دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۷
خاطرات شهدا | شیرینی‌ یادگاری برای طلاب حوزه علمیه

داخل جیب لباسش نوشته‌ای بود: اگر لیاقت شهادت را داشتم، با این پول شیرینی خریداری کنید و آن را بین طلاب حوزه علمیه پخش کنید. شاید با این کار، دل‌های پاکی که در اینجا مشغول تحصیل علم و خدمت به جامعه‌اند، از وجود من چیزی به یاد داشته باشند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد نقی رفعت نژاد از دوستان دوره دبیرستان و حوزه شهید کمال قاسمی، خاطره ای را از این شهید والامقام نقل کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

در روزهای پر التهاب سال ۱۳۶۵، در قلب عملیات بدر، سربازان خدا در میدان جنگ با دل‌هایی مشتاق و شجاعانه در برابر دشمن ایستاده بودند.

این میدان، نه فقط یک نقطه از جغرافیای جنگ، که بستر رؤیاهایی بزرگ‌تر بود؛ رؤیایی که به کمال رسیدن به آن تنها از دل‌های پاک و جان‌های عاشق برمی‌آمد.

یکی از آن دل‌های عاشق، دل شهید کمال قاسمی بود. او که همیشه در تلاطم لحظات سخت و خطرناک زندگی، به دنبال فرصتی بود تا عشقش را به خداوند به زبان عمل بیان کند، در

آخرین لحظات، پیش از آنکه به سوی آرزوی بزرگ خود گام بردارد، نامه‌ای نوشت. نامه‌ای که گویی گواهی بود بر همه‌ی جان‌فشانی‌های او.

داخل جیب لباسش، مبلغی پول قرار داده بود و نوشته بود: «اگر لیاقت شهادت را داشتم، با این پول شیرینی خریداری کنید و آن را بین طلاب حوزه علمیه پخش کنید. شاید با این کار، دل‌های پاکی که در اینجا مشغول تحصیل علم و خدمت به جامعه‌اند، از وجود من چیزی به یاد داشته باشند.»

کمال نمی‌خواست در آخرین لحظه‌های زندگی‌اش چیزی از خود به جا بگذارد جز یک یادگار کوچک از عشق و ایثار.

او خواسته بود که این شیرینی‌ها نه فقط نشان از یک یادگاری کوچک، بلکه نشانی از هم‌دلی و ایثار باشد، تا شاید یادش در میان طلبه‌ها، آینده‌سازان فردا، جاودان بماند.

چند روز بعد، در حالی که انفجارها و تیراندازی‌ها همچنان بر روح و جسم رزمندگان تأثیر می‌گذاشت، خبری به دوستان کمال رسید که دل همه را لرزاند، همانطور که آرزو کرده بودند، در

دل میدان نبرد مفقود الاثر شدند.

اما چیزی از کمال باقی ماند. در میان خاکریزهای جنگ و بعد از پایان عملیات، دوستانش پولی که او گذاشته بود را پیدا کردند.

به دستور کمال، شیرینی‌هایی خریدند و آن را در میان طلاب حوزه علمیه پخش کردند.

همان‌طور که او خواسته بود، این عمل ساده و بی‌ادعا، تبدیل به یک پیوند معنوی شد که در دل طلاب، یاد او را زنده نگه داشت.

شهید کمال قاسمی نه تنها با خون خود بلکه با روحیه‌ای که از خود به جا گذاشت، به ما آموخت که شهادت و ایثار تنها در میدان نبرد نیست.

گاهی یک عمل کوچک، یک اشاره‌ عاشقانه و یک دل بزرگ برای خدمت به دیگران می‌تواند درختی پرثمر از عشق و فداکاری بکارد.

و این چنین بود که کمال قاسمی، از دل خاک، به آسمان‌ها رسید، ولی نامش همچنان در دل‌های کسانی که او را شناخته‌اند، جاودان ماند.

منبع: کتاب کمالات کمال

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha