سه‌شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ - ۰۷:۲۴
عمامه‌ای که جان دو بسیجی را نجات داد

فرمانده لشکر نگاهی به من انداخت و گفت: حاج آقا خوب شد به حرف من گوش نکردی و گرنه ...

حجت‌الاسلام والمسلمین  دادالله جلاليان در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس استان‌های خبرگزاری حوزه، با گرامی‌داشت هفته بسیج و رشادت‌های رزمندگان و بسیجیان اسلام، مخصوصا بسیجیان دوران دفاع مقدس اظهارداشت: آنچه تا امروز کشور را از گزند دشمنان حفظ کرده و باعث داوم دستآوردهای آن شده روحیه و تفکر بسیجی در همه عرصه‌های کشور بوده است.

رئیس عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی هرمزگان، که از بسیجیان ورزمندگان دوران دفاع مقدس می‌باشد، درادامه سخنان خود به مناسبت هفته بسیج، با نقل خاطره‌ای ازدوران جبهه ابرازداشت: در سال 1364 در منطقه ای از استان کرمانشاه به نام سد دربندی خان  به عنوان بسیجی داوطلب مشغول خدمت بودیم، در این منطقه، سلسله کوه‌هایی کوتاهی بود که مابین نیرویهای خودی و دشمن قرار داشت.

وی ادامه داد: در یکی از شب های عملیات، قرار شد تا با فرمانده لشگر، سری به سنگر کمین که کمی جلوتر از ما قرار داشت بزنیم؛ بنده در کل زمان حضور خود در مناطق عملیاتی با لباس رزم بوده و عمامه خود را نیز به نشانه سربازی امام زمان(عج) بر سر داشتم، در آن هنگام که قرار شد به سنگر کمین برویم من عمامه خود را برسرداشتم.

حجت الاسلام والمسلمین جلاليان ادامه داد: هنگام حرکت به سوی سنگر کمین, فرمانده از من درخواست کرد تا عمامه خود را بردارم و اصرار کرد گذاشتن عمامه بر سر چون به رنگ سفید است، در شب دید داشته و ما شناسایی خواهیم شد، ولی بنده از این درخواست امتناع کرده  وگفتم تا وقتی جان در بدن دارم نشانه سربازی امام زمان(عج) را از خود جدا نخواهم کرد، بالاخره فرمانده را قانع کرده و راه افتادیم.

وی  تصریح کرد: زیر صدای خمپاره و اسلحه و درتاریکی شب به سمت سنگر کمین راه افتادیم ، نزدیکی های سنگر کمین که بودیم دیدیم نگهبان سنگر، هراسان خود را به ما رساند وبا کمی لحن گرفته مخلوط با عصبانیت گفت" چرا هرچه ایست داده و صدا می‌زنم چیزی جواب نمی دهید؟" ما تازه فهمیدیم که د رآن سرو صدا او دستور ایست داده بود ولی ما نشنیده بودیم.

رئیس عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی هرمزگان گفت: نگهبان سنگر کمین مکثی کرد و ادامه داد"د رآن تاریکی خواستم شما را نشانه گرفته و به رگبار ببندم، ولی یک لحظه عمامه حاج آقا را دیده و شما راشناختم، اگر عمامه نبود هردوی شما را کشته بودم."

وی اذعان داشت: در آنجا بود که فرمانده لشگر نگاهی به من انداخت و گفت" حاج آقا خوب شد به حرف من گوش نکرده و عمامه را برنداشتی، وگرنه الان حال ما معلوم نبود" و این گونه شد که عمامه یک سرباز امام زمان(عج) جان دو بسیجی رزمنده را نجات داد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha