دکتر شیخ محمود کریمه اندیشمند مصری در مصاحبه با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» از دیدگاه های خود درباره وحدت اسلامی، راه های عملی تقریب و نیز علاقه مردم مصر به اهل بیت علیهم السلام گفت. او این حرفها را در حاشیه سفر جنجالی اش به جمهوری اسلامی ایران گفت؛ سفری که بعد از بازگشت با هوچی گری رسانه های افراطی و سلفی همراه شد و بعد از مدت کوتاهی، سرو صداها فروکش کرد.
متن این گفت و شنود خواندنی تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:
* لطفا در آغاز گفت و گو از خودتان و فعالیت های علمی و پژوهشی که داشته اید بگویید.
بنده کمتر از آن هستم که درباره من سخن گفته شود. بنده احمد محمود کریمه در حال حاضر به طور کلی استاد بازنشسته شریعت اسلام و به شکل خاص استاد فقه اسلامی مقارن در دانشکده پسرانه پژوهش های اسلامی و عربی دانشگاه الازهر مصر هستم.
در ابتدای دهه شصت قرن گذشته، تحصیلات خود را در الازهر شریف آغاز کردم و مراحل ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در قاهره پشت سر گذاشتم و به دانشکده پسرانه پژوهش های اسلامی و عربی پیوستم و به تحصیلات خود در الازهر و زیر نظر بزرگان و اساتید ادامه دادم و به فضل خدای متعال با درجه بسیار خوب فارغ التحصیل شدم، با وجود اینکه در آن دوره مجبور بودم همزمان با تحصیل کار هم بکنم و مخارج خود را تامین کنم؛ چرا که پدرم وضع متوسطی داشت و من برای گذران زندگی خود کار می کردم و با این حال خداوند به من توفیق داد که از لحاظ درسی، ممتاز باشم.
در آن دوره شانس با من یار نشد که در دانشگاه مشغول کار شوم و از این رو در دبیرستان های الازهر به عنوان معلم علوم دینی و عربی مشغول به کار شدم و چهار سال را بدین ترتیب گذراندم. پس از آن به عربستان رفته و به مدت چهار سال در دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود و در مرکز علمی القنفذه(از استان های عربستان) به تدریس زبان و آداب عربی اشتغال داشتم.
پس از آن به مصر بازگشتم و توانستم بار دیگر با دانشگاه مرتبط شوم، چون دانشگاه اعلام کرد که به افرادی برای گذراندن تخصص فقه مقارن نیازمند است و بعد از شرکت در مسابقه توانستم با رتبه عالی توسط دانشگاه به عنوان دانشجوی فقه مقارن پذیرفته شوم و بدین ترتیب تحصیلات دانشگاهی در این زمینه را از ابتدا آغاز کردم و توانستم دیپلم تحصیلات عالی را با رتبه بالا به دست بیاورم و پس از آن هم رساله کارشناسی ارشد خود را نوشتم و رتبه ممتاز در فقه را به دست آوردم و پس از آن به فضل خدا دکترای فقه را با رتبه اول کسب کردم و به عنوان مدرس در همان دانشکده منصوب شدم، چهار سال بعد با وزارت آموزش عالی سلطنت عمان قرار داد بستم و شش سال در آنجا مشغول به کار شدم و پژوهش هایی در زمینه تربیت اسلامی انجام دادم و در زمینه تعامل با مذاهب موجود، به تخصص رسیدم به گونه ای که در آنجا به تدریس مذهب اباضیه به عنوان مذهب رسمی سلطنت عمان مشغول شدم در حالی که در کلاس درس من، شاگردان شافعی و اباضی و شیعه حضور داشتند. و در این دوره با جریان های سیاسی خارج مصر هم آشنایی پیدا کردم، نه اینکه عضو آنها بشوم.
*بازگشت به مصر و تلاش برای تقریب
در حوالی سال 2000 در حالی که از اوضاع بد مسلمانان متاثر بودم به مصر بازگشتم. هنگامی که در مصر بودم در کلاس درس، مثلا میگفتم: قال الامام علی؛ ما اهل سنت میگوییم "رضی الله عنه" و برادران شیعه میگویند "علیه السلام" و اما اباضیه، هیچ کدام از اینها را ذکر نمی کنند. من در آن موقع با خودم میگفتم، امت اسلام بر سر یک نفر اتفاق ندارند پس تو چگونه میخواهی اسلام را تبلیغ کنی؟ با خودم گفتم، باید برای تقریب این امت پراکنده تلاش کنم، با اینکه می دانستم عرب ها روی خوشی به وحدت نشان نمی دهند و این با توجه به تاریخ قابل انکار نیست و من هم آن را تجربه می کردم از آنجا که من دوست ندارم در تاریکی کار کنم، یک مؤسسه خیریه به نام "مؤسسة التآلف بين الناس الخيرية" تاسیس کردم، هدف آن نزدیک ساختن مسلمانان بود و در این مؤسسه کتب مختلفی را در این زمینه تالیف و به اروپا و آمریکا ارسال می کردیم.
*تالیف 55 کتاب فقهی
اما در زمینه تالیفات تخصصی، بنده در زمینه فقه اسلامی 55 اثر تالیف کرده ام و در موضوعات دیگر هم 16 تالیف دارم. در سال های اخیر حرکتی را در جهت تقریب میان مذاهب فقهی آغاز کردم و تلاش کردم امور مربوط به اصول مذاهب را بشناسم، در آن زمان اطلاعات من در مورد شیعه فقط اطلاعاتی علمی بود که از طریق کتب کتابخانههای عمومی به آن دست یافته بودم، اما با شیعه تماسی نداشتم. البته قبلا به مدت شش سال با اباضیه نشست و برخاست داشتم. پس از آن بود که فرصتی پیش آمد و برای شرکت در کنفرانس تجمع علمای مسلمان به لبنان رفتم و طبعا این اولین تماس من با علمای شیعه بود و این مربوط به تقریبا هفت سال پیش می باشد. برای دومین بار در کنفرانسی با موضوع «تکفیر» در لبنان شرکت کردم و با علمای شیعه ملاقات و آشنا شدم، پس از آن، توسط دانشگاه بابِل عراق و آستان مقدس حضرت عباس در کربلا برای شرکت در جشن افتتاح «مجله العمید» دعوت شدم و شناخت من به شیعه بیشتر شد، تا اینکه سال گذشته به جمهوری اسلامی ایران آمدم و در کنفرانسی با موضوع وحدت اسلامی در تهران شرکت کردم و با «سید علی خامنه ای» رهبر ایران ملاقات کردم. در سال جاری نیز با تلاش های کلان مراجع شیعی قم، برای خدمت به اسلام نه برای خدمت به یک مذهب خاص با آنان آشنا شدم.
* ضمن تشکر از بیان شیوا و روان زندگی نامه شما، در صورت امکان تالیفات خود را در زمینه تقریب مذاهب اسلامی نام ببرید.
1. کتاب «اعتزل تلک الفرق» 2. «اسلام بلا فرق» 3. «مع قضية التکفير في الفقه الإسلامي» 4. «حرمة التکفیر» 5. «فتنة التکفير» و آخرین کتاب من که در دست چاپ است به نام " الإرهاب داء و دواء" و مقالاتی نیز در زمینه دفاع از شیعه دارم و به همین خاطر، وهابی های مدعی سلفیت از باب مکر و نیرنگ به من تهمت تشیع می زنند در حالی که می دانند من تعصبی به مذهب ندارم و همیشه به فرهنگ الازهر مفتخر بوده ام.
* فرهنگ الازهر که به آن اشاره کردید، چه ویژگی دارد؟
علمای الازهر شریف به مراجع شیعه و مذهب شیعه احترام می گذارند در زمینه فقه مقارن اسلامی در کتابخانه دانشگاه الازهر بخش کاملی به فقه امامیه اختصاص داده شده و همچنین فقه زیدیه و فقه اباضیه. و محققان فقه مقارن که در این زمینه مطالبی می نویسند، نظریات برادران شیعه را نیز نقل می کنند و از جمله نکات شنیدنی دراین زمینه این است که در قانون محکمه های مصر در زمینه شاهد گرفتن بر طلاق بنا به فتوای شیعه در این زمینه عمل می شود با وجود اینکه الازهر سنی است. علاوه بر این ما دیدارهای متعدد با علمای قم و تهران و جاهای دیگر و همچنین دیدار با قاریان و گروه های تواشیح ایرانی داریم، با وجود اینکه سلفی ها در زمان مرسی، سینه ها را پر از کینه نسبت به شیعه کرده بودند و گمان می کردند شیعه به دنبال گسترش نفوذ خود در مصر است!
* آیا انفجار مسجد شیعیان و رفتارهای افراطی علیه شیعیان مصر هم در اثر تبلیغات سلفی ها بوده است؟
بله سبب اصلی آن سلفی ها بوده اند.
* همان طور که میدانید، نخبگان جوامع اسلامی به دنبال این هستند که با استفاده از قرآن و روایات، اسلام اصیل را به جهان معرفی کنند. تلاش الازهر و علمای اهل سنت را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر بخواهم صریح باشم، باید بگویم توطئه های اخیر علیه جهان عرب و اسلام و اقدامات سلفیه و وهابیت در کنار فعالیت گروه های تروریستی بر عملکرد علما تاثیر زیادی داشته و مشغول تصحیح مفاهیم انحرافی و مخدوش و اصلاح تفکرات اشتباه و غلط و تصحیح تصویر اسلام نزد دیگران شده اند. کمبود امکانات برای فعالیت امثال من، باعث شده نتوانیم به طور شایسته به معرفی اسلام بپردازیم.
* ضمن ابزار خرسندی از حضور شما در قم مقدس و حوزه علمیه بفرمایید، با توجه به دیدارهایی که با علمای قم داشته اید ارزیابی شما از حوزه علمیه قم چگونه است؟
درباره حوزه های علمیه باید، بگویم موفق بوده اند و تلاش خوبی داشته اند، اما باید بگویم هنوز نیازمند نهادینه کردن روحیه برادری اسلامی میان طلاب هستیم. نیازمند انفتاح و پذیرش بیشتری هستیم. نکته دیگر این که؛ به نظر می رسد گنجینه های علوم شیعی نزد شما پنهان است و به صورت انبوه به جهان اهل سنت عرضه نمی شود. من با توجه با دیدارهایی که با علمای شما داشته ام، پیشنهادهایی دارم که این پیشنهادها خدای نکرده به معنای محکوم کردن شما و شیعه نیست و فقط یک پیشنهاد است.
شما باید دیدگاه های خود را به صورت علنی و شفاف و رسانه ای به مراکز اسلامی بزرگ متعلق به مذاهب اسلامی یعنی الازهر و عربستان و عمان اعلام کنید دیدگاه خود را در موارد زیر بیان کنید: اول: بیان اینکه قرآن کریم نزد شیعیان همان قرآن اهل سنت و اباضیه است و هیچ قرآن دیگری وجود ندارد. دوم: اینکه شیعه هیچ وقت صحابه پیامبر را تحقیر نکرده و آنها را کوچک نمی شمارند. سوم: اینکه شیعیان هیچ گاه نسبت به همسران پیامبر بی احترامی و جسارت نمی کنند. چهارم: اینکه شیعه تلاشی برای گسترش نفوذ خود و تبلیغ شیعه به کشورهای دیگر ندارد. اینها دغدغه های جهان اهل سنت در مصر و کشورهای منطقه می باشد. اگر این مسایل به صورت شفاف از سوی مراجع شیعه و به صورت رسانه ای بیان شود و به مؤسسات دینی اهل سنت و اباضیه اعلام شود، موجبات اجر و پاداش الهی برای شما خواهد بود.
* البته این مسایل که شما به آنها اشاره کردید چه به صورت خارجی و چه در داخل کشور بیان شده و علاوه بر این حاکمیت ایران و حوزه علمیه قم از حوزه های علمیه اهل سنت ایران به اشکال مختلف حمایت می کند و زمینه تحصیل آزادانه آنها را فراهم ساخته است. آیا الازهر نیز از علمای شیعه و فعالیت مدارس علمیه شیعی در مصر چنین حمایتی دارد؟
طبعا حوزه های علمیه شیعی در مصر وجود دارند و الازهر نیز از آنها حمایت می کند، اما در مورد حوزه های شیعی خارج مصر باید بگویم که الازهر در امور کشورهای دیگر دخالت نمی کند.
* چرا برخی در جهان اهل سنت و به ویژه وهابیت، برای ایجاد شیعه هراسی تلاش می کنند؟ در حالی که شیعه هیچ گاه به دنبال سنی هراسی نبوده و اقدامی در این زمینه انجام نداده و نمی دهد. به نظر شما انگیزه این گروه ها از شیعه هراسی چیست؟
واقعیت این است وهابی ها از هر مسلمانی غیر خودشان متنفر و بیزارند و حتی الازهر را تکفیر می کنند. آنها صوفیه و شیعه و مبلغان اسلامی و همه مدارس اسلامی جهان را تکفیر می کنند چون آنها نوادگان خوارج هستند و شکی نیست که آنها آلت دست استعمار معاصر هستند.
* مراجع تقلید و بزرگان قم و نجف اشرف بارها در دروس خارج خود و رسانه ها اعلام کرده اند که علمای اهل سنت بیایند و نسبت به تکفیری ها اعلام موضع کنند. چرا آنها این کار را نکردند و ما شاهد سخنان صریح علمای اهل سنت در این زمینه نبودیم؟
البته من از مراجع و بزرگان اهل سنت نیستم، چون هیچ منصب دینی قابل توجهی ندارم. اما تلاش های شخصی در این زمینه دارم که مورد تقدیر الازهر نیز قرار گرفته و به عنوان مثال، اثر من در این زمینه به نام " السلفیه بین الأصیل و الدخیل" (سلفیه اصیل و جعلی) سه بار تجدید چاپ و میان مردم توزیع و نایاب شد. همچنین کتابی دارم به نام "المتسلفة لا سلفیة" در کنار کتاب های دیگری در موضوع تکفیر که مؤسسات رسمی مصر، مانند وزارت اوقاف آنها را منتشر کرد، مانند کتاب "حرمة التکفیر" که در آن به نقد وهابیت مدعی سلفیت پرداخته ام و وزارت فرهنگ مصر نیز آن را تجدید چاپ نمود. و ده ها مقاله که در روزنامه ها و مجلات مصر نوشته ام؛ چه مجلات اسلامی و چه مجلات عمومی.
شما می توانید به مجله "الاسلام وطن" مراجعه کنید که مجله ای متعلق به صوفیه است و همچنین مجله "التصوف الاسلامی" و مجله "عقیدتی" و "اللواء الاسلامی" و "الرواق" مراجعه کنید که مقالات من در همه آنها موجود است. البته تعداد دیگری از علما هم با من همفکر هستند، گرچه تعداد آنها اندک است. اما به فضل خدای متعال صدای ما شنیده می شود و من در ده ها شبکه ماهواره ای برنامه دارم و نقش رسانه ای دارم.
* چرا عربستان از وهابیت حمایت می کند و تحلیل شما از این حمایت چیست؟
نظام عربستان در گذشته و کنون بر اساس پوشش دینی وهابیت بنا شده، پس آنها نیازمند این پوشش دینی در برابر قبایل سعودی، هستند علاوه بر اینکه یک آرزوی قدیمی آنها که به فضل خداوند از بین رفته این است که آنها می خواستند بر جهان اسلام مسلط شده و وهابیت را بر جهان اسلام مسلط سازند.
* چه پیشنهادی برای تقویت همایشهایی نظیر کنفرانس وحدت اسلامی دارید؟
من پیشنهادهای خود در این زمینه را در جدید ترین اثر خود به نام "الارهاب داء و دواء" بیان کرده ام. اولین اقدام این است ما باید به اصلاح آموزش های دینی در میان اهل سنت و شیعه و اباضیه بپردازیم. بسیاری از متون و آموزش های دینی ما به صورتی مین گذاری شده که نفرت را در دل دانش آموزان می کارد.
دومین اقدام لازم در این زمینه، اصلاح تبلیغ اسلامی است، زیرا می بینیم خیلی از مبلغان مسایل و امور علمی دقیق را برای عوام مردم بیان می کنند و این اشتباه است و انسان نباید هر چیزی را که می داند بر زبان بیاورد.
سومین گام در این زمینه اصلاح رسانه ها ی اسلامی است و چهارمین اقدام لازم برپایی یک کنفرانس بین المللی بزرگ برای شرکت رهبران اسلامی معتبر و وزرای اوقاف و امور اسلامی است تا بیانیه ای مشترک صادر کنند که همه به آن ملتزم باشند؛ بیانیه ای به نام "پیمان شرف تبلیغی" و پس از آن در نظر گرفتن مجازات هایی برای کسانی که میان مسلمانان تفرقه ایجاد می کنند درست همانند عملکرد اتحادیه اروپایی. علاوه بر اینها باید صدور مذاهب به کشورهای دیگر ممنوع شود.
* مردم مصر به محبت اهل بیت علیهم السلام اشتهار دارند. نظر شما درباره اهل بیت علیهم السلام چگونه است؟
فرهنگ من فرهنگ الازهر است و به اهل بیت احترام می گذارم. خداوند متعال فرموده: « قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى » و پیامبر نیز درباره اهل بیت(ع) خود به ما توصیه کرده و فرموده «ارقبوا محمدا فی آل بیته».(احترام محمد را با احترام به اهل بیت او نگاه دارید)
* نظر شما درباره زیارت مراقد اهل بیت و توسل به آنها و شفیع گرداندن آنها چیست؟
از هیچ مصری این سؤال را نپرسید، زیرا مردم مصر ملتی هستند که بیشترین احترام را به اهل بیت می گذارند. اگر ناراحت نشوید باید بگویم، محبت ما به اهل بیت از شما هم بیشتر است. مثلا در مراسم میلاد امام حسین علیه السلام در مصر در قاهره تقریبا ده میلیون نفر شرکت می کنند. شما روز جمعه به مسجد حضرت زینب در قاهره بروید، تا ببینید جا برای پا گذاشتن نیست. به فرهنگ و اعتقادات مردم مصر درباره حضرت زینب مراجعه کنید. مصری ها اهل بیت را با لقب سید خطاب میکنند و مراقد آنها در مصر مورد بیشترین احترام است که شما می توانید تصور کنید.
ما خاکی را که اهل بیت روی آن قدم گذاشته اند دوست داریم و به آنها تبرک میجوییم و از آنها طلب شفاعت می کنیم. من کتابی علیه وهابیت نوشته ام به نام «نجاة والدیه» درباره نجات والدین پیامبر و اثبات ایمان آنها که این کتاب در ایران و عراق موجود است. سید عبدالله و حضرت آمنه اصل و نسب مطهر پیامبر هستند و نسب اهل بیت(ع) هم پاک است و بار دیگر تکرار می کنم، ما عاشق آنها هستیم و من خاک زیر کفش آنها را می بوسم و سرمه چشمانم می کنم. این فقط نظر من نیست، بلکه نظر تمام مردم مصر است. همچنین جالب است که بدانید دانشگاه الازهر منسوب به فاطمه زهرا(س)است و مجاور مسجد امام حسین علیه السلام است و ما به شدت معتقدیم که سر مطهر امام حسین در مصر مدفون است و از این عقیده دفاع می کنیم و سالروز ولادت های اهل بیت(ع) در طول سال را در قالب جدولی تهیه کرده و در مصر جشن می گیریم.
* در رابطه با فلسطین به عنوان نقطه مشترک میان آزادی خواهان جهان، مصر از چه ظرفیت هایی برای احقاق حق مردم فلسطین برخوردار است و چه اقدامی در این زمینه انجام داده است؟
ما به تازگی فقط ده کاروان شامل مواد غذایی و دارویی از الازهر به فلسطین ارسال کرده ایم ، ما با جسم و دل خود با فلسطین هستیم و من به شما میگویم که ما 35000 شهید مصری برای آزادی فلسطین تقدیم کرده ایم و قربانیان پنج جنگ علیه اسراییل بوده ایم.