استاد تبریزیان نویسنده کتاب «طب الرسول» و مدرس طب اسلامی در گفتگو با سرویس علمی ـ فرهنگی خبرگزاری «حوزه» با اشاره به جایگاه طب اسلامی در میان روایات معصومین (علیهم السلام) و تفاوت های آن با طب سنتی و جدید اظهار داشت: منشاء همه طب ها، حتی طب سنتی و یونانی، طب انبیاء است و این طب پاسخگوی بیماریهای جدیدی مانند ایدز، سرطان، ام اس و .. میباشد.
گفتگوی خواندنی خبرگزاری «حوزه» با استاد طب اسلامی استاد تبریزیان در ذیل میآید:.
* درابتدا با اشاره به سابقه تحصیلی خود، بفرمایید که چطور شد وارد طب اسلامی شدید ؟
از شانزده سالگی، بعد از گرفتن دیپلم، وارد حوزه علمیه شدم، ابتدا مدتی در نجف تحصیل کردم، بعد هم به مشهد منتقل شدم و در مدت 35سالی که ساکن مشهد بودم به تحصیل، تدریس، نگارش،تالیف مشغول شدم.
مطالعات مختصری در روایات طب اسلامی داشتم، ولی آنچه سبب شد تا به طور جدی وارد طب اسلامی شوم، بیماری همسرم بود، وی در اوایل زندگی مشترکمان به سرطان سختی مبتلا شد و پزشکان او را جواب کردند در این شرایط به روایات پناه بردیم و ایشان را درمان کردیم. بعد از این اتفاق بود که متوجه شدم در میان روایات اهل بیت علیهم السلام در زمینه طب معارفی وجود دارد، بنابراین شروع به جمع آوری روایات کردم. ابتدا فکری کردم که حدود 200 یا 300 روایت درباره طب داریم، ولی بعد از مطالعه، دیدم هزار، دو هزار، ده هزار و ... تا در آخر یازده هزار روایت در این خصوص وجود دارد و همه را جمع کردیم. این همه روایت نشانه دهنده اهمیتی است که ائمه علیهم السلام در مسئله طب برای سلامتی انسان قائل بودند.
* تفاوتی میان طب سنتی و طب اسلامی وجود دارد؟
اولین چیزی که باید ادعا کنیم این است طبی مستقل به نام طب اسلامی وجود دارد و با طب های دیگر از بنیان تا سقف متفاوت بوده و دارای مبانی و منابع خاص خود است هیچ ارتباطی با دیگر طب ها ندارد. همچنین باید اذعان داشت که منشاء طب اسلامی، پیامبر اکرم(ص) و معصومین علهیم السلام هستند، حتی می توان گفت، جبرئیل هم منشاء آن است، چون پیامبر(ص) می فرماید خبر آسمان است (علمنی جبرئیل دواء) جبرئیل به من این دارو را آموخت و این نقطه قوتی است که در هیچ طب دیگری وجود ندارد.
* منشا طب سنتی، آسمانی است؟
بله طب سنتی پایه ای یونانی دارد و منشاء طب یونانی هم انبیاء است، ولی این طب یونانی مانند مسیحیت دچار تحریف شده و میتوان گفت: جایگاه طب اسلامی مانند خود اسلام و جایگاه طب سنتی نیز مانند خود مسیحیت است. اما طب جدید، طب صهیونیستها است. مالکیت 90،95 درصد کارخانههای دارویی در دست صهیونیست هاست و آنها به ما رحم نمی کنند، البته مسئله به این تمام نمی شود. این امر بحث مفصلی دارد، متاسفانه خطراتی نیز در طب سنتی وجود دارد و عملا طب سنتی به خاطر تحریفهای موجود جواب نداده. با اینکه دانشگاهی برای طب سنتی فعال است، ولی به دلیل تحریفهای به وجود آمده در آن، جایگاه خود را پیدا نکرده است.
* با توجه به اینکه طب اسلامی برگرفته از روایات ائمه معصومین علیهم السلام است، از این روایات از چه منابعی استخراج شده است؟
در ابتدا حدود ده تا یازده هزار روایات را جمع آوری نموده و از منابع معتبر شیعه استفاده کردم. وقتی کتاب "طب الرسول" را نوشتم و به پاورقی آن نگاه کردم، متوجه شدم بیشتر منابع آن از کتاب کافی است که از کتاب های معتبر شیعه می باشد.
* در استخراج روایات آنها را چگونه دسته بندی کرده اید؟
روایات طب ما شبیه به روایات احکام بوده و هیچ تفاوتی باهم ندارند. با این بیان که در بیشتر موارد قوانین کلی بیان می شود، یعنی در برخی موارد شخصیه بوده، ولی در بیشتر موارد و در حدود90 یا 95 درصد قوانین کلی می باشد که برای همه مفید است، اما در خصوص منابع، باید گفت: کتاب های طبی زیادی داریم مانند کتاب طب الائمه علیهم السلام که در سده دوم یا سوم در زمان امام رضا(ع) نگاشته شده و در زمان امام هادی(ع) به ایشان عرضه گردید و آن حضرت تغییراتی در کتاب مذکور انجام دادند و سپس آن را تائید و امضا کردند. از این گونه کتاب ها زیاد داریم. ولی در بیشتر کتاب ها روایات به شکل متفرقه آمده و یک جا جمع بندی نشده؛ لذا تا به حال کاری اساسی در طب اسلامی صورت نگرفته، ولی اخیراً کتاب عوالم چاپ شده و دسته بندی خوبی هم دارد، با این حال باید گفت که روایات همچنون مواد خام و مصالح هستند که این مصالح به خودی خود خانه نمی شوند و به طور خام قابل استفاده نیستند، بلکه این مصالح را باید با مهارت در کنار هم چید تا با ساخت فندانسیون به خانه تبدیل شوند. روایات همینگونه هستند، یعنی روایات خام قابل استفاده نیستند، به دلیل این که معارض داشته و نیازمند بررسی متن و سند میباشند و بر همین اساس در کتاب (طب الرسول) این بررسی ها را انجام شد.
* کتاب "طب الرسول" را برچه اساسی دسته بندی وتدوین کردید؟
این کتاب در چهار جلد تدوین شده؛ جلد اول به اقسام بیماری ها و علل آنها اختصاص یافته است. جلد دوم در مورد بیماری ها و درمان های مربوط به آن است که درمان کل بیماری های عمومی در آن وجود دارد. به عبارت دیگر، در طب اسلامی یا درمان کل بیماری هاست یا این که درمان قسمت بزرگی از بیماری ها در آن وجود دارد. به همین جهت، اگر طب اسلامی داروی خاصی نداشته باشد، داروی عام را یقیناً دارد، پس طب اسلامی همه بیماری ها را می تواند درمان کند و دلیل آن هم در جلد دوم همین کتاب می باشد که جامع کل درمان های عمومی است. جلد سوم کتاب به درمان خاص هر بیماری و نیز داروها و درمانهای خاص هر بیماری اختصاص یافته است.
البته باید توجه داشت اسلام همیشه دو نگاه دارد، اول نگاه به ماده و دوم نگاه به معنا، در طب هم همین گونه است؛ یکی درمان مادی که همان داروها و گیاهان است و دیگری درمان های معنوی که دعا، ذکر، قرآن و... میباشد. جلد چهارم کتاب به بهداشت، بهداشت عمومی، زندگی سالم و تضمین سلامتی پرداخته. البته قصد دارم جلد پنجم آن را هم بنویسم، که راجع به تشریح و آناتومی اسلامی است.
*آیا علم پزشکی و طب سنتی در مبانی خود اشتراکاتی هم دارند؟
در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهام که همه مبانی کلی مربوط به طب جدید از طب انبیاء گرفته شده، مثلا بحث ژنتیک در روایات ما وجود دارد یا بحث هایی مربوط به ویروس شناسی در روایات ما هستند، به عبارت دیگر هر مبنایی که طب جدید دارد، منشاء آن در طب انبیاء است.
*آیا درباره برخی بیماری های جدید مانند ایدز و سرطان، طب اسلامی حرفی برای گفتن دارد؟
بله طب اسلامی کل بیماری ها را درمان میکند. اگر مشکلی هست، مربوط به خود بیمار است، به این معنی که طب اسلامی یک شرط اساسی دارد و آن اعتقاد و ایمان به آن است، یعنی اگر این اعتقاد ضعیف باشد، نتیجه درستی نخواهیم گرفت. البته میزان بالایی از درمان ها در طب جدید نیز مشروط به اعتقاد است، زیرا طب شیمیایی و جدید نیز داروی معجزه آسایی ندارد، بلکه همه داروهای آن از خاک تولید می شود و خاک خوردن در اصل از نظر فقهی حرام بوده و حتما ضرر دارد و در حال حاضر آلمان که مرکز طب شیمیایی در دنیاست و کارخانههای بزرگ داروسازی دنیا در این کشور وجود دارد، به طب سنتی روی آورده اند. یعنی غربی ها مزایای طب سنتی را درک کرده اند ولی ما هنوز این مساله را درک نکردهایم، البته کم و بیش ممکن است برگشتی به طب سنتی بوده، اما در حد مطلوب نمی باشد.
زمانی پزشک مشهوری از انگلستان به مشهد آمده بود و با من ملاقاتی داشت، این استاد پزشکی می گفت: دیگر اعتقادی به استفاده از داروهای شیمیایی ندارم. در جواب به این استاد دانشگاه گفتم: پس شما به دنبال داروی گیاهی آمده اید گفتند: نه داروی گیاهی هم نمی خواهیم. من که تعجب کرده بودم؛ دوباره گفتم پس این همه راه را برای چه آمده اید؟ گفتند: برای دعا! ما در دانشگاه آمارگیری کردیم و به این نتیجه رسیدیم که 80 درصد مسلمانان وقتی دعا میکنند، خوب می شوند و البته مسیحیان وقتی دعا میکنند، فقط 20 درصد آنها خوب می شوند.
اکنون دعا درمانی یکی از موارد درمان در لیست درمانها است و این باعث شد تا این مسأله را جدی بگیرم، در آمریکا هم کارهای دعا درمانی انجام می دهند، موسسه های انرژی درمانی با من تماس داشتند و مدتی در خصوص سوره یاسین و اسماء الهی مطالعه می کردند که کدام یک از اسماء خداوند برای چه بیماری مناسب است؟
افرادی را می آورند تا اسامی خدا را تکرار کنند و دستگاه هایی را هم به بدن آنها وصل می کنند به نام دستگاه انرژی سنجی و با این کار می بینند که هر یک از اسمهای خداوند در کجا و چگونه اثر دارد.
متاسفانه باید گفت؛ برخی دستورات طب اسلامی را ما از غربی ها یاد گرفتهایم و آنها زودتر از ما به آن عمل کرده اند مثلا حجامت را پس از آنها عمل کردیم. حجامت در دنیا وجود داشت و سپس مجوز آن در ایران صادر شد، حالا شاید در دعا درمانی نیز مدتی بعد آنها به ما یاد دهند!! خلاصه ما عقب هستیم و این عقب ماندگی از جهت آگاهی عمومی باعث شد تا در مشهد به طور رایگان افراد را درمان کنم و حتی دارو را مجانی به آنها می دادم، به خاطر این که این مسئله میان عموم مطرح شود و مردم به سمت استفاده از طب اسلامی بیایند. بعد از مشهد حدود دو سال در اصفهان بودم و اکنون هم به قم آمده ام تا مردم را با طب اسلامی آشنا کنم و آنها را به سمت این نوع درمان بکشانم.
از رزوی که طبابت را شروع کردم، این کلمه ها را هر روز می شنوم که چه تعداد سرطانی درمان شده اند؟ درمان بیماری هایی مانند ام اس هم برای ما مانند معالجه سرما خوردگی می ماند، چون این طب جدید است که از درمان برخی بیماریها عاجز است، یعنی این که در طب جدید، برخی بیماری ها درمان ندارند و البته تلقینی اشتباه است و این امر سبب می شود بیماران روحیه خود را ببازند؛ طب جدید به جای اینکه درمان کند، میگوید درمان نداریم و مریض را به طب اسلامی و طب سنتی ارجاع میدهند، بنابراین لذا باید گفت، برای هر بیماری راه درمانی وجود دارد.
*آیا در نسخه های طب اسلامی، علاوه بر تجویز دارو دعا درمانی هم دارید؟
بله اصل درمان دعا می باشد، در مشهد شاگردانی داشتم که علاوه بر درمان دارویی، دعا درمانی را نیز تجویز کردند، مثل دعای نوزاد, سردرد و دعای مربوط به کمر درد.
در این زمینه روایاتی متواتر داریم که هم سنی و هم شیعه آن را نقل میکند پیامبر(ص) فرمودند: برای هر بیماری دعایی است، که اگر از ما بپرسید، به شما یاد می دهیم.
* به تفاوت طب اسلامی و طب جدید هم اشاره ای داشته باشید.
طب جدید مثل مکتب های جدید حزب کمونیست مانند سرمایه داری و پلورالسیم و....است از این جهت که منبع همه این ها فکر انسان است. ولی منبع طب اسلامی، وحی الهی، پیامبران، پیامبر(ص) اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام هستند. این مکتب های جدید ممکن است در یک لحظه فرو بریزد، مثلا کمونیسم با تدبیر، تبلیغ و قدرتی که داشت خیلی راحت فرو ریخت، طب های جدید مبانی درستی ندارند، همین که مردم متوجه شوند دست از آن خواهند کشید مانند اتفاقی که در آلمان افتاد و طب شیمیایی فرو ریخت، با اینکه مرکز و منبع طب شیمیایی دنیا بود، در حال حاضر در این کشور 80 درصد مردم خود را با گیاه درمان میکنند. این امر در حال گسترش به کل دنیا می باشد و حق هم همین است، زیرا طب اسلامی طبی پایدار است، البته تا مدتی پیش مسلمانان از این مسئله غافل بودند؛ در یکی از دانشگاه ها به اساتید گفتم شما بخواهید یا نخواهید به سمت طب اسلامی حرکت میکنید، چون حق، همان اسلام بوده و همان چیزی است که پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام گفته اند.
آیا تا به حال با پزشکان داخلی یا خارجی بحث ها و مناظراتی داشته اید؟
در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان جلسه ای داشتیم، معاون دانشگاه به من گفت؛ اگر چیزی در علوم غربی مطرح شود در حالیکه همان را پیامبر(ص) گفته باشد متاسفانه چیزی که در علوم پزشکی غربی گفته شده مورد قبول واقع میشود. چون قانون این را می گوید، هر چند که وجدانمان این را قبول نکند اما مجبوریم آن را بپذیریم. البته تسلیم هستند و قبول دارند و طب اسلامی را بهتر از ما می فهمند. در مشهد مقدس که دو کلاس داشتم، یکی کلاس برای حوزویان و کلاس دیگری هم برای دانشگاهیان. که وقتی روایات در زمینه طب اسلامی را برای اساتید دانشگاه می خواندم اشک آنها سرازیر می شد و اعتراف می کردند چه عظمتی در این روایات وجود دارد و ائمه ما چه شخصیتهایی بودند.
*آیا دوره های ویژه تربیت شاگرد داشته اید؟
بله در مشهد عده ای را آموزش دادهام و مشغول به فعالیت هستند. در اصفهان هم دوره ای را برگزار کرده ام که هنوز به اتمام نرسیده.
* در قم چطور آیا دوره هایی برگزار کرده اید؟
بله در قم تازه شروع کردیم؛ در حال حاضر در مدرسه فیضه و در پردیسان به طور منظم جلساتی را برگزار میکنم.
* گویا در قدیم طب اسلامی جزء دورس حوزوی بوده؟آیا واقعا در حوزه این درس تدریس می شده؟
بله در حوزه چیزی به نام طب اسلامی است و طب اسلامی بابی در فقه بوده. ابن ادریس در کتاب سرائر بابی در طب دارد بقیه علما هم نیز همین طور ولی مدتی است که بر اثر انقلاب صنعتی، این علم را مصادره کردند و از ما گرفتند. ما در روایت جامع امام رضا(ع) چند روایت داریم، کسی از امام سوال می پرسد این دارو چیست؟ امام هم می فرماید: این داروی معروفی در نزد شیعه است این داروی شناخته شده ای نزد شیعیان است، ولی اکنون ما شیعیان، طب امام ضا(ع) را نمی شناسیم.
* در خصوص انتزاع مطالب از روایات طبی، آیا کاری تدوین شده است یا نه؟
بله بنده کاری که در این کتاب انجام دادم، همین است. کاری شبیه به کار یک فقیه، یعنی در این تحقیق متن اسناد و بررسی تعارضات و فقه الحدیث و امثال این ها بررسی شده که این کار را در این 4 جلد انجام داده ام.
* به فرض مثال روایاتی که درباره دارویی خاص یا بیماری خاص وجود دارد در یک دسته بندی قرار دادهاید؟ آیا تحقیقات گسترده ای در این زمینه صورت گرفته است؟
نه نشده، زیرا غیر از این کتاب، کتاب های دیگری نبوده و کتاب حاضر اولین متن در این زمینه است که کل روایات را درباره موضوع آوردهام و با تالیف کتاب مذکور اشکالات این حوزه را حل کرده ایم.
* راجع به اهمیت آشنایی طلاب با طب اسلامی بفرمایید؟
در اینجا لازم است دو نکته را توضیح دهم، نکته اول اینکه روایاتی که تا بهحال جمع آوری و فیش برداری شده، حدود یازده هزار روایت است که در قالب 2500 صفحه گردآوری شده و در هر صفحه چند روایت ذکر گردیده،. این امر نشان دهنده فراوانی روایات درباره بیماری ها می باشد، لذا وقتی پیامبر(ص) یا ائمه(ع) به کاری اهمیت داده اند، روایات فراوانی نیز دربارهآن صادر شده و باید این کار برای ما هم الگو باشد. پیامبر(ص) فرمودند: "العلم علمان علم الادیان و علم الابدان" یعنی علم دو تا است، علم دین ها و علم بدنها ، جالب این است، طبق نظری، الابدان بر علم الادیان مقدم شده و حضرت امیر المومنین(ع) آن را چنین معنا می کنند: والفقه للادیان و الطب للأبدان.
بنابراین امروزه هر چه هستیم، تابع آنها هستیم و طب شیمیایی به ما تعلق ندارد، لذا به برخی از اساتید دانشگاه هم گفتم که شما هر کاری کنید شاگرد علم غربی بوده و تابع آنها هستید، پس چیزی برای گفتن ندارید، ولی اگر طب اسلامی را بپذیرد و آن را تبلیغ کنید و عمل کنید در دنیا حرفی برای گفتن خواهید داشت.
پیامبر(ص)، به قریش فرمود: یک کلمه از من بپذیرید، تضمین می دهم که مالک کل دنیا شوید، گفتند این کلمه چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند: لا الا الله الا اله، بنده هم به شما عرض می کنم یک کلمه را از من بپذیرید که طب اسلامی است؛ اگر به آن عمل کنیم نیازمند دیگران نمی باشیم بلکه دیگران به شما نیازمند خواهند بود.
*بعضی ها این اشکال را مطرح میکنند که نسخه های طب اسلامی، چون به صورت سوال اشخاص بوده، به صورت قضیه شخصیه است و شاید قابل تعمیم نباشد.
این اشکال درست نیست، زیرا روایات ما بیشتر کلی است و اگر در موارد سوال باشد، کبرایش کلی است، عین همین اشکال را می توان در فقه نیز مطرح کرد، مانند اینکه بگوئیم نماز نمیخوانیم چون نماز در آن زمان بوده، لذا برای آن زمان است. فقط فرقش این است که در فقه، فقها های ما کار کردهاند ولی در طب اسلامی کار نکردهاند.
پیامبر(ص) می فرماید: "الحبه سودا شفاء من کل داء" این حدیث متواتری است و شیعه و سنی آن را قبول دارند، لذا روایتهای ما از این قبیل است.
* برخی از کارشناسان طب اسلامی بر این باورند که نسخه های موجود در روایات باید متناسب با عصر حاضر تعدیل شود، آیا شما با این نظریه موافق هستید؟
نه موافق نیستم؛ اعتقاد ما این است باید کاملا اجرا شود، چون حضرات ائمه(ع) می فرمایند؛ داروهایی که ما می گوییم، حق ندارید حتی یک قیراط(به اندازه کمتر از یک گرم) کم یا اضافه کنید و یکی از مشکلات طب سنتی این بود که بدان پای بند نبودند، چون معتقد هستیم منشاء طب سنتی انبیا بودند، ولی جالینوس می گوید من این ماده را خودم اضافه می کنم، یا ابن سینا می گوید، من این را کم می کنم و این باعث شد تا طب سنتی تحریف شود، لذا منشاء آن انبیاء بوده و فرق طب اسلامی با طب سنتی در این است که، طب اسلامی شرط دارد و باید همان دقتی که در حدیث فقهی اینجا هم رعایت شود. البته باید گفت: همان وقتی که در حدیث فقهی رعایت شده، در احادیث طب نیز رعایت شده است. راویان ما حدیثی را از کتاب نقل نمی کنند، بلکه باید از خود راوی آن را بشنوند؛ یعنی تا حدی در این گونه مسئله ها دقت شده، همان امنیت و دقتی که در فقه هست، در طب نیز وجود دارد، بنابراین این روایات با زحمات زیادی به دست ما رسیده. لذا طب اسلامی سند است اما در طب جدید و شیمیایی این گونه نمی تواند ادعای سند کنند وبگویند این دارو به فلان شخص تعلق دارد.
نکته دیگر این که برخی موارد در طب هستند، اما در فقه وجود ندارد، این را بیان کردم، اما بعضی ها قبول نکردند، به عبارت دیگر گفتم: فقه ظنی است و طب علم است. فقه ظنی است که به جهل و ظن می ماند، ولی طب ظنی است که تبدیل به علم می شود. به همین دلیل است وقتی فقیه فتوا می دهد، نمی داند آیا این فتوا مطابق واقع است یا نه؛ ولی وقتی که در طب استنباط کرده و دارویی را به بیمار می دهیم، اگر فرد بیمار خوب شد، یقین می شود روایت درست است و اما اگر بیماران خوب نشدند، روایت مذکور را کنار می گذاریم، بنابراین هر چه در سند وجود داشت ظنی است که به یقین تبدیل می شود.
* روایات طبی تا چه اندازه تخصصی هستند؟ آیا فهم آنها نیاز به داشتن تخصص طبی است؟
بله مطمئناً کمک خواهد کرد. پیشرفت علم طب در فهم روایت کمک میکند، البته قصور آن به ما بر می گردد و این که ما در این زمینه کار نکردیم، یعنی اگر هم کار می کردیم، نیاز به این همه پیشرفت نداشتیم و ما قانون خودمان را داشتیم و اعتنایی به دیگران نداشته ایم، مثلا درباره ژنتیک باید گفت ما در روایات این روش و نگاه علمی را با نام دیگری می شناسیم، یعنی به جای ژن از کلمه عِرق استفاده می کردیم. برای اینکه ما از معارف غافل بودیم و چون آنها به ژن تعبیر می کنند، ما هم استفاده می کنیم، اما روایات می گویند «عرق» و این پایه و اساس بوده که در حال حاضر تعبیر آن تغییر یافته است. حتی درباره میکروب و ویروس هم در روایات آمده، یعنی در روایات به جای میکروب و ویروس از شیطان استفاده شده که این مبنا باید در دنیا مطرح شود و سایر مبانی و اصولی که در طب اسلامی وجود دارد و در طب جدید نمی توان برای آن مبنایی قرار داد و پایه و اساس، به همان طب اسلامی بر می گردد.
* آیا روایاتی هست که از نظر شما میان متخصصین و عامه مردم بد فهمیده شده باشد؟
بله. وجود دارد، کسی که نسبت به روایات کار فقهی انجام نداده، از آنها فهم درستی نخواهد داشت. بالاخره باید روی لغات و اصطلاحات روایات کار شود و در فهم و به دست آوردن معانی آنها تلاش صورت گیرد، به عنوان مثال، روایات مشهور پیامبر(ص) که می فرماید: بیماری سه دسته است و اما دواء الدم فالحجامة و دواء المرهً المشی و داوء البلغم الحمام . درباره کلمه مشی همه فکر می کنند که باید راه بروند در حالی که مشی یعنی استفاده از ملین و مسهل است. بنابراین روایات را در کنار هم قرار داد.
یکی از خصوصیات طب اسلامی این است پیچیده نیست. در همین زمینه ائمه(ع) می فرمایند: نباید طب اسلامی را پیچیده کرده و طبق آن چه که ما گفته ایم عمل کنید.
در زمان امام کاظم(ع) شخصی بیمار شده بود، طبیب های آن زمان آمدند و نسخه های عجیب و غریبی برای ایشان ارائه دادند و هرکدام دارویی را تجویز کردند؛ امام(ع) فرمودند: به شرق و غرب نروید، بلکه چیزهایی که می گویم انجام دهید و این داروهای را انتخاب کنید.
پیامبر(ص) هم می فرمایند: بیماری پیچیده نیست ، حتی امام صادق(ع) نیز هرگاه کسی بیمار می شد، نگاهی به صورت او می انداخت، اگر قرمز بود می فرمودند؛ حجامتش کنید، اگر زرد بود می فرمودند او را آب دهید. (آب درمانی و حجامت).
* به صورت کلی آیا می توان روش های درمان طب اسلامی را دسته بندی کرد؟
بله. در طب جدید شیمیایی، بیشتر درمانها عوارض دارند و درمان بیماران به طور ریشه ای صورت نمی گیرد، بلکه فقط تسکین دهنده می باشد. به همین جهت بیماری به طور مرتب عود می کند، چون ریشه ای درمان نشده و برای همین نیاز انسان به دارو زیاد می شود. یادم می آید که 35 سال قبل در مشهد دو داروخانه بود و کمتر دارویی در آنها یافت می شد ولی امروزه هزاران داروخانه در شهرهای ایران هست و همه از داروهای شیمیایی پر شده که عوارض فراوانی برای بیماران دارند و علاوه بر این فرد در مراحل بعدی، به داروهای بیشتری نیازمند می شود.
الان در ایران حدود 20 میلیون نازا وجود دارد، چرا؟ به خاطر همین داروهای شیمیایی است. غربی ها داروهایی را به ما می دهند که نازایی به همراه خود می آورد و افراد برای رفع نازایی هزینههای میلیونی پرداخت می کنند این مسائل عادی نیست بلکه یک سیاست است تا فردا محتاج داروهای دیگر شویم مثلاً داروی آسپرین که در آلمان تولید می شود به قیمت 500 تومان به دست مریض می رسد که مبلغ ناچیزی است و برای آنها ارزش آنچنانی ندارد ، اما آنها در قرص آسپرین موادی قرار دادهاند که سرطان زاست، و اگر این مواد انسان را دچار سرطان کند، وی ناچار است است تا به میلیونی برای درمان خود هزینه کند، لذا در اینجا به نتیجه مورد نظر خود می رسند.
سایر داروهای غربی نیز که وارد ایران می شود، به خاطر عوارض و هزینه های درمان بعد از آنتاثیر فراوانی بر زندگی افراد دارند؛ یعنی با داروهای به ظاهر ارزان قیمت، عوارض با هزینه های بالا را به ما تحمیل کرده تا مجبور شویم برای درمان عوارض داروهای مصرفی خود، هزینه های زیادی را پرداخت کنیم.
گفتوگو: محمد حسن نظریان