آری! این گونه است سرنوشت زیبای کسی که می گفت« مردانه زیستن کار هر کسی نیست»، اما او راه و رسم مردانه زیستن و مردانه رفتن را در مکتب سرخ حسینی به خوبی فرا گرفته بود.
طلبه و بسيجي شهيد مهدي کهرام در نخستین روز از سال 1346 مطابق با شب عيد قربان درخانوادهاي مذهبي و متدين در شهر آبادان متولد شد.
دوران تحصيلات ابتدايي را با موفقيت سپري کرد و در اين اثنا با اين که ده سال بيشتر نداشت با کمک همسالان و برادر دانشجوي خود در توزيع کتب اسلامي، عکس ها و رساله امام خميني(ره) فعالانه همچون مبارزان با تجربه عمل می کرد.
پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي همراه خانواده اش به تهران آمد و در دبيرستان 22 بهمن ثبت نام کرد و در حين فراگيري علم و دانش در انجمن اسلامي نيز به فعاليت پرداخت.
شهيد کهرام از روحي بلند، ايماني قوي ، اخلاقي پسنديده و عزمي استوار برخوردار بود و همواره سیره عملی ائمه اطهار (ع) به ویژه مولایش امام علی (ع) را سرمشق زندگي خويش قرار می داد.
در راستای حفظ دستاوردهاي انقلاب و نظام پس از عضويت در بسيج وطي دورههاي آموزش نظامي در پادگان امام حسين(ع) و اخذ ديپلم در رشته علوم تجربي رهسپار جبهه غرب شد و پس از 6 ماه به تهران بازگشت و به سبب علاقه و عشق فراوان به فراگيري علوم و معارف اسلامي راهي شهر مقدس قم شد و در مدرسه علميه امام صادق(ع) به کسب علوم حوزوي مشغول گشت.
وي در مدت دو سال چندين بار به جبهههاي حق عليه باطل اعزام شد و عاقبت در چهاردهم مرداد ماه 1366 در منطقه عملياتي نصر 7 در جبهه سردشت در شب عيد قربان، همان شبي که پا به عرصه وجود نهاده بود، نداي حق را لبيک گفت و به ديدار يار شتافت و پيکر مطهرش در گلزار بهشت زهرا(س)آرام گرفت.
در قسمتي از وصيتنامه اين شهيد عزيز ميخوانيم:
«براي ما انگيزه جنگيدن آنچنان روشن است که براي اصحاب امام حسين(ع)روشن بود و امام خميني را تنها نايب برحق امام زمان(عج)دانسته و ميدانيم،آري مردانه زيستن کار هرکس نيست. مگر ما مرگ را باور نداريم؟
مگر نميدانيم روزي چه بخواهيم و چه نخواهيم از اين عالم هجرت ميکنيم؟
پس چه شده ما را که اين همه غافليم، پس براي شيعه بودن، پيرو بودن، کار لازم است و اگرما گذري کوتاه به زندگي مولاي متقيان علي(ع) نمائيم، ايشان را شخصیتی در ابعاد مختلف ولي متعادل در حد اعلي مييابيم و به قول يکي از محبانش، «يا علي اگر تو را شناخته بودند از زمين و آسمان نعمتها براي مردم سرازير ميشد».