به گزارش خبرگزاری حوزه، دوم اسفند سال ۱۳۹۱ سال روز عروج مردی از تبار علم عمل است که عزیز خدا بود و در شهر مکه حریم امن الهی دعوت حق را لبیک گفت.
آیت الله عزیز الله خوشوقت در ماه رجب سال ١٣٠٥ هجری شمسی در شهر بادکوبه(باکو) به دنیا آمد پدر و مادر وی اهل زنجان بودند اما چند سالی را به خاطر ناامنی منطقه، به باکو مهاجرت کرده بودند که عزیز، دومین فرزند خانواده، در آنجا تولد یافت.
او پس از تحصیلات دبیرستان، به علوم حوزوی روی آورد و پس از ۵ سال تحصیل در مسجد لرزاده تهران راهی دیار علم و تقوا، قم شد.حضرت آیت الله خوشوقت، دروس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آیات عظام سید حسین بروجردی و امام خمینی (ره)سپری کرد و حکمت و فلسفه و تفسیر را نزد علامه طباطبایی (ره) آموخت.
انفاس ملکوتی رادمرد فرزانه، آیت الله العظمی محمد حسین طباطبایی، وی را بیش از دیگران با دقایق و رموز اخلاق و مدارج معرفت آشنا ساخت و همین امر او را مورد توجه و محبت ویژه علامه قرار داد.آیتالله خوشوقت پس از پایان دروس حوزوی، به تهران بازگشت و در سن ۳۳ سالگی ازدواج کرد. حاصل ازدواج ایشان، دو فرزند پسر و چهار دختر است.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، طی حکمی از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ویژه ایشان در ستاد عالی انقلاب فرهنگی منصوب شدند و نیز اغلب در زمینههای فرهنگی، ارشاد و هدایت جوانان و تربیت فضلای مستعد، نقشی بزرگ ایفا نمود.اقامت در تهران، برپایی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی(ع)، تربیت طلاب و فضلای حوزه علمیه، درس اخلاق و توجه به خواسته ها و حاجات مردم، انس با جوانان، بسیجیان، رزمندگان و خانوادههای شهدا در طول بیش از پنجاه سال از ایشان چهره ای دوست داشتنی و مردمی ساخت.
وی به جهت فهم عمیق و آرای بدیعی که در آیات و روایات و دعاها به ویژه صحیفه سجادیه و نهج البلاغه داشت، گنجینهای از تقوا و زهد و معارف در عصر حاضر به شمار می رفت.شیوه سلوک و تقرب به خدا نزد آیت الله خوشوقت تا حد زیادی برگرفته از علامه طباطبایی است و خلاصه آن، این است که برای رشد ایمان و سلوک در صراط مستقیم الهی، دو امر لازم است؛ اول ترک گناه و انجام واجبات و دوم، ذکر قلبی و لسانی خداوند متعال.آیت الله خوشوقت، به رغم اجتناب از زندگی در شهر قم و تدریس سنتی علوم حوزوی در آن شهر مقدس، طی دو دهه اخیر، مرتبا در حوزه علمیه قم حضور مییافت و طلاب تشنه سیر و سلوک حقیقی، از محضر ایشان بهره ها می بردند.دفاع صریح و غیرتمندانه ایشان از انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری دام ظله العالی، و نیز حضور مکرر ایشان در جبهههای نبرد حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس، زبانزد خاص و عام است.
حضرت آیت الله خوشوقت روز پانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۹۱، در حالی که اعمال حج عمره را به پایان برده بود، به علت عفونت حاد ریوی در بیمارستانی در شهر مکه بستری شد. آیت الله عزیزالله خوشوقت، دوم اسفند سال ۱۳۹۱ درگذشت.
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی ارتحال آیتالله حاج شیخ عزیزالله خوشوقت
در پی ارتحال آیتالله آقای حاج شیخ عزیزالله خوشوقت رضواناللهعلیه، رهبر انقلاب اسلامی در پیام تسلیتی درگذشت این عالِم ربانی، معلم اخلاق و سالک الیالله را مصیبتی اندوهبار خواندند و این ثلمهی بزرگ را به بازماندگان و شاگردان ایشان تسلیت گفتند.
متن پیام حضرت آیتالله خامنهای به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
با تأسف و اندوه فراوان، خبر رحلت عالم ربانی، سالک الیالله و عارف بالله مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ عزیزالله خوشوقت رضوانالله علیه را دریافت کردم. عمری بابرکت، سرشار از معنویت و تهذیب، و گامهای پیوسته در سلوک الیالله، همراه با مجاهدتی کمنظیر در تربیت نفوس مستعد و دلهای مشتاق، خلاصهای از زندگینامهی این روحانی مهذّب و این معلّم اخلاق و معرفت است. بیشک فقدان این شخصیت ممتاز، برای آشنایانِ رتبهی معنوی آن بزرگوار، مصیبتی اندوهبار و برای شاگردان و مستفیدان محضر پرفیض او ثلمهای بزرگ است.
اینجانب تسلیت صمیمانهی خود را به خانوادهی مکرّم و فرزندان محترم و دیگر وابستگان و به همهی ارادتمندان ایشان معروض میدارم و علوّ درجات و شمول رحمت حق و حشر با اولیاءالله را برای روح مطهرشان از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۱۳۹۱/۱۲/۲
در کلام بزرگان
مرحوم آیتالله ممدوحی، استاد حوزهی علمیهی قم عضو مجلس خبرگان رهبری حدود ۵۰ سال با مرحوم آیتالله خوشوقت ارتباط نزدیک داشته است در مورد ایشان فرمود:
روش ایشان همیشه اینگونه بود که وقتی طرف را میدید و با او صحبت میکرد و او را برانداز میکرد، او را میشناخت و بر حسب حال و ظرفیتش صحبت میکرد. چند نفری بودیم که شبهای جمعه پس از نماز مغرب و عشاء، چراغها خاموش بود و در تاریکی ایشان حدود نیم ساعت برای ما صحبت میکرد. همان صحبتها بود که ما را آتش میزد و ما را نگهمیداشت و بسیار عجیب بود. حتی گاهی ایشان میآمد و با هم پیاده به جمکران میرفتیم و برمیگشتیم.
ایشان از بهترین شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بود. یعنی از کسانی بود که وقتی سر درس میرفت، صددرصد درس را میفهمید. همچنین درس اصول امام خمینی رحمةاللهعلیه را هم رفته بود. ایشان در فقه و اصول قطعاً مجتهد بود. گاهی وقتی صحبتی میشد، آراء و نظرات خود را میگفت و نظرات ایشان بسیار دقیق و عمیق بود. آقای خوشوقت معتقد بود اگر کسی فلسفه نخوانده باشد، در فقه و اصول دچار اعوجاج ذهنی خواهد شد. خودش هم در درس فلسفه بسیار خوب بود. درس مرحوم علامهی طباطبایی را رفته بود. علاوه بر این، آقای خوشوقت با علامهی طباطبایی جلسات خصوصی تربیتی دونفره داشتند. ایشان دستپروردهی علامه بود و در شاگردی علامهی طباطبایی در عرفان عملی، به قلهی آن رسیده بود. حتی به این خاطر که در خدمت علامه باشد، به تهران رفت. وقتی ما از علامهی طباطبایی سؤال کردیم که آیتالله خوشوقت چطور آدمی است؟ ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» واقعاً هم ایشان همینطور بود. در اراده و در عزم، بینظیر بود. یادم هست گاهی تابستانها که به منزل ما تشریف میآورد، از اول شب تا صبح نماز شب را دو رکعت دو رکعت میخواند و بین نمازها استراحت میکرد. یعنی خواب پیوسته نداشت.
ایشان یک دور کامل بحارالانوار را دیده بودند. هر روایتی که در خدمت ایشان صحبت میشد، ایشان دیده بودند. تمام کتب اربعه مثل اصول کافی و وسائل و روایات آنها را خوانده و یک دوره اجتهاد تمامعیار کرده بود. یک دوره فقه را دیده بود. به المیزان و تفاسیر کاملاً مسلط بود. به علم رجال بسیار آشنا بود. جالبتر اینکه ایشان به تاریخ اسلام هم تسلط داشت. انحرافها و اعوجاجهای تاریخی را میفهمید و بهخوبی تاریخ را تحلیل میکرد و نکات بسیار عجیب و لطیف تاریخی را آگاه و آشنا بود. این مرد تخصصهای فراوان و خوبی داشت.
پس از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هم ایشان را شناختند. یعنی ایشان دانستند که وارث علم و عمل علامهی طباطبایی، آیتالله خوشوقت است. معمولاً از آیتالله خوشوقت دعوت میکردند و نظرات ایشان برای رهبر انقلاب در خیلی جاها کمک بود. حضرت آیتالله خامنهای به ایشان عنایت خاصی داشتند.
برخی از توصیه های ایشان
این عالم ربانی و عارف وارسته، یقین داشت که جز از طریق بندگی و رعایت کامل حرام و حلال خداوند مهربان و حکیم، نمی توان به هدف او از خلقت انسان دست یافت.
در هر سخنی با مردم و اطرافیان می فرمود که تنها راه رسیدن به سعادت دو گیتی، ورود به "صراط مستقیم" و ادامه آن تا خروج از دنیای فانی است. صراط مستقیم، همان راه بندگی است که انحراف و اعوجاجی در آن نیست.
تعریف ایشان از صراط مستقیم، بر گرفته از صریح آیات قرآن، از جمله آیات شریفه ی ۶۱ و ۶۲ سوره یس است. در این آیات، خداوند مهربان ما را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: مگر ما از شما فرزندان آدم تعهد نگرفتیم که ریسمان اطاعت شیطان بر گردن ننهید، که او دشمن آشکار شماست، و مگر عهد نبستید که از من اطاعت کنید، که این است صراط مستقیم؟!
این سالک مجذوب، همچنین یادآور می شد که هر مسلمان، به امر پروردگار، واجب است در هر شبانه روز، هفده رکعت نماز به جای آورد و در این نماز های واجب، دست کم ده بار سوره شریفه حمد را بخواند. در این سوره، آدمی خطاب به حضرت رب العالمین می گوید که " من فقط و فقط از تو اطاعت می کنم و (در راه بندگی و عبودیت تو) فقط از خودت کمک می طلبم ( تا بتوانم از گزند وسوسه های شیطان و سختی های راه در امان باشم). و سپس از خدا می خواهد که " ما را به صراط مستقیم" هدایت فرما. راه کسانی که بر آن ها نعمت بخشیدی...
خداوند بزرگ، در قرآن کریم تصریح فرموده که به چهار گروه نعمت بخشیده است: کسی که از خدا و رسولش تبعیت کند، در زمره کسانی است که خدا بر آن ها نعمت عطا نموده؛ پیامبران، صدیقین، گواهان و صالحان؛ و این چهار گروه چه نیکو رفیقانی اند... من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا بدین ترتیب، ما باید در هر شبانه روز دست کم ده بار از خداوند کریم طلب کنیم که ما را از طریق بندگی اش، در راه آن چهار گروه برگزیده، هدایت و مدد کند.
مرحوم آیت الله خوشوقت تاکید می ورزید که دانستن صراط مستقیم و طلبیدن آن از خدا، به تنهایی کافی نیست بلکه باید وارد وادی عمل شد و بندگی کرد تا رستگار شد.در پاسخ به سوال یکی از مومنان چنین فرمود: اگر گناه را ترک کنی انجام تمام مستحبات مؤثر است، ترک همه مکروهات مؤثر است، اما اگر گناه کنی هیچکدام اثر ندارد، گناه کبریت است که به خرمن گندم میخورد، لذا خیلیها از مسلمانان هستند، غالبشان این جور هستند که نماز میخوانند، روزه هم میگیرند مکه هم میروند، خمس هم میدهند اما چون کنار اینها یک چیزهایی را میگذارند ایمان آخر عمرشان با اولشان یکی است و یکخُرده هم کمتر میشود، گناه اینجوری است، گناه بیحرمتی به خداست، خدا نمی پذیرد که انسان در اثر بیحرمتی به خدا از اطاعت فرمان خدا محروم شود و کارهای بد انجام بدهد، هم خودش را فاسد کند و هم جامعه را. راضی به این کار نیست، لذا اصرار دارد به این که «گناه ممنوع».
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
ویکی شیعه
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مصاحبه با محمدحسین خوشوقت
نظر شما