به گزارش خبرگزاری حوزه،عدم توافق، ناسازگاری، و فشارهای اجتماعی از دلایل اصلی جدایی زوجین هستند. ارتباط موثر و شناخت متقابل میتواند به پایداری زندگی زناشویی کمک کند.
در پرسش و پاسخ پیش رو به بررسی اجمالی عوامل طلاق و راهکارهای برون رفت از آن خواهیم پرداخت.
پرسش:
چه عوامل و انگیزههایی موجب طلاق می شود؟
پاسخ اجمالی:
مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر پیدایش طلاق در جامعه عبارت اند از: توقع های غیرواقعی و نامحدود زن و شوهر از همدیگر، نارضایتی های حاصل از حاکم شدن روح تجمّل و اسراف بر زندگی زن و شوهر، دخالت اطرافیان در زندگی و نزاع های جزئی و معمولی زن و شوهر، بی اعتنایی زن و شوهر به همدیگر در مسائل عاطفی و جنسی، تناسب نداشتن روحیات زن و مرد در امور فرهنگی، اجتماعی، دینی و ...
طلاق مانند هر پدیده دیگر اجتماعی، دارای ریشه های مختلفی است که بدون بررسی دقیق و مقابله با آن، جلوگیری از بروز چنین حادثه ای مشکل است، و لذا قبل از هر چیز، باید به سراغ عوامل طلاق برویم و ریشه های آن را در جامعه بخشکانیم، این عوامل بسیار زیاد است که امور زیر از مهم ترین آنها است:
الف ـ توقعات نامحدود زن یا مرد، از مهم ترین عوامل جدائی است، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند، و از عالم رؤیاها و پندارها بیرون آیند، و طرف مقابل خود را به خوبی درک کنند، و در حدودی که ممکن است توقع داشته باشند، جلوی بسیاری از طلاق ها گرفته خواهد شد.
ب ـ حاکم شدن روح تجمل پرستی و اسراف و تبذیر بر خانواده ها عامل مهم دیگری است که، مخصوصاً زنان را در یک حالت نارضائی دائم نگه می دارد، و با انواع بهانه گیری ها راه طلاق و جدائی را صاف می کند.
ج ـ دخالت های بی جای اقوام و بستگان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر، و مخصوصاً در اختلافات آنها، عامل مهم دیگری محسوب می شود.
تجربه نشان داده است، اگر هنگام بروز اختلافات در میان دو همسر، آنها را به حال خود رها کنند و با جانبداری از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند، چیزی نمی گذرد که خاموش می شود، ولی دخالت کسان دو طرف که غالباً با تعصب و محبت های ناروا همراه است، کار را روز به روز مشکل تر و پیچیده تر می سازد.
البته، این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این است: آنها را در اختلافات جزئی به حال خود رها کنند، ولی هرگاه اختلاف به صورت کلی و ریشه دار درآمد، با توجه به مصلحت طرفین، و اجتناب و پرهیز از هرگونه موضع گیری یک جانبه و تعصب آمیز دخالت کنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.
د ـ بی اعتنائی زن و مرد به خواست یکدیگر، مخصوصاً آنچه به مسائل عاطفی و جنسی برمی گردد، مثلاً هر مردی انتظار دارد که همسرش پاکیزه و جذاب باشد، همچنین هر زن نیز چنین انتظاری از شوهرش دارد، ولی این از اموری است که غالباً حاضر به اظهار آن نیستند، اینجا است که بی اعتنائی طرف مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم، و ژولیده و کثیف بودن، همسر او را از ادامه چنین ازدواجی سیر می کند، مخصوصاً اگر در محیط زندگانی آنها افرادی باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بی اعتنا از کنار این مسأله بگذرند.
لذا در روایات اسلامی اهمیت زیادی به این معنی داده شده، چنان که در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «لایَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَه»؛ (سزاوار نیست زن زینت و آرایش برای شوهرش را تعطیل کند). (۱)
و در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود: «وَ لَقَدْ خَرَجْنَ نِساءٌ مِنَ الْعِفافِ إِلَی الْفُجُورِ ما أَخْرَجَهُنَّ إِلاّ قِلَّةُ تَهْیِئَةِ أَزْواجِهِنَّ»!؛ (زنانی از جاده عفت خارج شدند و علتی جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمی رسیدند)! (۲)
هـ ـ عدم تناسب فرهنگ خانوادگی و روحیات زن و مرد با یکدیگر نیز از عوامل مهم طلاق است، و این مسأله ای است که باید قبل از اختیار همسر دقیقاً مورد توجه قرار گیرد که، آن دو علاوه بر این که «کفو شرعی» یعنی مسلمان باشند، «کفو عرفی» نیز باشند، یعنی تنها تناسب های لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود، در غیر این صورت باید از به هم خوردن چنین ازدواج هائی تعجب نکرد.(۳)
پی نوشت:
نظر شما