به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به آغاز امامت خورشید درخشانِ جهانِ بشریّت، حضرت حجت بن الحسن العسکری، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)به بیان مطالبی دربارۀ میلاد حضرت، ویژگی های دوران غیبت، یاران آن حضرت و انقلاب اسلامی به عنوان زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه اسلام، پرداخته است.
* میلاد نور
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نیمه ی ماه مبارک شعبان سال 255 هـ . ق چشم به جهان گشودند. (1) پدر بزرگوارشان حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) و مادر گرامی آن حضرت، خانم نرجس، نرگس خاتون می باشد.
در شب ولادت آن بزرگوار، عمه ی امام عسکرى(علیه السلام) جناب بانو حکیمه خاتون به دستور ایشان در منزل ماند. امام(علیه السلام) به حکیمه خاتون فرمودند: «امشب منتظر تولد فرزندى هستم از نرجس». حکیمه با تعجب پرسید، چطور ممکن است؟! (زیرا اثرى از حمل در او ندیده بود). امام(علیه السلام) فرمود: «او بسان مادر موسى(س) است که هیچ کس نمى دانست باردار است، زیرا فرعون شکم زنان حامله را پاره می کرد».
طبق نقل حکیمه، خداوند در آن شب فرزندى به امام عسکرى(علیه السلام) عنایت کرد و چنین اراده فرموده بود که دشمنان، هرگز قدرت دسترسى به او را پیدا نکنند و چنین اراده کرده بود که او «وارث مستضعفان» در روى کره ی زمین بشود: «و نُرید أن نمنّ على الذین استُضعفوا فی الأرض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین ». (2)
طبق حکمت الهى در فاصله ی کوتاه سال 255 تا 260 هـجری ،ایشان به طور مخفی زندگی می کردند و در خدمت پدر بزرگوارشان آماده ی احراز مقام امامت و رهبرى مسلمانان و بر عهده گرفتن مسئولیت سنگین آنان بودند.
با شهادت امام عسکری(علیه السلام) در سال 260 هجری، دوران غیبت آغاز و مدت 75 سال (غیبت صغرى) حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پنهانى زندگى مى کردند و مردم بدان صورت که بتوانند حضورى خدمت ایشان مشرف و مشکلات خودشان را در میان بگذارند، امکان نداشت ولى دائماً از انوار و برکات مقدس او بهره مند مى شدند. دسترسى مردم به واسطه ی نائبان خاص او از سال 255 تا 330 هـ . ق صورت مى گرفت.
* راز غیبت
فلسفه و راز حقیقى غیبت براى عموم مردم بیان نشده است و به غیر از اولیاء خاص الهى پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) از آن اطلاع ندارند؛ ولى به طور کلى از میان ادله ی عقلى و نقلى مى توان فوایدى را براى آن به دست آورد:
الف) امتحان و آزمایش
به واسطه ی همین مسئله غیبت است که خداوند می خواهد بندگان خودش را بیازماید تا حجت برآنها روشن شود که آیا ایمان واعتقاد واقعى به مبدأ جهان و مصالح او دارند یا خیر؟ باید روشن شود که مؤمنان واقعى در مواقع حساس و هنگامی که دسترسى حضورى به رهبران ممکن نیست کیانند؟ آیا صرف ادعا بر اینکه ما به خداوند و به پیشوایان او یعنى ائمه معصومین(علیهم السلام) ایمان داریم کافى است یا اینکه مى بایست با آزمایش و امتحان این ایمان واعتقاد سنجیده شود. در نتیجه اگر کسانى در عصر غیبت طبق فرمان الهى، محکم و پا برجا ایستادند و از مشکلات نهراسیدند و وظایف و دستورات الهى (فروع دین و اعتقادات صحیح) را دنباله روى نمودند، بحق آنان، مؤمنان حقیقى و از رستگاران مى باشند.
ب) محفوظ ماندن از بیعت
یکى از دلائل غیبت محفوظ ماندن از بیعت با ظالمان، مستکبران و ستمکاران است، بطورى که بعد از ظهور، حجت برهمگان تمام می باشد. چنانچه در روایتى از امام هشم حضرت على موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «گویا شیعیانم را مى بینم که بعد از مرگ سومین فرزندم در جستجوى امام خود مى گردند ولى او را نمى بینند»، سؤال شد چرا؟ فرمود: «چون امامشان غایب است». عرض شد: چرا غایب مى شود؟ فرمود: «براى اینکه وقتى با شمشیر (سلاح) قیام نمود بیعت هیچ کسى بر گردنش نباشد». (3)
ج) خوف برکشته شدن
از دلایل دیگر راز غیبت، محفوظ ماندن از کشته شدن به دست نابکارران و دشمنان بشریت مى باشد که با پیش آمدن مسئله ی غیبت، وجود مقدس حضرت ولى عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سالم باقى مى ماند و تا هنگام ظهور ایشان(زمان آن فقط، نزد خداوند متعال مى باشد) که فرا رسد با قیام الهى خود ظلم و ستم را نابود و عدل و عدالت را در سراسر گیتى بر قرار مى نماید؛ ان شاء الله.
هرگز مبادا مسئله ی کشته شدن امام زمان(علیه السلام) را با شهادت پدران بزرگوارش تطبیق و مقایسه نمود زیرا موقعیت وشرایط زمانى متفاوت مى باشد. ائمه ی معصومین(علیهم السلام) قبل از ایشان، با پذیرا شدن شهادت، امام دیگرى مسئولیت امامت را عهده دار مى شد ولى طبق اراده ی الهى، مسئله ی امامت با وجود مقدس حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خاتمه پیدا مى کند و در صورتی که ایشان نیز غایب نمى شدند و مسئله ی شهادت و کشته شدن براى ایشان پیش مى آمد بر خلاف مصلحت الهى مى بود و زمین از حجت خداوند خالى مى ماند. درحالی که در اراده ی خداوند مقدر شده است که می بایست حق بر باطل پیروز شود و این تقدیر الهی (پیروزى حق بر باطل) به دست مبارک مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در آخر الزمان واقع می گردد.
* انتظار فرج
امام خمینی(رحمت الله علیه)، بنیان گذار نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران در یکى از فرمایشات خود تاکید نمودند: «انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است». (4) به حق که این سخن چقدر پر معنى است. مسئله ی انتظار، دارای بار معنایى فراوانی از جهت کاربرد ادبى و استعمال در فرهنگ اسلامى دارد و از طرف دیگر مسئله ی آخر الزمان و انتظار ظهور مهدى موعود داراى مضامین و معانى والا و مقدسى نیز مى باشد.
منتظران واقعى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طول تاریخ انتظار و هم اکنون به دنبال تحقق عدالت راستین درونى و بیرونى هستند که لازمه ی این چنین عدالتى، امید، تحرک، شور، حماسه، مقاومت، نفى باطل و طلب حق، خروش، صلابت و قیام (ضد قعود وسکون) بهمراه اعتقاد صحیح توحیدى، محمّدى، علوى و عمل به واجبات وترک محرمات مى باشد.
در کنار این واجبات(بلکه در متن این اعمال) مسئله ی امر به معروف و نهى از منکر، پاى بندى به اخلاق حسنه ی اسلامى و آمادگى نظامى از اهمیت ویژه اى برخوردار است.
انسانِ مسلمان و منتظر یک قیام بزرگ و یک انقلاب عظیم جهانى، آیا ممکن است که خود هیچ آمادگى براى حضور در این درگیرى و کمک به آن نداشته باشد؟
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لیُعدّن أحدکم لخروج القائم و لو سهماً، فإن الله اذا علم ذلک من نیّته رجوتُ لأن یُنسى فى عمره حتى یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره». (6) یعنى؛ هرگاه یکى از شما براى قیام قائممهدی موعود اسلحه تهیه کند، اگرچه یک تیر باشد، امید است خداوند عمر او را دراز کند تا ظهور و فرج او را درک نماید و از یاوران ایشان باشد.
در اینجاست که اندیشه ی شوم و باطل قاعدی گرى و دروغ گویان طرفدار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) (انجمن حجتیه در قبل از انقلاب اسلامی) روشن مى شود که چقدر اسفبار و ضد انتظار است! زیرا به خود زحمت نداده اند تا بفهمند معناى انتظار و فلسفه ی غیبت چیست؟.
اینان انتظار و طرفدارى از امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به معنى کمک کردن و ازدیاد ظلم و ستم، همراه با سکوت و قعود و خاموسى مى دانند. یعنی انتظار مساوى است با کسب بى لیاقتى و عدم حضور. اینان روایاتى را که سخن از قیام مردان مصلح و انقلابى در عصر غیبت را بیان می کند را هم ندیده اند!. روایاتى که خبر از قیام مردمى از مشرق زمین مى دهد که زمینه براى ظهور و قیام جهانی حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم می آورند. باید به هوش باشیم و ارزش هایى که به واسطه ی انقلاب شکوه مند اسلامى ایران و در سایه اصل مترقی ولایت فقیه با جان فشانى جوانان فداکار و شهدا و جانبازان و اُسرا و... به دست آمده است را قدر بدانیم و فریب نیرنگ بازی هاى سالوسان خنّاس صفت مانند دست اندرکاران مستند انحرافی "ظهور بسیار نزدیک است"!؟ و سائر جریان های گمراه را نخوریم و با حمایت بى دریغ از نظام اسلامى در آینده اى نزدیک شاهد ظهور منجی جهان حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم. ان شاء الله.
* انقلاب اسلامى، زمینه ساز قیام جهانى مهدى(علیه السلام )
احادیث فراوانى در کتب حدیث و تفسیر از زبان گهربار پیامبر گرامى(ص) و ائمه ی معصومین(علیهم السلام) نقل شده است که حقایق و واقعیت هاى زیادى را به اثبات مى رساند مانند اینکه ایرانیان وفادارترین امّت ها به اسلام مى باشند و یا اینکه ایرانیان بیشترین بهره را از اسلام دارند.
در حدیثى نقل شده که فرمود: «ضربتموهم على تنزیله و لاتنقضى الدنیا حتى یضربوکم على تأویله». (7) یعنى؛ «دنیا به پایان نمى رسد تا روزى که ایرانیان با شما اعراب بر اساس تأویل قرآن جنگ مى کنند چنانچه شما ابتدا بر اساس تنزیل قرآن (اسلام آوردن ایرانیان) با آن ها جنگ کردید.
همچنین پیامبر گرامى(ص) فرمود: «یخرج ناسٌ من المشرق فیُوطّون للمهدى سلطانه». (8) یعنى؛ در آخر الزمان، گروهى از مشرق زمین قیام مى کنند و زمینه را براى انقلاب جهانى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراهم مى آورند.
در روایتى آمده که امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرماید:«کأنّى بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلایُعطونه ثم یطلبونه فلایُعطونه فاذا رأوا ذلک وضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ما سألوا فلایقبلونه حتى یقوموا و لایدفعونها الاّ الى صاحبکم...». (9) یعنى؛ گویا مى بینم که مردمى در مشرق زمین قیام کرده اند حق را طلب مى کنند ولى به آنها نمى دهد پس از آن دوباره حق را مى خواهند، باز امتناع مى ورزند، ولى این دفعه مردم شمشیرهاى خود را ـ کنایه از سلاح و اسلحه ـ برشانه ها مى نهند و بالأخره، حکومت تسلیم خواسته هاى آنان مى شوند ـ ولى این بار نمى پذیرند(تا رژیم فاسد را ساقط مى نمایند) و این حکومت خود را رها نمى کنند تا تحویل صاحب شما حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى دهند... . ان شاء الله تعالى.
منابع:
1 ـ شیخ مفید؛ الإرشاد: 346، مجلسی، بحار الأنوار ج 51.
2- سوره قصص / 5.
3- امینى، دادگستر جهان ص 229.
4- امام خمینى(زحمت الله علیه)، صحیفه نور.
5- مجلسى، بحار الأنوار ج 52.
6- همان ج 52.
7- محمدى رى شهرى، تداوم انقلاب اسلامى ایران تا انقلاب جهانى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ص 25.
8- همان ص 35.
9 همان ص 26.
منبع : امامت پژوهی- عباس جعفری فراهانی .