یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶
فیلمی متوسط با فیلمنامه ای ضعیف

با وجود تلاش کارگردان و تیم سازنده‌ در فیلم "ناتوردشت"، خرده روایت‌های گنجانده شده در کار نتوانسته آن طور که باید و شاید باعث ایجاد جذابیت برای روایت اصلی قصه و ارتقای سطح دراماتیزه شدن کار گردد و این اثر نیز از ناحیه ضعف در فیلمنامه لطمه دیده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، گویا در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، علاقه جالبی بین برخی فیلمسازان در استفاده از عناوین فیلم‌ها یا رمان‌های معروف خارجی برای نامگذاری آثارشان وجود دارد که شاهد مثالش فیلم"ناتوردشت" به کارگردانی سید محمدرضا خردمندان است که اسم اثر انسان را به یاد رمان مشهور "سلینجر" می‌اندازد، کما این که عنوان فیلم "جنوب از شمال غربی" نیز یادآور اثر معروف هیچکاک با عنوان "شمال از شمال غربی" است.

در ابتدای این نوشتار باید این نکته را متذکر شد که فیلم ناتوردشت ریشه در واقعیت بیرونی دارد و خوشبختانه برخلاف بسیاری از آثار تهرانیزه شده که صرفاً علاقه به پایتخت دارند، روایتگر داستانی واقعی و البته تلخ مربوط به استان گلستان است.

ماجرای یک قصه واقعی

قصه ناتور دشت دربارۀ ماجرای دزدیده شدن و سپس پیدا شدن «یسنا»، دختر چهارساله اهل کلاله است. احمد پیران با بازی "هادی حجازی فر" محیط‌بانی بازنشسته است و در حالی که قصد ترک روستا را دارد، متوجه می‌شود که دختر کوچک یکی از محلی‌ها ناپدید شده و خودش دست به کار می‌شود و خبر گم شدن دختر را در فضای مجازی انتشار می‌دهد و از مردم برای یافتن او کمک می‌خواهد. به‌دنبال این اقدام، گروه‌های قابل توجهی از مردم در معیت نیروهای امدادی راهی منطقه می‌شوند تا جست‌وجوی گسترده‌ای را به همین منظور شروع کنند.

آنچه درباره فیلم خردمندان به عنوان کارگردان قابل توجه است این که علیرغم تلاش او و تیم سازنده‌اش، خرده روایت‌های گنجانده شده در کار نتوانسته آن طور که باید و شاید باعث ایجاد جذابیت برای روایت اصلی قصه و ارتقای سطح دراماتیزه شدن کار گردد و علی‌رغم مهارت خاص فیلمساز در ایجاد تعلیق در کارهایش و نیز سوژه ملتهب که اتفاقاً مربوط به همین امسال است، اما باز هم از ناحیه فیلمنامه شاهد ضعف‌های جدی در ناتوردشت هستیم.

اُفت ریتم فیلم در یک سوم پایانی

ناگفته نماند که گره‌افکنی‌هایی فیلم در مقاطعی بسیار هم جالب و به موقع است اما به طور خاص در یک سوم پایانی به قول معروف فیلم از ریتم لازم می‌افتد و همین مسأله نیز باعث می‌شود که در بحث اثرگذاری بر مخاطب، ضعیف عمل کند. به دیگر سخن بخصوص در بیست دقیقه پایانی فیلم، آن منطق روایی را شاهد نیستیم و یا کمتر نشانه‌های آن را در اثر می‌بینیم که این مشکل عمدتاً به ضعف فیلمنامه‌ای کار بازمی‌گردد.

در بحث بازیگری نیز آن چه مشهود است این که آقای کارگردان برخلاف فیلم قبلی خود "بیست و یک روز بعد" به هیچ‌وجه در این فیلم ریسک نمی‌کند.

در فیلم اول که به اسم آن هم اشاره کردیم، قهرمان قصه و مکمل او هر دو نوجوان بودند و در روایت انتخاب‌شده و چگونگیِ داستان‌گویی، شجاعتی نهفته‌بود اما خردمندان در فیلم ناتوردشت چه برای شخصیت اول که هادی حجازی‌فر است و چه شخصیت مکمل که میرسعید مولویان است، سراغ بازیگران امتحان پس‌داده و کاربلد سینما و تئاتر ایران می‌رود، با این توضیح که انصافاً نقش‌آفرینی مولویان از حجازی‌فر قابل قبول‌تر و درخشان‌تر از کار درآمده است.

بازی های قابل قبول هنرپیشگان اصلی

البته باید توجه داشت که برای نخستین بار است که در یک فیلم سینمایی حجازی‌فر و مولویان همبازی می‌شوند و این همکاری، البته ترکیبی جذاب از دو بازیگر توانمند را به نمایش گذاشته که هر دو سابقۀ قابل‌توجهی در هنر نمایش دارند و این ترکیب هنرپیشگان البته یکی از نقاط قوت فیلم است که متأسفانه ضعف در فیلمنامه باعث شده که هنرمندی این دو بازیگر به شکل کامل به چشم نیاید، خصوصاً در رابطه با حجازی‌فر که جای کار بیشتری هم داشت. در عین حال دیگر بازیگران نقش‌های فرعی نیز، هرچند کوتاه حضور در این اثر داشته اند اما به اندازه دو بازیگر اصلی موفق نبوده‌اند.

یکی از نقاط ضعف فیلم همان‌طور که اشاره شد ناظر به مسئله رابطه علی و معلولی حوادث است. به‌عنوان مثال دلیل ربوده شدن دختر خردسال، با وجود آن‌که در مقدمه به آن ارجاع و اشاره داده‌ می‌شود، در ساختار فیلمنامه چندان منطقی و باورپذیر نیست و مخاطب فیلم در چارچوب قصه و درام، انجام این کار را متوجه نمی‌شود. گویا سازندگان اثر فکر کرده‌اند که تماشاگران فیلم، خودشان باید از طریق حدس و گمان، به رفع خلأ‌های موجود در فیلم کمک کنند.

شخصیت احمد پیران به عنوان بزرگ و معتمد روستا فردی است که در جای‌جای فیلم او را انسانی دلسوز و خیرخواه می بینیم که گویا در کارهایش اخلاص دارد و برای خود چیزی نمی خواهد اما در ادامه کار، فیلمساز با اشاره‌های گاه‌ و بیگاه به دنبال ارسال این پیام است تا به مخاطب بگوید که کدخدای روستا، حرف و عملش با هم یکی نیست.

مهارت خوب کارگردان در ایجاد تعلیق بر بستر قصه

با این وجود همان‌طور که گفته شد، فیلمساز نشان داده که در ایجاد تعلیق مهارت دارد کما این‌که در سکانس‌های چاه خوب عمل می‌کند و در محیط‌های بسته عملکرد بهتری نسبت به درون روستا دارد و همین موضوع باعث می‌شود مخاطب در صحنه‌های چاه میخکوب شده و به تماشای فیلم با هیجان ادامه دهد؛ هیجانی که به یکباره در دقایق پایانی افت مشهودی می‌کند و پرداخت دراماتیک اثر در این ناحیه ضربه می‌بیند.

از دیگر نکات فرمی هم این‌که تصویربرداری خاص و استفاده از صدای خفه در پس زمینه از جمله نقاط قوت این بخش است و این‌ها نشان می‌دهد که فیلمساز، مدیوم سینما را می‌شناسد اما ای کاش چه در انتخاب فیلمنامه و چه بهره‌گیری از بازیگران نقش‌های فرعی، دقت و وسواس بیشتری از خود نشان می‌داد.

با این حال جای بسی امیدواری است که فیلم‌هایی از جنس"ناتوردشت" گریزی به واقعیت‌های اجتماعی و انسانی می‌زند و می‌کوشد که از دریچه هنر سینما، پژواک برخی مشکلات اجتماعی باشد که در عین برونداد رسانه‌ای با هویت و شخصیت انسان‌ها نیز کار دارد.

سید محمدمهدی موسوی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha