سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۷
بانویی که بهشت را به پاس فداکاری‌هایش به او دادند

حوزه/ در قلب مکه، شهری که روزگاری اسیر بت‌های زر و زور بود، خدیجه(س) بانوی شرافت و ایمان، نخستین کسی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد. او ثروتش را در راه اسلام بخشید و به الگویی بی‌همتا از فداکاری و عشق تبدیل شد. داستان او، از تاریکی جاهلیت تا نور ایمان، تحولی است که تاریخ را برای همیشه تغییر داد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مصطفوی گیلانی در مطلبی به جایگاه حضرت خدیجه (س) پرداخت و نوشت:

مکه، شهری که تنها به برکت «کعبه» شناخته می شد، در آن دوران، آیین پاک ابراهیم(ع) به بازیچه ای برای برخی تبدیل شده بود؛ نه اصالتی داشت و نه تعبدی. گویی تنها لقلقهٔ زبان بود تا بهانه ای برای زراندوزی و زورگویی باشد ...

بزرگان مکه، مست از قدرت طلبی و تجاوز، پیوسته در تقابل با یکدیگر بودند. گاه برای تصاحب کنیزی، خونهای بی‌گناه می ریختند و گاه بر سر مال اندوزی، شمشیرها از نیام بیرون می‌جست ... شهوت‌رانی، شرابخواری و زشتکاری در میان مردم موج میزد.

مکه با همهٔ فضیلت و شرافتش، اسیر بت‌های ساختگی شده بود؛ هر چه بت بزرگتر و طلایش نابتر، ارزشش افزونتر!

در آن شهر بی قانون، زور و زر حکمفرما بود. روزگار عربده کشی، آدم کشی و شمشیرزنی در اوج خود گذرانده میشد. جایگاه افراد نه به اخلاق، که به سالوس و بی باکی آنان وابسته بود. مردمان، سالانه هزاران شتر را برای خدایان دروغین قربانی می کردند تا شاید از حقیقت وجودی خود غافل بمانند ...

در این آشوب و غوغا که هر کس به دارایی و نسبِ پوچش می نازید و گردِ غلیظ جهالت، چشم انداز انسان های اصیل را تار کرده بود، سخت بود که معیارهای انسانیت را تشخیص داد. چگونه می توان در میان این همه بیماردلان، ترازوی سنجش آدمیت را یافت؟!

در آن عصر تاریک، همهٔ معیارها در چارچوب واژه ای به نام «جاهلیت» خلاصه می‌شد؛ جاهلیتی که نه نیاز به تفسیر داشت و نه بازگویی ...

در چنین جامعه ای که از اخلاق و معنویت تهی بود، اگر انسانی با اصالت و شرافت ظهور می کرد، عقل حکم میداد که او را بستایند و پیروی اش کنند تا راهی به سوی زندگی نیک دنیوی و سعادت اخروی بیابند. تاریخ بشر سرشار از چنین بزرگانِ راهنماست که نور امید را در دل مردمان روشن کردند.

حضرت خدیجه(س)، بانوی بی‌مانند اسلام

خدیجه(س) با آن همه بزرگی، مال و مکنت، و خدم و حشم، دل به مردی بست که اخلاقش نیکو، ادبش بی مانند و وفایش زبانزد بود: محمد بن عبدالله(ص). او در میان آن مردم آشفته، گوهری یگانه بود؛ انتخابی از سر عقل و دل.

خدیجه(س) چنان از خودگذشتگی کرد که زنان مکه او را طرد کردند، اما نزد پیامبر رحمت(ص) «سیدهٔ بانوان بهشت» شد. ثروتش را در راه اسلام بخشید تا رسول خدا(ص) بشارت دهد که فاطمه(س)، «سرور زنان جهانیان» خواهد بود. حتی پیراهن همراه در غار حرا را کفن خدیجه(س) کرد.

پیامبر(ص) همواره بر فضیلت او سوگند می خورد: «هیچ کس برای من بهتر از خدیجه نبود. آن روز که همه کافر شدند، او ایمان آورد. آن زمان که همگان مرا تکذیب کردند، او یاریم داد. آن هنگام که همه روی از من گرداندند، او با مهر بی نظیرش پشتیبانم بود ...»

وصال مادر در بهشت

امام صادق(ع) روایت می کند: «هنگامی که خدیجه(س) رحلت کرد، فاطمه(س) ــ آن کودک خردسال ــ نزد پدر آمد و پرسید: مادرم کجاست؟ پیامبر(ص) سکوتی عمیق کرد. ناگاه جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: به فاطمه بگو مادرت در قصری از طلاست که ستون هایش از یاقوت سرخ است و آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران هم نشینان او هستند.» فاطمه(س) گفت: «سلام مرا به مادرم برسان ...»

در ستایش حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

تو کیستی که سینهٔ ما بیقرار توست؟

چشمِ زمین و چشم زمان، سوگوار توست

کم نیست اینکه مادر زهرای اطهری

سوگند می‌خورم که همین افتخار توست

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha