پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
جوادی

هيچ‏گونه كمبودي در اين كتاب نيست تا از خارج جبران شود؛ نه كمبود قانون و دستورهاي انساني و نه كمبود شناخت و معارف اسلامي و نه قصور در تبيين آنها؛ يعني هم از لحاظ محتوا و مضمون، بي‏نياز از مطالب بيگانه است.

به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه / حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری پیرامون قرآن کریم به چند ویژگی برجسته آن اشاره کرد ه اند :

خاصیت نورانی قرآن

خداي سبحان، قرآن كريم را به عنوان نور به جهانيان شناسانده و چنين فرمود: ﴿يا أيّها الناس قد جاءكم برهانٌ من ربّكم و أنزلنا إليكم نوراً مبيناً﴾[1]؛ ﴿قد جاءكم من اللّه نور و كتاب مبين﴾.[2]

خاصيت نوراني بودن قرآن آن است كه هم معارف آن روشن و مصون از ابهام و تيرگي است و هم جوامع بشري را از هرگونه تاريكي اعتقاد يا تيرگي اخلاقي يا ابهام در شناخت يا سرگرداني در انتخابِ راه يا تحيّر در ترجيح هدف و مانند آن مي‏رهاند و به شبستان روشن صراط مستقيم و هدف راستينِ بهشتِ «عدن» مي‏رساند؛ ﴿كتاب أنزلناه إليك لتخرج الناس من الظلمات إلي النور﴾. [3]

تناسب تجلّي خداي سبحان در قرآن كريم، اقتضاي چنين سمتي را براي اين كتاب آسماني دارد؛ زيرا كلام مبدئي كه ﴿نور السموات و الأرض﴾[4] است، حتماً بايد روشن و روشنگر باشد.

بيان موجبات سعادت در قرآن

خداي سبحان، قرآن كريم را به عنوان تبيان همه چيز به انسانها شناسانده و چنين فرموده است: ﴿و نزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شي‏ء و هديً و رحمةً و بشري للمسلمين﴾؛[5] يعني هر چيزي كه در تأمين سعادت انسان سهم مؤثر دارد، در اين كتاب الهي بيان شده است و اگر انجام كاري عامل فراهم نمودن سعادت بشر است، در آن آمده و اگر ارتكاب عملي مايهٴ شقاوت بشري مي‏گردد، پرهيز از آن به صورت يك دستور لازم در آن تعبيه شده است.

اشتمال قرآن بر همهٴ معارف و اخلاق و اعمال الهي و انساني به طور رمز يا ابهام يا معمّا و مانند آنها كه از قانون محاوره و اسلوب تعليم و تربيت جداست، نمي‏باشد؛ بلكه به طور روشن است؛ زيرا خداي سبحان از جامعيّت قرآن نسبت به همهٴ اصول اسلامي به عنوان «تبيان» ياد كرده است.

پس هيچ‏گونه كمبودي در اين كتاب نيست تا از خارج جبران شود؛ نه كمبود قانون و دستورهاي انساني و نه كمبود شناخت و معارف اسلامي و نه قصور در تبيين آنها؛ يعني هم از لحاظ محتوا و مضمون، بي‏نياز از مطالب بيگانه است و هم در تعليم و تفهيم آنها بياني رسا و لساني گويا دارد كه از زبان ديگران بي‏نياز و از قلم بيگانگان مستغني است؛ زيرا خاصيت «تبيان كل شي‏ء» بودن، همين است.

بهره مندي صاحبان قلب سالم از درک قرآن

 خداي سبحان، ادراك معارف اين كتاب عظيم الهي را مخصوص كساني دانست كه داراي قلب‏اند و آن را مركز علم حقيقي مي‏داند و گروهي كه قلب خود را از دست داده‏اند يا آن را بيمار كرده‏اند، از فهم اسرار قرآني محروم‏اند. منظور از قلب در تعبيرهاي عربي يا عنوان دل در تعبيرهاي فارسي، همان روح مجرّد و لطيف الهي است كه خداوند به انسانها مرحمت نموده و استعداد دريافت هرگونه كمالي را داراست و تعلق به دنيا و هرگونه تبه‏كاري او را از اوج كمال يا لياقتِ تكامل اسقاط مي‏كند و پردهٴ ضخيمي جلوي آن مي‏آويزاند كه حقايق را نبيند و فقط به خاطرات نفساني و آرمان‏هاي شيطاني كه از قواي دروني يا وسوسه‏هاي شيطان سر بر مي‏آورند، مي‏نگرد و به تحقّق بخشيدن آنها مي‏كوشد.

 چون انديشه و علم، يك وجود مجرد است، نيل به آن، نه در اختيار مغز مادّي است و نه در عهدهٴ قلب مادّي كه در تمام حيوانها وجود دارد؛ بلكه مخصوص روح مجرّد انساني است كه دستگاه مادّي مغز و مانند آن كارهاي فيزيكي و مقدمات مادّي آن را به عهده‏دارند و وجود متافيزيكي آن فقط به عهدهٴ روح مجرّد است.

 گرچه بحث تفصيلي تجرّد روح و اينكه قلب كه در قرآن و حديث استعمال مي‏شود، همان روح مجرّد انساني است، به محل مناسب خود موكول مي‏شود، ولي برخي از شواهدي كه دلالت مي‏كند بر اينكه منظور از قلب، همان روح مجرّد است، نقل مي‏شود.

  [1] ـ سورهٴ نساء، آيهٴ 174.

 [2] ـ سورهٴ مائده، آيهٴ 15.

 [3] ـ سورهٴ ابراهيم، آيهٴ 1.

 [4] ـ سورهٴ نور، آيهٴ 35.

 [5] ـ سورهٴ نحل، آيهٴ 89.

 

  

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha