یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ |۳۰ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jul 7, 2024

بحث درباره قلمرو معاد، از بحث هاى مهم در زمينه معادشناسى به شمار مى رود، پرسش اين است كه آيا معاد اختصاص به انسان و جن و ملائكه دارد ياعلاوه بر آن ها شامل موجودات ديگر مانند حيوان و گياه و جماد، آسمان و زمين و پديده هاى ديگر نيز مى شود؟

سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه نوشتار حضرت آیت الله سبحانی  که  با استناد به آياتى از قرآن وضعیت و سرنوشت جمادات، جانداران و حيوانات را در قیامت بررسی کرده است تقدیم می‌کند.

قلمرو معاد در قرآن

از آن جا كه در حشر انسان در قيامت اختلافى وجود ندارد و ديدگاه قرآن در اين باره روشن و مسلّم است، به ذكر شواهد قرآنى براى آن نيازى نيست. آنچه لازم است يادآورى شواهد قرآنى بر حشر موجودات ديگر است.

الف) حشر حيوانات

از جمله آياتى كه دلالت بر حشرخصوص حيوان مى كند آيه زير است:

( وما من دابّة فى الأرض ولا طائر يطير بجناحيه إلاّ أُمم أمثالكم ما فرّطنا فى الكتاب من شىء ثمّ إلى ربّهم يحشرون ) .( [1])

«هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى كه با دو بال پرواز مى كند نيست مگر اين كه آن ها امت هايى مانند شما انسان ها هستند و مادر كتاب هيچ چيز را فروگذار نكرديم، سپس تمام حيوانات [ همانند شما انسان ها ] در قيامت به سوى پررودگارشان محشور مى شوند».

«امت»، به هر گروهى كه در امر واحدى مثل دين، زبان، آداب و رسوم زمان ومكان مشتركند گفته مى شود اعم از اين كه اين امر جامع، تسخيرى يا اختيارى باشد.

حشر، در لغت جمع و گردآورى توأم با درهم شكستن و راندن است، و محشر، محل جمع كردن است.( [2]) روز حشر روز بعث و معاد است.( [3])

حشر در اصطلاح، برانگيختن مردگان از قبور و گردآورى آنان در روز قيامت براى حساب رسى است.( [4])

مفاد آيه شريفه آن است كه حيوانات همانند انسان ها داراى امت مى باشند اما اين كه همانندى در چيست، مفسران ديدگاه هاى متفاوتى ذكر كرده اند.( [5]) از جمله آن ها نيازمندى به خدا، تسبيح و ذكر پروردگار، زندگى اجتماعى و توالد و تناسل، تقدير رزق و عمر و اجل و سعادت و شقاوت آن ها، حشر در قيامت و پاداش و كيفر. ولى مى توان گفت از بارزترين موارد تشابه آن ها به انسان ها همان حشر در قيامت است كه در پايان آن هم آمده است و بسيارى از مفسران نيز بدان تصريح كرده اند، يعنى «حيوانات همانند انسان ها داراى امت هستند و همانند انسان ها در رستاخيز محشور مى شوند. از اين رو معناى ( إلى ربّهم يحشرون ) ، اين خواهد بود كه حيوانات بعد از مرگشان به سوى خدا محشور مى شوند، همان گونه كه بندگان خدا در قيامت به سوى پروردگارشان محشور مى گردند.( [6])

مؤيّد اين معنى، ضمير«هم» در «ربّهم» است كه براى صاحبان عقل به كار مى رود و مرجع آن در آيه «اُمم» است كه همان جانداران و حيوانات است، و از بيان همانندى حيوانات با انسان ها استفاده مى شود كه حيوانات مانند انسان ها تا حدّى از شعور و آگاهى  كه مستلزم زندگى اجتماعى و تسبيح و ذكر و حشر به سوى خدا است  برخوردارند، همان گونه كه در داستان «سليمان و مورچگان» و «ملكه سبا و هدهد»( [7])آمده است، البته روشن است كه لازمه حشر حيوانات و يا حسابرسى و پاداش و كيفر آنان اين نيست كه حيوانات در شعور و آگاهى با انسان ها مساوى باشند و تمام مدارج كمال روحى و معنوى را كه انسان ها مى توانند بپيمايند آن ها هم طى كنند، زيرا خود انسان ها هم در مراتب كمال روحى و معنوى و حساب و پاداش و كيفر با يكديگر مساوى نيستند. بلكه همان گونه كه علاّمه طباطبايى (رحمه الله) مى نويسد: «اصل الملاك وهو الأمر الذى يدور عليه الرضا والسخط والاثابة والمؤاخذة موجودة فيهم» ( [8]) ملاك اصلى و آن چيزى كه محور و اساس رضا خدا و ناخشنودى اش و ثواب و عقابش مى باشد در حيوانات يافت مى شود. از اين رو همان گونه كه بيان شد، حشر به معناى «جمع كردن است  قرينه «الى» در ( إلى ربّهم ) كه بيان گر غايت و مقصد حركت است، مقصود از حشر در اين آيه، حشر و معاد، حيوانات است.

به اين ترتيب حيوانات زمينى همچون بشر، بين خويش داراى انواعى هستند و مانند انسان به سوى خدا بازگشت مى كنند و در نزد وى حضور مى يابند.

آيه ديگرى كه مى توان از آن حشر حيوانات را استنباط كرد آيه زير است:

( وإذا الوحوش حشرت ) ( [9]) ، آن گاه كه حيوان هاى وحشى در قيامت گرد هم جمع مى شوند.

«وُحوش» جمع وحش به معناى حيواناتى است كه با انسان ها اُنس و اُلفت نمى گيرند مانند درندگان.( [10])

«آلوسى» مى نويسد: وحوش در اين آيه تمام چهارپايان را دربرمى گيرد.( [11])

از آن جا كه آيه فوق در سياق آياتى است كه حوادث روز قيامت را توصيف مى كند همانند سؤال از دختران زنده به گور شده و گشودن نامه هاى اعمال و حوادث بعد از آن، اين آيه ظهور در حشر حيوانات وحشى در قيامت دارد اگر چه ديدگاه مفسران درباره حوادث بعد از حشر آن ها متفاوت است. برخى بر اين باورند كه اگر حيوانات ستمى به يكديگر كرده باشند در قيامت مجازات مى شوند.( [12]) و به باور برخى ديگر بعد از حشر، آن ها را دوباره مى ميرانند و به خاك برمى گردانند( [13]) ولى در اصل حشر حيوانات، جمهور مفسران، هم عقيده اند. از اين رو آيه شريفه همانند آيه 38 سوره انعام، ظهور در اصل حشر حيوانات دارد اگر چه درباره پاداش و كيفر و حوادث بعد از آن به طور قطع نمى توان سخن گفت. زيرا خداى تعالى در قرآن از آن ها پرده بردارى نكرده است.( [14])

اشكال

ممكن است گفته شود چه فايده اى در حشر حيوانات هست در حالى كه آن ها در دنيا مكلف نيستند تا اين كه براى پاداش و كيفر در قيامت محشور شوند؟( [15])

پاسخ

اولاً: تكليف نداشتن حيوانات در دنيا ضررى در حشر آن ها و محاسبه و قصاص ندارد. به عبارت ديگر ملازمه اى بين تكليف و رستاخيز نيست، زيرا قصاص و پاداش و كيفر، توقف بر تكليف ندارد، همان گونه كه شخص اگر در حالت خواب به ديگرى آسيب مالى يا جانى بزند محكوم به غرامت مى شود، زيرا حق ديگرى را پايمال و ضايع كرده است، اگر چه در حالت خواب و بى هوشى تكليف ندارد.( [16])ثانياً: همان گونه كه علامه طباطبايى (رحمه الله) (1360ش) مى نويسد: خداوند اِنعام و انتقام را در آيات زيادى در وصف احسان و ظلم ذكر كرده است و اين دو وصف اجمالاً در ميان حيوانات نيز وجود دارد يعنى افرادى از حيوانات را مى بينيم كه در عمل خود ستم مى كنند و افراد ديگرى را مشاهده مى كنيم كه به ديگران احسان مى نمايند. از اين رو آن ها در قيامت محشور مى شوند اگر چه خداوند چگونگى پاداش و كيفر را بيان نكرده است.( [17])

ب) حشر جمادات

از جمله آياتى كه دلالت بر حشر موجودات بدون روح دارد آيه زير است:

( ومن أضلّ ممّن يدعو من دون الله من لا يستجيب له إلى يوم القيامة وهم عن دعائهم غافلون* وإذا حشر النّاس كانوا لهم أعداء وكانوا بعبادتهم كافرين )( [18])

«چه كسى گمراه تر است از آن كسى كه معبودى غير خدا را مى خواند، در حالى كه آن ها تا قيامت هم، به او پاسخ نمى گويند و از خواندن آن ها بى خبر هستند و صداى آن ها را نمى شنوند و هنگامى كه مردم محشور مى شوند، معبودهاى آنان دشمنانشان خواهند بود، به طورى كه، عبادت آن ها را، انكار مى كنند».

با توجه به اين كه ضمير «هم» در ( كانوا لهم ) و ( كانوا بعبادتهم ) به معبودهاى باطل برمى گردد و به لحاظ تعبير ( من لا يستجيب له ) آن ها تا قيامت هم به آنها پاسخ نمى گويند» آيه، دلالت روشنى دارد كه معبودهاى آنان گياهان و جمادات بوده اند، از طرفى همين موجودات، در قيامت محشور مى شوند به دليل: ( إذا حشر النّاس كانوا لهم أعداء ) كه معبودهاى دروغين در قيامت از بت پرستان اظهار بى زارى مى كنند.( [19])و در وصف خدايان كفار، فرموده است: ( أمواتٌ غير أحياء وما يشعرون أيّان يبعثون ) ( [20]) بت ها مرده اند و از حيات، بهره اى ندارند، و هيچ نمى دانند كه چه زمانى مبعوث مى شوند.( [21]) و خطاب به بت پرستان مى فرمايد: ( إنّكم وما تعبدون من دون الله حصب جهنّم أنتم لها واردون ) ( [22]) ;«شما بت پرستان و آن بت هايى كه مى پرستيد هيزم جهنم خواهيد شد و همگى در آن وارد مى شويد». همه اين امور نشان دهنده حشر برخى از جمادات در قيامت است.

ج) رستاخيز جانداران

از جمله آياتى كه دلالت بر حشر انسان ها و حيوان هاى زمينى و هوايى مى كند آيه زير است:

( ومن آياته خلق السّموات والأرض وما بثّ فيهما من دابّة وهو على جمعهم إذا يشاء قدير ) ( [23]) :«از نشانه هاى خدا، آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه از انواع جنبندگان از انسان و حيوان بين آنها پراكنده ساخته، مى باشد و او بر جمع آنها در روز قيامت، توانا است».

«دابّه»، از دبّ، يدبّ به معناى آهسته راه رفتن است و به هر جنبنده اى از انسان و حيوان و حشرات روى زمين كه حركت مى كند گفته مى شود( [24]) و اطلاق آن بر فرشتگان معهود نيست. ( [25])

از آنجايى كه واژه «دابّه»، مطلق است و شامل تمام جانداران زمينى و هوايى مى شود و مقصود از واژه «جمع»، گرد آوردن وحشر موجودات در روز قيامت است و ضمير «هُم» در «جمعهم» به «دابّه» برمى گردد. از اين رو آيه  همان گونه كه جمهور مفسران بدان تصريح كرده اند  ( [26]) ظهور در حشر تمام جانداران اعم از انسان وحيوان در روز قيامت دارد.

نتيجه نهايى

با بررسى آيات در اين زمينه اين نتايج به دست مى آيد:

1. انسان و ملائكه و جن و شياطین در قيامت هر يك حشر مخصوصى دارند و آيات و روايات و دلايل عقلى گواه اين مطلب است.

2. درباره حشر حيوانات در ميان متكلمان و حكماى اسلامى اختلاف نظر فراوان ديده مى شود.

3. درباره حشر جمادات برخى از آيات ظهور در حشر معبودهاى دروغين و بت ها در قيامت دارد كه مى توان حشر برخى از جمادات را از آنها استفاده كرد.

برخى آيات نيز ظهور در حشر حيوانات دارد كه با توجه به ديدگاه مشهور مفسران، حشر حيوانات از اين آيات استفاده مى شود اگر چه درباره كيفيت حشر آن ها به طور قطع نمى توان داورى كرد.

4.  با توجه به آيات مورد بحث مى توان گفت، قلمرو معاد در قرآن علاوه بر انسان و جن و ملائكه شامل حيوانات و جانداران و برخى جمادات نيز مى شود اگر چه درباره چگونگى حشر آن ها به دليل عقلى و نقلى معتبرى نمى توان استناد كرد.

5. درباره آسمان و زمين واژه حشر استعمال نشده است و برخى از آيات( [27]) دلالت دارد كه زمين و آسمانِ قيامت غير از زمين و آسمان دنيا است اگر چه برخى مفسران( [28]) رستاخيز آن ها را مقتضاى حكمت الهى ذكر كرده اند ولى همان گونه كه از بسيارى از آيات قرآن استفاده مى شود همه پديده هاى عالم از جمله آسمان و زمين، هر كدام به نحوى براى بهره مندى و استفاده انسان از آن ها براى تأمين سعادت دنيا و آخرت آفريده شده اند به گونه اى كه اگر براى آن ها معاد و رستاخيزى هم نباشد، مستلزم بيهوده بودن آفرينش آن ها نخواهد بود.   

________________________________________

[1] . انعام، آيه 38.

[2] . المصباح المنير، ج1، ص 166، مفردات الفاظ القرآن، ص 237.

[3] . لسان العرب، ج3، ص 190، معجم المقائيس اللغه، ج2، ص 66.

[4] . گوهر مراد، ص 655، كشاف اصطلاحات الفنون، ج3، ص 212، دايرة المعارف الشيعية العامة، ج8، ص 349، البحر المحيط، ج10، ص 415، مجمع البيان، ج10، ص 277، الكشاف، ج4، ص 701، روح المعانى، ج30، ص 51.

[5] . تفيسر الكبير، ج4، ص 524 و 252، مجمع البيان، ج4، ص 49.

[6] . التفسير الكبير، ج4، ص 528، البحر المحيط، ج4، ص 502، تفسير ابى السعود، ج3، ص 131، الكشاف، ج2، ص 21، التبيان، ج4، ص 129، تفسير المراغى، ج7، ص 119، كشف الاسرار، ج3، ص 344، الجواهر فى تفسير القرآن الكريم، ج4، ص 29، الميزان، ج7، ص 72.

[7] . نمل، آيه 18 و 24.

[8] . الميزان، ج7، ص 82.

 

[9] . تكوير(81): 5.

[10] . التفسير الكبير، ج11، ص 64.

[11] . روح المعانى، ج30، ص 51.

[12] . روح المعانى، ج30، ص 51; التفسير الكبير، ج11، ص 64 ; الكشاف، ج4، ص 707; الميزان، ج20، ص 213.

[13] . التفسير الكبير، ج11، ص 64; الكشاف، ج4، ص 707; الميزان، ج20، ص 213; مجمع البيان، ج10، ص 277; اضواء على متشابهات القرآن، ج1، ص 220 و ج2، ص 310.

[14] . برخى نيز بر اين عقيده اند كه آيه ناظر به شدّت حوادث هولناك در آستانه قيامت است كه حيوان هاى وحشى كه عادتاً از يكديگر فرارى هستند از شدت ترس در كنار يكديگر جمع مى شوند تا از شدت ترس خود بكاهند از اين رو آيه دلالتى بر حشر حيوانات ندارد.(الجواهر فى تفسير القرآن، ج25، ص 81) آلوسى هم بر اين باور است كه حيوانات تكليف ندارند و غير از جن و انس موجودات ديگر حشرى ندارند. (روح المعانى، ج30، ص 52) قول ديگر هم مى گويد وحوش همان انسان هايى هستند كه با انجام پى در پى گناه صورت باطنى آن ها به شكل حيوان هاى وحشى درآمده و در قيامت با اين ملكات و صورت حيوانى مبعوث مى شوند.(اضواء، على متشابهات القرآن، ج2، ص 301) هيچ كدام از اين اقوال پذيرفتنى نيست. اما اول: سياق آيات همان گونه كه ذكر شد و به قرينه آيه 38 انعام، آيه درباره حشر حيوانات است و روايات نيز مؤيد آن است. قول دوم و سوم هم خلاف ظاهر آيه و ديدگاه مشهور مفسران است.

[15] . روح المعانى، ج30، ص 52.

[16] . اضواء على متشابهات القرآن، ج2، ص 301.

[17] . الميزان، ج7، ص 76.

[18] . احقاف(46): 56.

[19] . طبرسى (رحمه الله) در ذيل آيه مى نويسد: انّ هذه الأوثان الّتى عبدوها ينطقها الله حتى يجحدوا أن يكونوا دعوا إلى عبادتها ويكفروا بعبادة الكفار ويجحدوا ذلك.(مجمع البيان، ج9، ص 139).

[20] . نحل(16): 21.

[21] . درباره مرجع ضمير در « يبعثون » دو قول هست; برخى همانند علامه طباطبايى و زمخشرى بر اين باورند كه ضمير به بت پرستان برمى گردد، يعنى بت ها نمى دانند كه بت پرستان چه زمانى مبعوث مى شوند و قيامت چه وقت اتفاق مى افتد(الكشاف، ج3، ص 600; الميزان، ج12، ص 222) ولى از آن جا كه از بت ها نفى علم شده است و نفى علم از بت ها حتى نسبت به حال خود، داراى تأكيد بيشتر در عدم لياقت آنها براى بندگى است، ارجاع ضمير به بت ها مناسب تر و با سياق هماهنگ است و نياز به تقدير هم ندارد يعنى بت ها از حال خود نمى توانند خبر دهند كه چه زمانى مبعوث مى شوند تا چه رسد كه بخواهند پاداش و كيفر و زمان بعث را براى بت پرستان بيان كنند و اين قول موافق بعضى مفسران نيز مى باشد.(مجمع البيان، ج6، ص 147; روح المعانى، ج14، ص 120; تفسير القرآن العظيم، ج2، ص 586 و البحر المحيط، ج6، ص 517).

[22] . انبياء(21): 98.

[23] . شورى(42): 29.

[24] . مفردات الفاظ القرآن، ص 306.

[25] . برخى مفسران مثل ابن كثير، بيضاوى و قرطبى (به نقل از مجاهد) نوشته اند دابّه شامل ملائكه و جن و انسان و تمام حيوانات زمينى و هوايى مى شود. تفسير القرآن العظيم، ج4، ص 125; تفسير البيضاوى، ج2; الجامع لأحكام القرآن، ج16، ص 29 و البحر المحيط، ج9، ص 338.

[26] . التفسير الكبير، ج4، ص 528; مجمع البيان، ج4، ص 49; تفسير الطبرى، ج7، ص 178; الدرالمنثور، ج3، ص 268، همه در ذيل آيه: ( ثم إلى ربّهم يحشرون ) .

[27] . ابراهيم(14): 48 و زمر(39): 67.

[28] . الميزان، ج17، ص 196 و ج16، ص 158.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha