به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نه تنها از نوادگان گرامی حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) و از اصحاب با وفای ائمه هدی (علیهمالسلام) بود، بلکه الگویی بیبدیل از ایمان، تقوا، ادب و تسلیم در برابر مقام ولایت و امامت به شمار میرفت و به مناسبت سالروز وفات ایشان، نگاهی به بخش هایی از کتاب «شرح حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)» اثر مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، پیرامون شخصیت و فضائل آن حضرت و نکات اخلاقی و ادبی ایشان خواهیم انداخت.
عرضه دین حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام)، از جمله شخصیتهای برجسته و والامقامی است که دین خود را بر امام زمان خویش عرضه نمود. این بزرگوار، از تبار پاک و نسل مبارک فرزندان حضرت مرتضی (علیهالسلام) است. او، مجمعی از فضائل، معارف و علوم اهلبیت (علیهمالسلام) و از بزرگان صحابه حضرت جواد و حضرت هادی (علیهماالسلام) و محرم اسرار ائمه (علیهمالسلام) بوده است.
از آنجا که ایشان در سلسله نسب به حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با حضرت رضا (علیهالسلام) در یک طبقه قرار دارند، برخی از علمای علم رجال، ایشان را از اصحاب آن حضرت نیز دانستهاند. اگرچه بر اساس روایتی که در ادامه خواهد آمد، ایشان عصر امامت امام حسن عسکری (علیهالسلام) را درک نکرده است، اما این احتمال قوی است که توفیق درک محضر و خدمت آن حضرت را داشته باشد.
روایتی که دلالت بر فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) و وفات او در عصر امامت امام هادی (علیهالسلام) دارد، روایتی است که شیخ صدوق در کتاب “ثواب الاعمال” نقل کرده است: شخصی به خدمت حضرت هادی (علیهالسلام) شرفیاب شد. امام (علیهالسلام) از او پرسید: «کجا بودی؟» پاسخ داد: «به زیارت امام حسین (علیهالسلام) رفته بودم.» حضرت هادی (علیهالسلام) فرمود: «أما إنّک لو زُرتَ عبدَالعظیمِ عِندَکم لَکُنتَ کمَن زارَ الحسینَ بنَ علیٍّ (علیهماالسلام)؛ آگاه باش، اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت میکردی، مانند کسی بودی که حسین بن علی (علیهماالسلام) را زیارت کرده باشد.»
نکات اخلاقی و ادبی حاصل از حکایت عرضه دین حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
یکی از مهمترین درسهایی که از حکایت عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) میتوان آموخت، پرهیز از غرور به علم و مقام است. مبادا که انسان به دانش خود و اصطلاحات علمیاش مغرور شود. غرور، بهویژه غرور علمی و عقلانی، از بزرگترین آفات درخت انسانیت و موانع رشد و کمال است.
بزرگان و تربیتشدگان مکتب وحی و اهل بیت (ع)، هر چه علم و درکشان بیشتر میشود، خضوع علمی، فروتنی و تواضعشان در برابر بزرگان و اساتید افزون میگردد. آنان در اظهار نظر پیرامون مسائل، از تندی و تعصب دوری میکنند و به اصطلاح فقها، در فتوا دادن عجله نمیورزند. اینان نیک میدانند که رفع هر جهلی، التفات به جهلهای بیشتر را در پی دارد و یافتن پاسخ هر پرسشی، سوالات جدیدتری را پیش روی انسان میگشاید.
شخص کماطلاع، بیتأمل درباره شناخت انسان، حیوان، درخت، خورشید، ماه یا حقیقت حیات ادعای شناخت میکند، اما عالم یا دانشمندی که عمر خود را در رشتههای مختلف علوم صرف کرده، در پاسخ به این پرسش که آیا این اشیا و مظاهر قدرت باری تعالی را شناخته است، با تواضع پاسخ میدهد: «متاسفانه هنوز این اشیا ناشناخته ماندهاند.» همین درک، نشان از اوج شناخت و بینش وسیع او دارد، شناختی که شخص اول از آن محروم است. حضرت عبدالعظیم (ع) با وجود بهرهمندی از چنین درک و شناختی، متواضعانه در برابر امام زمان خود (عج) زانو میزند و دینش را عرضه میکند.
نکته دیگر، ادب و صفت ممتاز حضرت عبدالعظیم (ع) در جریان عرض دین، تسلیم بیچون و چرای ایشان در برابر مقام ولایت و حجت خداست. باید از ایشان درس آموخت و در پذیرش حق و اعتراف به حق دیگران، بدون هیچ تکبر و غروری، حقگذاری کرد. این همان «انصاف الناس من نفسک» است که از سختترین اعمال جلیله و فضائل ممتاز به شمار میرود. هر کسی توان عرض اندام در این میدان را ندارد و بیشتر افراد در آن لنگ و ناتوانند.
حضرت عبدالعظیم (ع) از نظر نسب، با دو واسطه به امامین حسنین (ع) میرسد و به امام علی النقی (ع) نزدیکتر است. امام هادی (ع) با شش واسطه به امام حسین (ع) میرسند و هفتمین فرزند امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) محسوب میشوند، در حالی که نسب حضرت عبدالعظیم (ع) با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) میرسد و ششمین فرزند امیرالمومنین (ع) و فاطمه زهرا (س) است.
با این وجود، این سید عظیمالشأن و جلیلالقدر، در برابر حجت خدا و صاحب ولایت امر، چنین متواضعانه رفتار میکند. همین ادب و حفظ احترام امام و دین از سوی شخصیتی چون او و حضرت هادی (ع)، دلیلی آشکار بر کمال معرفت، جلالت قدر و عقیده محکم ایشان به ولایت و امامت آن حضرت است.
اگرچه حضرت عبدالعظیم (ع) در سلسله شرف نسب به پیغمبر اکرم (ص)، امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) از امام هادی (ع) نزدیکتر است، اما با معرفتی که دارد، میداند که در برابر مقام ولایت و امامت و حجت خدا، هر که باشد و هر چه داشته باشد، محو است. ایمان به ولایت اقتضا دارد که تا آنجا که در توان دارد، شرط ادب و اطاعت از ولی خدا را رعایت کند و عرض وجودی نکند.
نظر شما