مقام معظم رهبری، چهارشنبه هفته گذشته طی سخنانی در دیدار هزاران تن از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور بر ضرورت اجرای سند تحول در آموزش و پرورش با تدبر و بدور از شتابزدگی تاکید کرده و فرمودند: «تأکید مکرر بر لزوم تحول بنیادین در آموزش و پرورش به این علت است که ایجاد هرگونه تحول در جامعه، مبتنی بر وجود زیر ساخت اصلی یا همان آموزش و پرورشِ برخوردار از جهت گیری اسلامی است».
ایشان تحول در آموزش و پرورش را کاری عمیق خواندند و خاطرنشان کردند: «کارهای عمیق، کوتاه مدت و زود بازده نیستند و بر همین اساس اجرای سند تحول آموزش و پرورش نیازمند کارهای تحقیقاتی متعدد در بخشهای مختلف آن است تا ریل گذاری صحیحی انجام گیرد».
اساساً وزارت آموزش و پرورش باتوجه به مسئولیتی که در تربیت بیش از 16میلیون دانشآموز دارد و نیز با عنایت به این که حدود ۴۰ درصد از کل کارمندان دولت را معلمان تشکیل می دهند، نیازمند نگاهی نو با برنامهها و راهکارهایی نوین است؛ از این منظر، تحول در آموزش و پرورش ضرورتی انکارناپذیر محسوب میشود.
بی شک برای تحقق هدف تحولی ، نخست باید ضرورت انجام آن احساس شود و در وهله بعد باید نقشه راه تحول، بر اساس نیازها و اهداف مورد نظر ترسیم شده و زیرساخت ها و عوامل موثر در رسیدن به هدف فراهم گردد.
تحول حرکت در مسیر توسعه است و مهم ترین عامل توسعه نیز نیروی انسانی می باشد؛ از این رو، لازمه تحول در آموزش و پرورش قبل از هر چیز توسعۀ نیروی انسانی و کیفی سازی آن به منظور افزایش سطح آگاهی، دانش، مهارتها، استعدادها و قابلیتهای پرسنل است.
بی شک دست یابی یک جامعه به سعادت ،پیشرفت علمی، خردمندی، آزادگی و عقلانیت، در گرو آموزش و تربیت صحیح کودکان و نوجوانان است که بخش عمده ای از این وظیفه بسیار مهم برعهده معلمان می باشد.
امروزه معلمی از معدود شغل هایی است که وظیفۀ آموزش، تولید دانش و توسعه را به عهده دارد و کیفیت آموزش تا حدود بسیاری به کیفیت تدریس و تلاش معلمان بستگی دارد.
معلمان، نهتنها به سبب تعدادشان، بلکه بیشتر به دلیل آن که ضامن تعلیم و تربیت نسلهای آینده هستند، نیروی مهم جامعه تلقی میشوند و فقط از راه حمایت بیشتر از معلمان است که میتوان از آنان انتظار افزونتر داشت تا به یاری حق تعالی و در پرتو یک برنامه ریزی درست، نتیجه لازم حاصل شود.
در واقع، معلمان به سبب درگیری فعال با دانشآموزان، اساسیترین وظیفه را در فرآیند آموزش و پرورش عهدهدار هستند، بنابراین پویایی و اثربخشی این فرآیند تا حد زیادی به معلمانِ باانگیزه و خشنود از شغل خویش وابسته است.
به عبارت دیگر، از آنجایی که انگیزش معلمان میتواند تأثیر مستقیمی بر کیفیت آموزش داشته باشد، ضروری است برنامهریزان و سیاست گزاران کشور، وضعیت معیشتی، شرایط محیط کار و امکانات رفاهی معلمان را مورد توجه بیشتری قرار دهند به نحوی که میان میزان حقوق و مزایا و امکانات رفاهی آنها و شرایط تورم اقتصادی کشور تناسب لازم برقرار شود تا از این رهگذر ، بسترهای توسعه حقیقی جامعه جوان ما به منظور پرورش نیروی انسانی متعهد و متخصص برای ساختن ایران اسلامی آباد و پیشرفته مهیا گردد.
رهبر معظم انقلاب سوم مردادماه سال 85 در دیدار مسئولان آموزش و پرورش با تاکید بر این که این وزارتخانه باید کانون انسان سازی باشد، تصریح کردند: «اگر كشورى بخواهد به عزت مادى، به سعادت معنوى، به سيطرهى سياسى، به پيشروى علمى، به آبادانى زندگى دنيا، به هر آرزویى، بخواهد دست پيدا كند، بايد به آموزش و پرورش بهعنوان يك كار بنيادى، مقدماتىِ لازم بپردازد؛ چرا؟ چون همهى اين كارها به نيروى انسانى احتياج دارد. نيروى انسانى هم عمدتاً در آموزش و پرورش شكل میگيرد و صورت میبندد؛ بهطورى كه اگر آموزش و پرورش ما، كه تقريباً دوازده سال از بهترين فصل عمر يك انسان را در اختيار دارد، به شكل مطلوبى كار كند، باعث میشود كه جوانى كه در اينجا ساخته شده و قالبگيرى شده و صورتبندى شده، ديگر كمتر احتمال تغيير بنيانى در حوادث آينده در او برود. اگر آن جوان شكلِ خوبى گرفت، به همين شكل كمابيش زندگى را ادامه خواهد داد. پس آموزش و پرورش كانون اصلىِ ساختن و پرورش دادن و توليدِ آن عاملِ اساسى است.
معظم له همچنین اردیبهشت ماه سال 87 در دیدار معلمان استان فارس تصریح کردند: "ما میخواهيم آن كسى كه از آموزش و پروش خارج ميشود بعد از سيزده سال - حالا كه پيشدبستانى هم هست، میشود سيزده سال- انسانى باشد با برجستگیهاى اخلاقى، برجستگیهاى فكرى و مغزى، و با تدين؛ يكچنين انسانى میخواهيم. از نظر اخلاقى: انسانى باشد شجاع، خوشخو، خيرخواه، خوشبين، اميدوار، بلندهمت، مثبت در قضاوتها و ساير خصوصيات اخلاقىاى كه براى يك انسانِ مطلوب شما در نظر میگيريد. از لحاظ خصوصيات فكرى: خلّاق، پرسشگر، اهل فكر، اهل نوآورى، مايل به ورود در ميدانهاى بسيار وسيعِ نادانستنیهاى بشر براى كشف دانستنیها و افكندن نور علم به وادى مجهولات، و صاحب فكر. از جنبهى رفتارى: آدم منضبط، قانونشناس. ما چنين موجودى میخواهيم. آيا میشود چنين موجودى را تربيت كرد؟ البته؛ البته كه میشود. درست است كه انسانها يكسان نيستند؛ درست است كه ژنهاى گوناگون و مؤثرات گوناگون خلقتى، آدمها را با اختلافاتى به وجود مىآورد؛ اما بهطور معمول و عام، همهى انسانها نقشپذيرند.
گفت: من كه لوحى سادهام، هر نقش را آمادهام دست نقاشان قدرت تا چه تصويرم كند.