خبرگزاری حوزه | داستان از آنجا شروع شد که ملتی به رهبری یک فقیه به پا خواسته و نظام طاغوت را به زمین زدند.
قرنها بود که ابلیس چنین سیلیای نخورده بود، نوچههای خودش را جمع کرد و یاد داد که چطور علیه این ملت کار کنند «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَیٰ أَوْلِیَائِهِم»!
شیاطین شروع به کار کردند، از گروهکهای توریستی کومله و مجاهدین خَلق گرفته تا جُهال فرقان را به خط کردند، صدام وحشی را تحریک کردند و بمباران و... .
اما ترورها و کشتارها در برابر قدرت ایمان این ملت کم آوردند!
طرح دیگر ابلیس، کار روی عمامهبهسرها بود؛ او خوب میدانست حکومتِ فقه و شریعت در جامعه چقدر برایش خطرناک است؛ خصوصا که دهها فقیه شیعه پای کار این انقلاب بودند؛ حکومتِ فقه یعنی در تمام ساختار حکومت، فقه و شریعت حاکم باشد؛ نه یک شخص، نه یک حزب! یعنی ولایت فقه، یا همان ولایت فقیه.
ابلیس میدانست امثال مطهری ها و دستغیب ها و مشکینی ها و علامه طباطبایی ها را با پول و مقام نمیشود خرید، این بزرگان ارزش حاکمیت فقه را میدانستند، پس باید روی عمامهبهسرهایی کار میکرد که یا دین وتقوا ندارند یا از فقه و شریعت بیخبرند، همین کار را هم کرد! عمامهبهسرهایی که هَمَجٌ رَعَاع بودند، با هر چیزی سازگار بودند غیر از حاکمیت دین!
ابلیس به این هم قناعت نکرد، به فکر آخوندسازی هم افتاد، یعنی بیدینهایین که میشد لباس شریف روحانیت را بر اینها پوشاند و به عنوان عالمان دین به مردم معرفی کرد، همان کاری که قبلاً به محمدرضا پهلوی یاد داده بود تا آخوندهای درباری را خودش تولید کند!
حالا دیگر ابلیس نیروهای خوبی داشت، نیروهایی با لباس روحانیت، برای مبارزه با روحانیت اصیل و اسلام ناب!
با این مقدمه خودتان حساب کنید وقتی یک عالم از حاکمیت دین دفاع میکند ابلیس باید چه کند؟ عالمی که هم فقیه است هم فیلسوف هم مفسر! مفسری که بعد از المیزانِ علامه طباطبایی، بزرگترین و عمیقترین تفسیر قرآن را به جهان بشریت ارائه کرده؛ عالِمی که بعد از سالها اُنس با کلام وحی، دفاع از نظام امامت امت را وظیفهی خود میداند؛
حالا تنها چارهی ابلیس این است که همان عمامهبهسرها را به جنگ این عالم بفرستد.
تا دیگر کسی جرأت نکند از نظام امامت و امت صحبت کند!
مجید ابطحی
نظر شما