جغرافياي سياسي، اعتقادي، اقتصادي و... جهان اسلام، مؤلفههايي را در درون خود دارد که با بهره از آنها، دشمنان بهراحتي ميتوانند آتش اختلافات را ايجاد و شعلهور نمايند.
ارزيابي برآيند اين نوع مبارزه که ميتوان آن را «جنگ از درون» ناميد، فراواني و وسعت موج تخريب و در عينحال کمهزينهبودن آن را براي جنگافروزان به وضوح نشان ميدهد.
مطالعه توأم با تأمل رويکردهاي پيشين دشمن در مقابل مسلمانان، هزينههاي سنگين مالي و جاني، پسلرزههاي زياد و بهرهاي بسيار کمتر از آنچه امروز به آن رسيده را به ما ارائه مينمايد.
آري اينک؛ تلاش تئوريسينها و طراحان مکار از سويي و جهالت جهّال از ديگرسو، در يک همافزايي شوم آتشي را با هزينه کامل مسلمانان، در درون آنان ايجاد کرده است که روشنيبخش محافل صهيونيستها و آمريکاييهاست و آنان با لذت تمام، دستي بر اين آتش دارند و لبخندزنان از گرماي آن بهره ميبرند و بر هيزم آن ميافزايند.
نکتهاي که از چشم اکثر مسلمانان در مناطق گوناگون پوشيده مانده، وحدت ماهيتي اين طرح در جايجاي جهان در عين تنوع زيستمحيطي آن است، به ديگر سخن، نقشه تخريب و تضعيف مسلمانان که به دست خودشان و با تابلوي تکفير در حال اجراست، يک ماهيت اصلي در همه نقاط دارد و آن ايجاد شديدترين نوع نفرت و اختلاف با اتهام کفر و واجبالقتلدانستن طرف مقابل است که سبب ايجاد توهم تکليفِ جنگ با ديگران و وجوب قتل آنها ميگردد.
بايد توجه داشت که همين طرح واحد در کشورهاي مختلف بوميسازي شده و با رنگها و انگهاي متفاوت صورت ميگيرد، اما همه اين آتشافروزيها با يک هدف مشترک انجام ميشود و آن تخريب و تلاشي جوامع اسلامي از درون، با هزينه خودشان است و عجيبتر آنکه با حکم مفتيان و قصد قربت عاملان، صورتي عبادي ميپذيرد.
آنچه بايد بيشتر به آن پرداخت، استفاده ويژه دشمنان از اختلافات منطقهاي است که در سايه آن، طرح تکفير را در مناطق مختلف بومي نمودهاند، بهگونهاي که مسلمانان عليرغم درگيري فراگير و گوناگون منطقهاي، تصوري واحد از طرح تکفير با نگاه جهاني نداشته باشند.
بهعنوان نمونه در مصر، کانون اصلي اين درگيري اختلافات سياسي بين اخوانالمسلمين و مخالفان قرار داده شده است و هيزم اين آتش، امکان شعلهورکردن کل مصر را دارد، در عراق اختلافات سياسي بين احزاب با رويکرد تفرقه بين شيعيان، اهلسنت و کردها، محور آتش اين فتنه است و در سوريه مباحث سياسي حکومت به اصطلاح علويان با ديگران، شعلهاش به سراسر سوريه کشيده شده و امروز بايد با تأسف سوريه را از حيث زيرساخت، کشوري سوخته ناميد، در ترکيه و برخي ديگر از کشورهاي اسلامي نيز زبانههاي کوچک اين آتش کاملاً مشهود است و اين امر گوياي وحدت ماهيتي طرح تکفير در عين تنوع زيستمحيطي آن است.
بديهي است اگر صاحبنظران، کلاننگري در مسايل سياسي را پيشه خويش سازند و براي اتحاذ هر رويکردي در عرصههاي سياسي، اقتصادي و...، نقشههاي جهاني و ريزنقشههاي آنان را مدنظر داشته باشند، دشمن بهراحتي نميتواند با بهره از جهالت و غفلت مسلمانان، قواي آنان را بهدست خودشان چنين به تحليل برد و همزمان، آن به آن بر تقويت اسرائيل اصرار و پافشاري نمايد.
بهراستي غفلت تا کجا؟!
در پايان بايسته است به جوانههاي سرزده اختلافات داخلي نيز اشارتي کنيم و حديث نفس نماييم که درخت اعتقادات مذهبي و سياسي ما ساقهاي دارد و شاخههايي، پس نبايد بين اصول و فروع خلط و غلط کنيم و به آساني برادران خودمان را با حربه تکفير و افراط؛ از اسلام، نظام و رهبري برانيم!
بدانيم که آغازين محمل تکفير، همين اختلافات است که به تلاشي دروني و وسيع جامعه منجر ميشود.
چنين مباد
حسن مولايي