*برخورد با بدگویان
امام باقر علیه السلام نقل می کند :روزى پدرم از محلّى عبور مى كرد، ديد عدّه اى درباره ايشان بدگوئى و غيبت مى كنند، ايستاد و فرمود: اگر آنچه درباره من مى گوييد صحّت دارد از خداوند مى خواهم كه مرا بيامرزد؛ و چنانچه دروغ مى گوييد، خداوند شما را بيامرزد.
*تسبیح فرشتگان
آن حضرت در باره پدر بزرگوارشان می فرمایند :هرگاه محصّل و دانشجوئى به محضر آن حضرت وارد مى شد، مى فرمود: مرحبا به كسى كه به سفارش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عمل مى كند، هركه جهت تحصيل علم از منزل خارج شود در هر قدمى كه بردارد زمين برايش تسبيح مى گويد.
*الهام از رفتار
امام سجّاد به طلاب علم كه در مدينه به ديدارش مىآمدند، بسياراحترام مىگذاشت و اين امر را سفارش رسول خداصلى الله عليه وآله مىدانست.دانشمندان پيش از آنكه از علم و معرفت آنحضرت بر خوردار گردند ازرفتار ايشان، هدايت وپرهيزكارى را الهام مىگرفتند.
*سرپرستی از صد خانواده
امام باقر علیه السلام می فرماید :پدرم امام سجّاد عليه السّلام سرپرستى بيش از صد خانوار مستضعف و بى بضاعت را بر عهده گرفته بود و به آن ها كمك مى نمود.
و آن حضرت سعى مى نمود كه هميشه در كنار سفره اش يتيمان و تهى دستان و درماندگان بنشينند؛ و آن هائى كه معلول و فلج بودند، حضرت با دست مبارك خود براى ايشان لقمه مى گرفت و در دهانشان مى نهاد؛ و اگر عائله داشتند، نيز مقدارى غذا براى خانوادهايشان مى فرستاد. خصال مرحوم شيخ صدوق : ج 2، ص 517، ح 4.
*مصيبت من از يعقوب شدیدتر بود
اسماعيل بن منصور - كه يكى از راويان حديث است - حكايت كند:
امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام پس از جريان دلخراش و دلسوز عاشورا بيش از حدّ بى تابى و گريه مى نمود.
روزى يكى از دوستان حضرت اظهار داشت : يابن رسول اللّه ! شما با اين وضعيّت و حالتى كه داريد، خود را از بين مى بريد، آيا اين گريه و اندوه پايان نمى يابد؟
امام سجّاد عليه السّلام ضمن اين كه مشغول راز و نياز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و فرمود: واى به حال تو! چه خبر دارى كه چه شده است ، پيغمبر خدا، حضرت يعقوب در فراق فرزندش ، حضرت يوسف عليهماالسّلام آن قدر گريه كرد و ناليد كه چشمان خود را از دست داد، با اين كه فقط فرزندش را گم كرده بود.
وليكن من خودم شاهد بودم كه پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعى به شهادت رساندند.
و نيز اسماعيل گويد: امام سجّاد عليه السّلام بيشتر به فرزندان عقيل محبّت و علاقه نشان مى داد، وقتى علّت آن را جويا شدند؟فرمود: وقتى آن ها را مى بينم ياد كربلاء و عاشورا مى كنم . مستدرك الوسائل : ج 2، ص 466، ح 19، كامل الزيارات : ص 107، ح 2.
*آنچه خدا دوست دارد
قال عليه السلام : إ نَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزينٍ، وَيُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍشَكُورٍ. كافى : ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.
فرمود: همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزين و غمگينى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.
*جواب قانع کننده مهیا کن
قال عليه السلام : إ بْنَ آدَم إ نَّكَ مَيِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَاءعِدَّ لَهُ جَوابا. تحف العقول : ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.
فرمود: اى فرزند آدم (اى انسان ، تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پيشگاه خداوند جهت سوال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحيح در مقابل سؤ ال ها) مهيّا و آماده كن .
*امر عجیب
قال عليه السلام : عَجَبا كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَالْبقاء. بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.
فرمود: بسيار عجيب است از كسانى كه براى اين دنياى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.