به گزارش خبرگزاری حوزه، ۵۳ سال قبل در چنین روزی در ۴ بهمن ۱۳۵۰ کمیته مشترک ضد خرابکاری برای معرفی،دستگیری و تخریب چهره مبارزین یا انقلابیونی که عمدتاً به صورت مسلحانه فعالیت میکردند ایجاد شد.
زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری با طراحی دوار و سرگیجهآور، استراحتگاه شکنجهگران خشن و بیرحم برای شکنجه مخالفان مذهبی و غیرمذهبی رژیم پهلوی اعم از سران و شخصیتهای شناخته شده حزب توده، مجاهدین خلق و نیروهای انقلاب با بدترین روشها و بیرحمانهترین شیوهها بود.چارت سازمانی و تشکیلاتی کمیته مشترک ضد خرابکاری مشمل بر سه واحد اطلاعاتی، اجرایی و پشتیبانی با ۳۷۵ پست سازمانی دائم و ۱۸۸ پست موقت بود.
با تاسیس این کمیته مجربترین، بیرحمترین و خشنترین شکنجهگران رژیم پهلوی مامور شکنجه و تخلیه اطلاعاتی بازداشتیها و مخالفان شدند.
به دنبال تظاهرات سراسری دانشجویان در سال ۱۳۴۹ش، اداره کل سوم (امنیت داخلی ساواک) کمیته ویژهای را مامور شناسایی عوامل اصلی حرکتهای دانشجویی نمود.
این کمیته مقر فعالیتهای خود را در زندان اوین متمرکز کرد. تلاشهای این کمیته طی مدت کوتاهی، منجر به کشف سازمان چریکهای فدائی خلق، گروه فرقان، گروه امیر پرویز، گروه سیاهکل و گروههای کمونیستی دیگر گردید. همزمان با فعالیت این کمیته، از سوی ساواک کمیته دیگری متشکل از تعدادی از نیروهای اداره کل سوم در اوین مستقر شد و در سازمان مجاهدین خلق نفوذ و با تعقیب و مراقبت گسترده نسبت به افراد و خانههای تیمی و امکانات سازمان، اشراف کلی به دست آوردند.
با توجه به در پیش بودن جشنهای ۲۵۰۰ ساله و احتمال انجام عملیاتی از سوی سازمان مجاهدین خلق، ساواک طی عملیاتی گسترده در شهریور ماه سال ۱۳۵۰ اقدام به دستگیری دهها نفر از کادرها و عناصر اصلی سازمان نمود و در این رابطه علاوه بر دستگیری سران و بنیانگذاران سازمان تعدادی از خانههای تیمی آنها نیز کشف و مقادیر زیادی اسناد درون سازمانی و سلاح و مهمات نیز بدست آمد.
به دنبال ضربات وارده بر گروههای معتقد به مشیء مبارزه مسلحانه (گروههای چریکی سازمان مجاهدین خلق و فدائیان خلق) عناصر باقیمانده آنها اقدام به عملیاتی از جمله اقدام به ربودن شهرام (پسر اشرف پهلوی)، سرقت بانکها، حمله به کلانتری قلهک تهران، حمله به کلانتری ۵ تبریز نمودند که منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای شهربانی و خلع سلاح بعضی از مامورین گردید که شهربانی گروههای ویژهای را مامور تعقیب و شناسایی عوامل این عملیاتها مینمود.
با ادامه پیدا کردن این مشکلات با دستور شاه در ۴ بهمن ۱۳۵۰ کمیته مشترک ضد خرابکاری در محل شهربانی تشکیل شد و در کمیتهای که ساواک به منظور تعقیب مبارزین و گروههای مسلح تشکیل داده بود و کلیه نیروها و امکانات آن در اختیار کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار گرفت و مقرر شد کلیه سرنخهای اطلاعاتی و عملیاتی ساواک، اطلاعات شهربانی، پلیس تهران و سایر مراجع رژیم در اختیار کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار گیرد. استعداد اولیه کمیته مشترک ۲۶۵ نفر بود که یک سوم آن از کارکنان ساواک و دو سوم آن از درجه داران و افسران و پاسبانهای شهربانی تشکیل گردیده بود.
مسئولیت کمیته به عهده سپهبد صدری رئیس شهربانی وقت قرار گرفت و مسئولیت ستاد آن به عهده پرویز ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک بود.
معماران آلمانی کار طراحی و ساخت زندان را برعهده داشتند که معماری بسیار پیچیده آن با چندین لایه حفاظتی، هیچ راه فراری برای زندانیان نمیگذاشت و کسانی که قصد فرار داشتند، در یکی از مسیرها گیر میافتادند و نمیتوانستند راه ورود و خروج را تشخیص دهند. جالب اینکه در ساخت این سازه دقت شده بود که هیچ صدایی به آن وارد یا از آن خارج نشود! بهدلیل همین ویژگی، کسی تا سالها از وجود زندان ساواک در دل شهر خبر نداشت. با اینکه صدایی از زندان به بیرون نمیرفت، پژواک فریادهای دردناک زندانیان بهخوبی در دل زندان میپیچید که همین موضوع عامل دیگری برای شکنجه روحی و تضعیف روحیه زندانیان محسوب میشد یکی از ویژگیهای جالب زندان، سیستم تهویه پیچیده آن بود که باعث میشد در زمستان، هوای بسیار سرد و در تابستان، هوای بهشدت گرم بر زندان حاکم باشد و گذران زندگی برای زندانیان دشوارتر شود.
کار اصلی این کمیته بر اساس شکنجه و آزار و اذیت بود و تمامی کسانی که به دست این کمیته دستگیر میشدند، از این امر مستثنی نبودند. این آزارها و شکنجه به چند دسته تقسیم میشدند:
۱- بستن دستها و پاها به تخت و شلاق و زدن با کابلهای نازک و کلفت به کف و روی پاها که منجر به ریختن ناخنها میگردید.
۲- بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی به جاهای حساس بدن.
۳- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن با همین حالت و زدن کابل از نوک پا تا فرق سر.
۴- بستن به آسیبان، همراه زدن با کابل و شوک الکتریکی.
۵- صلیبی آویزان کردن از نردههای اطراف فلکه (طبقات) همراه با شوک، زدن با کابل و انواع آزار و اذیتها مانند سوزاندن و لگد کردن.
۶- آویزان کردن به وسیله دو دست یا یک دست از قلابهای اتاق بازجویان پس از تحمل شکنجههای اتاق شکنجه.
۷- سوزاندن جاهای حساس به وسیله سیگار، فندک، شمع، بخاری برقی، قفس آهنی، ماند روی دستها، پشت کمر، باسن، سینهها، روی پاها، روی کتفها.
۸- تهدید و استعمال بطری به زندانی.
۹- ایستادن تک پا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب و مجروح و به شدت ورم کرده و سیاه شده.
۱۰- بیخوابیهای ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی.
۱۱- بستن دستها و پاها به تخت و بستن چشمها و قرار دادن زندانی در کنار هشتی بند برای مدت بسیار طولانی در شبانه روز (یک روز تا ۵ روز مشاهده شده).
۱۲- نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی همراه با بازجوییهای مستمر وقت و بیوقت (چندین ماه).
۱۳-تحقیر و توهین و دادن فحشهای رکیک و مستهجن به همه بستگان زندانی به ویژه مقدسات و اندیشهها و امام و روحانیان و مبارزین خاص.
۱۴-دادن شوک به وسیله باتوم الکتریکی و استفاده از آن به عنوان دروغ سنج.
۱۵-کشیدن ناخنها و زدن روی دستها و پاهای متورم و مجروح و چرک کرده و متعفن شده.
۱۶-فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخنها و داغ کردن آنها به وسیله فندک و کبریت و عفونی شدن ناخنها و افتادن آنها (معمولاً دست چپ).
۱۷-زدن سیلیهای ممتد توی صورت و گوش افراد که منجر به پاره شدن پرده گوش میشد.
این بازداشتگاه سه طبقه و ۶ بند دارد. ۴ بند انفرادی و ۲ بند عمومی. تعداد سلول بندهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ جمعاً ۸۶ سلول بود و بندها دو به دو قرینه و در یک طبقه قرار داشتند. بندهای عمومی شامل ۸ اتاق میشود و در طبقه دوم ساختمان قرار داشت. بندها توسط یک هشتی به فلکهای متصل میشود که دور تا دور آن را اتاقهای بازجویی و اتاق مخصوص شکنجه قرار داشت.
حیاط مدور با حوضی گرد در وسط آن به علاوه اتاق افسر نگهبان، راهرو حمام، بهداری و دسترسی به راه پلهها از چهار طرف در طبقه همکف قرار داشت. ظرفیت معمولی این بازداشت گاه حداکثر ۲۰۰ نفر میشد؛ لکن در شرایط خاص تا ۵۰۰ نفر هم در آن نگهداری میشدند که پس از تکمیل پرونده و تخلیه اطلاعاتی تدریجاً به سایر زندانها مانند قصر، اوین و...منتقل میشدند.
این ساختمان هم اکنون به عنوان موزه عبرت یکی از نقاط گردشگری شهر تهران است.
منابع:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
خبرگزاری ایسنا و فارس
ویکی فقه
نظر شما