوباره به ابتدای مسیر برمی‌گردد؛ یعنی او خودش خودبه‌خود تولید می‌کند. ولی ما نتوانستیم این را ایجاد بکنیم؛ لذا فعلاً باید بگوییم ما «مسیر نخبگی» را ایجاد می‌کنیم. این «مسیر نخبگی» را که ایجاد کردیم، آن نخبه در انتهای زندگی یا انتهای کاری که انجام می‌دهد ــ انتهای مسیر لزوماً انتهای زندگی او نیست ــ خودش سرریز می‌کند به دوران کودکی یا دوران دانشجویی و یک سری دانشجوهای جدیدی پرورش می‌دهد؛ این‌گونه، «سیکل نخبگی» یا «چرخه‌ی نخبگی» شکل می‌گیرد.

چرا فکر می‌کنیم نخبه مثلاً وقتی می‌آید دانشگاه، اصلاً نخبه نیست؟ درحالی‌که برعکسِ مدال‌های ورزشکاری که در اوج قهرمانی‌اش به مدال می‌رسد، نخبگان ‌ما در ابتدای کارشان مدال می‌گیرند؛ یعنی آن‌ها از اینجا به بعد باید اثرگذار باشند و بفهمند در کشور اثرگذاری دارند. بعضی مواقع، شما اگر بیست بار هم از نخبه حمایت بکنید، می‌گوید من این‌همه کار هم کردم، امّا چه نتیجه‌ای داشتم؛ بعضی مواقع هم آدم‌ها از کاری که انجام می‌دهند لذّت می‌برند و خروجی کارشان لذّتی به ایشان می‌دهد که شما با هیچ چیز نمی‌توانید جبران کنید؛ یعنی اگر به او بگویید خانه به تو می‌دهیم، ماشین به تو می‌دهیم، پول به تو می‌دهیم، این‌قدر لذّت به او نمی‌دهد که بگوید من فلان کار را کردم، من این تأثیر را در جامعه گذاشتم، من این تأثیر را در صنعت کشور گذاشتم، من این تأثیر را در جوانان کشور گذاشتم، من پایه‌گذار این کار بودم. پس ما در این مسیر باید برای هر قسمت کمک بکنیم و حمایت‌هایمان به گونه‌ای باشد که نخبه اثرگذاری خودش را در جامعه ببیند و بتواند روی جامعه اثر بگذارد.

من دیروز در یک جلسه‌ای بودم، آنجا گفتند نخبگان باید اثرگذار باشند؛ من گفتم تمام حمایت‌های ما به گونه‌ای است که نخبه را در یک مسیری بگذاریم که بتواند اثرگذاری کند. اصلاً خاصیّت نخبه این است که بتواند روی یک محیطی اثر بگذارد. حالا چرا نمی‌تواند اثر بگذارد؟ یا اعتمادبه‌نفس او را گرفته‌ایم یا این‌قدر درگیر حاشیه و مشکلات معیشتی و زندگی و فکری‌اش کرده‌ایم که نمی‌تواند. ما اوّل باید برای نخبه آسایش روحی و روانی ایجاد کنیم؛ اگر آسایش روحی و روانی ایجاد کردیم، حالا این نخبه تأثیرگذار می‌شود و خود او یک پیش‌ران می‌شود برای اینکه یک سری نخبه‌ی دیگر و یک سری جوان دیگر را دُور خودش جمع بکند. پس ما یک گپ داخلی داریم و اوّل باید این گپ داخلی را رفع بکنیم؛ تحریم یا گپ یا هر فاصله‌ای را که می‌گوییم، باید رفع کنیم.

قسمت دوّم گپ را باید کجا رفع بکنیم؟ یعنی گپی که بین علم ما و صنعت ما با خارج از کشور وجود دارد. همان‌طور که عرض کردم، این گپ را سه جور باید رفع بکنیم. یک جور آنی است؛ مثلاً من وقتی یک بیماری می‌گیرم، اوّلین کاری که می‌کنم با یک آرام‌بخش یا مسکّن سعی می‌کنم خودم روی خودم تسلّط پیدا بکنم؛ یعنی نمی‌گذارم آن درد ادامه داشته باشد؛ می‌گویم اوّل یک آرام‌بخش یا مسکّن بدهید که آن درد بخوابد تا بتوانم بروم پیش پزشک و ببینم مشکل چیست. ما ابتدا باید مسکّن‌وار، قسمت‌هایی را که می‌توانیم و هنوز تحریم نشده جلو ببریم؛ چون مطمئن باشید بعداً اجازه‌ی ورود تکنولوژی به این قسمت‌ها را نمی‌دهند. ما الان که فرصت داریم باید در این قسمت‌ها سرمایه‌گذاری کنیم تا تجهیزات آن‌ها بیاید. این مسکّن است و کارمان را راه می‌اندازد؛ یعنی فعلاً اجازه بدهیم که در قسمت لایه‌ی بیرونی که لایه‌ی کاربردی هوش مصنوعی است، همه‌ی وزارتخانه‌ها، همه‌ی دستگاه‌ها، همه‌ی بخش‌های خصوصی کار بکنند. نتیجه‌اش چه می‌شود؟ سرریز می‌شود به داخل کشور. امروز صبح به دعوت آقای دکتر دنیامالی در وزارت ورزش و جوانان بودم، آنجا یک جلسه‌ی خیلی خوبی با موضوع «هوش مصنوعی در ورزش» داشتیم. شما مطمئن باشید در المپیک بعدی، هوش مصنوعی نقش زیادی خواهد داشت و قهرمان‌ها و مدال‌هایش با اقتدار هوش مصنوعی تعیین می‌شود. ما از امروز باید شروع کنیم. الان در آن حوزه نیاز به اینکه تراشه با چه نانومتری بسازیم نباید داشته باشیم؛ آن‌ها اصلاً نباید فکر کنند به اینکه دستگاه داریم یا نداریم، چون آن‌ها در لایه‌ی بیرونی ما هستند و ما کمک می‌کنیم. آن دستگاه کار خودش را انجام بدهد، معاونت علمی هم حمایت می‌کند. البتّه ورود نمی‌کند که شما کار نکنید، ما باید بکنیم؛ نه، آن دستگاه‌ها خودشان وارد بشوند، ما فقط تسهیل می‌کنیم؛ جاهایی هست که ما بلدیم چگونه این حوزه را رونق ببخشیم. وزارتخانه‌های دیگر هم همین‌طور، بخش خصوصی هم همین‌طور. پس برای این لایه باید آن گپ را به این شکل رفع کنیم.

یک گپ دیگر میماند که میانمدّت است و باید آن را رفع کنیم که خطّ تولیدمان است. ما باید خطّ تولیدمان را برای نانومترهای مختلف راهاندازی بکنیم و باید این کار را با تمرکز انجام بدهیم؛ یعنی ما یک مجموعه‌ی واحد برای این کار لازم داریم. الان همه‌ی دانشگاه‌های کشور با من تماس گرفته‌اند که ما میخواهیم یک فَب میکرو راه‌اندازی کنیم! این خیلی هم مهم است، من هم میدانم مهم است، امّا به همه‌ی آن‌ها گفتم نه، به خاطر اینکه نمیتوانیم بیست پروژه‌ی نیمه‌تمام دستگاه تولید داشته باشیم. ما کشوری نیستیم که فرض کنید بتوانیم صد میلیارد دلار، دویست میلیارد دلار یا پانصد میلیارد دلار هزینه بکنیم؛ پس من باید به آن‌ها بگویم «نه»؛ ولی در عوض، به ایشان میگویم خیالتان راحت باشد، شما هرچه طرّاحی کردید، ما می‌فرستیم یک فَب برای شما تولید کند و بفرستد؛ حالا اگر داخلی‌اش بود میدهیم به داخلی، اگر نبود می‌دهیم به خارجی. می‌گوییم شما بروید روی هایتک کار کنید؛ یعنی مثلاً برای نُه نانومتر و ده نانومتر طرّاحی کنید، ما یک فَبلب در خارج از کشور پیدا میکنیم و آن را برایتان میسازیم می‌آوریم تا شما ادامه بدهید. ما نباید بگذاریم که تکنولوژی طرّاحی‌مان که نقطه‌ی مزیّتمان است، تبدیل به گپ بشود ــ یعنی نگوییم چون نداریم، شما هم طرّاحی‌تان را انجام ندهید ــ ولی این‌هم که در هر دانشگاهی ما بخواهیم یک فَب داشته باشیم امکانپذیر نیست. این‌هم یک هجمه‌ای است که باز حتماً سمت ما می‌آید که مثلاً قول داده بودند برای بعضی دانشگاهها یک فَب درست کنند؛ نه، ما نمیتوانیم درست کنیم. ما باید تمرکز کشور را بگذاریم روی یک جا؛ یکی دو جای آباد داشته باشیم بهتر از این است که سی کار ناتمام داشته باشیم. در واقعیّت، همین الان در تجهیز همان دو جا هم از نظر مالی در شرایط خیلی بحرانی قرار داریم، ولی با این‌ها قرارداد بسته‌ایم. البتّه چند تفاهمنامه قبل از دوره‌ی مسئولیّت بنده با برخی دانشگاه‌ها بسته شده بوده که همه را لغو کردیم، به دلیل اینکه عقیده دارم مثل پروژه‌های نیمهتمام ما است. شما نگاه کنید ببینید چقدر پروژه‌های نیمه‌تمام عمرانی داریم! هر جایی گفتند آقا اینجا را کلنگ بزنید، کلنگش را زدیم، ستونش را گذاشتیم، ولی رها کردیم، بعد دیگر آن پروژه اصلاً فرسوده شده. ما به اندازه‌ی جیبمان قدم برمیداریم، چون در این حوزه‌های فنّاوری شوخی نمیشود کرد. پروژه‌های عمرانی به اندازه‌ی پروژه‌های فنّاوری مهم نیست؛ مثلاً قرار بوده آنجا یک خانه ساخته بشود، یک پل ساخته بشود، حالا به هر دلیلی نشده؛ مردم را اذیّت کردیم، فقط ستون‌هایش را زدیم، سقفش را زدیم، پروژه را نیمه‌تمام رها کردیم؛ امّا رها کردن کار در حوزه‌ی فنّاوری به مثابه‌ی از دست دادن اقتدار کشور است. پس ما در حوزه‌های فنّاوری فقط باید در جاهایی متمرکز باشیم که میتوانیم کار را تا انتها انجام بدهیم. البتّه همان‌طور که گفته شد، با همه‌ی این‌ها توافق قطعی کردیم که حتماً باید سرریز آن بیاید داخل کشور؛ چون اگر به داخل نیاید و انحصار صورت بگیرد، ما دوباره باید یک جای دیگری درست بکنیم. چون این قسمت حاکمیّتی و دولتی است، قطعاً میشود این کار را با ایشان انجام داد. ما داریم تمرکز میکنیم که این اتّفاق بیفتد. به نظرم خوب است حتماً یک بازدیدی از این دو مجموعه بکنید، حدّاقل ببینید دارد این اتّفاقات می‌افتد. این‌ها آن لایه‌های عمیق است.

باز یک بخش دیگری هست که خیلی فاصله داریم و در دنیا چین هم جزو این بخش نیست و آن قسمتِ تولیدِ زیرساخت‌ها است که کشورهای ژاپن و هلند در این قسمت هستند و ساخت زیرساخت دستگاه‌ها را انجام می‌دهند. در این قسمت هم ما باید برویم به سمت طرّاحی آن، چون برای طرّاحی می‌توانیم آن گپ را نداشته باشیم. باید افراد را ترغیب کنیم که طرّاحی کنند، باید یک تیمی از اساتید دانشگاه را بگذاریم که طرّاحی کنند. امّا آن کسی که طرّاحی می‌کند، طرحش را به چه کسی بدهد که از او پول بگیرد؟ بالاخره می‌خواهیم اقتصاد بگردد. ما باید بخریم؛ ما به ‌عنوان معاونت علمی باید بگوییم شما چه‌کار دارید چه کسی می‌خرد، بروید در این حوزه طرّاحی کنید، کارتان را در این حوزه انجام بدهید، مدل آن را دربیاورید، بعد ما برای ساخت بدهیم یکی دو نمونه‌اش را سازنده‌های خودمان بسازند، امتحان کنیم ببینیم چه نتیجه‌ای می‌دهد. لذا باید حدّاقل شروع کنیم. پس ما این گپ خارجی‌مان را باید این‌طوری رفع کنیم.

ولی اگر امروز به من بگویید که بین گپ خارجی و گپ داخلی کدام را باید حل بکنیم، می‌گویم اولویّت ما این است که گپ داخلی را حل کنیم. این فاصله‌ای که بین این‌ها افتاده به خاطر این است که ما فکر کردیم این چشمه همیشه جوشان است و دارد می‌آید. چرا الان کیفیّت شرکت‌های دانش‌بنیان ما یک مقدار پایین آمده؟ وقتی حضرت آقا در بیاناتشان می‌فرمایند که تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان باید افزایش پیدا کند ولی در این زمینه باید دقّت کنیم، یعنی از یک جا به بعد شرکت‌های دانش‌بنیان ‌ما دارند ضعیف می‌شوند. امّا چگونه می‌توانند قوی بشوند؟ ما باید حواسمان به آن چشمه باشد، مرتّب از مرجعیّت علمی آن حمایت بکنیم و مرتّب آنجا را ترغیب و تقویت بکنیم؛ در سرریز آن مرجعیّت علمی، شرکت دانش‌بنیان هم قوی می‌شود؛ آن موقع، سخت‌گیری‌مان را هم باید سه برابر بکنیم که شرکت‌هایی بیایند که قوی باشند. جریان این چشمه از سال ۹۹ به این طرف تقریباً شروع شده به کم شدن، الان هم خشکیده است. پس باید ما یک فضایی ایجاد بکنیم تا آن چشمه را در بخش فنّاوری‌های نو و های‌تک راه‌اندازی بکنیم.

یک مقدار هم باید دقّت بکنیم به اینکه نمی‌توانیم الان به همه‌ی دانشگاه‌ها بگوییم که ما همه‌ی آن‌ها را در همه‌ی حوزه‌ها تقویت می‌کنیم. الان می‌آییم نگاه می‌کنیم هر دانشگاهی در چه حوزه‌ای مرجعیّت علمی دارد، آن را تقویت می‌کنیم. فراموش نکنید که دانشجوی فوق لیسانس، در این دانشگاه فوق لیسانس است، امّا بعد ممکن است برای دکترا به دانشگاه دیگری برود؛ در نتیجه، این علم از اینجا می‌رود به آن دانشگاه؛ بعد هم که در مقطع دکترا فارغ‌التّحصیل شد، هیئت علمی یکی دیگر از دانشگاه‌ها می‌شود؛ یعنی ما نخبه را تکثیر می‌کنیم. ولی اگر آمدیم در دانشگاهی که اصلاً ظرفیّت آن علم وجود ندارد، از آن حوزه حمایت کردیم، این حمایت مصنوعی است. ما باید جاهایی را که ظرفیّت دارد به ‌عنوان چشمه در نظر بگیریم، سرریز آن را ببریم در دانشگاه‌های دیگر که قوّت بگیرند. من به دوستان گفتم ما آن پژوهشگری را بفرستیم سفر خارجی که تشنه باشد. وقتی من تشنه نباشم، شما اگر سی تا لیوان آب و پارچ آب هم جلوی من بگذارید، شاید هم بخورم ولی خیلی به من لذّت نمی‌دهد؛ یعنی یک حالت شکنجه به من دست می‌دهد. ولی اگر تشنه باشم، بلافاصله این لیوان آب را می‌خورم می‌گویم یا حسین، خدا خیرشان بدهد، عجب چسبید؛ گلویم حال آمد وقتی این آب را خوردم. حالا نکته‌اش چیست؟ نکته‌اش این است که ما باید آدم‌هایی را بفرستیم که تشنه‌ی آن علم باشند، آن نقص را بدانند و بروند آن مطلب را دقیق دربیاورند؛ نه اینکه مثلاً به ‌عنوان بازدیدکننده بلند بشوم بروم یک بازدید فنّی بکنم که در حوزه‌ام هم نباشد. مثل اینکه این درخت را الان می‌بینم، امّا برایم هیچ تفاوتی نمی‌کند که این درخت باشد یا مجسّمه باشد؛ ولی فرض کنید یک گیاه‌شناس اگر باشد، تا نگاه می‌کند، می‌گوید این را این‌طوری آرایش کرده‌اند، رنگ برگ‌هایش این‌طوری است، شکلش این‌طوری است؛ لذا به جزئیّات دقّت می‌کند. آن کسی که تشنه است مطلب را می‌گیرد.

بنابراین، ما چند حوزه داریم و حتماً باید گپ داخلی را ان‌شاءالله به‌زودی حل کنیم. آن خیزش علمی‌ای که حضرت آقا فرمودند، باید صورت بگیرد و این گپ مانع است؛ ما باید حمایت بکنیم تا این گپ کم شود؛ باید یک مقدار اساتیدمان را تحویل بگیریم، یک مقدار دانشجویانمان و نخبگانمان را تحویل بگیریم. من با نخبگان جلسه گذاشته بودم، انتهای جلسه به خودم گفتم این‌ها چقدر نجیب هستند، هیچ چیز از ما نخواستند. من در حرف‌هایم گفتم که من از شما هیچ خواسته‌ای ندارم، جز یک درخواست؛ درخواستم این است که از من طلبکار باشید؛ یعنی شروع مسئله‌ام با این بود که شما از من طلبکار باشید که من موضوعات شما را پیگیری کنم. باور کنید هیچ چیز از آن‌ها نمی‌خواستم؛ فقط همین که دیدمشان و با ایشان صحبت کردم مهم بود. باید با نخبه حرف زد؛ چه‌کار دارید که کارش حل می‌شود یا نمی‌شود؛ فقط بیاید حرفش را بزند، بعد من ببینم می‌توانم مشکل را حل کنم یا نه.

ما بعضی مواقع حس می‌کنیم کمک به نخبگان فقط کمک مالی است؛ البتّه این‌هم باید باشد، امّا مسائل دیگری هم وجود دارد. دیروز در یک جلسه‌ای بودم، گفتم وظیفه‌ی بنیاد نخبگان فقط این نیست که دنبال معیشت و زندگی و مانند اینها باشد؛ گفتم والله اگر ذهنیّت شما این است، من اشتباهی اینجا نشسته‌ام. من معتقدم باید معیشت نخبه و آرامش روحی و روانی او حفظ بشود تا بتواند اثرگذار باشد. بعد گفتم اگر وظیفه‌ی بنیاد نخبگان سیاست‌گذاری باشد، پس باید یک جایی مانند شورای‌عالی انقلاب فرهنگی سیاست بنویسد و ما بنیاد را تعطیل کنیم. سیاست را که دستگاه اجرایی نمی‌نویسد؛ سیاست را یک جایی می‌نویسد و ده سال یک دستگاهی آن را اجرا می‌کند. بعد گفتند نه، این تعبیر «سیاست» درست نیست؛ وظیفه‌ی بنیاد سیاست اجرایی است. گفتم والله من این را اوّلین بار است می‌شنوم. ما یک سیاست کلان داریم که رهبر انقلاب اسلامی می‌گویند، بعد یک سیاستی ذیل این داریم؛ این سیاست تبدیل می‌شود به برنامه و برنامه را دستگاه اجرایی اجرا می‌کند. من بنیاد نخبگان، معاونت علمی و دستگاه‌های اجرایی را اجرایی می‌بینم. اینکه مثلاً من در بنیاد نخبگان بگویم باید به نخبگان رسیدگی شود، سیاست ما این است که نخبگان را حفظ کنیم، آیا به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام؟ وظیفه‌ی ما این است که ذیل آن سیاست کلّی، این را اجرا بکنیم، ریسک بکنیم، بگوییم برای اینکه بخواهیم نخبگان را در داخل کشور حفظ بکنم باید از توانشان استفاده کنیم و چندین برنامه‌ی اجرایی را اجرا کنیم. حالا این بحث مفصّل است، دیگر به این نمی‌پردازم؛ از مصاحبه خارج شدم.

دیروز و در جریان بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه دستاوردها و توانمندی‌های بخش خصوصی، از نسخه‌ی دموی سکوی ملی هوش مصنوعی ایران رونمایی شد. لطفاً از اهمیت این موضوع در حوزه حکمرانی و همچنین مراحل تکمیل این سکو بفرمایید.

بله این، نتیجه‌ی پنج ماه کار فشرده و شبانه‌روزی تیم‌های متخصص داخلی است که با تکیه بر توان داخلی و ظرفیت‌های موجود، موفق شدیم نخستین گام جدی را در مسیر استقلال فناوری هوش مصنوعی کشور برداریم.

سکوی ملی هوش مصنوعی، چیزی فراتر از یک نرم‌افزار است. این یک زیرساخت حیاتی است که می‌تواند در آینده، پایه‌ی تصمیم‌گیری‌های کلان کشور باشد. چرا؟ چون با معماری عامل‌محور (Agent-Based) این امکان را می‌دهد که هر سازمان و دستگاهی بتواند عامل‌های هوش مصنوعی مختص به خود را داشته باشد، بدون آنکه نیاز به وابستگی به سرویس‌های خارجی داشته باشیم. به زبان ساده، ما امروز صاحب یک سکو شدیم که می‌تواند متناسب با نیازهای کشور، هوش مصنوعی بومی را توسعه دهد.

سکوی ملی هوش مصنوعی چهار مؤلفه‌ی اصلی دارد که هر کدامشان در جای خودش اهمیت ویژه‌ای دارند.

اولین مؤلفه، زیرساخت پردازشی مبتنی بر GPU Farm است. خب ببینید، وقتی ما از هوش مصنوعی حرف می‌زنیم، اولین چیزی که نیاز داریم، قدرت پردازش است. این GPU Farm قرار است اردیبهشت‌ماه به بهره‌برداری برسد و به عنوان نخستین مزرعه‌ی پردازشی کشور، بتواند نیازهای پردازشی پژوهشگران، صنایع و استارتاپ‌ها را تأمین کند. ما در گذشته همیشه با محدودیت‌های سخت‌افزاری مواجه بودیم، اما با راه‌اندازی این زیرساخت، یک گام جدی به سمت خودکفایی برداشته‌ایم.

دومین مؤلفه، مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs) و مدل‌های چندوجهی (Multi-Modal) است. این یعنی چی؟ یعنی حالا دیگر می‌توانیم داده‌های متنی، صوتی و تصویری را همزمان پردازش کنیم. مثلاً در حوزه سلامت، پزشک می‌تواند داده‌های مختلفی را در اختیار سیستم قرار دهد و مدل، تحلیل دقیقی برای او ارائه کند. این مدل‌ها می‌توانند تصمیم‌سازی را دقیق‌تر و فرایندها را بهینه‌تر کنند.

سومین مؤلفه، عامل‌های هوشمند (Agents) هستند. عامل‌های هوشمند یعنی همان بخش‌هایی که به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا بتوانند به‌صورت خودکار، فرآیندهای خود را مدیریت کنند. به بیان ساده، اگر امروز بخواهید از هوش مصنوعی در یک صنعت یا اداره استفاده کنید، به یک عامل هوشمند نیاز دارید که با داده‌های شما آموزش دیده باشد و بهترین تصمیمات را بگیرد.

و اما چهارمین بخش، لایه‌های کاربردی است. اینجا همان جایی است که قرار است هوش مصنوعی به زندگی مردم وارد شود؛ از صنعت و خدمات گرفته تا سلامت و کشاورزی. هدف ما این است که سکو را به نقطه‌ای برسانیم که هر کسب‌وکار، یک راهکار مبتنی بر این پلتفرم داشته باشد.

نسخه‌ی بعدی سکو چه زمانی عرضه خواهد شد؟

ان‌شاءالله اسفندماه نسخه بتای سکو عرضه خواهد شد. این یعنی چی؟ یعنی از این تاریخ به بعد، همه‌ی دانشگاه‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان و مجموعه‌های تحقیقاتی می‌توانند بر بستر این سکو، راهکارهای خودشان را توسعه دهند. این اتفاق باعث می‌شود که هوش مصنوعی به‌جای آنکه فقط در سطح بحث‌های علمی باقی بماند، در میدان عمل هم اثرگذار باشد.

ما در معاونت علمی از روز اول با نگاه آینده‌نگرانه به این موضوع ورود کردیم. نسخه‌ی بتا، تازه ابتدای مسیر است. در فازهای بعدی، قرار است سکو را با روش‌های یادگیری پیوسته (Continual Learning) به‌روزرسانی کنیم، زیرساخت‌های پردازشی را توسعه دهیم و شرایطی فراهم کنیم که کشور از این مسیر عقب نماند.

امروز، ما یک سکو داریم که ایرانی است، بر اساس نیازهای کشور طراحی شده و با حمایت نهادهای بالادستی، گام‌به‌گام به جلو خواهد رفت. حالا وقت آن است که همه‌ی بازیگران این حوزه، از دانشگاه گرفته تا صنعت، به این قطار پرشتاب بپیوندند و با هم ایران را به یکی از قطب‌های هوش مصنوعی منطقه تبدیل کنیم.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha