و بی تردید نام و یاد و مهم تر از همه مرام و سیره این بزرگان نازنین همواره می تواند و باید چراغی فرا راه همه دلدادگان طریق ناب نور باشد و آنان را در ظلمات فتن آخرالزمان دستگیری و هدایت نماید.
بی تردید از جمله این بزرگان و از زمرة این نام آوران راه عشق و شور و شعور دینی عارف مجاهد و عالم مسلّم، سید رضی الدین ابن طاووس است که حیات طیبه خویش را صرف احیای ارزشهای اسلامی و تدبیر مومنانه امور مسلمین تا آنجا که دستش می رسید و پایش در کار بود، نمود او نمونه ای متجلی و مفتخر از حلم و علم در میدان جهاد فکری و حرکتهای اصلاحی جامعه اسلامی است که عمر خویش را با همه اخلاص و تواضع و بزرگواری در طبق عشق به اسلام و دلدادگی به جمیع مسلمانان نهاد و لحظه لحظه عمر با برکتش را صرف همین راه نورانی و متعالی نمود.
سید بن طاووس را شیعیان بیشتر و بهتر با لهوف در مقتل حضرت اباعبدالله (ع) می شناسند و او را تعزیه خوان و مدحت گوی امام عاشقان برمی شمارند و در این فضای سبز و سرخ دستی بر جرعه جرعة مرثیه های مستند او از رستاخیز عاشورا می برند و جامی از شهد مصفای نام و یاد حسین را برای جان و جهان خویش برمی گیرند.
اما خدمات علمی و حیات ربانی سید بن طاووس تنها در این میدان طلایی و عرصه آسمانی و شیدایی خلاصه نمی شود.
او چه در عرصه خدمات اجتماعی و حرکتهای سیاسی مدبرانه و اصلاحگرانه در اجتماع مسلمین و چه در وادی تألیف کتب ارزشمند و فاخر و نیز در زمینه ادعیه و مراتب عرفانی نام و یاد خدا و دلدادگی به کلام ناب و مأثور راز و نیاز اولیای الهی با حضرت حق دستی متبرک داشت و به تیمن و تبرک، یادگارهایی عظیم و عزیز را برجای نهاد.
سید در پانزدهم محرم سال 589 به شهر حلّه دیده به جهان گشود در بیت علم و معنویت و خرد رشد کرد.
این گروه فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام یعنی اخوان اربع علی، احمد، حسن و محمد معروف به رضی الدین، جمال الدین، عزالدین، و شرف الدین از محضر پدر و نجیب الدین ابن نما، سید شمس الدین فخار موسوی، محمد بن زهره و جدّ مادری خود به نام شیخ ورام در شهر حلّه که مرکز علوم اسلامی و مکتب فقه اهل بیت علیهم السلام بود بهره ها بردند و فیضها نوشیدند و با ممارست و زانوی تلمذ زدند در این وادی خانوادگی که بیت علم و حلم بود به مراتب و مقامات عالیه معنوی و علمی رسیدند.
آنچنان که در تاریخ آمده است سید رضی الدین چند سالی از عمر عزیز خویش را در شهر بغداد که پایتخت علوم اسلامی آن روز بود گذرانید چنان شهرتی یافت که توسط خلیفه وقت ( مستنصر عباسی ) چند بار پیشنهاد منصب وزارت و صدارت دریافت نمود اما قبول نکرد.
ناگزیر بغداد را به سوی حلّه ترک نمود تا بتواند به تألیف و تصنیف و تدریس و طی مقامات و مراتب عرفانی و معنوی نائل آید.
مدتی را هم در نجف اشرف و کربلای معلی در زمینه استخراج دعا و تألیف کتاب مناجات و راز و نیاز با حضرت حق سپری نمود و در این مسیر نورانی و متبرک به نقطه عطفی در زندگی طیبه اش نائل شد و در این راه به ارج و قربی رشک برانگیز در مقام عبودیت حضرت حق واصل گردید.
اما این همه باعث نشد تا سید از اوضاع و احوال سیاسی و وضعیت بغرنج مردمان مسلمان در آن زمان غافل بماند.
چنانچه در تاریخ آمده است به هنگام مذاکره بغداد به وسیله سپاه مغول جهت عدم خونریزی مردم بیگناه پیشنهاد مذاکره با مغولان را ارائه داد که خلیفه عباسی و امیر او قبول نکردند تا پس از مدتی سرانجام مغولان بغداد را ( در زمان مستعصم ) فتح نمودند و به خلافت چندین ساله این خاندان دنی و شنیع خاتمه بخشیدند گر چه در این زمینه باید نام خواجه نصیرالدین طوسی را که نقش اصلی و مهمی در این مسئله خطیر و حفظ جان مسلمانان از یورش مغولان داشت را بزرگ داریم
از جمله شاگردان علمی و تربیتی و اخلاقی این رادمرد عرصه علم و معرفت باید به شیخ سدید الدین یوسف علی بن مطهر، جمال الدین حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی، شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلی، شیخ محمد بن احمد بن صالح القسینی، شیخ ابراهیم بن محمد بن احمد القسینی، شیخ جعفر بن محمد بن احمد القسینی، شیخ علی بن محمد بن احمد القسینی سید غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن طاووس، سید احمد بن محمد علوی، سید نجم الدین محمد بن الموسوی، شیخ محمد بن بشیر، صفی الدین محمد و رضی الدین محمد اشاره نمود.
و از زمرة آثار ایشان نیز باید یادی از کتابهایی نظیر الامان من اخطار الاسفار و الزمان، انوار الباهره فی انتصار العتره الطاهره، الاسرار المودعه فی ساعات اللیل و النهار، اسرار الصلوات و انوار الدعوات، البهجه لثمرات المهجه، الدروع الوافیه، فلاح السائل و نجاح المسائل فی عمل الیوم و اللیل فرج المهموم فی معرفه نهج الحلال و الحرام من علم النجوم، فرحه الناظر و بهجه الخواطر، اغائه الداعی و اعانه الساعی، الاحتساب علی الالباب، الاقبال بالاعمال الحسنه، جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، کشف المحجه لثمره المهجه، ملهوف علی قتلی الطفوف، مشهور به لهوف، المنامات الصادقات، کتاب المزار، مصباح الزائر و جناح المسافر، مهج الدعوات و منهج العنایات، محاسبه النفس، ربیع الالباب، روح الاسرار و روح الاسمار، الطرائف فی مذاهب الطوائف، التشریف بتعریف وقت التکلیف و الیقین فی اختصاص مولانا علی بامره المومنین.
آری؛ تاریخ تشیع در هر زمان و زمانه ای و در هر مکان و دوره ای شاهد و ناظر بزرگانی بوده است که دل در گرو احیای ارزشهای ناب دین و سلوک آئین داشته اند و در همین راه، جان در محک عیار اخلاص نهاده و راه عشق را با تمام توان پیموده اند.
یاد همه آن جوانمردان بخیر و راهشان پاینده و روحشان قرین علو درجات و ما نیز در زمرة پیروان و یاران آنان! آمین یا رب العالمین!