خبرگزاری حوزه/ فیلم سینمایی«پنج ستاره» داستان دختري است که براي رفتن به دانشگاه دچار مشکلاتي مي شود...
فیلم سینمایی «پنج ستاره» را می توان تلاشی دانست برای به تصویر کشیدن نجابت و مسیر سنگلاخی که برای دست یافتن به آن باید طی کرد.
داستان دختری دانشجو که برای تأمین نیازهایش و فراهم نمودن مخارج درس خواندنش باید کار کند و در این راه، با نجابت و متانت، در برابر همه مشقت ها و سختی ها ایستادگی می کند و حاضر نمی شود از صداقت و شرافتش بگذرد، هرچند مجبور شود موقعیتی مادی را از دست بدهد یا فضای کاریش را رها کند.
در این فیلم ستارهای واقعی زندگی امروز را می بینیم و نه ستاره های پولکی و مفنگی و پر رنگ و لعابی را که با تزریق پول و شهرت و افه های آنچنانی به کاذب بودن بازار سینما می افزایند و چیزی از حقیقت و واقعیت در چنته خویش ندارند.
*نمایی از کار شرافتمندانه
در این فیلم ماجرای یک دختر دانشجو را شاهدیم که مجبور می شود برای تأمین معاش و کمک خرج بودن خانواده و فراهم آوردن مخارج تحصیلش کار کند؛ آنهم کاری سخت و مشقت بار.
و در این راه از ترکش حسادت ها و زخم زبانها و دیگر پیامدهای حضور در جامعه ای پر از پلشتی و حق خوری و بی عدالتی در امان نیست.
او با حضور متین و بانجابت خویش، در راه به دست آوردن حق خویش، در واقع تصویری مهم تر از به دست آوردن و حفظ منش و مرامی را به تصویر می کشد که امروزه و درمیان مردمان این روزگار همچون در، نایاب و درو از دسترس است.
اینکه یک دختر نوجوان در مقابل کسی که به او بدی کرده، خوبی کند و کسی را که به او زخم زبان زده، نیازارد.
اینکه حاضر نشود، پاکی و صفا و متانتش را با هیچ زدو بندی و حتی با خوئدمحوری و خودخواهی طبیعی آدمهای این زمانه، معامله کند و در این مسیر تنها وامدار دل دریایی خویش باشد و بس.
«پنج ستاره»، عرصه درخشش ستاره هایی است که فروغ از غیرت و حمیت و شور و شعور خویش می گیرند و در این راه به همگان درس بزرگی و شرافت و بزرگواری می دهند؛ هرچند با سن کم و با تجربه اندکشان.
در واقع می توان گفت این فیلم به نوعی، به بازنمایی و انعکاس کودک درون و صفا و صمیمیت و یکرنگی و محبتی می پردازد که در فطرت همه انسانها هست هرچند غبار کدورتها و ماده گرایی ها و خودکامگی ها، آینه ضمیرشان را کدر و تیره کرده باشد.
*اشارتی به نیاز امروز بشر
در این فیلم ما با شخصیت قهرمان نوجوانی روبرو هستیم که درس می خواند و کار می کند و در این مسیر، نه حاضر می شود دروغ بگوید و نه «زیر آب کسی را بزند».
و در کنارش مجموعه ای از آدمها و موقعیتها که ملهم از فضای سیطره یافته بر زندگی امروزه، انعکاسی از خودخواهی ها و حسرتها و حسادتها و حق کشی ها هستند.
اما این موقعیتها، در قهرمان داستان فیلم اثرگذار یست و او حاضر نمی شود از حقیقت صفای باطن و صمیمیت ظاهر و سادگی و پاکی و نجابتش دست بکشد.
او کار می کند و درس می خواند و این درس خواندن، نه تنها پشت نیمکت دانشگاه، که در کلاس زندگی جاری در روزمره است که به مراتب مهم تر و خطیرتر و جدی تر و البته سهمگین تر کلاس درس دانشگاه است.
ارجاع دادن به فطرت پاک و نجیب انسانی در شمایل دخترک جوانی که پاکی و معصومیت از چهره و رفتارش می بارد، اشارتی است به وضعیت امروز بشر و نیازی که او در این بازار مکاره دارد که همانا بازگشت به فطرت خداجو و توحیدی و پناه گرفتن در پس خورشید محبت و مودت و نوع دوستی و صداقت است.
و اینها ستاره های درخشان آسمان زندگی اند که می توانند شبتاریک حیات بشری را حتی در این زمانه وانفسا و عصر آخرالزمان، تبدیل به روز روشن نیکی و پاکی و دیانت و انسانیت کنند.
در فیلم «پنج ستاره» نه نشانه ای از ستاره های کاذب سینمای پولساز و مبتذل این روزهای ما هست و نه داستانهای آبکی عشق مثلثی و جوکهای مستهجن و ادا و اطوارهای روشنفکری و...
در این فیلم، سادگی و معصومیت یک دختر دانشجو که همه تلاشش را برای صیانت از متانت و نجابتش به خرج می دهد و در این راه از پای نمی نشیند، اصل و اصالت داستان است و جذابیتی هم اگر هست در همین حقیقت زیبای زندگی منتشر و مستتر است و نه در خط و خال و رنگ و لعاب های کاذب و شهوت مدارانه ای که متأسفانه برخی از فیلمهای امروز سینمای ایران و جهان را به خود آغشته و آلوده است.
*آنچه از پنجستاره میآموزیم
«پنج ستاره» به ما می آموزد که می توان زندگی کرد و راست گفت و درس خواند و کار کرد و در میانه بازار مکاره این جامعه زر و زور و تزویر، تنها به مدد دل دریایی خویش، راه را از چاه بازشناخت و به دیار نور و امید راهی شد.
ای کاش شمایل امثال «پنج ستاره» را بیش از پیش در سینمای امروزمان ببینیم که تلاش می کنند در پس داستانی ساده و معصومانه، حقایقی از دین و آیین آسمانی ما و رفتار و اخلاق نیکوی انسانی را به بیننده تقدیم کنند که گاه در هیاهوی این روزگار و در کش و قوس ماده گرایی و عصیب مفرط این دوران، و در غبار غفلت همه ما، گم می شود.
مبادا از یاد ببریم که در آسمان ابری و غبارآلود این زمانه هم هنوز ستاره هایی در اوج محبت و معصومیت و مظلومیت در تلألوند که می توانند نشانگر راه فلاح و صلاح از بیراهه خودکامگی و حق کشی و بی عدالتی باشند.