به گزارش خبرگزاری حوزه،حجت الاسلام والمسلمين احمد مبلغي طي سخناني به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) با تبیین اهمیت تقریب در کلام امام صادق(ع) خاطرنشان كرد: تقریب با توجه به متعلق آن معنا مي يابد؛ به این صورت که بين سه مفهوم "تقريب تباعد زدا بين مذاهب" و مفهوم "تقريب تباعد زدا بين اعضاي امت اسلامي" (که از خاستگاه غیر مذهب نشأت گرفته است) و "تقریب عاطفه زا" بايد تفاوت قائل شويم.
وي با بیان این که آيا عمليات تقريب در قرن دوم هجری بوده است واز کدام سنخ بوده است؟ اظهار داشت: حقيقت آن است که درقرن دوم هجري تباعدي بين مذاهب نبود تا نياز به تقريب از نوع اول وجود داشته باشد. درآن زمان، مناسبات اجتماعي امت اسلامي جرياني طبيعي وعادي داشت وحتي احتمال پيدايش تباعد مذهبي ناشي از تعدد مذاهب هم درميان نبود و به ذهن نمي آمد.
رييس دانشگاه مذاهب اسلامي ادامه داد: در رويکرد بي پيرايه صدر اسلام، اختلاف مذهبي، اختلافي فکري تلقي مي شد و نه بيشتر. وجود چنين رويکردي يک تلقي عام بود وهمه مذاهب رادربرمي گرفت و از آموزه هاي اسلام اخذ شده بود؛ يعني از يک سو، اسلام چنان ايدهاي را ارائه نکرده بود که مسلماني بخواهد به دليل مذهب، به "اختلاف مناسباتي" روي آورد و از سوي ديگر، جامعه هم دريک وضعيت طبيعي و فطري انساني قرارداشت واز اين خاستگاه ،اختلاف مذهبي را مبنايي براي اختلاف فکري تلقي نمي کرد.
حجت الاسلام والمسلمين مبلغي ادامه داد: اما اين سخن، به معناي آن نيست كه در آن زمان پيروان هرمذهبي خود را حق نمي دانستند و به انديشه «همه بر حق» (پلوراليسم) معتقد بودند؛ بلکه به اين معناست که به ذهن توده مسلمان نمي آمد که چون مذهبي برحق است پس بايد با بخشي از امت که داراي مذهب ديگري است و آن را از حيث مذهبي بر حق نمي بيند، اختلاف کند .
استاد حوزه علميه قم اظهار داشت: درآن زمان اين ذهنيت امروزي وجود نداشت؛ آن چه بود، نوعي تفکيک بين موضوع حقانيت مذهبي وبين مسئله ارتباطات ومناسبات اجتماعي درجامعه اسلامي بود . براين مبنا، هرمذهب درعين اين که خود را بر حق مي دانست، مناسبات اجتماعي درميان امت اسلامي بر چرخه روال عادي، طبيعي و فطري مي گشت.
حجت الاسلام والمسلمين مبلغي خاطرنشان كرد: مشکل اين است که ما ( اعم از شيعه و سني) فهم وبرداشت درستي از اين دوره نداريم، به همين دليل آن عصر را دستمايه اختلاف قرار مي دهيم وبا تمسک به کلمات وادبياتي که درآن فضا رد وبدل شده است، مبناهاي به ظاهر شرعي اختلاف درمناسبات را شکل مي دهيم. حقيقت اين است که امروزه بسياري با تمسک ظاهري به آن آموزهها، به اختلافهاي مذهبي دامن مي زنند
دوران امام صادق(ع)
وي ادامه داد: درعصر حضرت امام صادق (ع)،اختلاف رأي وفکر وجود داشته وثانياً اختلاف نظر در حقانيت مذهبي هم بوده است؛ يعني پيروان اهل بيت (ع) يا پيروان سايرمذاهب خود را برحق مي دانستند؛ اما، سخن اين است که درکناراين دو واقعيت، واقعيت ديگري هم وجود داشت وآن اين که براساس ذهنيت طبيعي برگرفته شده از اسلام، مسلمانان اجماع داشتند براين که اختلاف در مناسبات به بهانه اختلاف درحقانيت، امري مردود است.
رييس دانشگاه مذاهب اسلامي ادامه داد: حتي به ذهن کسي هم خطور نمي کرد که بايد درمناسبات اجتماعي اختلاف داشته باشند چون اختلاف در راي دارند. اختلاف درمناسبات، دريک روند تاريخي طولاني به وجود آمده و طبيعي است زماني که اختلاف ايجاد شود ، به هرچيزي ازجمله اختلاف دررأي وحقانيت تمسک و تکيه مي شود.
وي خاطرنشان كرد: اين ذهنيت اتحادي اولًا؛ ريشه در فطرت پاک آدم هاي آن دوران داشت . ثانياً؛ اين رويکرد از آموزه هاي قرآن کريم وروايات پيامبراکرم(ص) گرفته شده بود وريشه قرآني ونبوي داشت. البته درآن جامعه هم اختلافاتي از نوع ديگر وجود داشت اما اين اختلاف ها مذهبي نبود.
رييس دانشگاه مذاهب اسلامي گفت: اختلاف ها در آن دوره برآمده از عوامل ديگري بود که ممکن بود درميان خود اهل سنت يا بخش هايي از شيعيان و اهل سنت ولي نه به عنوان شيعه وسني، آن ها را مشاهده کرد. دردوران حکومت اميرالمومنين امام علي(ع) هردوگروه شيعه وسني دراطراف حضرت بودند، و اين خود دليلي است که بايد درمناسبات اجتماعي با همه مذاهب ارتباط داشته باشيم.
حجت الاسلام والمسلمين مبلغي يادآورشد: بر همين اساس، هنگامي هم که حضرت اختلافات جامعه عصر خود را تحليل مي کند ، ريشه وخاستگاه اين اختلافات را مسائل نفساني ونه مذهبي معرفي ميکند. در واقع اگر مذهب مبناي اختلاف بود، حضرت به آن اشاره مي فرمود چون اگر بنا باشد اختلاف مذهبي عامل اختلاف در مناسبات شود، به صورت ريشه اي و محوري در جامعه خود نمايي مي کند.
وي ادامه داد: اين که حضرت فرموده "انما انتم اخوان علي دين ا... ما فرق بينکم الا خبث السرائر وسوء الضمائر" وسخني از مذهب به ميان نياورده است، نشان مي دهد در تلقي صدر اسلام اختلافات فکري تنها به مثابه اختلافات فکري تلقي و وحدت امت هم امري فوق شک و شبهه اعتبار مي شده است. دردوران حضرت امام صادق (ع) وقبل از آن حضرت هم همين طوربوده است.
رییس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت:درفضاي امت اسلامي هيچ گاه به ذهن کسي نمي آمد که ما مي خواهيم مثلاً به دليل داشتن مذهب شيعه ، حصاري دورخود بکشيم، بلکه همه مذاهب دربستر عام اسلامي حرکت مي کردند. البته امامان معصوم(ع) به شيعيان خود دستور هاي رفتاري هم مي دادند ولي نه درراستاي جداشدن بلکه بيشتر در راستاي رعايت اخلاق به منظور ارتباط برقرارکردن با جامعه.
وي با بیان این که ما مي گوييم حضرت امام صادق (ع) در پي تشکل بخشي به تشيع ومکتب اهل بيت (ع)وتبيين ايدئولوژي آن بودند، آيا اين امر با اين گفتارمنافات ندارد؟، اظهار داشت: امامان معصوم(ع) با حاکمان جور مقابله مي کردند نه با جامعه. البته تقابل آن بزرگواران با حکّام وخلفا نه ازباب گرايش مذهبي آنان بلکه ازباب ظلم وستمي بود که برمردم روا مي داشتند.
رييس دانشگاه مذاهب اسلامي يادآورشد: اگرحضرت امام صادق(ع)با خلفاي بني عباس مخالفت مي ورزيدند،نه به دليل وابستگي آن ها به تفکر مذهبي خاص ، بلکه به دليل آن بود که آنها رامنشاء وسرچشمه ظلم درجامعه مي دانستند ودقيقاً ازهمين خاستگاه ظلم ستيزي، بخشي ازاهل سنت هم با خلفا درگير بودند.
وي خاطرنشان كرد: چنان که تعدادي از ائمه اهل سنت به دليل مخالفت با خلفاي عباسي زنداني يا شکنجه شدند؛ مانند دو امام اهل سنت ابوحنيفه واحمدبن حنبل که مدتي را درزندان عباسيان به سربردند. امامان معصوم در روند مبارزه گاه فعالانه شرکت داشتند و دراين راستا نهضت هايي را شکل مي دادند وگاه مبارزه فرهنگي ر ا دنبال مي کردند. از سوي ديگر، امامان (ع) مي کوشيدند، ايدئولوژي وسلوک شيعيان را تقويت کنند.
حجت الاسلام والمسلمين مبلغي ادامه داد: اين جريان سازي فکري و ايدئولوژيک چند محورداشت: اول اينكه تشيع از حيث فکري و فرهنگي متشکل وساختارمند شود؛ همان طورکه اهل سنت هم در پي ساختارمند شدن مذاهب خود بودند؛ ولي اين کار به معناي اختلاف افکني نبود چون براساس ذهنيت غلط بعدي تصور براين شده است که شکل گيري جريان فکري باعث به وجود آمدن اختلاف مي شود.
وي گفت: محور دوم اين جريان سازي فكري اين بود كه جريان سازي به معناي اخلاقي کردن هرچه بيشتر تشيع بود نه جدا کردن آن از جامعه؛ به اين معناکه امامان معصوم (ع) با تربيت اخلاقي شيعيان ، درراستاي تقويت مناسبات امت گام برمي داشتند. اين کار البته خدمت به کل جامعه بوده است .
رييس دانشگاه مذاهب اسلامي اظهار داشت: چون يک انسان اخلاقي همزيستي توأم با رفق و مدارا را نشرمي دهد .دراين راستاست که حضرت امام صادق(ع)به اصحاب وپيروان خود مي فرمايند: شما با آنان (اهل سنت) معاشرت کنيد، درتشييع جنازه ونمازهاي آنان شرکت کنيد و... تا نگويند جعفربن محمد اصحاب خودرا مؤدب نکرده است . اين روايت بيانگرآن است که رويکرد اهل بيت (ع)يک رويکرد معطوف به حضور درجامعه اسلامي بوده است.
حجت الاسلام والمسلمين مبلغي خاطر نشان كرد: محتواي اين سخن، حضوردرجمع ساير اجزاي امت اسلامي است. ازاين گذشته، تعليل حضرت به اين که «نگويند»، به خوبي پيش فرض هاي حاکم بر مکتب اهل بيت (ع) را آشکار ومشخص مي کند که براي آن بزرگواران نوع ذهنيت اهل سنت مهم بوده است. پس بخشي ازتقويت تفکر شيعي درراستاي وحدت بخشي واخلاقي کردن جامعه و بخشي هم ترويج ايده هاي مکتب بوده است، زيرا اهل بيت(ع) خود را برحق مي دانسته اند، اگرچه لازم نيست دراين گونه ترويج ،ديگران نفي وطرد شوند.
وي اظهار داشت: از اینجا میتوان گفت که تقریب امام صادق (ع) از نوع "تقریب عاطف زا" (تقویت زیر ساخت های عاطفی مناسبات امت اسلامی) بوده است .
*سخت بودن شکستن پیش فرض های تاریخی
این استاد حوزه با بیان این که چرا با این وصف درس لازم از قرن دوم در جهت حتی تقریب تباعد زدای کنونی گرفته نمی شود؟ گفت: پيش فرض هاي تاريخي از سخت ترين پيش فرض ها براي شکسته شدن است ورهاشدن ازاين ذهنيت هاي پديد آمده، دشواروگاه ناممکن است؛ زيرا دردل تاريخ پديد آمده و با گذشت زمان رسوخ يافته وسپس درمسير بازتوليد فعاليت هاي اجتماعي ونهادسازي قرار گرفته است. دراين شرايط، بايددقت و مطالعه وبررسي کرد تا خطا ها را يافت و به تحليل فراذهنيتي دست يافت. بايد مباني فراتراز تاريخ را ازقرآن و عقل فراذهنيتي برگرفت. بدين گونه مي توان به خطاها پي برد.
وي خاطرنشان كرد: اگربا توجه به آن چه گفته شد، تاريخ رامطالعه کنيم به انبوهي ازعلايمی برمي خوريم که درآن عصر تقریب با هدف تقویت مناسبات وروابط تزریق عاطفه به درون جریان ارتباط های طبيعي انجام می گرفته است و اختلاف مذهبي به عنوان عاملي براي جدايي، جايي در اذهان نداشته است؛ در عين حال که حقانيت مذهبي هم مطرح بوده است.