پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی در گفت‌وگو با مرکز خبر حوزه‌های علمیه ضمن تشریح عملکرد مجله مکتب اسلام، وضعیت انتشار مطبوعات دینی در قم از سال 1313 تا پیدایش مکتب اسلام را تشریح کرد.

آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی مرکز خبر حوزه با این عضو باسابقه هیئت تحریریه مکتب اسلام است.

* مجله مکتب اسلام، از طرف چه کسانی پایه گذاری شد؟آیا قبل از مجله مکتب اسلام نشریه دیگری که صبغه حوزوی داشته باشد منتشر می شد؟

قبل از تأسیس و انتشار مجله ماهنامه «درس هایی از مکتب اسلام» که بعدها به نام «مکتب اسلام» معروف شد، از سوی جمعی از فضلای حوزه علمیه قم و با پشتیبانی مادی و معنوی مرجعیت شیعه، در شهرستان قم, چندین نشریه اعم از مجله و هفته نامه، منتشر می گردید که البته هیچکدام از آن ها وابسته رسمی به حوزه نبودند، یعنی اصولاً علیرغم اینکه نویسندگان بعضی از آن ها از فضلای حوزه بودند، ولی آن نشریات ارگان حوزه علمیه قم به شمار نمی آمدند.

از جمله آن ها مجله ماهانه «همایون» بود که اولین شماره آن در تاريخ مهر ماه 1313، با سرمايه آقاى محمد همايون پور منتشر شد و آخرين شماره آن در مهرماه 1314 انتشار يافت و در واقع، در مجموع فقط ده شماره از اين مجله به چاپ رسيد.

مجله ديگرى تحت عنوان «راه سلامت» كه يك نشريه فرهنگى ـ بهداشتى ـ علمى بود، بطور ماهانه از تير ماه 1316 شروع به انتشار نمود وتوانست 8 شماره در 8 ماه منتشر نماید.

مجله شعار اسلام، نیز ضميمه روزنامه استوار بود كه فقط دو شماره از آن منتشر گرديد.

روزنامه كامكار، فرياد قم، پيكار مردان، قيام قم، صداى قم، ارمغان قم، اخبار قم، تمدن قم، آواره، پيام قم، فروزان قم، از جرائد قم بودند كه متأسفانه از اين هفته نامه ها، فقط شماره هاى معدود و محدودى منتشر گرديد و هر كدام پس از مدت كوتاهى به علت عدم استقبال مردم و يا سپرى شدن هدف! ـ كه گاهى براى انتخابات بود ـ همگى تعطيل شدند.

حدود 15 نشريه و روزنامه ديگر نيز در قم امتياز گرفتند كه هيچكدام از آن ها حتى يك شماره هم منتشر نساختند.

علاوه بر این ها، هفته نامه های استوار و سرچشمه هم مدت مدیدی به عنوان نشریات هفتگی و رسمی شهر «قم»، بطور مرتب و منظم منتشر می شدند و نویسندگان آن دو نیز، گاهی از فضلای حوزه علمیه بودند.

از دیگر نشریاتی که قبل از مجله مکتب اسلام در قم منتشر می شد مجله «مجموعه حکمت» بود که نخست به طور «دو هفتگی» و سپس به شکل «ماهانه» منتشر می شد.

آغاز انتشار مجله دوهفتگی «مجموعه حکمت» به سال 1331 بر می گردد که من از «تبریز» ـ و در 15 سالگی ـ مشترک آن شده بودم و گهگاهی مقالاتی کوتاه و با امضای مستعار «س. هـ . تبریزی» بر آن می فرستادم که چاپ می شد. اما نویسندگان اصلی این مجموعه در واقع فضلای معروف حوزه علمیه قم بودند.

* کمی درباره «مجموعه حکمت» بیشتر توضیح دهید بویژه این‌که بعضی از فضلای معروف حوزه در آن مقاله می نوشتند؟

«مجموعه حکمت» از سوی برادران برقعی، منتشر می گردید. خاندان برقعی، از سادات معروف و عریق قم هستند. ناشران مجله از این سلسله جلیه بودند و این برادران عبارت بودند از: سید فخرالدین برقعی، سید یحیی برقعی، سید صدرالدین برقعی، سید ناصر برقعی.

این برادران در بازار بزرگ و معروف قم مرکز توزیع کتاب و لوازم التحریر فروشی داشتند و به موازات آن، یک چاپخانه ای دایر کرده بودند به نام «چاپخانه حکمت» که ماشین آلات و محل چاپ در طبقه پایین و زیرین ساختمان و بخش اداری و حروفچینی و صحافی آن در طبقه فوقانی محل مزبور قرار داشت.

شاید همۀ مغازه های موجود در این تیمچه فرش فروشی بود و تنها مرکز غیر فروش، همین واحد «چاپخانه حکمت» بود.

البته در آن دوران، حروفچینی کتاب و نشریه با دست انجام می گرفت و عده ای از کارگران در بخش حروفچینی از حروف سربی جای گرفته در «گارسه های ویژه چوبی»، استفاده می کردند و با سرعتی البته کمتر از تایپ و کامپیوتر!، به حروفچینی متون کتاب ها و مقالات مجله ها و یا روزنامه ها مشغول بودند.

اداره چاپخانه به عهده آقا یحیی و آقا صدرا بود و مسئول اداره کتابفروشی هم حاج آقا فخرالدین و آقا ناصر بودند.

با توجه به امکانات چاپخانه ای که برادران برقعی داشتند از روی انگیزه خدمت به مذهب و فرهنگ، در سال 1331 به فکر چاپ و نشر مجله ای افتادند که جای آن در شهری چون «قم» خالی بود. امتیاز و مجوز نشر مجله «مجموعه حکمت» را مرحوم فخرالدین برقعی اخذ کرده بود و نخستین شماره آن ـ با مدیر مسئولی سید یحیی برقعی ـ در تاریخ 3/2/1331 انتشار یافت. این مجله که در 20 صفحه با کاغذ کاهی، هر دو هفته یک بار چاپ می شد، به قیمت 5/3 (سه ریال و دهشاهی) عرضه می گردید!

اغلب نویسندگان مجله، فضلای معروف آن زمان حوزه علمیه قم بودند که بعدها از اساتید و علما و مراجع و آیات محسوب شدند. اسامی بعضی از آنها که در شماره های مختلف مجله آمده عبارت بود از: ابوالقاسم دانش آشتیانی، سید ناصرالدین آرام (مسئول کتابخانه آستانه مقدسه قم) شیخ مجتبی عراقی، شیخ ابوالفضل زاهدی قمی، شیخ مرتضی مطهری، ناصر مکارم شیرازی، محمد واعظ زاده فراغ، جعفر سبحانی، حسین نوری، علی دوانی، محمد یزدی، حیدرعلی قلمداران و اینجانب (سید هادی خسروشاهی ـ از تبریز)... که اتفاقاً اغلب آقایان هم، با توجه به شرایط حاکم بر حوزه، از نام مستعار استفاده می کردند!

* ترتیب انتشار مجله «مجموعه حکمت» چگونه بود؟ و چه عواملی باعث انتشار آن گردید؟

مجله در سال نخست خود، دوهفتگی منتشر می شد. از سال دوم به صورت ماهانه انتشار یافت ولی پس از چند ماه، به علت مشکلات مالی، علیرغم درخواست کمک از مشترکین، تعطیل گردید.

از سال 32 به بعد که بنده به قم آمدم، روی همان سابقه آشنایی و همکاری از تبریز، به سراغ آقای فخرالدین رفتم که مجله را مجدداً منتشر سازند! ایشان علاوه بر مشکلات مالی، از مشکل دریافت مقالات مفید از اساتید شکوه داشتند!.. من قول دادم که مقالات موردنیاز مجله را از فضلای قم و اساتید معروف تهران و شهرستان ها که با آن ها در تماس بودم و ارتباط داشتم، تهیه و جمع آوری کنم... این بود که برادران برقعی به انتشار دوره جدید ـ سال سوم ـ آن اقدام کردند و من هم طبق وعده، مقالات متعددی از دوستان و اساتید قم و تهران، از جمله مرحوم آیت الله طالقانی، استاد مهندس بازرگان، مهندس معین فر، مهندس محمدباقر رضوی و دیگران اخذ کردم که در شماره های دوره جدید، مجله درج گردید و روی همین اصل، آقای فخرالدین برقعی از همان آغاز نشر دوره جدید مجله، از من خواست که سردبیری مجله را به عهده بگیرم و من هم به شرط عدم درج نامم به عنوان سردبیر، با توجه به شرایط حوزه، آن را پذیرفتم و سال سوم مجله و چند شماره از سال چهارم با سردبیری بنده انتشار یافت. ولی بعد، به علت نشر مقالاتی از دراویش گنابادی و اهل تصوف در مجله، بنده کنار رفتم و می دانستم که با این روش انتشار مجله از قم، دوام نخواهد آورد و اتفاقاً به همین سبب، مدتی نگذشت که مجله از مقالات نویسندگان اصلی و معروف حوزوی محروم شد و درواقع موقعیت خود را از دست داد و پس از نشر شماره 8 سال چهارم (در تاریخ: تیرماه 1340)، تعطیل گردید.

متأسفانه برادران برقعی همگی در گذشته اند و از آنها فقط «چاپخانه حکمت» به یادگار مانده است که گویا توسط بعضی از فرزندان آنها اداره می شود و به چاپ و نشر کتب و مجلات اسلامی نهادهای حوزوی، ادامه می دهد.

* از چگونگی تأسیس مجله مکتب اسلام بگویید و اینکه توسط چه کسی و با همکاری چه کسانی شکل گرفت؟

مجله «درس هایی از مکتب اسلام» توسط اساتید و فضلای محترم حوزه: آقایان: سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، مجدالدین محلاتی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری، محمد واعظ زاده خراسانی، سید موسی صدر، سید مرتضی جزائری و علی دوانی پایه گذاری گردید و از سال 1337، انتشار یافت که با توجه به وجهه و معروفیت نویسندگان و گردانندگان آن، با موفقیت همراه شد و یکی از مراجع وقت، پشتیبان معنوی و واقعی مجله به شمار می رفت و هیئت مالی مجله هم که عمدتاً آذربایجانی و از یاران یا مقلدان ایشان بودند، پشتوانه مالی مجله محسوب می شدند که از آن جمله حاج مجید پرکار، حاج اسماعیل سیگاری، حاج فرج نعمت زاده، حاج موسى ابريشمچى، حاج سيد مصطفى عالى نسب، حاج ابوالفضل احمدی، حاج کریم انصارین، حاج حسین کاغذیان، حاج بیوک جورابچی، حاج عباسعلی خامه چی، حاج محمد کلاهی و ... بودند.

* عکس العمل حوزویان و عامه مردم درباره این نشریه و استقبال از آن چگونه بود؟

واکنش نسل جوان حوزه و علمای روشن بین و دوراندیش، بسیار مثبت و تشویق کننده بود، البته عامه مردم ایران، در سراسر کشور از آنجایی که محافل مذهبی عموماً، فاقد یک نشریه مفید و ارزشمند و پرمحتوی بودند، از انتشار مجله استقبال خوبی بعمل آوردند و در مراحل نخستین هم اصولاً توزیع و فروش مجله، «مردمی» بود. مساجد و هیئت ها و مراکز فرهنگی مذهبی پایگاه نشر آن بود و بدین ترتیب مجله از توزیع وسیع و خوبی برخوردار بود و به همین دلیل هم تیراژ آن به سرعت افزایش یافت.

من بخاطر دارم که اول هر ماه که مجله منتشر می گردید، بنده همراه زنده یاد علی حجتی کرمانی، حدود یک صد نسخه از آن را برای عرضه به دانشجویان، به مسجد هدایت که امامت آن به عهدۀ آیت الله طالقانی بود ـ در خیابان اسلامبول تهران ـ می بردیم و به نگهبانان مسجد می سپردیم و چون قیمت مجله هم فقط ده ریال بود، موقع مراجعت می دیدیم که تمام نسخ آن به فروش رفته و نگهبان مسجد هم پول کامل آن ها را یکجا تحویل می داد. این البته نشان دهنده نوع استقبال دانشجویان و افراد با گرایش ها و سلیقه های گوناگون بود.

متأسفانه همزمان، گروهی از متحجرین! و افراد متعلق به دوران پیشین! نیز در حوزه به مخالفت پرداختند و در این اخلال و تخریب، تا آنجا پیش رفتند که مدعی شدند طلبه ها دیگر درس نمی خوانند! و همه «روزنامه نویس»! شده اند... و نزدیک بود که ذهن مرحوم آیت الله بروجردی را که عملاً با نشر مجله مکتب اسلام موافقت کرده بود، مشوب سازند و مانند تعطیل نمودن درس فلسفه مرحوم علامه بزرگوار، سید محمد حسین طباطبایی از انتشار مجله نیز جلوگیری کنند!.

اما فعالیت و اقدامات اعضا مکتب اسلام بویژه امام موسی صدر و مرحوم علی دوانی و دیگر افاضل که در نزد آیت الله بروجردی محترم و محبوب بودند، این مسئله خاتمه یافت و مجله به انتشار خود ادامه داد و با توجه به محتوای آن که اغلب بحث هایی در زمینه تفسیر و حدیث و کلام و تاریخ بود، کم کم مخالفت ها فروکش کرد و مجله به پیشرفت خود ادامه داد تا آنجا که تیراژ آن به بیش از یک صد هزار نسخه رسیده بود که در آن دوران این رقم در میان کل مطبوعات کشور، بی سابقه بود.

در واقع مکتب اسلام توانست جایگاه خاصی در میان مطبوعات و نشریات آن دوران پیدا کند بویژه برخلاف اغلب مطبوعات تهران و شهرستان ها که به نحوی در جناح حاکمیت قرار داشتند و از لحاظ محتوی هم متأسفانه فاقد اصالت و معنویت بودند، روی همین اصل در هیچ خانواده مذهبی این نشریات راه نداشت و تنها مکتب اسلام بود که با بیش از صد هزار تیراژ توانست در میان خانواده ها راه باز کند و جایگاه ممتازی به دست آورد.

* مجله همکاران دیگری هم غیر از اساتیدی که نام بردید داشت؟

افاضلی که بنده نام بردم در واقع مؤسسین اصلی مکتب اسلام بودند که هدف اصلی آن ها فقط نشر یک مجله نبود بلکه برنامه های فرهنگی وسیعی داشتند که قرار بود تحت عنوان این سازمان یا مؤسسه ـ مکتب اسلام ـ انجام پذیرد.

البته اساتید و دانشمندان دیگری هم به تدریج به عنوان افراد و شخصیت های مستقل غیر وابسته به سازمان مکتب اسلام، مقالاتی در مجله می نوشتند که اسامی بعضی از آن ها ـ که به خاطرم مانده ـ عبارت است از آیات عظام و حجج اسلام آقایان: علامه سید محمدحسین طباطبایی، لطف الله صافی گلپایگانی، سید موسی شبیری زنجانی، محمد موحدی لنکرانی، علی احمدی میانجی، احمد آذری قمی، سید مهدی روحانی، حسین شب زنده دار، شهاب الدین اشراقی، محمد جواد باهنر، عبدالمجید رشیدپور، سید غلامرضا سعیدی و... یعنی این بزرگان عضو هیئت تحریریه و مؤسس نبودند، اما با مجله همکاری داشتند و گهگاهی مقالاتی می نوشتند که در مجله درج می شد.

* پس از کناره گیری و یا استعفای جمعی از آقایان، اداره تحریریه مجله به چه صورتی در آمد؟

کناره گیری یا سفر بعضی از اساتید و بزرگان به تهران، مشهد، شیراز و لبنان، البته برای مجله سنگین بود، ولی چون نشر مجله یک اقدام جمعی بود و به «فرد» خاصی وابسته نبود، همچنان به راه خود ادامه داد و به نظرم از سال سوم انتشار، گروه دیگری از فضلا به عنوان «هیئت تحریریه فرعی» در کنار «هیئت تحریریه اصلی» که در آن ایام فقط چهار نفر از آنان حضور داشتند ـ ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری، علی دوانی ـ به یاری مجله شتافتند و فارغ البال تر از دوستان دیگر، به نوشتن مقالات جدید در زمینه های مختلف پرداختند.

اعضاء این گروه عبارت بودند از: عباسعلی عمید زنجانی، حسین حقانی زنجانی، زین العابدین قربانی، محمد مجتهد شبستری، علی حجتی کرمانی، رضا گلسرخی کاشانی، یعقوب جعفری و اینجانب سید هادی خسروشاهی.

البته بنده قبل از عضویت رسمی در هیئت دوم هم در واقع از سال دوم مجله، با آن همکاری داشتم و مقالاتی با امضای مستعار: س . هدی درباره مسائل جهان اسلام در آن می نوشتم.

پس از چند سال، برای تکمیل کادر مجله و به علت اشتغالات گوناگون اعضاء اصلی و فرعی مجله، دوستان و فضلای دیگری به عضویت تحریریه مجله پیوستند که عبارت بودند از آقایان: داود الهامی، مهدی پیشوایی، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، کامل خیرخواه، هادی دوست محمدی، علی اکبر حسنی و شهید سید محمد کاظم دانش.

این دوستان را شاید بتوانیم بگوییم که «نسل سوم» هیئت علمی یا تحریری مجله بودند ولی همزمان، اساتید دیگری نیز با مجله همکاری داشتند که از آن جمله بودند آقایان: سید مجتبی موسوی لاری، دکتر احمد بهشتی، صدرالدین بلاغی، سید غلامرضا سعیدی، دکتر منصور اشرفی، دکتر ابوتراب نفیسی، دکتر احمد صبور اردوبادی، دکتر علی پریور، مهندس ذبیح الله دبیر، دکتر علی اکبر شهابی، محمود حکیمی و احمد راد و...

* گفته مى شود كه در اثر اختلاف بين مؤسسين، چندين امتياز مجله ديگر گرفته شد؟

 اول بايد عرض كنم كه سمت صاحب امتيازى مجله در آن شرايط و جوّ حوزه، كار مطلوبى بشمار نمى آمد و در واقع نوعى «فداكارى» لازم بود كه كسى اين عنوان را بپذيرد... من تا آنجا كه يادم هست و مرحوم استاد على دوانى از موسسان مجله هم در خاطرات زندگى خود ـ نقد عمر ـ به طور شفاف آن را نوشته است، سرانجام آيت الله ناصر مكارم بين همه اعضاء با از خودگذشتگى اين مسئوليت را پذيرفت و امتياز مجله «درس هايى از مكتب اسلام» پس از پى گيرى هاى لازم، به نام ايشان صادر شد...

... بدنبال احضار ايشان به «فرماندارى» و اخطار به اينكه مجله را متوقف كنند، امام موسى صدر با داشتن مدرك ليسانس، امتياز مجله ديگرى بنام «از مكتب اسلام» را دريافت نمود تا اگر امتياز اول، مشكلى دراز مدت يافت از امتياز دوم استفاده شود... كه با مهاجرت ايشان به لبنان از اين امتياز، استفاده نشد و ممنوعيت انتشار «درس هايى از مكتب اسلام» هم با اخطار آيت الله بروجردى برطرف گرديد و ظاهراً فرماندارى قم، كتباً عذرخواهى نمود! و مجله به انتشار خود ادامه داد.

پس از مدت ها، به دلائل ديگرى! امتياز سومى و اين بار تحت عنوان «مكتب اسلام» به نام آقاى احمد عباسى صادر شد كه گويا هدفشان اين بود كه در صورت كناره گيرى اعضاء محترم مجله نخست، اين بار «مكتب اسلام» بجاى آن منتشر گردد... كه چون دوستان كناره گيرى نكردند و انتشار مجله ادامه يافت، از امتياز اين مجله هم استفاده نشد... و البته ما از فرصت استفاده كرديم و با همان امتياز، فصلنامه اى به عربى، تحت عنوان «الهادى» منتشر ساختيم كه سردبيرى آن به عهده اينجانب بود و با همكارى آيت الله شيخ محمدجواد مغنيه، آيت الله شيخ محمدعلى تسخيرى، شيخ حسين كورانى و...، مجله بطور مرتب انتشار يافت... و پس از سال دوم به علت اخراج آيت الله سيدمحمد بحرالعلوم از عراق و تشرف ايشان به حوزه علميه قم، مديريت و اشراف بر امور مجله، به عهده ايشان گذاشته شد. و مجله «الهادى» به مدت هفت سال انتشار يافت.

البته همانطور كه قبلاً اشاره كردم، مجموعه هيئت تحريريه و هيئت مالى مجله، تحت عنوان «جمعيت مكتب اسلام» طرح هاى فرهنگى متعددى را براى اجرا داشتند از جمله نشر مجله مكتب اسلام بانوان، مجله هفتگى مكتب اسلام براى جوانان و... چاپ و نشر كتب اسلامى به زبان روز و... كه متأسفانه به دلايلى به اين اهداف جامه عمل پوشانده نشد و فقط ماهنامه «درس هايى از مكتب اسلام» انتشار يافت كه خوشبختانه انتشار آن، پس از نيم قرن، همچنان ادامه دارد...

* عکس العمل رژیم در مقابل انتشار مجله چگونه بود؟

رژیم در بدو امر، با توجه به پشتیبانی آیت الله بروجردی و بعضی دیگر از مراجع مطرح قم، حساسیتی نسبت به انتشار مجله نشان نداد، بویژه که مطالب و مقالات مجله هم مسائل کلی را مطرح می کرد و به ظاهر برخوردی مستقیم با رژیم نداشت. اما مدتی بعد و پس از انتقاد صریح مجله از مواضع ضد دینی رژیم، از جمله مسئله کشف حجاب، حساسیت ها ایجاد شد و مجله برای نخستین بار در سال 1340 توقیف گردید. و سال بعد یعنی در 1341 باز به علت نشر سرمقاله ای درباره مفاسد آزادی های نامشروع ناشی از کشف حجاب، باز مجله برای مدت دو ماه توقیف شد.

بعدها نیز مسئولین مجله، به علت نوشتن و نشر مقالاتی در انتقاد از وضع ناهنجار اجتماعی و یا مشکلات حاد اقتصادی مردم و مسائل مشابه، از سوی فرمانداری، ساواک و شهربانی قم، به دستور مرکز، بازخواست می شدند! و یا با تذکر! مواجه بودند. یک بار دیگر هم در سال 1355 به علت افشای مفاسد اجتماعی و هشدار به مسلمانان، در قطعه شعری از آقای علی اکبر صادقی رشاد، مجله توقیف شد که این بار این توقیف تا شش ماه ادامه یافت که باز با وساطت علمای حوزه علمیه قم و بعضی از روحانیون بانفوذ تهران، رفع توقیف بعمل آمد.

به هر حال طبق شهادت شماره های منتشر شده از مجله مکتب اسلام در طول دوران رژیم سابق، این مجله نه تنها حاضر نشد علیرغم فشار همه جانبه رژیم، حتی نامی از ارباب قدرت ببرد و یا یک سطر درباره «موفقیت های آن در امور جاری کشور»! بنویسد و یا از تاریخ جعلی شاهنشاهی در مجله و مکاتبات خود استفاده کند، بلکه همواره با توجه به شرایط زمان و مکان، مواضع انتقادی و اعتراض آمیزی داشته است... و البته همه می دانیم تقریباً همه اعضاء اصلی و فرعی مکتب اسلام، شاید بدون استثناء در دوران مبارزه و پس از آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و مرجعیتهای شیعه، همواره در صحنه بودند و در همین راستا، بارها دستگیر و زندانی گشته و یا برای مدت های طولانی، رهسپار تبعید به نقاط بد آب و هوا شدند و در صورتی که دوستان بخواهند می توانند با مطالعه کتاب های مربوط به آغاز نهضت و استمرار مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی، از کم و کیف آن مطلع شوند.

* تأمین مخارج مجله مکتب اسلام به چه نحوی شکل گرفت، آیا منابع مالی مشخصی برای این منظور لحاظ شده بود؟

برای تأمین هزینه های نخستین مجله، همانطور که قبلاً اشاره کردم، هیئتی مرکب از تجار نیک کار و خوش نام مقیم تهران تشکیل گردید و تحت عنوان «هیئت مالی» به تأمین مخارج اولیه پرداخت، ولی طولی نکشید که مجله به اصطلاح «خودکفا» شد و تمامی هزینه های آن از طریق وجه اشتراک و پرداخت های مردمی تأمین گردید. و البته مجله مکتب اسلام هزینه سنگینی نداشت و امور چاپ و کاغذ و پست و یا حقوق هیئت تحریریه و کارمندان دفتری آن در سطح بسیار پایینی بود که تأمین آن، نیازی به کمک های دیگران نداشت و همان وجوه اشتراک برای اداره امور کافی بود. حتی از همین راه اشتراک، دفتر مجله در قم توسعه یافت و تیراژ آن هم از صد هزار نسخه گذشت.. و البته مجله برای کسب درآمد بیشتر هیچ وقت حاضر نشد حتی یک آگهی تجاری غیردولتی هم چاپ کند.

* مهمترین ویژگی و کارکرد مکتب اسلام در دوران انتشار قبل از انقلاب چه بود؟ از نقش و تأثیرگذاری این مجله در وقوع انقلاب بگویید؟

مهمترین ویژگی مجله، آموزش و روشنگری و تربیت عملی جوانان اسلام گرا بود... اگر آمار دقیق جامعه شناسانه ای تهیه شود، نقش مکتب اسلام و آموزش های آن، در پیدایش نسلی که در قلب انقلاب قرار گرفتند روشن خواهد شد. البته مکتب اسلام این نقش را بیشتر از همه، در میان دانشجویان دانشگاه های ایران و طلاب جوان حوزه ها، بویژه نسل جدید حوزه علمیه قم و دیگر شهرها داشت. روشنگری تدریجی افراد در واقع موجب بیداری و حرکت آنان گردید و در نهایت دیدیم که نه تنها اعضاء مجله مکتب اسلام، بلکه هواداران آن نیز در انقلاب اسلامی، و همکاری و همگامی با آن، پس از پیروزی، نقش اساسی به عهده داشتند که شرح و بسط آن نیازمند تألیف کتابی مستقل است! و به بخشی از چگونگی آن در کتب خاطرات اشخاص منتشر شده پس از انقلاب اشاراتی شده است.

* مکتب اسلام را کسانی راه انداختند که در حال حاضر اکثر آنها از مراجع شاخص جهان اسلام به شمار می روند و به نوعی مکتب اسلام نقطه پیوند و محل تجمع نخبگان حوزه در آن زمان به شمار می رود به نظر حضرتعالی چه چیزی باعث این پیوند و همکاری بوده است؟

بطور اجمال، مؤسسین اصل، مجله مکتب اسلام، بدون استثناء از نخبگان و فرهیختگان حوزه علمیه قم بودند و با توجه به مقام علمی آنها، در زمینه های مختلف، توانستند این مجله را پایه گذاری و منتشر سازند و از سوی دیگر، این دانش و تشخیص و خلوص نیت، با هدف خدمت به فرهنگ و جامعه بدون چشم داشت مادی، باعث ایجاد این مرکز تجمع و این پیوند و همکاری مبارک گردید.

متأسفانه کنار رفتن و یا رحلت بعضی از چهره های شاخص و اشتغال بعضی دیگر از اعاظم به امور حوزوی و تدریس و تألیف و سپس مقید شدن به لوازم «مرجعیت» باعث گردید این پیوند مبارک، به تدریج از هم بگسلد و علیرغم تعاون و همکاری بزرگواران در اداره امور حوزه و مرجعیت و...، ـ از اهتمام به امور مجله مکتب اسلام ـ که از آغاز تهمت «روزنامه نگاری» را به همراه داشت ـ بپرهیزند و شاید هم کثرت نشریات و مجلات حوزوی را هم که بی تردید بسیار مفید و ارزنده و سازنده هستند ـ باعث شده باشد که آن ها ضرورتی برای «وقت گذاری» در این امر احساس نکنند!

اما اگر دوستان کنونی شاغل در مجله، بخواهند مجله را به مرحله اوج برسانند، کاملاً امکان پذیر است... ولی یک تحول و حرکت اساسی لازم دارد... وگرنه حرکت در مسیر نیم قرن پیش، مانند دو مجله «هشتاد» و «صد ساله» الازهر شریف،  فقط با تکیه به سابقه خوب مجله در رساندن آن به مجد سابق، نمی تواند راه گشا باشد.

بدون اینکه زحمات دوستان کنونی شاغل در مجله را قدر نشناسیم، باید بگویم که اگر خواستار برگشت به عهد طلایی مجله هستم، ناگزیر باید به آن ـ در شکل و محتوی ـ تغییر کلی و اساسی بدهیم و حداقل، مانند بعضی از مجلات رنگی حوزه، که البته دارای محتوای ارزشمندی هم هستند، از لحاظ ظاهر و به قول عرب ها: «اخراج فنی» هم به آن بپردازیم...

واقعاً من بعضی از شماره های مجله را که می بینم، احساس می کنم که مجله نه تنها «درجا» می زند!، بلکه در حال «عقب گرد» یا «برگشت به عقب!» ـ نیم قرن پیش ـ هم هست که این امر در نهایت، باعث انحلال طبیعی و خاموشی مجله خواهد بود و البته بیان قرآن درباره «نکس در خلقت»، و «من نعمّره ننکّسه فی الخلق!» فقط شامل «انسان» نمی شود. دیگر پدیده های مادی هم چنین است با این فرق که «انسان» قابل «تجدید بنا» نیست.. و فرسوده می شود.. اما پدیده های دیگر، ـ مثلاً مجله مکتب اسلام ـ می توانند کاملاً تجدید قوا کنند و به تجدید بنا بپردازید. و بی تردید یاری خداوند هم پشتیبان خواهد بود.

تغییر در قطع و اندازه مجله، تبدیل ظاهر آن، و رنگ آمیزی صفحات به تناسب موضوعات، تکمیل کادر نویسندگان، یعنی استفاده از اشخاص جدید ـ علاوه بر قدیمی ها ـ در نوشتن مقالاتی نو، در زمینه های گوناگون، و در کل: غنا بخشیدن به محتوی، می تواند در تکامل و پیدایش مجله ای «جدید» تأثیرگذار باشد.. و بدین ترتیب می تواند که مجله را به «مجد سابق» برساند. البته این اقدام، کار سختی نیست. کمی همت مضاعف می خواهد و تلاش و کوشش مضاعف... و این بی تردید، «نشدنی» نیست بلکه کاملاً امکان پذیر است.

بررسی کیفیت مجلاتی که هم اکنون در حوزه علمیه قم و یا از سوی نهادهای دیگر در سراسر ایران منتشر می گردد، می تواند راه گشای چگونگی امر تحول و تکامل مجله بشود.

* در آغاز به مجلات و نشریات قبل از پیدایش مجله مکتب اسلام اشارتی داشتید، پس از انتشار مکتب اسلام جریان حاکم بر عرصه نشریات چگونه بود؟

در واقع می توان گفت که انتشار مکتب اسلام از حوزه علمیه قم، جرقه ای به افکار و اندیشه ها در حوزه ها زد که باعث شد فضلا و طلاب حوزه های ایران، به چاپ و نشر مجلات یا کتاب های جدید اقدام کنند..

برای نمونه باید اشاره کنم که فقط در حوزه علمیه قم چندین مجله و نشریه تحت عناوین: فصلنامه، سالنامه، مجله و یا سلسله انتشارات منتشر گردید که فقط می توان به اسامی آنها اشاره کرد:

مکتب تشیع (سالنامه و فصلنامه) معارف جعفری (سالنامه و فصلنامه) مکتب انبیاء (فصل نامه) نسل جوان (ماهنامه و نشریات ضمیمه) نشریه کتابخانه مسجد اعظم (سالانه ده شماره منتشر می گردید)

و سپس مجله پیام شادی برای کودکان، مجله نسل نو برای جوانان، مجله الهادی (فصلنامه به زبان عربی) که سردبیری این نشریات اخیر را اینجانب به عهده داشتم که همۀ آن ها نیز به نوبه خود در روشنگری افراد جامعه، در سطوح مختلف، نقش خاص خود را داشتند. البته غیر از این ها، مؤسساتی نیز بوجود آمدند که هر کدام به تهیه و چاپ نشریاتی در راستای اهداف نشر معارف اسلامی، اقدام کردند.. مثلاً در دوران بعدی، نشریات مؤسسه: «در راه حق» و «به سوی اسلام» و «نشریات دارالتبلیغ اسلامی» در تیراژهای بسیار گسترده ای چاپ و بطور رایگان در سراسر ایران منتشر می گردید که هر کدام به نوبه خود آثار مثبت خود را داشتند و بی تردید هدف آن ها خدمت به فرهنگ و جامعه و تربیت نسل جدید و آگاهی بخش بر عموم مردم مسلمان ایران بود که قابل تقدیر و تقدیس است.

* در صورت امکان گزارشی از مسیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا حال حاضر ارائه بفرمایید.

ارائه گزارش علمی ـ تحقیقی ـ تاریخی مستند درباره سیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا به امروز، کار آسانی نیست و در یک گفتگوی کوتاه هم مطرح ساختن آن ظاهراً غیر منطقی است؛ نیم قرن فعالیت فرهنگی در شرایطی کاملاً متفاوت و متغیر را نمی توان در سطوری یا صفحاتی چند مورد بررسی و بازبینی قرار داد. من امیدوارم که این امر را در خاطرات خود، ـ حدیث روزگار ـ بخش مربوط به نشریات قم، بطور مفصل مطرح سازم و برداشت های خود را مکتوب کنم.

من بطور کلی، در اشاره ای کوتاه باید بگویم: سیر کلی مجله مکتب اسلام از زمان آغاز و تاکنون، بی شک مثبت، مفید، ارزنده و قابل تقدیر است و بررسی چگونگی و تفصیلی آن را باید به وقت دیگر موکول نمود.

* به نظر حضرتعالی امکان دارد این مجله دوباره به دوران اوج خود بازگردد در این مورد چه پیشنهاداتی دارید؟

من از سالیانی دراز پیش، شاید از حدود چهل ـ پنجاه سال پیش، پی گیر مجله هایی بودم که تحت عنوان: «الازهر» و «منبر الاسلام» در مصر و از سوی دانشگاه «الازهر» و «مجمع البحوث الاسلامیه» وابسته به آن منتشر می شدند و می شوند. در مدت اقامت سه ساله اخیر در مصر هم شاهد عینی جریان این دو مجله بودم. یعنی شناخت عینی و حضوری نسبت به آنها پیدا کردم. متأسفانه باید بگویم که این دو مجله با حجمی و صفحاتی بسیار و قطعی بزرگ، در طول این مدت، و تا به امروز از لحاظ نوع محتوی و «اخراج فنی» هیچ تغییری نکرده است.

سرمقاله، تفسیر قرآن، مباحث تاریخی، حدیث، اخبار الازهر و گزارش سمینارها و میزگردها، با چاپی معمولی مربوط به نیم قرن پیش و با کاغذی غیر مرغوب! و با رنگ و روغنی! بی رنگ! و پریده و نویسندگان همان شیوخ پیر و قدیمی الازهر که اگر علامه دهر هم باشند ـ با همه احترامی که به همۀ آنها قائلم ـ نمی توانند پس از مثلاً نیم قرن افاضه، مطلب جدیدی ارائه نمایند!».

متأسفانه باید به صراحت بگویم که مجله مکتب اسلام هم نسخه فارسی ـ حوزوی ـ شیعی آن دو مجله مصری است. با این فرق که الازهر یک هفته نامه رنگی تحت عنوان: «صوت الازهر» چند سالی است که منتشر می سازد که لااقل می تواند پوششی به اخبار و اوضاع الازهر و بیان نظریات شیخ الازهر و مفتی مصر و... را بدهد. اما در حوزه ما هفته نامه جامع و کاملی که «هادف» باشد، بوجود نیامده که با حفظ احترام همه، و با بی طرفی مطلوب، در حد مقبول به پوشش اخبار حوزه، بطور عام و شامل، بپردازد به هرحال مکتب اسلام کنونی به نظرم همچنان در چهارچوب روش ماضی باقیمانده است و به اصطلاح معمول «درجا» می زند و گویا، علیرغم مرور زمان و پیدایش عصر کامپیوتر و اینترنت و ... هنوز اصرار دارد وضع خود را، حتی در شکل ظاهر حفظ کند، درحالی که همه می دانیم زمان، زمان تحول و تکامل و به روز بودن و نشر مطالب جدید و اخراج فنی جدید با استفاده از کاغذ مرغوب و رنگ مطلوب است.. شما مجلات و نشریات رنگی و گوناگون چاپ تهران یا حتی بعضی شهرستان ها را ببینید و آن وقت مجله ما را با آنها مقایسه کنید، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ اخراج فنی! آنوقت پاسخ در مورد سئوال شما بدست می آید.

پس با استمرار این وضع، مجله به دوران پیشین خود باز نمی‌گردد. اما اگر با جهشی تکاملی، انقلابی و همه جانبه در مجله به وجود آید، بی تردید مجله می‌تواند از دوران پیشین خود هم پیشی بگیرد.

پیشنهاد من ایجاد تغییر و تحول اساسی و بنیادی در همۀ امور مجله است و این کار با توجه به امکانات و شرایط موجود و تسهیلاتی که در اختیار همگان است، کاملاً امکان پذیر است و فقط در این صورت خواهد بود که مجله خواهد توانست جایگاه پیشین خود را بازیابد و با توجه به سابقه طولانی نیم قرن مقاومت در انتشار و حرکت در مسیر اهداف معنوی نخستین که مؤسسین محترم، به دنبال تحقق آن بودند، می‌تواند از دیگر نشریات هم چند گام جلوتر باشد.

توجه به مسئله زمان و مکان و تهیه و نشر مقالات و مباحث فکری مورد نیاز جامعه امروز ما در قرار گرفتن در جایگاه نخستین، بی تردید نقش اساسی و تأثیرگذار، به عهده خواهد داشت!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha