دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
حجت الاسلام مهدی رستم نژاد

حوزه/ برخی تفاوت‌های زن و مرد که در شئون اقتصادی یا عبادی دیده می‌شود، ریشه در تفاوت تکوینی آنان دارد و این تفاوت‌ها ناشی از همان اختلافات طبیعی است و اگر این اختلافات نباشد نسل بشر قابل تداوم نیست بنابراین باید هر دو مکمل هم باشند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، به مناسبت ایام شهادت بی‌بی دوعالم فاطمه زهرا سلام‌الله علیها در گفتگو با حجت‌الاسلام مهدی رستم نژاد به واکاوی جایگاه زن در اسلام و مقام معنوی آن حضرت پرداخته است.

جایگاه زن در عصر جاهلیت

در ارتباط با موضوع زن مباحث بسیار زیبایی در قرآن قابل جستجو است. اولاً قرآن در دوره‌ای نازل می‌شود که زن هیچ هویت اجتماعی ندارد و آن‌قدر بی‌ارزش است که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظیمٌ * یتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یمْسِکهُ عَلی هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یحْکمُونَ؛ نحل آیات 58-59» وقتی به مردی بشارت می‌دادند که خدا به او دختری داده رنگ چهره‌اش از فرط خجالت سیاه و خشمگین می‌شد و از مردم کناره گیری می‌کرد، مثل‌این‌که شخصیتش، به خاطر این پیامی که به او داده‌شده از دست رفته است.

سیمای کرامت زن در قرآن:

الف: تساوی خطابات قرآنی نسبت به زنان و مردان

خطابات خداوند در قرآن کریم زن و مرد ندارد و متوجه هر دو است؛ لذا وقتی داستان حضرت آدم را بیان می‌کند، می‌بینیم که حضرت آدم و حوّا هر دو؛ دوره آزمایش را در بهشت سپری می‌کنند و مورد تکلیف خداوند قرار می‌گیرند، «وَ یا آدَمُ اسْکنْ آنت وَ زَوْجُک الْجَنَّةَ فَکلا مِنْ حَیثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکونا مِنَ الظَّالِمینَ (سوره اعراف آیه 19)» هر دو وارد بهشت بشوید؛" فَکلا" هر دو بخورید و خداوند؛ خواسته زن را در برابر خواسته مرد مطرح می‌کند، نهی هم متوجه هر دو است، "فلا تقربا" هر دو نزدیک این درخت نشوید؛ یعنی هر دو مورد نهی و امر الهی هستند، تمنیات هر دو ملاحظه شد نه این‌که یک نفر تابع دیگری باشد و شیطان هم هر دو نفر را وسوسه کرد «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ (سوراه اعراف آیه 20)» این‌طور نبوده که به قول برخی؛ شیطان حوا را فریب داد و بعد حوا انسان را فریب داده باشد، می‌فرماید "فوسوس لهما الشیطان"، شیطان هر دو را وسوسه کرد و هر دو نفر خوردند و هر دو تنبیه شدند «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکما عَنْ تِلْکمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکما إِنَّ الشَّیطانَ لَکما عَدُوٌّ مُبینٌ (سوره اعراف آیه 22)» خداوند به آن دو نفر ندا داد معلوم است که حضرت حوا نیز مورد خطاب قرارگرفته، ندا هم این بوده که «أَ لَمْ أَنْهَکما عَنْ تِلْکمَا الشَّجَرَةِ» مگر من شما دو نفر را نهی نکرده بودم، همه‌جا خطاب متوجه هردوی ایشان است، خداوند این داستان را به‌قصد داستان‌گویی نفرموده، بلکه می‌خواهد بفرماید: خطاب عتاب و امرونهی الهی؛ زن و مرد ندارد و برای هر دو می‌باشد و جالب این که هر دو متنبه شده و توبه می‌کنند و وقتی متذکر می‌شوند می‌گویند: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ (سوره اعراف آیه 23)» در توبه هم حضرت حوا حضور دارد؛ خداوند از ابتدای داستان حضرت آدم و حوا می‌فرماید هر دو نفر مورد خطاب و تکلیف، زجر، تنبیه و تشویق هستید.

بعدازاین به هر دو می‌فرماید: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدی فَمَنْ تَبِعَ هُدای فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ (سوره بقره آیه 38)» به زمین بروید و بعد از این عمل پیامبران من به‌سوی شما می‌آیند و شما امر و نهی‌شان را بگیرید.

 در دستورات قرآنی، وقتی که قرار است فرمانی برای جامعه ارسال شود، با عباراتی نظیر "یا أیها الناس" و خطاباتی نظیر آیه 124 سوره نساء می‌فرماید: «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقیراً (سوره نساء آیه 124)».

*در چند جای قرآن خطابات قرآنی با عبارتی چون: «من ذکر أو أنثی» آمده، به نظر حضرت‌عالی سرّ آن چیست؟

در آن زمان به دلیل رسوبات فکری جاهلی، خداوند أنثی را مستقل ذکر می‌کند و، این امر ناشی از نگاه بسیار ظریف قرآنی به این مسئله می‌باشد، لذا زن را به‌صورت مستقل مورد خطاب قرار می‌دهد؛ زن‌ها در تکلیف و پاداش و کیفر گناهان با مرد برابر هستند، در قرآن امثال این ادبیات فراوان یافت می‌گردد؛ مانند «لِیعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ وَ یتُوبَ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً (سوره احزاب آیه 73)»،، یا در بحث توبه می‌فرماید: «وَ یتُوبَ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً (سوره احزاب آیه 73)» چون در عصر جاهلیت برای زن جایگاهی قائل نبودند، بنابراین قرآن زنان را در کنار مردان به‌صورت مستقل مخاطب قرار می‌دهد و به ایشان هویت می‌دهد، چرا که جامعه در آن عصر نگاهی تفکیکی داشت و نگاه اول و آخر آن به مرد بود؛ اما قرآن کریم در پیام‌هایی که از همین تکالیف و خطابات دارد، این نوع مبارزه را آورده که آن‌ها هویتی مستقل دارند، نه تابع.

تفاوت تکوینی زن و مرد

زن دارای ظرفیت خاصی است، میل و خواهش‌های طبیعی زن و همچنین قدرت طبیعی او و نیازهای جسمی جنسی و روحی زن با مرد تفاوت دارد، و برخی تفاوت‌ها که در برخی از شؤون مسائل اقتصادی یا عبادی دیده می‌شود، ریشه در همین تفاوت تکوینی زن و مرد دارد، این تفاوت‌ها ناشی از همان اختلافات طبیعی است و اگر این اختلافات نباشد نسل بشر قابل تداوم نیست؛ هر دو باید مکمل هم شوند و نسل بشر را به پیش ببرند تا این جریان استمرار داشته باشد، زن باید روح لطیف مادرانه و مرد روح غیور و پر صلابت همراه با کارایی و قدرت بیشتری داشته باشد تا بتواند صعوبت بیشتری را تحمل کند، وقتی این‌گونه است مسئولیت‌ها را چه‌طور باید تقسیم کرد؟

 عدالت خداوند اینجا خود را نشان می‌دهد، برخی از این مطلب این‌طور استفاده کردند که اینجا ظلم واقع شده، در حالی‌که عدالت در این است که به هر کسی به اندازه توانش مسئولیت و بار دهند، به اندازه توان زن به او مسئولیت داده‌شده و مرد هم همین‌طور، برخی کارها بر عهده زن و برخی دیگر بر عهده مرد است و این‌ها بنابر تناسب قدرت جسمی، روحی و عاطفی است؛ مثلاً قدرت عاطفی در زن بسیار قوی تر از مرد است و آن‌ها می‌توانند به راحتی احساسات خودشان را بروز دهند؛ در صورتی که مرد این‌طور نیست، نه اینکه نخواهند، بلکه نمی‌توانند، البته همیشه استثناء هم وجود دارد، مثلاً در بین زن‌ها افرادی وجود دارند که مردانه عمل می‌کنند،

*نگاه ظالمانه غرب به زن

 اگر اختلافاتی در مسائل عبادی و اخلاقی یا وظایف و تکالیف وجود دارد، به اختلافات طبیعی مربوط است و تفاوت در این وظایف به میزان تفاوت در امور طبیعی و تکوینی است، به همین دلیل در غرب به زن‌ها ظلم شده، برای زن‌ها کار مردانه در نظر گرفته شده، بدون این‌که توان او را در نظر گیرند و بر همین اساس دوباره همان نگاه جاهلی را به زن دارند، یعنی به زن می‌گویند تو ارزش نداری، مگر این‌که مردانه شوی، کار کنی و مثل مرد نان آور شوی اگر زن مادر شود بی‌ارزش است درحالی‌که این‌طور نیست و زن با زن بودنش هویت دارد؛ اسلام بیان می دارد زن با زن بودنش قیمت دارد.

پس در غرب معنای این‌که اگر مرد باشی قیمت داری، یعنی این‌که برای زن بودن ارزشی قائل نیستیم، زن‌ها هم سعی می‌کنند با کارهای مردانه‌ای کار می‌کنند، خودشان را مرد نشان دهند، تا دیده شوند بنابراین می‌توان گفت که غرب به زن ظلم کرده و همان نگاه جاهلانه را (که نگاه ابزاری است) به زن دارد، یعنی به زن گفته تو جنس لطیف زیبایی هستی وقتی بیرون از خانه کار می‌کنم، خسته می‌شوم برای ارضاء حس زیبا پسندی خودم چیزی باید داشته باشم، بنابراین تو خودت را برای ارضاء این میل من نمایش بده، لذا مردان چشم چران از جلوه گری زن لذت می‌برند، چنین زن‌هایی برای مرد، مانند طعمه و لقمه است، غرب با فرهنگ برهنگی اقدام به پاسخگویی به طمع مردان کرده، در واقع زن کالایی است که می‌خواهد لذت مردان را ارضاء کند و این یعنی بی‌ارزش کردن زن، در ادامه باید به این سوال پاسخ داد چرا عفت در اسلام ارزشمند است؟ به خاطر این‌که حجاب به زن قیمت می‌دهد و می‌گوید تو مال خودت هستی و طعمه کسی نیستی، بنابراین اگر زن حجاب داشته باشد تحقیر نشده و الا کالا و ابزار تمتع انسان‌های چشم چران و لذت طلب شده است. این فرهنگ برهنگی، فرهنگی غربی است و متأسفانه برخی زن‌ها باورشان شده که اگر بی حجاب بشوند و ارزش پیدا کرده‌اند؛ این درحالی است ‌که از ارزش افتاده‌اند.

*فضیلت زن از منظر قرآن

فضیلت زن به این است که خود را شناخته و طعمه نگردد، زمانی که انسانی تبدیل به طعمه‌ای برای دیگری شد، خیلی بی‌ارزش ‌شده و تحقیر می‌شود، وقتی انسان برای سوء استفاده دیگری طعمه شود، به متاعی بی‌ارزش تبدیل می‌شود و بر هیمن اساس غرب زن را بی‌ارزش کرده، ممکن است برخی مسلمانان ضعیف باشند و باور کنند و بگویند حجاب محدودیت است، درحالی‌که حجاب عزت بوده و به تو می‌گوید که مراقب باش طعمه دیگران نبوده و خودت باشی؛ قرآن وقتی آیات حجاب را بیان می نماید و مسأله عفت را که بالاتر از حجاب است بیان می‌کند، در خصوص عفت زبانی در آیه 32 سوره احزاب می‌فرماید: «َّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» پس به ناز سخن مگویید تا آن‌که در دلش بیماری است طمع ورزد؛ و گفتاری شایسته گویید. قرآن کریم وقتی فرهنگ عفاف و حجاب را بیان می‌کند، می‌گوید این کار را نکن، چرا که عزت خودت را از دست می‌دهی و با تو بازی می‌کنند.

زنان با ارزش از دیدگاه اسلام چگونه زنانی هستند؟

قرآن کریم در سوره تحریم شش شایستگی برای زنان ذکر کرده اس بر این اساس که در میان زنان پیامبر(ص) اختلافی بوده و گفته اگر خداوند آن‌ها را طلاق داد امید است که خداوند همانا زنانی بهتر از آن‌ها به تو دهد و بهتر بودن را معنا کرده«عَسی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکنَّ أَنْ یبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیراً مِنْکنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیباتٍ وَ أَبْکارا؛ سوره تحریم آیه 5» اگر پیامبر(ص)، شما را طلاق گوید، امید است پروردگارش همسرانی بهتر از شما: مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه‌کار، عابد، روزه‌دار، بیوه و دوشیزه به او عوض دهد.

"مسلمات"یعنی تسلیم امر خدا، "مؤمنات" زنانی هستند که به کلام خدا و رسول او باور و ایمان دارند، "قانتات" زنانی هستند که مطیع فرمان هستند، "تائبات" زنانی هستند که توبه کار هستند و به خدا بازمی گردند، "عابدات" زنانی هستند که اهل عبادت‌اند؛"صائبات" زنانی هستند که خود را از آلودگی‌ها پاک می‌کنند. این مشخصات زنان شایسته ازدیدگاه قرآن است.

*زنان با فضیلت در قرآن

زنان بافضیلتی که در قرآن از آنان ذکری به میان آمده عبارت‌اند از:

الف: آسیه همسرفرعون

خداوند مقام زن را آن‌قدر در قرآن بالا برده که می‌فرماید آسیه نه تنها الگوی زنان، بلکه الگویی برای مردان است «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ؛ تحریم آیه 11» این‌که می‌فرماید " للذین آمنوا " یعنی مردان، خداوند برای مردان چه کسی را مثل قرار داده؟ امرأه فرعون، یعنی خداوند زن فرعون را برای مردان الگوی عملی قرار داده است.

ب: مادر حضرت موسی(ع)

او نیز از زنان برجسته قرآنی است، به گونه‌ای که در فرهنگ قرآن، زن به اندازه‌ای اوج می‌گیرد که به او وحی می‌شود، «وَ أَوْحَینا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ، قصص آیه 7» و به مادر موسی(ع) وحی کردیم که: «او را شیر ده، و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز، و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمی‌گردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار می‌دهیم.»

وحی به معنای خواب و الهام هم نیست، چون آن‌قدر خبر عجیب است که نمی‌تواند خواب یا الهام باشد و تا آخر کار حضرت موسی(ع) را درحالی‌که طفل یک‌روزه است، با مادرش سخن می‌گوید، پس غیر پیغمبران هم به چنین عظمتی می‌رسند، مانند مادر حضرت موسی و خواهر ایشان.

ج: ساره همسر حضرت ابراهیم:

او نیز از جمله زنان برگزیده است و درشأن وی قرآن می‌فرماید: «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یعْقُوب؛ هود آیه 71» و زن او ایستاده بود، خندید، پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم.

از این آیه معلوم می‌گردد که ایشان فرشتگان را دیده، پس معلوم می‌گردد که حضرت ساره به جایی رسیده که فرشته‌ها را می‌بیند، کلمه اهل‌بیت هم راجع به ساره گفته شده؛ یعنی در سوره هود آیه 73 می‌فرماید «قالُوا أَ تَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ» گفتند: «آیا از کار خدا تعجّب می‌کنی؟ رحمت خدا و برکات او بر شما خاندان[رسالت] باد. بی‌گمان، او ستوده‌ای بزرگوار است.» این آیه راجع به ساره است، یعنی زن به جایی می‌رسد که اهل‌بیت حضرت ابراهیم می‌شود.

د: بلقیس ملکه صبا:

وی ازجمله زنان عاقلی است که قرآن از او نام می‌برد، بلقیس ملکه صباست و وقتی که فهمید خدایی وجود دارد، عاقلانه گفت: «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ نمل آیه 44» به عبارت دیگر او گردنکشی نکرد و بااینکه مقام بالایی در کشور خود داشت، مقاومتی نشان نداد.

*سفارش قرآن به احترام ویژه به مادران

وقتی خداوند می‌خواهد نسبت به پدر و مادر سفارش کند، به هر دو سفارش می‌کند، اما زمانی که کلام خدا اوج می‌گیرد، در سوره احقاف آیه 19 می‌فرماید: «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إِحْساناً» تا اینجا پدر و مادر با هم هستند، وقتی این حرف تمام می‌شود و می‌خواهد رنج و سختی را بگوید، فقط مادر را می‌گوید: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلی والِدَی وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیتی إِنِّی تُبْتُ إِلَیک وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمینَ، احقاف آیه 15» بحث بچه داری و رنج او نسبت به بزرگ کردن فرزند به میان می‌آید و از پدر نامی نمی‌آورد، خداوند در مقام تجلیل از پدر و مادر فقط از مادر تجلیل کرد، بااینکه پدر هم رنجی در حد خود دارد، اما می‌گوید این کجا و آن کجا؟ این رنج قابل تقدیر بوده و این ارج نهادن خدا از زحمات مادری است، الان که بحث جمعیت جدی است، زنان ما باید این نقش را بیش از مردان ایفا کرده و برای خود به یک وظیفه تبدیل نمایند. متاسفانه جمعیت رو به کاهش است و این امر خسارت‌هایی دینی و مذهبی فراوانی را برایمان دارد. ملتی که پرچمدار مذهب اهل‌بیت علیهم السلام شده، در حال کاهش جمعیت است. بنابراین در این سنگر چه کسی باید فداکاری کند؟ این کار، مانند دفاع مقدس نیست که فقط جوانان و مردان به میدان جنگ بروند، این‌جا سنگر مقدم بر عهده زنان است که نباید اجازه دهند خیمه اهل‌بیت علیهم السلام خالی از جوانان و جمعیت باشد و یا دچار ضعف در جمعیت شود.

مقام والای حضرت زهرا

تمام این مسائل فرع بر مقام بالای حضرت زهرا (س) است. قرآن کریم آیه‌ای در مورد حضرت مریم دارد که معنای بالایی دارد، «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمینَ؛ آل عمران آیه 42)» ملائکه به حضرت مریم(س) پیام دادند، در ذیل این آیه بسیاری از علمای اهل سنت ازجمله آلوسی، فخر رازی و دیگران و مخصوصاً آلوسی که در تفسیر خود خیلی به این مطلب پرداخته و مقایسه می‌کند که مقام حضرت زهرا چیست؟ اینجا خود پیامبر(ص) در مورد حضرت زهرا(س) دارد که "ان الله اصطفاک"، یعنی خدا تو را برگزید یا زمانی که پیامبر اکرم(ص) چهار زن برگزیده عالم ذکر می‌کند، حضرت خدیجه(س)، حضرت حوا(س)، حضرت آسیه همسر فرعون و حضرت زهرا (س) که حضرت زهرا (س) از همه آن سه زن دیگر افضل است و حتی از حضرت مریم(س) هم بالاتر است. چون "بضعة الرسول" است و اهل‌بیت علیهم السلام در دامن ایشان پرورش پیدا کردند، وی حجت بر اهل‌بیت علیهم السلام است و ارزش و قیمتی که برای حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت از بیان پیامبر اکرم(ص) نقل‌شده فوق تصور است ما شیعیان که جای خود راداریم.

 جمله پایانی اینکه در سوره دهر آیه "یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً" آنجا آلوسی می‌گوید در این سوره با این‌که خداوند به بسیاری از نعمات بهشتی یادکرده، اما از حورالعین یاد نکرده، برخلاف جاهای دیگر که هر جا از نعمات بهشتی یاد می‌کند از حورالعین نیز  یاد می‌کند، می‌گوید این به عقیده من به احترام حضرت زهرا(س) است، چون این سوره در شأن حضرت زهرا(س) نازل‌شده و خداوند نخواسته نامی از حورالعین ببرد، لذا یک عالم سنی چنین مطلبی را در حق حضرت زهرا(س) بیان می‌کند، این مطالب حقایق به حقی است و ما هم آن را قبول داریم، به‌اضافه این‌که سرمشق ما روایات اهل‌بیت علیهم السلام هستند.

 

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha