گر چه نمي توان همه اصول و روش هاي معاشرت از نگاه آن حضرت را در اين نوشتار بيان كرد، اما سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، بر آن است محوري ترين روش ها و آداب معاشرت با مردم از نظر حضرت علي عليه السلام را منتشر کند.
* رابطه دوستانه و حاكي از صميميت
يكي از مسائل مهم در زندگي برقراري پيوند دوستي و صميميت با ديگران بوده و در اسلام نیز روابط اجتماعي بر پاية دوستي بنا شده است؛ لذا حضرت علي عليه السلام سفارش نموده كه دوستانِ خود را زياد ياد كنيد كه آنان در دنيا يار و ياور شما و در آخرت شفاعت خواه شما هستند. (1)
يا در جاي ديگر خطاب به مالك اشتر مي فرمايد: قلب خويش را از مِهر مردم و دوستي و لطف آنان سرشار كن. مبادا هرگز كه درندة خون آشام باشي كه خوردن مردم را غنيمت بشماري، چرا كه مردم دو گروه اند: يا برادران ديني تو بوده يا در آفرينش همانند تو هستند.(2)
از اين دو روايت و دیگر روايات از حضرت علي عليه السلام و نيز سيرة عملي آن حضرت استفاده مي شود كه اصل نخست در معاشرت با مردم دوستي و اظهار علاقه به ديگران است.
امامان معصوم عليهم السلام براي استحكام بخشيدن به روابط اجتماعي و مردم دوستي دستور داده اند نسبت به ديگران اظهار محبت كرده و از علاقة باطني به آنان پرده برداريم. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: آنگاه كه به يكي از برادران ديني علاقمند شدي، علاقه و دوستي ات را به او بيان كن.(3)
مردم دوستي از نظر اسلام يكي از جلوه هاي خدا دوستي است. يكي از نتايج طبيعي مردم دوستي اين است كه ديگران نيز انسان را دوست مي دارند.
* خوشرفتاري و حُسن معاشرت
خوش اخلاقي و برخورد شايسته يكي ديگر از اصول معاشرت با ديگران است كه معصومان عليهم السلام و از جمله مولای متقیان علی عليه السلام از آن به حُسن خُلق تعبير كرده اند و در برخورد با ديگران رعايت آن را سفارش نموده اند.
در روايتي از آن حضرت آمده است: هيچ آسايش و لذتي گواراتر از حُسن خلق نيست.(4)
از منظر آن حضرت خوش رفتاري و حُسن معاشرت با ديگران، بهترين نعمت(5)، راه سالم ماندن در دنيا، (6) نشانة فروتني، (7) وسيله عزت و سرافرازي (8) و راه نفوذ در دل ها (9) است.
*حُسن خلق چيست؟
در صورتي شخص مي تواند در رفتار و برخوردهاي خود با ديگران با حسن خلق رفتار كند كه ابتدا معنا و نشانه هاي حُسن خُلق را خوب بشناسد.
شخصي از امام صادق عليه السلام در مورد نشانه هاي حُسن خُلق پرسيد. امام علیه السلام براي خوش اخلاقي سه نشانه ذكر فرمودند: حُسن خُلق آن است كه با مردم با فروتني برخورد كني، سخنت پاكيزه باشد و با برادر ديني خود با گشاده رويي ملاقات كني. (10)
خداوند نيز در قرآن مي فرمايد: با مردم با سخن خوش سخن بگوييد. (11)
ظاهر آيه دلالت دارد كه مسلمانان بايد با همة انسان ها اعم از كافر و مسلمان با عفّت كلام و به نيكي سخن بگويند. بعضي گفته اند: آياتي كه بر واجب بودن ناسزا بر كفار و جنگ با آنان دلالت مي كنند اين آيه را نسخ كرده یا تخصيص زده است. (12)
*صدق و راستي
يكي ديگر از روش هاي معاشرت با مردم از منظر حضرت علي عليه السلام رعايت صداقت و راستي است.
امیر بیان مي فرمايند: صداقت و راستي محكم ترين پاية ايمان است. (13)
یا در جاي ديگر فرموده است: راست ترين سخن آن است كه زبانِ حال به آن گويا باشد. (14) يعني بايد در منش، رفتار، نحوة برخورد و معاشرت صداقت خود را نشان دهد.
روابط انسان با ديگران اگر مبتني بر صداقت و راستي نباشد، قهراً رابطة ثمربخش و مفيد و پايدار نخواهد بود.
* وفاداري
وفاداري يكي ديگر از اصول نظام معاشرتي اسلام است كه حضرت علي عليه السلام دربارة آن مي فرمايد: چه زشت است بريدن بعد از پيوستن و بي وفايي بعد از پيوند برادري و دشمني بعد از دوستي. (15)
و در كلام گهربار دیگر از آن حضرت آمده است: وفاي به عهد از نشانه هاي افراد متدين است. (16)
* ادب و رعايت احترام به ديگران
احترام به شئون مردم و حفظ حريم و شخصيت ديگران نيز از دیگر اصول معاشرتي اسلام می باشد كه در اين خصوص روايات زيادي از امیر المومنین علیه السلام رسيده است.
حضرت جايگاه «ادب» را بالاتر از جايگاه «عقل» دانسته است و مي فرمايد: هر چيزي محتاج عقل و عقل محتاج ادب است. (17)
یا در جای دیگر مي فرمايد: ادب بهترين خصلت است. (18)
اما اينكه حقيقت ادب چيست و چگونه مي توان ادب را رعايت كرد، حضرت می فرماید: برترين ادب آن است كه انسان از حدود خود خارج نشود و از قدر و شأن خويش تجاوز نكند. (19)
يعني هم در برابر خدا و هم در برابر ديگران خود را برتر از آن چه هست، جلوه ندهد؛ بلكه تواضع و فروتني و اخلاص را در معاشرت با ديگران به نمايش بگذارد.
* رعايت انصاف
يكي ديگر از اصول اخلاقي كه در معاشرت با مردم بايد رعايت شود، انصاف است. انصاف در روابط اجتماعي به معناي نصف كردن سود و زيان، ميان خود و ديگران مي باشد.
«انصاف» از روح گذشت و احترام ديگران ناشي میشود و شخص مُنصِف كسي است كه براي ديگران حقوق عادلانه قائل باشد.
حضرت علي عليه السلام دربارة انصاف فرموده اند: هر كس با مردم به انصاف رفتار كند، خداوند به عزّتش میافزايد. (20)
آن حضرت در فرمانش به مالك اشتر می نویسند: نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافيان و خانواده و زيردستان انصاف داشته باش كه اگر انصاف را پيشة خود نسازي، ستم كرده اي و كسي كه به بندگان خدا ستم كند، خدا دشمن او است. (21)
از اين روايت، اهميت انصاف در روابط بين فردي، به خوبي روشن مي شود. انسان نسبت به اطرافيان، مخصوصاً نسبت به زيردستان بايد انصاف را رعايت كند.
*عفو و گذشت
روح گذشت از تقصير ديگران و ناديده گرفتن خطاهاي آنان، يكي ديگر از مكارم اخلاق و آداب معاشرت است.
امير مؤمنان علی علیه السلام در اين خصوص مي فرمايند: عفو و گذشت به هنگام قدرت، روش فرستادگان الهي و اهل تقوا است. (22)
انسان ها در جامعه اي زندگي مي كنند كه افراد آن درك هاي متفاوت، اخلاق گوناگون، طبع ها و مزاج هاي متباين از یکديگر دارند، بنابراين چگونه مي توان در ميان چنين انسان هايي بدون صبر و روحية گذشت زندگي كرد؟.
كدام يك از انسان ها به غیر از معصومین و پیامبران الهی که معصوم از خطا و گناه هستند، مصون از عيب هستند؛ كدام يك از انسان ها دوست ندارد، عيب او مورد گذشت قرار گيرد؟؛ كدام يك از افراد دوست ندارد خدا او را ببخشد؟.
بنابراین بايد مردم را بخشید تا خدا هم او را ببخشد.
خداوند در قرآن مي فرمايد: بايد بخشش كنيد و لغزش هاي ديگران را ناديده بگيريد آيا دوست نداريد خداوند شما را ببخشد؟. (23)
آنچه بيان گرديد، اصول معاشرت با مردم از نظر علي عليه السلام بود كه در واقع برگرفته از اصول اخلاقي اسلام و آموزه هاي تربيت ديني است.
در كلمات همة معصومين عليهم السلام، اصول ياد شده مورد تأكيد قرار گرفته و روش هاي ديگري نيز در اين زمينه بیان شده است.
----------------
پاورقی:
1. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه.
2. نهج البلاغه، نامة 53.
3. كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، ج 2، ص 644.
4. آمُدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 255، ح 5379.
5. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 71، ص 345.
6. همان، ج 77، ص 209.
7. همان، ج 69، ص 404.
8. همان، ج 77، ص 268.
9. آمُدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 255.
10. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 68، ص 398.
11. بقره:83.
12. فخر رازي، تفسير كبير، ج 3، ص 168.
13. غرر الحكم و درر الكلم، همان.
14. همان.
15. مجلسي، بحار الانوار، ج 7، ص 210.
16. قمي، عباس، سفينه البحار، ج 2، ص 675.
17. محمدي ريشهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 1، ص 69.
18. همان، ص 66.
19. همان، ص 73..
20. اصول كافي، ج 1، ص 87، ح 42.
21. نهج البلاغه صبحي صالحي، نامه 53.
22. سفينه البحار، ج 2، ص 207.
23. نور:22.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم